🔻مرحوم ملا مهدي نراقي(پدر) به نجف، مشرف شدند؛ قبلا کتاب جامع السعادات ایشان که کتاب مفصلی در زمینه اخلاق است، به نجف رسيده بود. 🔸علمای نجف جامع السعادات را ديده بودند. در نجف مرسوم بود وقتی یکی از علماي ايران به نجف ميرفت، علمای نجف به ديدن ایشان مي آمدند. زمان مرحوم سيد بحرالعلوم قدس […]
🔻مرحوم ملا مهدي نراقي(پدر) به نجف، مشرف شدند؛ قبلا کتاب جامع السعادات ایشان که کتاب مفصلی در زمینه اخلاق است، به نجف رسيده بود.
🔸علمای نجف جامع السعادات را ديده بودند. در نجف مرسوم بود وقتی یکی از علماي ايران به نجف ميرفت، علمای نجف به ديدن ایشان مي آمدند. زمان مرحوم سيد بحرالعلوم قدس سره بود که مقام مرجعيت را داشتند. چند روز گذشت، همه آقايان نجف به دیدن مرحوم نراقی آمدند، اما مرحوم سید بحر العلوم که قاعدتا بايد مي آمد؛ نيامد.
🔹در این مورد در بين اطرافيان مرحوم ملامهدي نراقي زمزمه و ناراحتي شد. يك روز ملامهدي نراقي فرموده بود طوري نيست ما به دیدن ایشان ميرويم. بلند شدند و با دوستانشان به ديدن سيّد رفتند. سيّد به حسب ظاهر هيچ تحويل نگرفت. مرحوم ملامهدي نراقي بلند شدند و رفتند. باز دفعه بعد ایشان گفتند امروز به درس مرحوم سید بحر العلوم برويم و سر درس سيّد رفتند. همه منتظر بودند التيامي، اتصالي، خوش آمدي از طرف سید بحرالعلوم اتفاق بیفتد اما باز خبري نشد و سيد توجهي نكرد ولي اين بزرگوار (مرحوم ملامهدي نراقي) خم به ابرو نياورد.
🔸مدتي گذشته بود و ملامهدي نراقي ميخواستند به ايران برگردند. گفتند امروز ميرويم با مرحوم سید بحر العلوم خداحافظي ميكنيم.
🔻… بار سوم كه رفتند ديدند سيد بحرالعلوم، آغوش گشود و چقدر به ايشان محبت كرد و پهلوي خودش نشاند و خيلي عذرخواهي هم كرد. شاگردهاي مرحوم سيد که دقيقا در جريان بودند، عرض كردند كه آقا ايشان جلسه اول آمد، هيچ توجهي نكرديد؟ ما به شما گفتيم برويم ديدن ايشان نيامديد؛ جلسه دوم سر درس آمدند توجهي نكرديد؟ اين مال چي بود؟
🔸سید بحر العلوم فرمودند: كتاب جامع السعادات به دست من رسيده بود و ديدم كتاب خيلي خوبی است؛ منتهي متحيّر بودم آن كسي كه اين كتاب را نوشته آیا صرفا جمع آوري مطالب کرده است يا در خودش هم پياده كرده؟ من اين دو سه جلسه را كه اینطور برخورد کردم، ميخواستم ببينم عكس العمل ايشان چگونه ميشود؟ اگر در خودش پياده كرده باشد همين سبك را بايد عمل ميكرد كه كرد ولي اگر صرف نوشتار بود مسائل ديگري اتفاق مي افتاد، ولي ديدم نه، اين بزرگوار اول در خودش پياده كرده بعد نوشته است.
( داستان دوستان ج۳ ص۵۹ به نقل از مجله حوزه مرداد و شهریور سال ۱۳۷۶ شماره ۳ ص ۳۴ )
این مطلب بدون برچسب می باشد.