آقای جعفر آقا مجتهدی، مرد بزرگی بود؛ حالا هر که هر چه می خواهد بگويد. ما چیز بدی از ایشان نديديم. 🔸واقعا نام مقدس اهلبيت عليهم السلام که برده میشد اين مرد اصلا تمام بدنش به لرزش می افتاد. يک نفر بود به نام حاج آقا حسين توکل که سيد لطیف و رقیق القلبی بود […]
آقای جعفر آقا مجتهدی، مرد بزرگی بود؛ حالا هر که هر چه می خواهد بگويد. ما چیز بدی از ایشان نديديم.
🔸واقعا نام مقدس اهلبيت عليهم السلام که برده میشد اين مرد اصلا تمام بدنش به لرزش می افتاد.
يک نفر بود به نام حاج آقا حسين توکل که سيد لطیف و رقیق القلبی بود که مرد زحمت کشيده اي بود و در جواني با آقاي مجتهدي رفيق بود.
🔹ایشان ميگفت ايامي که آقاي مجتهدي قم بودند شب هاي ماه رمضان گاهي من برای ایشان افطاری ميبردم. سفره را که پهن ميکرديم بعد از نماز مغرب و عشاء ايشان سر سفره مينشست و ميگفت «السلام عليک يا اباعبدالله» و تا سحر افطار نخورده ميخواند و گريه ميکرد.
🔸خلاصه جعفر آقا اینگونه بود و يک سوز غريبي داشت. چون خيلي زحمت کشيده بود.
این مطلب بدون برچسب می باشد.