بسمه تعالی به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیاد هاد، اولین پیش نشست همایش «سالک الی اللّه» با موضوع «تبیین مهمترین شاخصههای اخلاقی حضرت آیت اللّه ناصری(رضوان اللّه علیه) با تأکید بر سلوک اخلاقی ومعنوی و رابطه آن با اندیشه و باور مهدوی» برگزار گردید. سخنران این جلسه حجت الاسلام سلطانی(زید عزّه)، از اساتيد بنیاد هاد […]
بسمه تعالی
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیاد هاد، اولین پیش نشست همایش «سالک الی اللّه» با موضوع «تبیین مهمترین شاخصههای اخلاقی حضرت آیت اللّه ناصری(رضوان اللّه علیه) با تأکید بر سلوک اخلاقی ومعنوی و رابطه آن با اندیشه و باور مهدوی» برگزار گردید. سخنران این جلسه حجت الاسلام سلطانی(زید عزّه)، از اساتيد بنیاد هاد بودند.
حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمد سلطانی از اساتید برجسته علوم دینی و از شاگردان و معاشران نزدیک مرحوم آیتالله بهجت و از علاقهمندان مرحوم آیتالله ناصری است. این استاد راهنمای سطوع عالی که در زمینه علوم عقاید، اخلاق، مباحث طب اسلامی صاحب درس و نظر است، در اولین پیشنشست «همایش سالک الی الله» با موضوع تبیین مهمترین شاخصههای اخلاقی حضرت آیت الله ناصری (رحمهاللهعلیه) سیره و سلوک اخلاقی و معنوی آیتالله ناصری را در سه حیطه تقسیم کرد:
در این گزارش که به همت کمیته علمی همایش تهیه شده، بحث مبسوط ایشان مطرح گردیده است.
۱ مقدمه
عالمان ربانی، شخصیتهای ارتقاء یافته به کمالات و فضائلِ عالیِ اخلاقی هستند که با التزام به قواعد بندگی خداوند و تلاش بیوقفه در این راه، به عنوان الگو برای طالبینِ کمال انسانی، چه در حوزه و چه در غیر حوزه بهشمار میآیند. باید این الگوها را شناسایی کرده و با درسآموزی از سیره و سبک زندگی آنها خود را تربیت کنیم و به مدارج عالی بندگی برسانیم.
آیتالله ناصری رحمهاللهعلیه در زمرهی این الگوها است که سالهای متمادی، از فضای ناب علمی و معنوی حوزه بهره برد و خود را در حرم قرب و بندگی خدا قرار داد و تربیت شد و به تبع آن در تربیت نفوس مشتاقان به کمال، نقش مؤثری ایفا کرد. این جایگاه نیز حاصل کسب دو قسم معرفت است؛ یعنی معرفت حصولی و معرفت شهودی. معرفت حصولی یعنی بهرهمندی از مباحث علمی و کلاسیک؛ اما این مقدار کافی نیست. معرفت شهودی مهم است؛ چون صِرف انباشت اصطلاحات علمی، موجب تکبّر و حجاب است. این مطلبی است که در روایات معصومین علیهمالسلام بر آن تاکید شده، و علم بدون عمل، مورد مذمّت قرار گرفته است. اگر معارف حصولی به حوزهی عمل رسید، راه معرفت شهودی هموار میشود. در حوزهی معارف حصولی، صورت معلوم نزد عالم است؛ ولی در بخش شهودی، خود معلوم نزد عالم حاضر است. بخش شهودی اگر فعال شد، انسان اهل حقیقت میشود. در شخصیت آیتالله ناصری رحمهاللهعلیه هر دو بخش فعال بود.
پیش از ورود به بحث، میتوان سیره و سلوک اخلاقیمعنوی آیتالله ناصری رحمهاللهعلیه را در سه حیطه و سه بخش تقسیم کرد:
انسان برای اینکه قلب خود را بسازد و راه معرفت شهودی برایش هموار گردد، باید قلب خود را از وادیِ تردید و تکذیب، رهایی بخشد. به تعبیر دیگر خود را از افتادن در وادیِ تردید و تکذیب مراقبت کرده و در مقابل، باید تلاش کند که قلب به وادیِ تصدیق مهاجرت کند؛ یعنی درجات تصدیق را طی کرده و در آن مستقر شود. این فرایند، با اصلاح بینش حاصل میشود و این بینش برای او گرایش و در نهایت، رفتاری نورانی به وجود میآورد؛ یعنی برای شخص، تجلیه و تخلیه بهوجود میآورد و در نهایت، انسان را آمادهی تحلیه میکند که در این صورت، شخص شاهد توحید میشود. آیتالله ناصری رحمهاللهعلیه فانی در «وجه الله» که محور توحید است، بودند.
یکی از مظاهر تصدیق، تصدیق به امام معصوم است. اگر این تصدیق، به قلبی نشست، شخص «وجه الوجه» شده و آینهی کمالات و نورانیت امام معصوم میشود. آیتالله ناصری رحمهاللهعلیه سراسر، فنای در امامت به ویژه حضرت صاحب الزمان علیهالسلام بودند، به گونهای که نمیشد در محضر ایشان نامی از امام زمان برده شود و ایشان منقلب نشود.
آیتالله بهجت رحمهاللهعلیه، میفرمود: «توجه به حضرت بقیه الله علیهالسلام، قویترین راهِ تقویتِ قلب است.» این «توجه و یاد دائمی حضرت» در اندیشه و سیرهی آیتالله ناصری رحمهاللهعلیه به عنوان یک اصل اصیل و کلیدی قابل رهگیری است. این یاد دائمی، تعطیل کردن زندگی نیست؛ بلکه به این معناست که زندگی را بر محور امام، ترسیم و تنظیم کرد. به تعبیر دیگر، یاد و توجه به امام، یادِ منتشر در زندگی قرار گیرد و انسان مصداق این آیه شود: «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّه»؛ و هیچ تجارتى یا خرید و فروشى، آنان را از یاد خداى بازندارد. (نور، ۳۷)
این اصل (یاد امام)، با روش آراستنِ رفتارها به رفتار آراسته اهل بیت علیهمالسلام محقق میگردد. در این روش، انسان باید رفتارهای خود را شبیهسازی کند. در روایتی امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودهاند: «قَلَّ مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ إلّا أوشَکَ أن یَکونَ مِنهُم.»؛[۱] کمتر کسى است که خود را شبیه گروهى کند و به زودى یکى از آنها نشود.
این تجلیه و شبیهسازیِ رفتار، باید در تمامی حوزههای ابتلاء در زندگی، تحقق یابد که به تدریج، توجه به محضر امام حاصل میشود. این توجه، خود، ذکر است. انسان باید در تمامی اعمال فرض کند که در محضر حضرت است. در این صورت است که عمل، بر روی قلب تاثیر گذاشته و قلب انسان، پیوسته متوجه به امام میگردد. اهل بیت علیهمالسلام برای تمامی شئون زندگی ما الگو ارائه دادهاند. این الگو باید به همراه توجه، و متمرکز بر محضر حضرت شود تا انسان بتواند به سلامت عبور کند.
اگر انسان ملتزم به این یاد و توجه شد، موفق بر یادی برتر میشود و آن، توجه و یاد ویژهی امام به ماست؛ لذا قویترین ضامن مراقبه و دوام و عمق مسیر بندگی حق متعال، توجه به امام علیهالسلام است.
انسانها به دو علت، در هنگامه حوادث و بحرانهای روزگار، دچار لغزش میشوند: ۱٫ تحلیل و درک نادرست از شرایط و افق کوتاه بینش؛ ۲٫ تزلزل قلبی و عدم استقرار ایمانی.
اگر انسان، اساس زندگی خود را بر اصل ارتباط با امام و خودسازی با این محوریت قرار دهد، دچار ضعف تحلیل و بینش نمیشود. خودسازی بر محور توجه به امام، به ایمان و ثبات قلب منجر میگردد و انسان را از افراط و تفریط باز میدارد. آیت الله ناصری، مصداق چنین انسانی است؛ انسانی که به یک بینش و ثبات، دست یافته بود. این ایمان و ثبات در ارتباط با نظام اسلامی و جامعه کاملاً ملموس بود، به این معنا که در مواقع مختلف، آن را بیان و ترویج میکرد و یا به تعبیر دیگر، انشاء میکرد.
اگر آیتالله ناصری رحمهاللهعلیه به میدان تأیید نظام و ولایت فقیه و به طور مشخص رهبر انقلاب میآید، تأیید او یک تأیید صوری نیست؛ بلکه یک تأیید انشائی است؛ یعنی در قلوب مردم این محبت و انس را نیز انشاء میکند و قلوب جامعه را ذیل ولایت نائب عام امام عصر علیهالسلام متحد میکند. این کار یک عالم ربانی مثل آیتالله ناصری رحمهاللهعلیه است که اگر این تأیید نبود، شیاطین تا امروز ما را نابود کرده بودند. این تأییدات رحمانی است که این عرصه را پیش برده است و ذیل همان اصل، تعریف و تبیین میشود.
در جلد دوم بحارالأنوار[۲] روایاتی در باب جایگاه خطیر عالمان و وظیفهی تعلیم و هدایت جامعه به صراط مستقیم بندگی خداوند و معارف پیامبر و اهل بیت علیهمالسلام آمده است و از آنان به مرزبانانی تعبیر میکند که مردم را از لشگر شیطان نگاهبانی میکنند. در آن روایات، ضمن تبیین جایگاه روحانیت، به نوع ارتباط آنها با جامعه و جامعه نسبت به آنها میپردازد.
واقعیت این است که مردم بهخاطر عدم شناخت صحیح علما و دوری از آنان و یا عدم پیوند با عالم ربانی، امروز مورد هجوم شیاطین قرار گرفتهاند. علما هستند که این شیاطین را دفع میکنند. اگر آیتالله ناصری رحمهاللهعلیه درب خانهشان باز است، در راستای ایفای این وظیفه است. عالم باید به مردم بصیرت بدهد تا مردم از شیاطین در امان باشند. اصلا وجود علما در جامعه، طرد کنندهی شیاطین است و یکی از مصادیق بارز آن، پیوند مردم با مقام رهبری است. البته از وظایف حوزههای علمیه نیز تربیت نفوسی است که قدرت هدایتگری و طرد شیاطین را داشته باشند و بتوانند مردم را با امام علیهالسلام مرتبط کنند و به ایشان سوق دهند. اگر این اتفاق نیفتد، سیطرهی شیاطین فراتر میرود. تمام این مطالب، در روایات تبیین شده است. اگر طلاب بتوانند مسیری را که علما رفتند طی کنند، میتوانند دست مردم را بگیرند و به آنها کمک کنند.
[۱]. نهج البلاغه: الحکمه ۲۰۷٫
[۲]. بحار الانوار، ج ۲، باب ۸؛ احتجاج، ج ۱، ح ۸٫
این مطلب بدون برچسب می باشد.