ميگويند: شخصي در بني اسرائيل بود، در خواب به او گفتند که سه دعاي مستجاب دارد. گفت: فردا دعا ميكنم گفتند مانعي ندارد مشورت كن. با زنش مشورت كرد كه چنين اتفاقي افتاده است. همسرش گفت ببين من چقدر زشت شدهام؛ من خيلي ناراحتم. دعا كن من زيبا شوم. دعا كرد زنش زيبا شود. وقتي […]
ميگويند: شخصي در بني اسرائيل بود، در خواب به او گفتند که سه دعاي مستجاب دارد. گفت: فردا دعا ميكنم گفتند مانعي ندارد مشورت كن. با زنش مشورت كرد كه چنين اتفاقي افتاده است. همسرش گفت ببين من چقدر زشت شدهام؛ من خيلي ناراحتم. دعا كن من زيبا شوم. دعا كرد زنش زيبا شود. وقتي زنش زيبا شد ديگر زير بار او نميرفت. بعد مدتي گذشت ديد اين طور كه نميشود. دعاي دوم را باز به او اختصاص داد و دعا كرد كه زنش زشت شود. دو دعاي مستجاب خلاص شد و …
🔅ما هم دعا کردنمان اين طور است.
فرصت ها را از بين ميبريم و نميدانيم چه بخواهيم. گاهي مطالب و موارد خيلي پايين را ميخواهيم؛ مثل كسي كه پول و ثروت بخواهد يا دفع دشمني را بخواهد؛ در حالی که نتیجه اينها فصلي و موقت است. گاهي خداي متعال به ذات يك نفر غنا ميدهد ، ارزش این غنا و بی نیازی از همه دنيا بيشتر است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.