گزارشی از افتتاحیه پنجمین دوره تحصیلی مدرسه عالی فقه دارالهدی در سال تحصیلی ۹۵ـ۹۴ جلسه افتتاحیه مدرسه عالی فقه دارالهدی وابسته به بنیاد هاد در هفته گذشته در ساختمان مدرسه، واقع در خیابان صفائیه قم برگزار گردید. در این جلسه که به مناسبت شروع پنجمین دوره آموزشی مدرسه بود و با طلاب محصل در مدرسه […]
گزارشی از افتتاحیه پنجمین دوره تحصیلی مدرسه عالی فقه دارالهدی در سال تحصیلی ۹۵ـ۹۴
جلسه افتتاحیه مدرسه عالی فقه دارالهدی وابسته به بنیاد هاد در هفته گذشته در ساختمان مدرسه، واقع در خیابان صفائیه قم برگزار گردید. در این جلسه که به مناسبت شروع پنجمین دوره آموزشی مدرسه بود و با طلاب محصل در مدرسه و برخی از مدعوین حضور داشتند، ابتدا آیاتی از کلام خدا قرائت شد و پس از آن یکی از مسئولان مدرسه تذکراتی درباره مسائل آموزشی و انضباطی ارائه داد. پس از آن از حضرت حجتالاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری (حفظه الله تعالی) دعوت شد که با سخنان خود حاضران را بهرهمند سازند. ایشان در ابتدا به حاضران و طلاب تازهوارد خیر مقدم گفتند و برای موفقیت ایشان دعا و ابراز امیدواری نمودند و فرمودند:
به لطف الهی و عنایت حضرت بقیتالله عج دوستان، سیر علمی و هجرت معنوی را از خویشتن خویش به سمت قلههای معارف قرآن و اهلبیت عصمت و طهارت : طی کنند.
در ادامه ایشان حکایتی نقل کردند مبنی بر اینکه:
نوشتهاند مرد ژولیدهای نزد سلطان با لباسی فرسوده و آلوده حاضر شد. وزیر به مرد ژولیده، خطاب و عتاب کرد که: با این لباس نزد سلطان حاضر شدن ندانستی که عیب است؟ مرد ژولیده گفت: عیب آن است که با این لباس از نزد سلطان خارج شوم. سلطان را این جمله پسند آمد، دستور داد او را تأمین کنند.
در ادامه ایشان خطاب به حضرت بقیتالله عج فرمودند:
خدمت حضرت صاحب عج التماساً عرض میکنیم که آقا! این آلودگی برای ما هست؛ ولی به شما التجا کردهایم و خود را در شمار سربازان شما قرار دادهایم. کاری که از ما برمیآمد این بود که خودمان را در گام اول در این مسیر قرار دهیم؛ لذا وارد حوزه شدیم و به کرم، عنایت و حمایت شما امیدوار هستیم. تصمیم ما این است که راست بگوییم و توفیق را از شما خواستاریم؛ چراکه هدایت از ناحیه شما و رشد، هدیه شما از ناحیه خداوند متعال به بندههای او است.
طلبگی، معاملهای با خدا
datasite/94/6/khabar4.jpgایشان پس از این توسل کوتاه و پرمعنا فرمودند:
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُم؛ همانا خداوند، جان و مال اهل ايمان را به بهاى بهشت خريدارى كرده است». طلبگی و ورود به حوزه نوعی معامله با خدا است. در این معامله، ما جوانی و عمر خود را با خدا معامله میکنیم و آن را صرف دین خدا مینماییم. در این معامله باید خود را به صدق و حقیقت و راستی، در اختیار حوزه قرار دهیم. گام، گام بلندی است. بزرگترین نتیجه رشد در این مسیر تعریف میشود؛ اما شرایط دشواری دارد؛ این مسیر، ثبات قدم میخواهد و انسان در ابتدا با اندوختههای ذهنی و خیالیاش حرکت می کند. تمام شخصیت انسان مساوی است با ادراکاتش و این ادراکات انسان، مقدّماتی نسبتاً طولانی را طی میکند تا انسان را به نتیجه برساند. انسان سوار بر کشتی شناوری است که همواره ادراکاتی را میگیرد. مبانی انسان در چینش مقدّمات ادراکی خود، به ساختار شخصیتی او بستگی دارد. حوزه به انسان، میزان، رشد و اعتدال میدهد؛ فقط کافی است میزان ورودی ادراکات را از حبط، پیشگیری کنیم و آن را اصلاح نماییم.
آقا امیر المومنین ع خطاب به کمیل میفرمایند: «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا»؛ پس انسان مساوی است با ظرفیت. حوزه به انسان، ظرفیت و درک میدهد. ما باید قدر این معامله را بدانیم و بررسی کنیم که چه کردهایم و در ادامه چه باید بکنیم. همّ ما برای ورود به حوزه علمیه، دنیا نبوده است. افراد بسیار مستعدی در حوزه یافت میشوند که اگر میخواستند با سرنوشتشان معامله مادّی کنند، میتوانستند؛ ولی طلبه حقیقی، به دنبال مسائل مادّی نیست؛ بلکه به دنبال گوهر گرانبهایی است که ارزش آن از تمام دنیا و آنچه در آن است، بیشتر است.
البته باید مسیر معتدلی را دنبال کنیم. افراط و تفریط، خطری است که در همه جا وجود دارد. ما با تکیه به الطاف الهی و دعوتنامهای که برای ما آمده است، باید مسیر را ادامه دهیم. گاهی برای بعضی، فرصت طلبگی پیش آمده، ولی قدر آن را ندانستند و حوزه را رها ساختند. این توفیقات مقدّمهای است برای اینکه ببینند ما تصمیم بر انجام چه کاری داریم و چقدر از این فرصت استفاده میکنیم.
خداوند متعال حجتش را بر همه تمام میکند. نباید حتی یک لحظه و ساعت را به غفلت و بطالت گذراند. گوهری گرانبها در وجود ما است که باید آن را بیابیم و رشد دهیم.
بعضی نقل میکنند از مرحوم کمپانی پرسیده بودند: شما اینهمه مشغولیت فکری، معنوی، ذکری و دعایی دارید، با این حال اینهمه وقت، صرف درس و بحث و نوشتن بعضی از رسائل میکنید. فرموده بودند: آدم جهنم هم که برود، بهتر است که باسواد باشد!
با مطالعه زندگی الگوها میتوان میزانها را به دست آورد، عقل را رشد داد و نفْس را شناخت. میوه حوزه، ارتقایی است که جای دیگر یافت نمیشود. جای دیگر، این معرفت و ظرفیت و این اندازه از رشد نیست. الگوها و اسطورههای حوزه نمونههای بارزی برای این ادعا هستند. البته گاهی دچار افراط و تفریط میشویم. خدای متعال باید توفیق مشی معتدل به انسان دهد تا انسان همّت خود را برای رشد و تعالی بگذارد. علم حقیقی، انسان را به حلم و خشوع و همچنین نماز و قرآن میرساند.
این راه، راهی است که ذکاوت خاصی میخواهد؛ چراکه انتخاب مقصد، ارتباطی خاص میخواهد. میوه این شجره، گواراترین میوه تاریخ است و بلندترین قله رشد را نصیب انسان خواهد کرد؛ به گونهای که انسان قدرت پیدا میکند از گامهای اولیه، بر نفْس خود پا بگذارد. این برکات، جای دیگر پیدا نمیشود. انسان به واسطه حمایت الهی میتواند قدرتی بیابد که آن قدر بلند فکر کند که خود را فراموش کند و جلوه نورانی آن مقصد مقدس شود.