محسن ملاكاظمى إِنَّ الَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقَمُواْ تَتَنزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَئكَةُ أَلَّا تخَافُواْ وَ لَا تحْزَنُواْ وَ أَبْشِرُواْ بِالجَنَّةِ الَّتىِ كُنتُمْ تُوعَدُونَ نحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فىِ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ فىِ الاْخِرَةِ وَ لَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِى أَنفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ بر آنان كه گفتند: پروردگار ما اللَّه است و پايدارى ورزيدند، […]
محسن ملاكاظمى
إِنَّ الَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقَمُواْ تَتَنزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَئكَةُ أَلَّا تخَافُواْ وَ لَا تحْزَنُواْ وَ أَبْشِرُواْ بِالجَنَّةِ الَّتىِ كُنتُمْ تُوعَدُونَ نحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فىِ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ فىِ الاْخِرَةِ وَ لَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِى أَنفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ
بر آنان كه گفتند: پروردگار ما اللَّه است و پايدارى ورزيدند، فرشتگان فرود مى آيند كه مترسيد و غمگين مباشيد، شما را به بهشتى كه به شما وعده داده شده بشارت است.
ما در دنيا دوستدار شما بوديم و نيز در آخرت دوستدار شماييم. در بهشت هر چه دلتان بخواهد و هر چه طلب كنيد برايتان فراهم است. (فصلت، آيه ۳۰ و ۳۱)
پايدارى و ثبات قدم [۱]
يكى از موضوعاتى كه براى تهذيب اخلاق بسيار ضرورى مى نمايد، ثبات قدم و پايدارى در مسير تهذيب است كه ايات قرآن كريم و روايات اهل بيت عليهم السلام و به پيروى از آن ها، بزرگان و علما[۲] نيز بر اين موضوع پافشارى دارند. از جمله كليدواژه هاى اين بحث در قرآن و روايات، واژه «استقامت [۳]» و «ثبات قدم [۴]» مى باشد.
ممكن است به عللى براى انسان، جذبه اى حاصل شود و ناگهان مسير نادرست خود را تغيير دهد يا فكرى او را به حق راهنمايى كند و او تصميم بگيرد راه درست را بپيمايد؛ ولى در اين تصميم، ثابت نباشد و علل و عواملى او را در اين تصميم سست كند؛ بنابراين صرف ايمان ابتدايى براى سلوك، كافى نيست و سالك بايد به مرحله ثبات در ايمان و [عمل ] برسد؛ از اين رو خداوند در قرآن كريم، يكى از اوصاف برجسته سالكان كوى حق را ثبات قدم مى داند.[۵]
آثار پايدارى و ثبات قدم از نگاه قرآن
الف. آثار مادى (وسعت رزق)
قرآن كريم مى فرمايد:
وانْ لَوِ استقاموا على الطريقة لَاستقينهم ماء غدقا[۶] اگر آن ها بر طريقه ايمان، پايدارى و استقامت كنند، ما آن ها را با آب فراوان سيراب مى كنيم.
در تفسير اين آيه مى خوانيم: آنچه مايه وفور نعمت مى شود، استقامت بر ايمان است؛ نه اصل ايمان [۷]؛
لذا در ايه بعد، به نقطه مقابل اشاره مى كند و مى فرمايد: ومن يعرض عن ذكر ربه يسلكه عذابا صعدا
و هركس از ياد پروردگارش روى برگرداند، او را به راه عذاب شديد و روزافزونى مى برد.
استقامت بر طريقه، به معناى ملازمت و ثبات بر اعمال و اخلاق است كه ايمان به خدا اقتضاى آن را دارد. «ماء غدق» به معناى آب بسيار است و بعيد نيست از سياق استفاده شود كه جمله مذكور، بخواهد توسعه در رزق را برساند. اعراض از ذكر خدا، لازمه استقامت نداشتن بر طريقه است كه به عذاب پروردگار مى انجامد.[۸]
ب. آثار معنوى
خداوند متعال مى فرمايد:
إِنَّ الَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقَمُواْ تَتَنزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَئكَةُ أَلَّا تخَافُواْ وَ لَا تحْزَنُواْ وَ أَبْشِرُواْ بِالجَنَّةِ الَّتىِ كُنتُمْ تُوعَدُونَ نحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فىِ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ فىِ الاْخِرَةِ وَ لَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِى أَنفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ [۹]
از اين ايات به دست مى ايد كه استقامت و پايدارى بر ايمان، آثار معنوى متعددى دارد كه عبارتند از:
برخى روايات، نزول فرشتگان را هنگام مرگ دانستهاند و اين، از باب ذكر مصداق بارز مى باشد؛ ولى در روايات ديگر به معناى گسترده ترى تفسير شده است كه حال حيات را نيز شامل مىشود.[۱۰] نزول پياپى فرشتگان كه از فعل مضارع «تتنزل» فهميده مى شود؛ نشانگر عنايت ويژه خداوند به موحدان با استقامت مى باشد[۱۱]. آرى؛ اين بشارت هاى فرشتگان الهى است كه در روح و حال انسان بايمان و داراى ثبات قدم پرتو مى افكند و در طوفان هاى سخت زندگى، به آن ها نيرو و توان مى بخشد.
يكى از آرزوهاى هميشگى بشر، رسيدن به آرامش و رهايى از اضطراب و نگرانى است. آرى؛ در پرتو ايمان و استقامت، فرشتگان بر انسان فرود مى ايند و بشارت مى دهند كه نه از حوادث بيمناك آينده ترس داشته باش و نه از حوادث ناگوار گذشته، اندوه.[۱۲]
عبارت «كنتم توعدون» تعبير جامعى است كه همه اوصاف بهشت را كه شنيده اند در نظر مؤمنان ثابت قدم تداعى مى كند. در فراز بعد مى فرمايد: «ولكم فيها تشتهى انفسكم ولكم فيها ماتدعون ».
تقديم «فيها» بر «تشتهى» گوياى حصر است؛ يعنى: آنچه مى خواهيد و آرزو مى كنيد، تنها در بهشت بدان دست مى يابيد و در غير بهشت، اين گونه نيست كه آدمى هر چه بخواهد، بتواند به دست آورد[۱۳].
انسان، در حال جنگ تمام عيارى با شيطان است، كه دشمن قسم خورده انسان مى باشد. از طرفى اين جنگ، نابرابر است، زيرا شياطين او را مى بينند؛ ولى از ديد انسان پنهان هستند:
انه يريكم هو قبيله من حيث لاترونهم [۱۴]
اين جا است كه انسان، پيوسته به يارى و امدادهاى غيبى نياز دارد.
در پرتو استقامت و پايدارى، فرشتگان الهى چنين مژده مى دهند: نحن اولياؤكم فى الحيوة الدنيا و الاخرة
ما در زندگى دنيايى و آخرت، ياران و مددكاران شماييم. [… در نيكى ها به شما كمك مى كنيم و در لغزش ها و برابر دشمنان، شما را حفظ مى كنيم.]
مؤمنان با استقامت، از نعمت هاى مادى و معنوى بهشت بهره مند مى شوند كه آن هم به ميزبانى خداوند بخشنده و مهربان مى باشد.
از سياق آيه «ان الذين قالوا ربنا الله … نزلا من غفور رحيم » به دست مى ايد كه خداوند، لغزش ها و گناهان مؤمنانى كه داراى استقامت باشند را مورد عفو و بخشش قرار مى دهد. با توجه به معناى نزل (به معناى پيش درآمد پذيرايى از ميهمان) تأمين نيازها و ارضاى همه خواسته ها و آرزوهاى اهل ايمان كه دارى ثبات قدم و استقامت مى باشند پيش پذيرايى خداوند بخشنده و مهربان است [۱۵].
برخى نيز گفته اند: آيه اشاره دارد كه اين پيش پذيرايى اهل بهشت، همان مژده فرشتگان الهى است و اين كه ما با شما هستيم، تا شما را به بهشت كه دار كرامت الهى است، برسانيم [۱۶].
با دقت در اين مفاهيم و عظمت اين وعده هاى الهى، روح آدمى اوج مى گيرد. در پرتو همين معارف بود كه اسلام، انسان هاى نمونه اى تربيت كرد كه از هيچ ايثارى مضايقه نداشتند و همين ايات، مى تواند الهام بخش مسلمانان، در راه پيروزى بر شياطين انسى و جنى باشد.
از امام صادق (عليه السلام) حكايت شده است: لوان شيعتنا استقاموا لصافحتهم الملائكة ولأظلمهم الغمام [۱۷]
اگر شيعيان ما استقامت داشتند، هر اينه فرشتگان با آن ها مصافحه مى كردند و ابرها بر سرشان سايه مى افكندند.
در حفر چاه، با چند ضربه، به آب نمى توان رسيد و استقامت و استمرار لازم است. چه بسا افراد كم طاقتى كه از رسيدن به آب نااميد مى شوند؛ در حالى كه با يكى دو ضربه ديگر موفق مى شدند. در مسير تهذيب اخلاق و رسيدن به آب حيات نيز استقامت و استمرار در عمل لازم است، تا چشم انسان به ملكوت باز شود و آسمان ها و زمين كه جنود الهى هستند، يار و ياور انسان شوند و راه رسيدن به كمال الهى هموار گردد.
راه هاى تحصيل ثبات قدم و استقامت
خداوند، در سوره مزمل، سنگينى وحى را بيان مى كند[۱۸] و براى تقويت و ايجاد آمادگى اين رسالت الهى، خطاب به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
يا ايها المزمل قم الليل الا قليلا، نصفه او انقص منه قليلا او زد عليه و رتل القرآن ترتيلا
با سحرخيزى و قرائت قرآن بود كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) داراى چنين ظرفيت وسيعى شد و توانست مخاطب فرمان سنگين «فاستقم كما امرت و من تاب معك» شوند.
دومين گام براى به دست آوردن استقامت و ثبات قدم، درخواست از درگاه حضرت حق مى باشد. همان گونه كه در شمارى از دعاهاى قرآنى مى خوانيم: «ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا وانصرنا على القوم الكافرين [۱۹].
براى اين كه اين موضوع در وجود انسان نهادينه شود، مستحب است در وضو هنگام مسح پا زمزمه كنيم: «اللهم ثبت قَدَمَى على الصراط يوم تزل فيه الاقدام»
. ظهور اين دعا درخواست ثبات قدم براى نجات از لغزش در روز قيامت است؛ ولى اطلاقش شامل دنيا نيز مى شود[۲۰]. در زيارت عاشورا نيز چنين ترنم مى كنيم:
«اللهم … وثبت لى قدم صدق عندك مع الحسين و اصحاب الحسين»
. ۳٫ دقت و تفكر در زندگى انبيا و اولياى الهى و مخالفان آن ها
قرآن كريم مى فرمايد:
وكُلًّا نقص عليك من انباء الرسل ما نثبت به فؤادك و جاءك فى هذه الحق وموعظة و ذكرى للمؤمنين [۲۱]
خداوند متعال با بيان سرگذشت انبيا و مخالفان آن ها همت و اراده پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و پيروان آن حضرت را تقويت مى كند[۲۲]، تا بر اثر مخالفت ها و كارشكنى دشمنان، گرد و غبار نااميدى بر قلب آن ها ننشيند و بدانند دشمنان آن ها به اندازه فرعون قوى نيستند و خود آن ها هم به اندازه موساى در گهواره ضعيف نيستند. همان خدايى كه موسى را بر فرعون پيروز نمود، پيروزى شما را هم تضمين مى كند. از طرفى در اين اخبار، قوانين و حقايقى مربوط به شكست و پيروزى امت ها و افراد وجود دارد كه براى ما درس آموز مى باشد. از آن جا كه داستان هاى انبيا سطح عالى عرفانى ايات قرآن را حامل است، براى مؤمنان مايه پند و اندرز مى باشد؛ براى مثال، وقتى مى بينيم با ثبات قدم است كه يوسفِ وجود انسان از قعر چاه به اوج جاه مى رسد روح استقامت و ثبات قدم در وجود انسان دميده مى شود.
قرآن كريم، در آيه شريف «… الذين ينفقون اموالهم ابتغاء مرضات الله و تثبيتا من انفسهم »[۲۳] انفاق در راه خدا را باعث تثبيت دل و تقويت روح ايمان در وجود انسان مى داند.
براى حيات دل و استقامت در راه حق گفتن ذكر «ياحى ياقيوم» مؤثر است [۲۴].
يادآورى
از آيات متعدد، از جمله آيه شريف «واستقم كما امرت و من تاب معك ولاتطغوا انه بما تعملون بصير» به دست مى آيد كه پايمردى و استقامت در مسير مذكور، بايد همراه تعبد باشد. خدا، به پيامبر صلى الله عليه و آله و پيروانش مى فرمايد: همان گونه كه به شما دستور داده شده (كما امرت) استقامت كنيد، نه آن طور كه خودتان مى خواهيد. اين استقامت بايد بدون «افراط» و «تفريط» باشد و بدانيد خداوند به آنچه عمل مى كنيد، آگاه است.
اين مجموعه دستورات بود كه اين آيه را از سنگين ترين آيات نازل شده بر پيامبر صلى الله عليه و آله قرار داد كه در پى آن آثار پيرى در آن حضرت پديدار شد.[۲۵]
نتيجه
از آنچه گذشت، به دست مى ايد: براى اين كه در تهذيب اخلاق به توفيقاتى دست يابيم، به ثبات قدم و استقامت نيازمنديم. اگر در اين مسير، ثبات قدم و استقامت را از دست بدهيم، نه تنها آنچه را كه تحصيل كرده ايم از دست مى دهيم، بلكه بايد منتظر عواقب كار خود نيز باشيم.[۲۶] و براى تحصيل اين مواهب الهى، بايد از طريق سحرخيزى و قرائت قرآن، ظرفيت خود را بالا ببريم؛ در دعاهاى خود از خداوند طلب كنيم؛ با دقت در زندگى انبيا و اولياى الهى، سرمشقى براى خود ترسيم نماييم؛ با بذل و بخشش مال، ريشه هاى درخت «ثبات» را در دل خود محكم كنيم و با نور «ذكر»، آن را بارور نماييم كه اگر ثابت قدم شويم، ديگر چيزى ما را نمى لرزاند؛ سرد و گرم روزگار، ما را از پاى درنمى آورد، نه آمدن نعمتى، ما را چنان مسرور مى كند كه از انجام وظيفه غافل شويم، و نه از دست دادن نعمتى ما را چنان محزون مى كند كه در انجام وظيفه كوتاهى كنيم [۲۷]. قرآن كريم مى فرمايد:
لكيلا تأسوا على مافاتكم ولا تفرحوا بما اتاكم [۲۸]
پیوستها:
[۱] . ثبات در هر چيز به حسب همان چيز است؛ بنابراين وقتى مى گويند فلانى ثابت قدم است، يعنى آن جا كه مى انديشد« ثابت فكر» و آن جا كه مى گويد« ثابت قول» و … است، ولى از آن جا كه براى حركت، بيشتر، از قدم كمك مى گيريم« ثبات» بيشتر به« قدم» اسناد داده مى شود.( تفسير موضوعى، ج ۱۱، ص ۲۳۹). بديهى است كه بحث ثبات قدم هم در حوزه عقايد هم اخلاق و هم احكام مطرح مى باشد.
[۲] . محقق طوسى در كتاب اوصاف الاشرف« ثبات قدم» را دومين مرحله از مراحل سير و سلوك نام مى برد.( اوصاف الاشراف، ص ۱۳). علامه تهرانى نيز در رساله لب الالباب( تقريرات درس اخلاق و عرفان علامه طباطبايى) ثبات قدم را پنجمين شرط براى تهذيب مى داند( رساله لب الالباب، ص ۱۰۸).
[۳] ..« الثبات ضد الزوال» ثبات، ضد زوال و سستى است.( مفردات، راغب اصفهانى، ماده( ثبت)).
[۴]. استقامت، به معناى ثبات داشتن و ملازم طريق مستقيم بودن مى باشد.( همان، ماده( قوم)).
[۵] . تفسير موضوعى، همان.
[۶] . سوره جن: ۶۱٫
[۷] .. تفسير نمونه، ج ۲۵، ص ۱۲۷٫
[۸] . الميزان، ج ۲۰، ص ۴۶٫
[۹] . سوره فصلت: ۳۰- ۳۱٫
[۱۰] .. ر. ك نورالثقلين، ج ۴، ص ۵۴۶( به نقل از تفسير نمونه، ج ۲۰، ص ۲۹۲).
[۱۱] . تفسير راهنما، ج ۱۶، ص ۴۰۸٫
[۱۲] . در سوره احقاف، آيه ۱۳ مى فرمايد:« ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف عليهم و لاهم يحزنون»
[۱۳] . تفسير راهنما، ج ۱۶، ص ۴۱۱٫
[۱۴] . سوره اعراف: ۷۲٫
[۱۵] .. تفسيرراهنما، ج ۱۶، ص ۴۱۲٫
[۱۶] . مخزن العرفان،، ج ۱۱، ص ۳۲۸٫
[۱۷] . بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۲۸۰٫
[۱۸] .« انا سَنُلقى عليك قولا ثقيلا»
[۱۹] . سوره بقره: ۲۵۰٫ ثبات قدم، از لوازم يك رزمنده است؛ خواه در جهاد اصغر و خواه در جهاد اكبر، و در جهاد اكبر، ضرورى تر است؛ چرا كه در جهاد اصغر، ممكن است پيكار به صلح انجامد، ولى در جهاد اكبر، راه صلح، هميشه بسته است.( ك: تفسير موضوعى قرآن، ج ۱۱، ص ۲۴۰).
[۲۰] . تفسير موضوعى قرآن، ج ۱۱، ص ۲۴۰٫
[۲۱] .سوره هود: ۱۲۰٫
[۲۲] . ر. ك: تفسيرالميزان، ج ۱۱، ص ۷۱٫
[۲۳] . سوره بقره: ۲۶۵٫
[۲۴] .. ر. ك: بهشت اخلاق، ج ۱، ص ۳۵۲٫
[۲۵] .. ر. ك: تفاسير گوناگون، ذيل آيه.
[۲۶] . ر. ك: رساله لب اللباب، ص ۱۱۲؛ الميزان، ج ۲۰، ص ۴۶٫
[۲۷] . تفسير موضوعى، آيت اللهجوادى آملى، ج ۱۱، ص ۲۴۱٫
[۲۸] . سوره حديد: ۳۲٫
این مطلب بدون برچسب می باشد.