دل و جان از درون کند فریاد ▫️که برو راه عشق بادا باد ▪️گویمش راه عشق آسان نیست ▫️هستیم را تو می دهی بر باد ▪️گوید این هستی خیالی تو ▫️گره از کار هیچ کس نگشاد ▪️به حقیقت توان رسید ولی ▫️سفر از وهم باید ای استاد ▪️دم زیار آن کسی تواند زد ▫️که زعرش […]
دل و جان از درون کند فریاد
▫️که برو راه عشق بادا باد
▪️گویمش راه عشق آسان نیست
▫️هستیم را تو می دهی بر باد
▪️گوید این هستی خیالی تو
▫️گره از کار هیچ کس نگشاد
▪️به حقیقت توان رسید ولی
▫️سفر از وهم باید ای استاد
▪️دم زیار آن کسی تواند زد
▫️که زعرش خیال خود افتاد
▪️خواهی ار دامنش به کف آری
▫️دامن غیر باید از کف داد
▪️بگذر از جسم و دل سپار به یار
▫️تا شود لحظه لحظه ات میعاد
▪️چشم او دام و خال او دانه
▫️دل شوریده صید و حق صیاد
▪️گفتمش کیست اینکه خال لبش
▫️خواب شیرین گرفته از فرهاد
▪️گفت باید به چشم دل بینی
▫️که دلی نیست خالی اش از یاد
▪️به ادب در حضور او دائم
▫️ملک عرش تا گیاه و جماد
▪️امر او در حظیر قدس مطاع
▫️عرشیان در مقابلش منقاد
▪️ذکر لاهوتیان بود نامش
▫️خائب من له سواه مراد
▪️مهدی و غوث وقطب و ماءمعین
▫️شیعه از هجر اوست در فریاد
▪️رطبی از لبش بچین و بگو
▫️إنه ناصری و احسن هاد
این مطلب بدون برچسب می باشد.