🔻وقتي چشم به چهره اي كه نفس روي آن حساس است تعلق گرفت اين چهره، چشم را پر مي كند و تمام چهره در چشم مي نشيند؛ يعني يك عكس از آن بر مي دارد و به قوه خيال مي فرستد و قوه خيال آن را به قوه حافظه حواله مي دهد و قوه حافظه […]
🔻وقتي چشم به چهره اي كه نفس روي آن حساس است تعلق گرفت اين چهره، چشم را پر مي كند و تمام چهره در چشم مي نشيند؛ يعني يك عكس از آن بر مي دارد و به قوه خيال مي فرستد و قوه خيال آن را به قوه حافظه حواله مي دهد و قوه حافظه آن را نگاه مي دارد.
🔹علت اين كه بعد از مدتي انسان هر موقع بخواهد آن چهره را بياورد مي تواند براي اين است كه در حافظه بايگاني شده است. قوه خيال اين را نگاه مي دارد و در قوه حافظه هم هست.
🔸گاهي قوه خيال دستور مي دهد آن عکس را از حافظه بيرون مي كشد و به آن مشغول مي شود. گاهي از اوقات يك چهره اي را انسان مي بيند، دومي را كه مي بيند قوه خيال آن چهره اولي را هم تازه وسط مي آورد و يك اشتغالي ايجاد مي كند؛ لذا ما وقتي به نماز مي ايستيم نمي توانيم توجه داشته باشيم و آن به خاطر اين اشتغالاتي است كه براي قواي تخيلي خود آماده كرده ايم.
🔹اين يكي از صدها نوع بلائی است كه ما در مسير خودشناسي و خداشناسي به آن مبتلا هستيم. پس خوب و بد تصاویر اینطور نیست که با یک بار دیدن از بین برود بلکه در درون انسان هست.
این مطلب بدون برچسب می باشد.