۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » دو ماهنامه خُلُق شماره 45
  • 13 می 2016 - 17:53
  • 247 بازدید
سخن نخست :  نور خدا _ نشریه اخلاقی خُلُق (شماره۴۵)
سخن نخست :  نور خدا _ نشریه اخلاقی خُلُق (شماره۴۵)

سخن نخست : نور خدا _ نشریه اخلاقی خُلُق (شماره۴۵)

سخن نخست نور خدا خدا بود وخدا. خدا بود و رحمت بی‌منتها و فیض بی‌حدش. خدا بود وکرم خداییِ لایزالی‌اش. و برای ظهور و اظهار این رحمت، فیض، جود و کرمش «‌او» را آفرید و آسمان‌ها و زمین را طفیل «او» قرار داد.۱ «‌او» اولین آفریده الهی۲، نخستین نور، عقل کل و جلوه تام و […]

سخن نخست

نور خدا

خدا بود وخدا. خدا بود و رحمت بی‌منتها و فیض بی‌حدش. خدا بود وکرم خداییِ لایزالی‌اش. و برای ظهور و اظهار این رحمت، فیض، جود و کرمش «‌او» را آفرید و آسمان‌ها و زمین را طفیل «او» قرار داد.۱

«‌او» اولین آفریده الهی۲، نخستین نور، عقل کل و جلوه تام و تمام رحمت خدا در نگارخانه آفرینش است. فقط «او» وخاندانش هستند که جلوه‌گاه خدایند. هیچ فرق و تفاوتی میان آنان و خداوند یکتا نیست، مگر اینکه مخلوق او و بنده اویند.۳

آن‌گاه که من و تو و بلکه همه عالم، در ظلمت نیستی و عدم، غرق بود، پیوسته واسطه هر فیض و خیری بوده‌اند و به اذن خدا حاضر و ناظر بر احوال و افعال سایران.

تا آنکه منّت خدا کامل شد و بزرگ‌ترین نعمت ارزانی گشت، و آن انوار الهی در کالبد شریف خود جای گرفتند و دنیا را به قدوم نورانی خود، مبارک گردانیدند.۴

و او، محمد۶، آن جلوه کامل رحمت و آن حبیب بی‌‌همتای کردگار، از همان لحظه که پای بر فرق خاک نهاد، بساط ظلم و ستم، کنگره‌های شرک و کفر، و آتشکده‌های الحاد و ظلم را به لرزه درآورد و از رونق انداخت.

اما به حکم «الولاء للولاء» و یا به هر دلیل دیگر، این عزیزترین دردانه هستی، و این یگانه عالم خلقت، مورد بیشترین بی‌مهری‌ها و آزارها قرارگرفت؛ تا جایی که خود فرمود:

مَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ‏ مَا أُوذِيت‏؛۵

هیچ پیامبری همانند من اذیت نشد.

البته فهم ابعاد و عمق اذیتی که این لطیف‌ترین و شریف‌ترین مخلوق الهی متحمل می‌شد، از توان قاصر ما خارج است. اما یک بُعد معروف و همه‌فهم از آزارهایی که حضرتش متحمل شد، آن است که در اوج دلسوزی و مهربانی با مردمان بی‌اطلاع و غافل، و در عین ارائه بهترین عطایا و سودمندترین معارف، مورد پست‌ترین بی‌مهری‌ها و شرارت‌ها قرار می‌گرفت؛ گاه ساحرش می‌خواندند و گاه شاعر؛ خاکروبه بر سرش می‌ریختند و اندک یارانش را شکنجه می‌کردند.

پیوسته به مخالفت با او برخاستند و در این راه، از هیچ اقدام نظامی، اقتصادی و فرهنگی دریغ نکردند؛ اما آن حضرت که دست‌پروردۀ رحمت الهی بود، هیچ‌گاه به مقابله به مثل نپرداخت؛ بلکه برای هدایت دشمنانش دعا کرد و بر جهالتشان افسوس خورد.

دریغ که گویی تاریخ تکرار می‌شود؛ بلکه می‌توان گفت زمانه همان زمانه، است با رنگ و لعابی متفاوت. اکنون هم او، دین او، کتاب او و معارف او مورد هجمۀ ابوجهل‌هایی است که خود را عقل کل می‌پندارد و کانون حملۀ ابولهب‌هایی است که جامعۀ جهنمی خود را بهشت برین می‌دانند.

فطرت‌های بیدار و جان‌های آزاده، خود قضاوت کنند که آنچه با پشتوانه همه جانبه صهیونیست‌ها در فرانسه، آن مهد آزادی حیوانی رخ داد، چه تفاوت ماهوی با جهالت‌ها و توحش‌های جاهلیت در صدر اسلام دارد؟

آری؛ این فقط ابزار و قالب ظاهر است که تغییر یافته؛ وگرنه وجود نورانی رحمة للعالمین که امروزه مورد هجمه و حمله قرار می‌گیرد، همان است که در صدر اسلام مورد حمله و هجمه فیزیکی و فرهنگی بود، و خفاشان غرب‌نشین امروزی نیز با کورباطنان جاهلیت دیروزی بسیار شبیهند.

کجایند آنان که می‌گویند اسلام و قرآن، برای جامعه جاهلیتِ چهارده قرن پیش پدید آمده و جواب‌گوی انسان و جامعه متمدن امروزی نیست؟ گویندگان این سخن، نیک بنگرند و ببینند و بدانند که زبان قرآن، زبان فطرت است و چون فطرت انسانی هیچ گاه کهنه و متغیر نمی‌شود، قرآن نیز هیچ‌گاه کهنگی و تغییر نمی‌پذیرد؛ از این رو همه پاک فطرتان در هر زمان و مکان، به قرآن و صاحب قرآن گرایش دارند، و تمام پست‌فطرتان و تاریک‌دلان با این کتاب و آورنده‌اش درمی‌آویزند.

آنچه در فرانسة بی‌فرهنگ رخ داد، بیش از هر چیز، مایۀ خجلت و تأسف بابت نوع انسانی است؛ انسانی که پس از گذشت قرن‌ها، هنوز هم یک کلام علمی و فطری را با دلقک‌بازی و مسخره‌گرایی پاسخ می‌دهد.

هان چه شگفت است انطباق این آیه، با عملکرد مترسک‌های امروز غربی:

يا حَسْرَةً عَلَى‏ الْعِبادِ ما يَأْتيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُن‏؛۶

ای حسرت بر بندگان! که هیچ فرستاده‌ای برای آنان نیامد، مگر اینکه پیوسته او را مورد استهزا قرار می‌دادند.

این حرکت‌های شرم‌آور اسلام‌ستیز که گاه‌گاه در گوشه‌ای از این سرای خاکی مشاهده می‌شود، مایه سرافکندگی بشریت است. ما باید برای خود متأسف باشیم و غم بخوریم که با وجود فیض بی‌همتای رحمة للعالمین که قرن‌هاست در اختیار بشریت قرار گرفته، باز هم برخی از هم‌نوعانمان با این نعمت‌ بی‌مانند به پست‌ترین شکل برخورد می‌کنند و آن را مورد استهزا قرار می‌دهند.

آن رسول مهربانی و آن تابنده‌ترین نور الهی، پیش از آفرینش بشر، با خدای خود و در عرش الهی بوده و اکنون نیز در والاترین رتبه قرب الهی متنعم است و تا ابد خواهد بود و از چنین رفتارهای جاهلانه و بی‌خردانه، گردی به دامان ملکوتی‌اش نمی‌نشیند؛ بلکه این، آبروی انسانیت است که با این رفتار‌های جاهلانه مخدوش می‌شود.

همه هجمه‌های ناجوانمردانه بر ضد حضرت رسول اکرم۶ همچون دمیدن و فوت کردن انسانی بی‌خرد برای خاموش کردن خورشید است. چه می‌گویم؟! خورشید، این جرم ناچیز درکهکشان کجا و نور تابان الهی کجا؟ آن مظهر نور خداکه همه عوالم را نورانی کرده است.

و باز این آیه نورانی، چه زیبا بیان‌‌گر این مثل است:

يُريدُونَ‏ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُون؛۷

می‌خواهند نور خدا را با دهانشان خاموش کنند؛ در حالی که خداوند، نور خود را به کمال می‌رساند، هرچند کافران خوش نداشته باشند.

از آن دشمنان رسول گرامی۶ در صدر اسلام اکنون ذره‌ای از جسم و حتی از خاک قبرشان، شناخته شده نیست؛ در حالی که میلیاردها دل در عشق به آن پیامبر رحمت، همان یتیم مکتب‌نارفته می‌تپد؛ و این است معنای پایندگی«نور خدا».

نوشتار خود را که درد‌دلی بود بابت تلخی‌های اخیر، به شیرینی نکته‌ای پایان می‌بریم و آن، برخورد حکیمانه و خردمندانه یکی از نوادگان رسول اکرم۶ با ماجرای توهین به آن حضرت است. رهبر معظم انقلاب، آن سید والاتبار، همچون گذشته با بهترین بهره‌برداری از شرایط موجود، فضا را برای سخن گفتن با جوانان غربی و‌ آمریکای شمالی مناسب دید و به آنان تذکر داد که اسلام را از منبع اصلی آن یعنی قرآن بیاموزند؛ نه سخنان دیگران که خالی از غرض‌ورزی نیست. این اقدام ارزشمند، دست‌کم سه درس بزرگ برای ما به ارمغان می‌آورد:

– استفاده از هر فرصت برای رساندن حرف حق به جهانیان و بی‌خبران؛

– توجه دلسوزانه به نسل جوان در جوامع گوناگون؛

– دعوت به قرآن و قرآن‌پژوهی.

خدایش حفظ کند و بر عزت و توفیقش بیفزاید.

پی‌نوشت‌ها

  1. «لولاک لما خلقتُ الاݘفلاک» (بحارالانوار، ج۱۶، ص۴۰۶).
  2. عيون أخبار الرضا۷، ابن بابويه، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق، ج‏۱، ص۲۶۲٫
  3. لَا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُك؛ مصباح المتهجّد، شیخ طوسى، بيروت، مؤسسة فقه الشيعة، چاپ اول، ۱۴۱۱ ق، ج‏۲، ص۸۰۳٫
  4. ترجمه فرازی از زیارت جامعه کیبره.
  5. مناقب آل أبی طالب:، ابن شهر آشوب مازندرانى، قم ، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ ق، ج‏۳، ص۲۴۷٫
  6. سوره یس: ۳۰٫
  7. سوره صف: ۸٫

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

1 دیدگاه

  1. بهترین وبسایتی که تاحالا دیدم.ازتون متشکرم

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *