حسن محمودى آن دل كه به ياد تو نباشد دل نيست قلبى كه به عشقت نتپد جز گِل نيست انسان در فكر هرچه باشد، روحش به همان افق تمايل مىيابد. تمايل قلبى، در صورتى به سوى امام عصر عليه السلام خواهد بود كه ياد آن بزرگوار وجود ما را فراگرفته باشد. در دعايى از […]
حسن محمودى
آن دل كه به ياد تو نباشد دل نيست قلبى كه به عشقت نتپد جز گِل نيست
انسان در فكر هرچه باشد، روحش به همان افق تمايل مىيابد. تمايل قلبى، در صورتى به سوى امام عصر عليه السلام خواهد بود كه ياد آن بزرگوار وجود ما را فراگرفته باشد. در دعايى از امام رضا عليه السلام چنين آمده است:
لاتُنسنا ذكرَهُ و انتظارَه؛[۱]
[خداوندا!] ياد و انتظار مهدى [عليه السلام] را از خاطر ما مبر.
در قرآن كريم و كلمات اولياى دين نيز بر ياد ولى خدا تاكيد شده است.
خداوند كريم، ما را به ذكر و ياد نعمتهايش امر فرموده است: اذكروا نعمت الله عليكم؛[۲]
يادآور نعمت خدا در حق خود باشيد.
و در جاى ديگر، به اين نعمت اشاره كرده است، تا براى بشريت اين ابهام پيش نيايد كه فقط بايد به فكر روزى مادى باشند؛ بلكه بايد فكر و ياد خويش را به بالاترين نعمت معطوف كنند، تا با اين ياد، سازندگى اخلاقى حاصل شود.
درباره واقعه روز غدير كه روز معرفى امام و جانشين رسول خدا صلى الله عليه و آله است، مىفرمايد:
اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي؛[۳]
آن روز كه امام تعيين و معرفى شد، دين، كامل و نعمت، تمام شد؛ پس نعمت تام، امام است و ما به ياد امام امر شدهايم.
امام صادق عليه السلام درباره آيه «ثم لتسئلن يومئذ عن النعيم»[۴] فرمود: «نحن النعيم؛[۵] نعمتِ [مذكور در اين آيه] ما هستيم».
و دربارة آيه «وأسبغ عليهم نعمه ظاهرة و باطنة»[۶] نيز فرمود: نعمت ظاهر، امام ظاهر و نعمت باطن، امام غايب است.
همان گونه كه گذشت، در روايات، مصداق كامل و بارز نعمت در آيات قرآن كريم، امام معرفى شده و خداوند بارها از بندگانش، ياد نعمت را خواسته است.
زندگى بىحضور گرم او، بىروح است و لذتى در پى ندارد. ايمان مؤمن، وقتى به مرحله كمال قدم مىگذارد كه پيوسته در ياد و فكر ولى خدا باشد:
بقية الله خيرٌ لكم إن كنتم مؤمنين؛[۷]
اگر مؤمن باشيم، اين خير و بركت، زندگى ما را نورانى خواهد كرد.
در روايتى زيبا از امام كاظم عليه السلام نقل شده است:
يغيب عن أبصار الناس شخصه و لايغيب عن قلوب المؤمنين ذكره …؛[۸]
با جسم او [/ حضرت مهدى عليه السلام] از چشمان مردم غايب است؛ ولى ياد او از قلوب مؤمنان غايب نيست.
ياد امام مهدى عليه السلام از قلوب مؤمنان غايب نمىشود؛ يعنى يكى از نشانههاى ايمان، استقرار ياد و ذكر امام زمان عليه السلام در دل مؤمنان
است و غفلت از آن يگانه دهر، جز مردگى قلب حاصلى ندارد. اين غفلت، آنگاه انسان را به شرم و خجالت بيشتر نزديك مىكند كه دريابيم همه هستى ما از او است و او هميشه و همه جا به شيعيان خود نظر دارد و لحظهاى آنها را ا ز ياد نمىبرد.
امام عصر عليه السلام در توقيعى به شيخ مفيد، فرمود:
إنا غير مهملين لمراعاتكم و لاناسين لذكركم …؛[۹]
ما در مراعات حال شما غافل نيستيم و شما را از ياد نمىبريم.
تربيت انسان
ياد نورانىترين شخص عالَم، باطن انسان را منور كرده و از ظلمات رها مىسازد و زمينه تربيت صحيح و كمال او را فراهم مىكند.
از مهمترين آثار ياد امام عليه السلام، تربيت انسان است. در پرتو ياد مداوم آن حضرت، مىتوانيم خود را تحت تربيت آن بزرگوار درآوريم؛ چرا كه يكى از شؤون آن حضرت، تربيت نفوس آماده است.
در زيارت آلياسين آمده است:
السلام عليك يا داعى الله و ربانى آياته؛ از آيت الله بهاء الدينى رحمه الله پرسيدند: «ربّانى آياته يعنى چه؟». فرمود: «يعنى مربى نفوس، يعنى تربيت كننده جهان، يعنى تربيت كننده انسان و غير انسان، امام زمان عليه السلام است».[۱۰]
حال اگر بخواهيم از تربيت بهترين مربى اخلاق بهرهمند گرديم، لازمهاش ذكر و ياد امام زمان عليه السلام است.
اگر حضرت را ياد كنيم، اثر ياد آن بزرگوار، زندگى ما را فرا مىگيرد. اين آثار، در كلام آيت الله مصباح يزدى اين گونه انعكاس يافته است.
در پرتو توجه مداوم به ساحت نورانى مولايمان حجت بن الحسن- ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- مىتوانيم مشمول ولايت و عنايت خاص حضرت و دعاهاى ويژه و خالصانهاش شويم. توجه حقيقى به آن وجه خدا در واقع، پيوند قطرهاى ناچيز به اقيانوس عظمت و نورانيت است كه احساس تاريكى و تنهايى ما را به روشنى و يگانگى مبدل مىسازد.
اين، يعنى تحت تربيت قرار گرفتن. مگر از مربى غير از سرپرستى، عنايت خاص و دعاى خالصانه چيز ديگرى انتظار مىرود؟ ما براى سير الى الله و رسيدن به انسان كامل، چارهاى جز مدد از معيار انسانيت نداريم. اين مدد، در سايه ياد و توجه به مظهر اسماى الهى، امام عصر عليه السلام حاصل خواهد شد.
آنچه مهم است، ياد مداوم است، نه ياد مقطعى و فقط هنگام مشكلات و گرفتارىها. اگر هالهاى از ياد حضرت، وجود ما را فرا گرفت، مىتوانيم و شايستگى آن را داريم كه تحت تربيت آن بزرگوار قرار گيريم.
ياد امام زمان عليه السلام آثار ديگرى از جمله استغفار حضرت، قرار گرفتن
راهكارهاى ياد امام عليه السلام
تفكر، عنصرى است كه دانستههاى انسان را عمق بخشيده و به باور نزديك مىسازد. در روايات اهلبيت عليهم السلام سفارش بسيارى به اين عبارت تحولآفرين شده است. عذاب ويل از سوى نبى رحمت صلى الله عليه و آله براى كسى قرار گرفته است كه آيات قرآن (آيات آخر آل عمران) را بخواند و در آنها تفكر نداشته باشد.
ويلٌ لمن قرأها و لم يتفكر فيها؛[۱۱]
اين تفكر است كه علم حصولى را به علم حضورى تبديل مىكند و عبادت را روح و جان مىبخشد و برترين عبادات است. تشويق به تفكر در نعمتهاى خدا، ما را به سوى بالاترين نعمتها و تفكر پيرامون آن وجود نورانى رهنمون مىشود. تفكر درباره آن وجود شريف و قافله سالار انسانيت، از بهترين عبادات و عامل اصلى سعادت و جلب خيرات در زندگى به شمار مىآيد. اين راهكار، علاوه بر ازدياد ياد، باعث كسب معرفت بيشتر نيز مىشود.
پارهاى از موارد شايسته تفكر در اين خصوص بدين قرار است:
الف: تفكر درباره حقوق حضرت مهدى عليه السلام بر ما
از جمله اين حقوق، حق حيات است. از امام صادق عليه السلام حكايت شده است:
لو بقيت ألارض بغير إمام لساخت؛[۱۲]
ب: تفكر در فراهم كردن اسباب يارى امام عصر عليه السلام.
امام صادق عليه السلام فرمود:
لو ادركتُه لخدمته ايام حياتى؛[۱۳]
اگر دوران حضرت مهدى عليه السلام را درك مىكردم تمام عمر را به ايشان خدمت مىكردم.
در اين نكته بايد انديشيدكه خدمت به امام عصر عليه السلام چه موهبت بزرگى است كه خود ائمه اطهار: حاضر بودند تمام ساعات عمرشان را در خدمت آن بزرگوار بسر برند.
به طور قطع ما به اين خدمتگزارى محتاجتريم. تفكر درباره اين مطلب، ياد آن يگانه را در صفحه دل ما پررنگتر مىكند.
ج: تفكر درباره نظارت حضرت بر اعمال شيعيان
از نظر علمى و ايمانى، اگر به اين باور برسيم كه كارهايمان در محضر امام عصر عليه السلام شكل مىگيرد و خدمت آن حضرت عرضه مىشود، توفيق ياد آن حضرت افزون مىشود و زمينه رشد و كمال به اوج خود مىرسد.
بر اساس آيات كريم قرآن و روايات فراوان، اعمال ما به محضر آن امام عزيز عرضه مىشود.
قل اعملوا فسيرى الله عملكم و رسوله و المؤمنون؛[۱۴]
در روايات، مؤمنان در آيه به ائمه عليهم السلام تفسير شده است.[۱۵] و خاتم امامان هم امام زمان هستند كه طبق آيه شريف، اعمال بر آن بزرگوار عرضه مىشود.
محبوب جانها، از همه كارهاى ما خبر دارد. پروندههاى ما، عامل غم و شادى حضرت هستند. ياد حضرت در زمره اعمالى است كه آن بزرگوار را شاد و زمينه كمال را فراهم مىكند.
آن زليخا از پسندا تا به عود نام جمله چيز يوسف كرده بود
در ديدار اول يوسف عليه السلام با بنيامين، يوسف عليه السلام از او پرسيد: «آيا ازدواج كردهاى؟»
بنيامين گفت: «بله»
يوسف عليه السلام پرسيد: «چند بچه دارى؟»
بنيامين گفت: «سه بچه به اسمهاى قميص، ذئب و دم».
يوسف عليه السلام با تعجب پرسيد: «چرا اين اسمها را انتخاب كردهاى؟»
بنيامين گفت: «به سبب اينكه برادرم را فراموش نكنم و هر وقت يكى از بچهها را صدا مىزنم، ياد تو برايم زنده شود».[۱۶]
يكى از راهكارهاى ياد حضرت بقية الله- روحى فداه- اين است كه محيط اطرافمان را به گونهاى آرايش كنيم كه هر لحظه ما را به ياد ولى خدا بيندازد. روى ميز خود، تابلويى زيبا از نام «ابا صالح المهدى» بگذاريم؛ بر ديوار منزلمان يا محل كارمان، حديثى زيبا يا شعرى با مضامين عالى كه يادآور آن بزرگوار باشد نصب كنيم و ….
يك چشم زدن غافل از آن شاه نباشيد شايد كه نگاهى كند آگاه نباشيد
آيت الله مصباح در اين باره مىگويد:
اگر ما بخواهيم معرفت و محبتمان به ولى عصر عليه السلام ثابت بماند، بايد آثارش را زنده نگه داريم … نام مقدسش را جلوى چشم خود، روى ميزمان يا لابهلاى كتابهايمان داشته باشيم.[۱۷]
البته هركس به تناسب كار خود مىتواند اين فرهنگ را ايجاد كند.
همان طور كه در دعاى ندبه براى ناله و گريه در فراق امام عصر عليه السلام يارى مىطلبيم «هل من معين فأطيل معه العويل و البكاء»[۱۸] در ياد آن بزرگوار نيز بايد از دوستان يارى طلبيد و مدد خواست.
يكى از بهترين راهكارهاى عملى ياد حضرت، دوستى با كسانى است كه اين ياد، براى آنها ملكه شده و بودن با آنها، انسان را به ياد حضرت و مسايل معنوى سوق مىدهد.
شايد تأكيد بر ديدار عالِم مهذب نيز به همين سبب باشد كه نگاه به عالمِ عامل، ياد خدا و ولى خدا را براى انسان تداعى مىكند و عقب ماندگى ما را از قافله واصلان به عشق حضرت حق و ياد امام عصر عليه السلام، متذكر شده و ما را به حركت وا مىدارد.
حواريون از حضرت عيسى عليه السلام پرسيدند:
«با چه كسانى نشست و برخاست كنيم؟»
حضرت عيسى، چنين پاسخ داد:
«روشن است كه ياد ولى خدا از ياد خدا جدا نيست».[۱۹]
راهكارهاى ديگر در شماره بعد خواهد آمد؛ إنشاءالله.
پیوستها:
[۱] . كمال الدين، شيخ صدوق، قم، جمكران، ۱۳۸۲ ش، باب ۴۵، ح ۴۴٫
[۲] .سوره بقره: ۲۳۱٫
[۳] . سوره مائده: ۲۰٫
[۴] . سوره تكاثر: ۸٫
[۵] . كنز الدقائق، تهران، انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، ۱۳۶۸ ش، ج ۱۴، ص ۴۲۱٫
[۶] . سوره لقمان: ۲۰٫
[۷] . سوره هود: ۸۶٫
[۸]. الامام المهدي في القرآن والسنه، سعيد ابومعاش، مشهد، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، ۱۳۸۳ ش، ص ۲۵۵٫
[۹]. بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۵٫
[۱۰] . ارتباط معنوى با حضرت مهدى عليه السلام، حسين گنجى، قم، جمكران، چاپ اول، ص ۴۹٫
[۱۱] . ميزان الحكمه، محمدى رىشهرى، قم، دارالحديث، اول، ۱۳۷۷ ش، ج ۱۰، ح ۴۷۰۸٫
[۱۲] . اصول كافى، شيخ كلينى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اهلبيت عليهم السلام، ج ۱، ص ۲۵۲٫
[۱۳] . بحارالانوار، علامه مجلسى، دارالكتب الاسلاميه، ج ۵۱، ص ۱۴۸٫
[۱۴] . سوره توبه: ۱۰۵٫
[۱۵]. نور الثقلين، جمعه الحويزى، قم، مؤسسه اسماعيليان، چهارم، ۱۳۷۳ ش، ج ۲، ص ۲۶۲٫
[۱۶]. بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۲۳۸٫
[۱۷]. آفتاب ولايت، مصباح يزدى، قم، مؤسسه پژوهشى امام خمينى قدس سره، چهارم، ۱۳۸۴ ش، ص ۴۴٫
[۱۸] . مفاتيح الجنان، دعاى ندبه.
[۱۹]. بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۵۱٫
این مطلب بدون برچسب می باشد.