شايد قبل از زمان ناصرالدين شاه حوزه اصفهان دائر بود؛ بعضي در سير تخت فولاد نوشته اند: در همان زمان چهارصد نفر در زواياي مختلف تخت فولاد اتاق داشتند و به عبادت مشغول بودند و همه اهل نفس و روح بودند. 🔹آقاي جلال الدین همايي مي نويسد من بچه بودم پدر و عموهايم مريد شخصي […]
شايد قبل از زمان ناصرالدين شاه حوزه اصفهان دائر بود؛ بعضي در سير تخت فولاد نوشته اند: در همان زمان چهارصد نفر در زواياي مختلف تخت فولاد اتاق داشتند و به عبادت مشغول بودند و همه اهل نفس و روح بودند.
🔹آقاي جلال الدین همايي مي نويسد من بچه بودم پدر و عموهايم مريد شخصي به نام حاج محمد حسن تخت فولادي بودند. حاج محمد حسن از مريدها و وصي حاج محمد صادق تخت فولادي بود كه استاد آشيخ حسنعلي نخودكي است.
🔸می نویسد من بچه بودم و با عموهايم هر پنج شنبه عصر، اطاق حاج محمد حسن مي رفتيم. گاهي مردم بيمار آورده بودند، حاج محمد حسن براي بيمار تكه نباتي را دعا مي خواند و مي داد. گاهي يك مقدار خورده نبات ها در كف دستشان مي ماند به من مي گفتند دهانت را باز كن و به دهانم مي ريختند.
🔹آقای همایی می نویسد بعد از چهل سال هنوز شيريني آن خرده نبات ها و مجالس زير دندان من هست. به خاطر لذتي كه از مجالست اين مرد بزرگ مي بردم.
🔸اين بزرگوار(حاج محمد حسن) الآن قبرش مشخص است؛ منتهي متأسفانه از اول زمان رضا شاه صوفيه مسلط شدند و حتي به سنگ قبرها هم رحم نكردند و يك سري ارتباطات را مخلوط كردند و خیلی ها را به خود نسبت دادند. این ها دوست دارند بگويند همه علماي اهل معنا از ما هستند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.