عمل خالص يك پايه لطيف تر و بالاتر از آن است كه شياطين بتوانند آن را درك كنند. بعد از این که عمل خالص بالا رفت فقط هنوز یک خطر برای آن باقي مي ماند و آن خطر تعلق نفس به عمل است. 🔸مثلا من یک كتابی نوشته ام؛ اين كتاب در عالم معنی فورا […]
عمل خالص يك پايه لطيف تر و بالاتر از آن است كه شياطين بتوانند آن را درك كنند. بعد از این که عمل خالص بالا رفت فقط هنوز یک خطر برای آن باقي مي ماند و آن خطر تعلق نفس به عمل است.
🔸مثلا من یک كتابی نوشته ام؛ اين كتاب در عالم معنی فورا صورت پيدا مي كند؛ جلد و طرحش آن طرف هست. آن كتاب به خاطر خلوص كاتب و عامل بالا رفته است؛ الان دیگر تنها راه دسترسي شياطين به آن كتاب تعلق نفس خود عامل به آن كتاب است.
🔹به مجرد اينكه آن کتاب را ياد كنم و عجب پیدا كنم، اين حالت عجب من مانند يك طناب نامرئي به دور آن كتاب مي افتد و آن را تنزل مي دهد. بايد انسان پناه به خداوند ببرد كه هيچ عملي را بزرگ نبيند. تا مطمئن نشود كه آن عمل به منتهاي قرب الهی نرفته است آن را مهم و بزرگ نداند، و خودش را از شرّ شيطان به خدا بسپارد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.