وقتي بعد از امتحان ذبح اسماعیل، جبرئيل عليه السلام گوسفند را آورد و قضیه به آن نحو تمام شد. حضرت ابراهيم علیه السلام در فكر فرو رفت. جبرائيل علت آن را پرسيد، حضرت ابراهیم گفت: به من قول داده شده بود كه بعد از ذبح پسرم اسماعيل، در دنيا و قيامت به بلندترين قله توحيد […]
وقتي بعد از امتحان ذبح اسماعیل، جبرئيل عليه السلام گوسفند را آورد و قضیه به آن نحو تمام شد. حضرت ابراهيم علیه السلام در فكر فرو رفت. جبرائيل علت آن را پرسيد، حضرت ابراهیم گفت: به من قول داده شده بود كه بعد از ذبح پسرم اسماعيل، در دنيا و قيامت به بلندترين قله توحيد برسم! در این مسأله كه بداء شد و حضرت اسماعیل ذبح نشد، نميدانم بالاترین مقام توحید که بنا بود من به آن برسم چی می شود؟! حضرت جبرائيل عليه السلام رفت و برگشت و روضه حضرت سید الشهداء علیه السلام را برایشان خواندند و آن پدر و پسر گريه مفصلي كردند؛ بعد حضرت جبرائيل علیه السلام به حضرت ابراهیم فرمود: با گريه اي كه بر حضرت سيدالشهداء كردي مسأله بلندترين قله توحيد حل شد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.