سید حبیب حسینی رنانی مقدمه باتأمل در سيره بزرگان علم و معنويت، عالمان ربانى مانند ملاحسينقلى همدانىها[۱] و علامه قاضىها[۲] و بهجتها رحمهم الله درمىيابيم اين واصلشدگان به حريم قدس، روزگار خود را به عبادت خداوند گذرانده و نيك دريافتهاند كه براى عبادت خدا آفريده شدهاند[۳] و راه رسيدن به يقين و مدارج عالى معرفت، […]
باتأمل در سيره بزرگان علم و معنويت، عالمان ربانى مانند ملاحسينقلى همدانىها[۱] و علامه قاضىها[۲] و بهجتها رحمهم الله درمىيابيم اين واصلشدگان به حريم قدس، روزگار خود را به عبادت خداوند گذرانده و نيك دريافتهاند كه براى عبادت خدا آفريده شدهاند[۳] و راه رسيدن به يقين و مدارج عالى معرفت، عبادت خداوند است،[۴] لذا به پيروى از اهلبيت عليهم السلام اينان نيز به عبادات و مستحبات، اهميت بسيار مىدادهاند. اين اسوههاى بندگى، با وجود آن كه عامل نجات را فضل و رحمت خداوند مىدانستهاند، از وظيفه بندگى، غافل نمىشدند.
گرچه وصالش نه به كوشش دهند | هر قدر اى دل كه توانى بكوش | |
(حافظ)
گويا كلام امير عارفان و عابدان، امير مؤمنان عليه السلام را به جان دريافتهاند كه فرمود:
لا تَكُن مِمَّن يَرجو الآخِرَةَ بِغَيرِ العَمَلِ … يُحِبُّ الصّالِحينَ و لا يَعمَلُ عَمَلَهُم، و يُبغِض المُذنِبينَ و هُوَ أحَدُهُم … يُقَصِّرُ إذا عَمِلَ، و يُبالِغُ إذا سَألَ … فهُوَ بِالقَولِ مُدِلٌّ، و مِنَ العَمَلِ مُقِلٌّ؛[۵]
از كسانى مباش كه اميد سعادت آخرتى دارند؛ اما اهل عمل نيستند …. صالحان را دوست دارند؛ اما اعمال آنان را انجام نمىدهند. از گنهكاران نفرت دارند؛ اما خود نيز از آنان هستند …. هنگام عمل، كوتاهى مىكنند و هنگام دعا، زياده خواهى. پس او به گفتار و سخن ناز مىفروشد (و همگان را موعظه مىكند)؛ ولى هنگام عمل، كم كار است.
آرى؛ اينان كسانى هستند كه با عبادت خدا و سجود و ركوع پيوسته، قدم به قدم پلههاى رشد را طى كرده و قطره قطره، دريايى از معارف و علوم الهى را در جان خود پديد مىآوردند. نه تحصيل و تدريس،
ايشان را از عبادت خدا باز مىداشت و نه خانواده و فرزندان و مراجعان. مجاهدان روز بودند و سينه گدازان شب. آن چنان لذتى مىچشيدند كه حاضر نبودند سحرخيزى يك شب را با سلطنت دنيا عوض كنند.
در برابر اين رادمردان، در طول تاريخ، كسانى هم بودهاند كه به سبب سستى خود و پرداختن به نفسانيات، از اين سيره كه سيره بزرگان دين است، فاصله مىگرفتهاند و با زاهد و عابد خواندن اين قبيله و عاشق خواندن خود، خود را بالا نشينان محضر الهى مىدانستهاند و اين گروه را محجوبان از قرب الهى؛ اما اين تاريخ و دل مؤمنان است كه به خوبى گواهى مىدهد كدام طايفه به مراد رسيده و نوربخش جانهاى مشتاقانند.
آرى؛ اسوههاى معنا و معنويت، در سيره و روش خود با الهام از امامان نور، اعمال و عباداتى را آزموده و به ديگران نيز سفارش مىكردهاند كه در اصلاح و تهذيب نفس تأثيرى شگرف و بسزا داشته است. براى هر بيمارى معنوى، دارويى برگرفته از كتاب و سنت تجويز مىكردند كه با عمل به آن، جانهاى مشتاقان، از حجابهاى ظلمانى رهايى يافته و آرامش و نورانيت را در وجود خود مىيافتهاند. از جمله اين عبادات، نماز پر بركت جعفر طيار است. نمازى كه براى اهلش، شرابى معنوى است كه آنها را از عالم ظلمت زده دنيا، فارغ و به عالم غيب متصل مىكند؛ به گونهاى كه نه تنها از خواندن آن خسته نمىشوند، بلكه از تمام شدن آن افسوس مىخورند. مطالب اين نوشتار را با ذكر مطالبى درباره تاريخچه، فضيلت و آثار اين عمل عبادى و پارهاى نكات سودمند ديگر، پى مىگيريم.
آشنايى با حضرت جعفر طيار عليه السلام
جعفر، فرزند ابوطالب و پسر عموى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و برادر اميرالمؤمنين عليه السلام است. او از نخستين افرادى است كه به پيامبر صلى الله عليه و آله ايمان آورد و هميشه مورد لطف و محبت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بود. روايات زيادى در شأن و فضيلت او نقل شده است؛ از پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله حكايت شده:
اى جعفر! تو از نظر خصلتهاى ظاهرى و اخلاق با من شباهت دارى.[۶]
چنين فرمودهاى از پيامبرى كه خداوند از اخلاق او به عظمت ياد كرده است، بيانگر عظمت شخصيت جناب جعفر طيار است.
برخى ديگر از فضايل جناب جعفر كه در روايات آمده، از اين قرارند:
* خداوند از ميان شهدا، چهار نفر را برگزيده است كه دو نفرشان حمزه و جعفر هستند.[۷][۸]
* جعفر و حمزه، شاهد پيامبران در قيامت هستند.[۹]
* حضرت على عليه السلام روز قيامت، بر منبرى از نور وارد محشر مىشود؛ در حالى كه حمزه، سمت راست او و جعفر سمت چپ او و حضرت زهراعليها السلام پشت سر و حسنين عليهما السلام مقابل او و … هستند.[۱۰]
* خداوند به جاى دو دستى كه در جنگ از جعفر جدا شد، دو بال به او داده است، تا هر جاى بهشت كه بخواهد، بتواند برود.[۱۱] (لذا به ايشان «جعفر طيار» يا «ذوالجناحين» هم گفته مىشود).
* من و على و حمزه و جعفر از طينت مرحومه خلق شدهايم.[۱۲]
* بهترين مردم، على و حمزه و جعفر هستند.[۱۳]
* امام باقر عليه السلام فرمود:
خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله وحى فرستاد و فرمود: «من از جعفر به سبب چهار خصلت تشكر مىكنم. پيامبر صلى الله عليه و آله جناب جعفر را خواند و به او جريان وحى را خبر داد. جناب جعفر گفت: «اگر خداوند به شما خبر نداده بود، من هم نمىگفتم. سپس آن چهار صفت را بيان كرد؛ از جمله اين كه من تا به حال دروغ نگفتهام و تاكنون بتى را نپرستيده ام و …».[۱۴]
* عبد الله بن جعفر مىگويد:
هرگاه از عمويم حضرت على عليه السلام چيزى مىخواستم و حضرت امساك مىكرد، او را به حق جعفر قسم مىدادم و او عطا مىفرمود.[۱۵] و …[۱۶]
عطاى آسمانى
در سال پنجم بعثت كه آزار و اذيتهاى كفار و شكنجههاى آنان درباره مسلمانان زياد شد، عدهاى از مسلمانان با اجازه نبى اكرم صلى الله عليه و آله به حبشه مهاجرت كردند. حبشه، سرزمين مسيحيان و پادشاه آن، انسانى نيك بود. سرپرست گروه مسلمانان، جناب جعفر بود كه به خوبى اين گروه را مديريت كرد و با شجاعت و درايت خود، توانست در دربار نجاشى سخنرانى و استدلال نمايد و توطئههاى مشركان را براى برگرداندن آنها بىاثر كند. و جناب جعفر، با دعوت پادشاه حبشه به اسلام وى را مسلمان كرد. در سال هفتم بعثت، جناب جعفر و همراهان به مدينه برگشتند. برگشتن آنها با پيروزى مسلمانان در جنگ خيبر مصادف شد؛ جنگى كه مراحل سخت و پر فراز و نشيبى داشت و در چند مرحله از جنگ، مسلمانان موفق نشدند؛ اما در نهايت با رشادتها
و قهرمانىهاى مولاى موحدان عالم، حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام به پيروزى رسيدند. خبر پيروزى مسلمانان و نيز برگشتن جناب جعفر، همزمان به پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد. حضرت فرمود:
نمىدانم از آمدن جعفر، خوشحالتر هستم يا از پيروزى در جنگ خيبر.[۱۷]
با اين بيان، عظمت شخصيت جناب جعفر و احترام و ارزش او نزد آن حضرت، بر همگان معلوم شد. آن حضرت همچنين براى استقبال از جناب جعفر، دوازده قدم به پيشواز آمد[۱۸] و تا جناب جعفر را ديد، او را در آغوش گرفته و سجده گاه او را بوسيد.[۱۹] سپس به سجده افتاده و خدا را سپاس گفت.[۲۰] پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در بدو ورود جناب جعفر فرمود: «آيا به تو عطايى بكنم؟ آيا به تو بخششى بكنم؟ آيا به تو عنايتى بنمايم؟» جناب جعفر، عرض كرد: «آرى؛ يا رسول الله!». با توجه به اين كه مسلمانان در جنگ خيبر غنايم زيادى به دست آورده بودند، همگان گمان كردند پيامبر به جناب جعفر، طلا و نقره فراوانى مىبخشد و با حساسيت ماجرا را پيگير شدند؛ اما پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به جناب جعفر عطايى آسمانى بخشيد.[۲۱] و فرمود: «آنچه به تو عطا مىكنم، اگر آن را هر روز انجام دهى، از همه دنيا و آنچه در آن است، براى تو بهتر است. اگر از ميدان جنگ فرار كرده باشى و گناهانت به اندازه خاك بيابانها و كف دريا ها هم باشد، خداوند تو را مىآمرزد».[۲۲] آنگاه نماز گرانسنگ جعفر طيار را به او تعليم داد.
نكته
اين كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله اين نماز را به شخصيت بزرگى مانند جعفر آموخت، آن هم در بدو ورود وى و با توصيفى چنين شورانگيز، همه و همه نشانگر عظمت و جايگاه والاى اين متاع آسمانى است؛ عطايى كه در واقع مزد زحمات و موفقيتهاى جناب جعفر در مهاجرت به حبشه بود؛ عطيهاى كه به نام مبارك او مشهور و معروف شد و از آن به بعد، همه خوبان به آن ملتزم بودهاند. حتى اهلبيت عليهم السلام نيز اين نماز را پاس داشته و آن را به جا مىآوردند و مىفرمودند:
هر كس نماز جعفر را بخواند، همان اجرى را كه پيامبر صلى الله عليه و آله براى جعفر بيان كرد، به او نيز مىدهند.[۲۳] نيز دعاهاى زيبايى هم براى آن بيان كردهاند.[۲۴]
در روايات اهل سنت هم اين نماز مطرح شده است و از نظر اكثر علماى ايشان خواندن اين نماز مستحب مىباشد.[۲۵]
آثار و فضيلت نماز جعفر
نماز جعفر، از دنيا و آنچه در آن است بهتر است و باعث بخشش گناهان مىشود؛ اگرچه به اندازه ريگ بيابانها و كف درياها باشد. اگر هر روز يا هر جمعه يا هر ماه يا هر سال اين نماز را بخوانى، خداوند گناهانى را كه بين آن انجام دادهاى، مىآمرزد.[۲۶]
هر كس نماز جعفر را هر روز بخواند، بدىهاى او نوشته نمىشود و برابر هر تسبيحى كه در اين نماز مىخواند خداوند به او يك ثواب عطا كرده و يك درجه در بهشت به او مىبخشد.[۲۷]
اى مفضل! هرگاه حاجت مهمى داشتى و در پى برآورده شدن آن بودى؛ پس نماز جعفر را بخوان و سپس اين دعا را بخوان كه حاجتت روا مىشود.[۲۸]
به يارى خدا در شماره بعد، به سيره بزرگان و نحوه خواندن اين نماز و برخى احكام نماز و … خواهيم پرداخت؛ انشاءالله.[۲۹]
پیوستها:
[۱]. براى آشنايى اجمالى با آيت الله ملا حسينقلى همدانى رجوع شود به صفحه ۴۲٫
[۲] . براى آشنايى اجمالى با مرحوم علامه سيد على آقا قاضى رجوع شود به صفحه ۳۴٫
[۳] .« وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُون؛ من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اين كه مرا پرستش كنند( و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند)»؛ سوره ذاريات: ۵۶٫
[۴] .« وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقينُ؛ و پروردگارت را عبادت كن تا يقين تو را فرا رسد( و از جهان چشم فروبندى)» سوره حجر: ۹۹٫
[۵] . نهج البلاغه، حكمت ۱۵۰٫
[۶] . بحار الأنوار، ج ۲۲، ص ۲۷۶٫
[۷]. همان، ج ۹۴، ص ۴۸٫
[۸] . جناب جعفر در جنگ موته كه در آن، فرماندهى لشكر اسلام را بر عهده داشت، اول دو دست خود را از دست داد و سپس با جراحات شديدى، شربت شهود و شهادت الهى نوشيد. پيامبر از اين خبر، به شدت متأثر شده و به سبب شهادت جعفر، درد شديدى در شكم خود احساس كرد. آن حضرت سه روز به خانه جعفر رفته و خانواده ايشان را تسلى داد( براى اطلاع از جنگ موته و برخى فضايل جناب جعفر، ر. ك: حيوة القلوب، علامه مجلسى، ج ۴، ص ۱۱۵۳- ۱۱۶۳).
[۹] . بحار الأنوار، ج ۷، ص ۲۸۳٫
[۱۰] . همان، ص ۳۳۱٫
[۱۱]. همان، ج ۱۰، ص ۱۴۱٫
[۱۲] . همان، ج ۷، ص ۲۳۲٫
[۱۳] . همان، ج ۲۱، ص ۶۳٫
[۱۴] . همان، ج ۲۲، ص ۲۷۳٫
[۱۵] . همان، ج ۲۱، ص ۶۴٫
[۱۶] . براى مشاهده روايات بيشترى درباره فضايل جناب جعفر، ر. ك: تفسير قمى، ج ۲، ص ۱۸۸؛ بحارالأنوار، ج ۳۷، ص ۶۳٫
[۱۷] . وسائلالشيعه، ج ۸، ص ۵۱٫
[۱۸] . بحار الأنوار، ج ۲۱، ص ۲۴٫
[۱۹]. وسائلالشيعه، ج ۸، ص ۵۱٫
[۲۰] . تاريخ تحقيقى اسلام، ج ۴، ص ۶۳٫
[۲۱] . كافى، ج ۳، ص ۴۶۶٫
[۲۲] . من لايحضره الفقيه، ج ۱، ص ۵۵۳٫
[۲۳]. كافى، ج ۳، ص ۴۶۷٫
[۲۴] . بحار الأنوار، ج ۸۸، ص ۱۹۶؛ كافى، ج ۳، ص ۴۶۷٫
[۲۵] . به نقل از بحار الأنوار، ج ۸۸، ص ۲۱۳٫
[۲۶] . من لايحضره الفقيه، ج ۱، ص ۵۵۳؛ الكافى، ج ۳، ص ۴۶۶٫
[۲۷] . مستدركالوسائل، ج ۶، ص ۲۲۴٫
[۲۸]. بحارالأنوار، ج ۸۸، ص ۲۰۰؛ اين دعا در مفاتيح الجنان حاج شيخ عباس قمى قدس سره آمده است.
[۲۹] . مرحوم حاج شيخ عباس قمى در اوايل مفاتيح الجنان نحوه خواندن اين نماز و برخى دعاهاى آن را بيان نمودهاند كه علاقهمندان مىتوانند مراجعه نمايند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.