مصطفى اسكندرى اشاره: نفس آدمى سرشار از ملكات روحى متفاوت است كه فضايل و رذايل اخلاقى ناشى از آن ملكات مىباشد. بر سالك لازم است تا فضايل و رذايل روحى و اخلاقى خود را بشناسد تا فضايل را تقويت كند و رذايل را از بين ببرد و اين پل خداشناسى و توحيد است؛ زيرا كه […]
مصطفى اسكندرى
اشاره:
نفس آدمى سرشار از ملكات روحى متفاوت است كه فضايل و رذايل اخلاقى ناشى از آن ملكات مىباشد. بر سالك لازم است تا فضايل و رذايل روحى و اخلاقى خود را بشناسد تا فضايل را تقويت كند و رذايل را از بين ببرد و اين پل خداشناسى و توحيد است؛ زيرا كه «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ عَرَفَ رَبّه». گاهى انسان علم به حسن كارى دارد، ولى در انجام آن سست است يا قبح كارى را مىداند، ولى در ترك آن كوتاهى مىكند. اين ضعف ارادهها ناشى از حالتهاى ثابت روحى افراد است كه در شناخت و اصلاح آن كوتاهى مىكنند. يكى از اهداف نشريه، شناساندن رذايل اخلاقى براى مبارزه با آنها و تشكيل يك ساختار الهى و معنوى براى سالك است. در اين نوشتار با تسويف و آثار آن آشنا مىشويد.
تسويف از ريشه” سوف” و به معناى تأخير انداختن، مماطله و امروز و فردا كردن و كار امروز را به فردا انداختن است.
گاهى حالتى در انسان به وجود مىآيد كه او خود مىداند در كارى اشتباه مىكند و قصد برگشتن از آن كار را هم دارد؛ اما گويى توان تصميمگيرى و اقدام كردن را از دست داده است و هرگاه تصميم به بازگشت مىگيرد، وسوسه مىشود كه هنوز فرصت بسيار است و خويشتن را به فردا وعده مىدهد و انجام آن كار را به وقت ديگرى موكول مىكند. لحظهها پشت سر هم مىآيند و مىروند و او اسير كارهاى ديگرى است. اين حالت، ممكن است هم دركارهاى مادى پيش آيد و هم در كارهاى معنوى. به اين حالت «تسويف» يا «مطال» گفته مىشود. همان طور كه «تسويف» در امور مادى و دنيوى، انسان را از تنگى وقت غافل مىكند و از انجام آن كار باز مىدارد، در امور معنوى نيز باعث غفلت او از خدا، مرگ و قيامت مىشود و از اعمال نيك باز مىدارد.
در آموزههاى معصومان عليه السلام به شدت چنين حالتى تقبيح و به عواقب آن هشدار داده شده است. امام على عليه السلام در دعاى كميل از اين حالت به خدا شكايت كرده، مىفرمايد: «وخدعتني الدنيا بغرورها و نفسي بجنايتها و مطالي؛ و دنيا مرا با غرور (و ظاهر فريبندهاش) فريفته است، و نفسم با جنايتش، و با مماطله كردنم (مرا بازداشته است)».
آثار تسويف
تسويف چه ناشى از عامل درونى باشد كه تن پرورى است و يا ناشى از عامل بيرونى كه شيطان است، تأثيراتى فوق العاده در انسان به جا مىگذارد و در احاديث معصومان عليهم السلام بدانها هشدار جدى داده شده است كه برخى از آنها را ذكر مىكنيم:
امام صادق عليه السلام مىفرمايند: «
فتدارك ما بقي من عمرك و لا تقل غداً أو بعد غد، فإنّما هلك من كان قبلك بإقامتهم علي الأماني و التسويف حتي أتاهم أمرالله بغتة و هم غافلون
؛[۱] پس ما بقى عمر خويش را درياب و مگو فردا يا پس فردا؛ زيرا كسانى كه قبل از تو مىزيستند، به سبب دو چيز
هلاك شدند: (يكى) باقى ماندنشان بر آرزوها، و (ديگرى) امروز و فردا كردنها، تا اينكه (مرگ و) امر خدا ناگهانى آنان را گرفت؛ در حالى كه آنان در غفلت به سر مىبردند».
امام حسين عليه السلام مىفرمايند: «واستولي عليه التسويف حتي سالم الأيام فاعتنق المحارم و الآثام
؛[۲] تسويف بر او غلبه يافت؛ به حدى كه با روزگار مصالحه و با محرمات و گناهان دست به گردن شد».
امام باقر عليه السلام مىفرمايد: «إياك و التسويف فإنه بحر يغرق فيه الهلكي
؛[۳] بر حذر باش از تسويف؛ زيرا آن دريايى است كه انسان غوطهزنان در آن هلاك مىشود».
امام صادق عليه السلام مىفرمايد: «تأخير التوبة اغترار و طول التسويف حيرة
؛[۴] به تأخير انداختن توبه، فريب خوردن است و طولانى شدن تسويف، مايه حيرت است».
امام على عليه السلام فرموده است: «الفرصة تمرّ مرّ السحاب، فانتهزوا فرص الخير
؛[۵] فرصتها همچون ابرها درگذرند. پس فرصتهاى نيك را غنيمت شماريد».
تسويف به دنبال خود غم و اندوه براى انسان مىآورد؛ چون موجب از دست دادن فرصتها مىشود. اميرمؤمنان عليه السلام در ضمن سفارشهاى خود به امام مجتبى عليه السلام مىفرمايد: «
بادر الفرص قبل ان تكون غصة؛[۶]
پيش از آنكه فرصت از دست برود و مايه اندوهت گردد، آن را غنيمت شمار».
پيامبر بزرگوار اسلام صلى الله عليه و آله و سلم در سفارشهاى خود به ابوذر مىگويند: «يا أباذر إياك و التسويف بعملك، فإنك بيومك و لست بما بعده، فإن يكن غد لك فكن في الغد كما كنت في اليوم، و ان لم يكن غد لك لم تندم علي ما فرطت في اليوم
؛[۷] اى ابوذر! بر حذر باش از تسويف در كار خويش؛ زيرا تو امروز هستى (و امروز را در اختيار دارى) و بعد از آن نيستى. اگر فردايى براى تو بود، فردا نيز همانند امروزت باش (و كارهايت را در وقت خود انجام ده) تا اگر فردايى براى تو در كار نبود، از كم كارى امروزت پشيمان نخواهى شد».
اثر ديگر تسويف است. امام سجاد عليه السلام در دعاى ابوحمزه به همين موضوع اشاره دارند: «
الهي افنيت بالتسويف و الآمال
عمري
؛ خداوندا! به وسيله تسويف وآرزوهاى بيجا، عمرم را نابود كردم».
از آنچه گذشت، روشن شد كه تسويف حالتى هلاك كننده است و انسان را گرفتار پيامدهاى عديدهاى مىكند. بدين جهت آدمى بايد پيوسته مراقب خويش باشد تا گرفتار چنين حالتى نشود. اما راه گريز از اين حالت چيست؟ در روايات پاسخ اين سؤال چنين آمده است: انسان، نقد را بگيرد و خود را به نسيه حواله ندهد و كار امروز را به فردا نيفكند؛ چون:
اوّلًا، آدمى هيچگونه تضمينى ندارد كه فردا زنده باشد تا بتواند كار عقب افتادهاش را انجام دهد.
و ثانياً، اگر فردايى هم براى او باشد، ناچار است كه كار فردا را نيز به روز بعد بيندازد و در نتيجه هميشه كار او عقب خواهد بود. بدين جهت حضرت پيامبر صلى الله عليه و اله و سلم در ادامه همان سفارشهايش به ابوذر مىفرمايد: «يا أباذر إذا أصبحت فلا تحدث نفسك بالمساء، و إذا أمسيت فلا تحدث نفسك بالصباح، و خذ من صحتك قبل سقمك و من حياتك قبل موتك، فانك لا تدري ما اسمك غداً؛ اى اباذر! هر گاه صبح كردى، خويش را به عصر وعده نده، و چون به عصر رسيدى، خويش را به صبح وعده نده، و از سلامتىات قبل از بيمارىات، و از زندگىات پيش از فرا رسيدن مرگت (بهره) بگير (وآن را غنيمت شمار)؛ چون تو نمىدانى كه نام تو فردا چه خواهد بود (زنده و يا مرده!)».
آدمى كه حتى نمىداند آيا تا دقيقه ديگر زنده است يا نه، معلوم نيست با چه جرئت و اميدى كار امروز را به بعد موكول مىكند؟! و آيا چنين كارى، عاقلانه است؟! به اميد توفيق رهايى از غفلت و كارهاى غفلتزا.
پیوستها:
[۱] . بحارالانوار، ج ۸۷، ص ۲۰۷٫
[۲] . بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۶۲٫
[۳] . بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۷۵٫
[۴] . نهجالبلاغه، كلمه قصار ۲۱٫
[۵] . همان، نامه ۳۱٫
[۶] . بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۷۵٫
[۷] .آيتالله سيد احمد كربلايى قدس سره، تذكرة المتقين، ص ۱۷۸
این مطلب بدون برچسب می باشد.