مهدى احمدپور مفهوم شناسى بىترديد انسان، موجودى اجتماعى و خواهان انس و ارتباط با ديگران است. دين مبين اسلام، در راستاى همين نياز و تمايل فطرى از عزلت و رهبانيت به عنوان سبك و رويه زندگى، نهى كرده[۱] و بر مصاحبت و معاشرت افراد جامعه اسلامى با يك ديگر تأكيد فرموده است.[۲] به طور طبيعى، […]
مهدى احمدپور
مفهوم شناسى
بىترديد انسان، موجودى اجتماعى و خواهان انس و ارتباط با ديگران است. دين مبين اسلام، در راستاى همين نياز و تمايل فطرى از عزلت و رهبانيت به عنوان سبك و رويه زندگى، نهى كرده[۱] و بر مصاحبت و معاشرت افراد جامعه اسلامى با يك ديگر تأكيد فرموده است.[۲] به طور طبيعى، معاشرت و ارتباط با ديگران در هر جامعه، آداب و رسومى دارد كه با وجود شباهت در كاركردها، تا حدودى نيز متفاوتند. اين آداب اجتماعى، هيأتها و ظرافتهاى رفتارى مربوط به ارتباطات و تعاملات مردم با يك ديگرند و كاركرد اصلى آنها، تقويت روابط اجتماعى و تسهيل آراستگى به فضايل اخلاقى است. آداب غذا خوردن، آداب ملاقات و سلام و احوالپرسى، آداب دوستى و صميميت، آداب ديد و بازديد، آداب خواستگارى و ازدواج، آداب تسليت و همدردى، آداب خريد و فروش، آداب برگزارى جلسات علمى و مذهبى و شركت در آنها و آداب تدريس و تحصيل، مواردى از آداب اجتماعى هستند.
با وجود اينكه «آداب»، همان محاسن و ظرايف اعمال و رفتارند و در معناى «حسن و مطلوبيت» اختلافى وجود ندارد، در تشخيص مصاديق آن در جوامع مختلف، اختلافات زيادى ديده مىشود.
تفاوتهاى اخلاق و آداب
ممكن است برخى افراد، برداشت يكسانى از «اخلاق» و «آداب» داشته باشند؛ در حاليكه ميان اين دو، تفاوتهاى زيادى وجود دارد كه مهمترين آنها از اين قرارند:
نتيجه اينكه «بىمبالاتى در آداب معاشرت»، بىتوجهى به قراردادهاى اجتماعى و توافقهايى است كه ميان مردم، در رديف امور اخلاقى و نشانه احترام به ديگران و رشد شخصيت اجتماعى به شمار مىآيد؛ بنابراين كسى كه خيلى زود يا خيلى دير به ميهمانى حاضر مىشود، كسى كه هنگام ورود، به حاضران سلام نمىكند، كسى كه پاسخ نامه ديگران را نمىدهد، كسى كه بيرون كلاس و محيط درسى، ادب آشنايى و شاگردى را درباره استاد و همكلاسىهايش مراعات نمىكند، كسى كه خارج از حريم خصوصى و در حضور ديگران با لباس و ظاهرى نامناسب، رفت و آمد مىكند و كسى كه با شكل و شمايلى بيگانه با فرهنگ عمومى در جامعه ظاهر مىشود، اگر هم واجبى را ترك نكرده و حرامى مرتكب نشده باشد؛ اما چون بين مردم، خلاف اين رويه مرسوم است، عمل او بىمبالاتى در آداب معاشرت بوده و از منظر جامعه، عملى نامطلوب به شمار مىآيد.
يادآورى:
لازم است توجه داشته باشيم كه در پايبندى به آداب غير دينى اين دقت را مىطلبد كه اين آداب با دستورات دينى در تعارض و تضاد نباشد؛ به عنوان مثال گاهى برخى موضوعات مثل پذيرايىهاى آنچنانى در برخى محافل به عنوان آداب اجتماعى طرح مىشود كه از مصاديق اسراف و حرام است و يا برخى رفت و آمدها، چنان دست و پاگير مىشود كه از مصاديق اتلاف و تضييع وقت انسان است. و يا برخى موضوعات به عنوان آداب اجتماعى، عرف يك جامعه مىشود كه ريشه در خرافات دارد و يا ترويج فرهنگ بيگانه است.
از اين رو بر فرهيختگان و مسؤولين فرهنگى جامعه است كه اين آداب را تبيين كنند و آدابى كه برخاسته از فرهنگ اصيل و روح تعاليم دينى است و از هر نوع انحراف به دور است را در جامعه نهادينه كنند.
نتايج و پيامدها
پايبندى به آداب اجتماعى و نيز بيمبالاتى در آداب معاشرت، نتايج
و پيامدهايى به دنبال دارد كه طى دو بخش به مهمترين آنها اشاره مىكنيم:
الف. نتايج و پيامدهاى تأدب به آداب اجتماعى
– تأدب به آداب اجتماعى، باعث روابط پايدارتر، عميقتر، صميمىتر، شيرينتر و مؤثرترى ميان افراد جامعه مىشود. يكى از ثمرات تأدب به آداب، افزايش ارزش وجودى آدمى و شأن انسانى اواست. اميرمؤمنان عليه السلام مىفرمايد:
اى مؤمن! همانا اين علم و ادب، جانبهاى تو است؛ پس در يادگيرى آنها بكوش كه هر چه علم و ادبت افزودهتر شود، قدر و بهاى تو بيشتر مىگردد.[۷]– تأدب به هر يك از آداب، انسان را به نوعى در نظر ديگران، زيبا و آراسته مىكند. گويى كه هر يك از صحنههاى حيات آدمى، مجلسى است و انسان با تأدب به هر ادب تازهاى، با لباسى جديد و فاخر، در آن مجلس حاضر مىشود و با ارائه جلوهاى برازنده، مرتب و پاكيزه، تحسين و تمجيد ديگران را برمىانگيزد.
امير مؤمنان على عليه السلام مىفرمايد:
آداب، همانند لباسهايى فاخرند كه نو به نو مىشوند.[۸] از آنجا كه تأدب به آداب اجتماعى، پرجاذبه است و ديگران را به سوى انسان جذب مىكند، بستر خوبى براى ارائه اسوه مطلوب اخلاقى و الگوسازى عملى و امر به معروف و نهى از منكر غير مستقيم و حتى مستقيم و اصلاح جامعه فراهم مىكند؛ و بالأخره اينكه تأدب افراد يك جامعه به آداب اجتماعى، در صورتى كه فراگير شود، ضريب همبستگى اجتماعى (قومى، ملى، مذهبى) را بالا مىبرد و بدين ترتيب زمينه را براى استفاده از ظرفيتهاى بالاى جامعه هماهنگ و متحد، فراهم مىآورد.
مباحث:
ب. نتايج و پيامدهاى بىمبالاتى در آداب معاشرت، ريشه يابى؛ درمان؛ در شماره بعد تقديم مى شود انشاءالله.
پیوستها:
[۱] . قرآن كريم در آيه ۲۷ سوره حديد درباره پيروان حضرت عيسى مسيح عليه السلام مىفرمايد:\i« و آتيناه الانجيل و جعلنا فى قلوب الذين اتبعوه رأفة و رحمة و رهبانية ابتدعوها ما كتبنها عليهم إلا ابتغاء رضوان الله فمارعوها حق رعايتها»\E البته با توجه به آيات: مريم: ۴۹ و كهف: ۱۶ و مريم: ۱۶- ۱۷ و سيره پيامبر اعظم صلى الله عليه وآله خلوتگزينى و كنارهگيرى از جامعه در برخى شرايط جايز و بلكه لازم مىباشد؛ ولى اين حالت يك رويه ثابت و هميشگى براى همه افراد در همه زمانها از منظر دينى، مردود است.
[۲] . اميرالمؤمنين عليه السلام مىفرمايند:« أفضل الفضائل صله الهاجر[ المهاجر] و إيناس النافر و الأخذ بيد العاثر؛ بالاترين فضيلتها ارتباط با غير مرتبط و انس با فرارى و دستگيرى از خطاكار است». هداية العلم فى تنظيم غررالحكم، ص ۴۸۴، ح ۲۹٫
[۳] . الميزان فى تقسير القرآن، ج ۶، ص ۲۷۳- ۲۷۵٫
[۴]. اسلام و مقتضيات زمان، مرتضى مطهرى، تهران، صدرا، هفتم، ۱۳۷۲ ش، ج ۱، ص ۲۹۰، با تصرف.
[۵] . تذكر: در اين نوشتار، منظور از تأدب به آداب اجتماعى و بىمبالاتى، همين قسم اخير است( آداب اجتماعى غير دينى) كه بررسى مىشود.
[۶]. روانشناسى رشد با نگرش به منابع اسلامى( ۲)، ص ۱۱۱۱- ۱۱۱۴( پژوهشكده حوزه و دانشگاه).
[۷]..« يا مؤمن إن هذا العلم و الادب ثمن نفسك فاجتهد فى تعلمهما فما يزيد من علمك و أدبك يزيد فى ثمنك و قدرك» مشكات الانوار، ابوالفضل على بن حسن طبرسى، نجف، كتابخانه حيدريه، ۱۳۸۵ ق، ص ۱۳۵٫
[۸].« الآداب حلل مجدده»، غررالحكم، عبد الواحد بن محمد تميمى آمدى، قم، دفتر تبليغات اسلامى، ۱۳۶۶ ش، ص ۲۴۷٫
این مطلب بدون برچسب می باشد.