۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

  • 10 آوریل 2015 - 16:11
  • 361 بازدید
محو دلدار : چگونگی غلبه امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف(خُلُق  ۲۱)
محو دلدار : چگونگی غلبه امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف(خُلُق  ۲۱)

محو دلدار : چگونگی غلبه امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف(خُلُق ۲۱)

محو دلدار : چگونگی غلبه امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف(خُلُق  ۲۱) برگرفته از سخنرانی‌آیت الله ناصری دامت برکاته بسم الله الرحمن الرحیم. ولا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم … يكي  از سؤالات مطرح دربارة حضرت بقية الله علیه السلام اين است كه حضرت، موقع ظهور با چه نیرویی با این حکومت‌های […]

محو دلدار : چگونگی غلبه امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف(خُلُق  ۲۱)

برگرفته از سخنرانی‌آیت الله ناصری دامت برکاته

بسم الله الرحمن الرحیم.

ولا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم …

يكي  از سؤالات مطرح دربارة حضرت بقية الله علیه السلام اين است كه حضرت، موقع ظهور با چه نیرویی با این حکومت‌های جهانی و این ابرقدرت‌ها می‌جنگد، آیا به اسلحه‌های آتش‌زای روز مجهز است؟

دو جواب برای اين سؤال، قابل طرح است.

 جواب اول

حضرت، یک اسلحه‌ای فوق اسلحة آن‌ها می‌آورد و تمامشان را نابود می‌کند. به دلیل روایتی از امام صادق علیه السلام که فرمود:

أبَى اللهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَاب؛۱

خداوند هر کاری را با اسباب پیش مي برد.

از حضرت آدم علیه السلام تا به حال، تمام حکومت‌های الهی، با وسایل روز جلو رفته‌اند. همه انبیا با وسایل روز با حکومت‌های باطل می‌جنگيدند كه يا غالب می‌شدند یا مغلوب. حضرت بقية الله علیه السلام هم با وسایل روز می‌آید و خدا اِبا می‌کند از این‌‌‌که برخلاف طبیعت، امری را ایجاد بکند.

این حرف عده‌ای از روشن‌ فکرهای امروز است.

جواب دوم

ما جواب اول را قبول نداریم و برای پاسخ، از اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم السلام که مخزن اسرار الهی و واسطة غیب و شهود هستند سؤال می‌کنیم. آن بزرگواران می‌فرمایند: جریان طبیعی این است که ایجاد امور و تحقق بعضی مسایل با اسباب عادی است؛ اما در طول تاریخ، گاهی اوقات هم بر خلاف وسایل عادی، حق بر باطل غالب شده است؛ برای نمونه:

مقابله‌هاي غير طبیعی در طول تاريخ

دشمنان حضرت ابراهیم علیه السلام آتش افروخته و این بزرگوار را روی منجنیق گذاشتند. جبرئیل، میکائیل، اسرافیل، ملک موکّل آب و ملک موکّل باد، همه آمدند و گفتند: «اگر امری دارید، بفرمایید.» حضرت ابراهیم فرمود: «نه؛ با شما کاری ندارم». گفتند: «پس با که کار دارید؟» فرمود: «خدا را دارم.» چه معرفتی! چه حقیقتی! الان منجنیق حاضر است و او را  در آتش می‌اندازند؛ ولی می‌گوید: نه، من خدا را دارم. حضرت جبرئیل گفت: «خوب! از او بخواه». گفت: «خدا خودش می‌داند؛ حَسْبِي مِنْ سُؤَالِي عِلْمُهُ بِحَالِي»۲  آنجا که عیان است، چه حاجت به بیان است؟ هر کاری خودش صلاح می‌داند، انجام می‌دهد. این، مرتبة کمال ایمان است. خدا را قسم می‌دهیم به عزت محمد و آل محمد علیهم السلام، چنین ایمانی را به همه ما عنایت بکند. حضرت ابراهیم را در آتش انداختند. یک دفعه وضع تغییر کرد. از طرف حضرت حق خطاب شد: «یا نارُ کونی برداً و سلاما»۳ بر خلاف طبیعت و با اسباب غير عادي و معنوي، حق بر باطل غالب شد.

 نجات كعبه

همه شنیده‌ایم که ابرهه با فیل‌های جنگی آمد خانه خدا را خراب بکند. قبل از ورود به مکه، بارهایشان را فرود آوردند. ابرهه دستور داد شترهای حضرت عبدالمطلب را بگیريد. شترها را گرفتند. حضرت عبدالمطلب با چند نفر آمد. گفتند: «این، رئیس و بزرگ مکه و بزرگ بنی‌هاشم است». ابرهه خودش را جمع و جور کرد که حالا عبدالمطلب آمده است و می‌خواهد شفاعت بکند که کعبه را تخریب نکنید. گفت: «برای چه آمده‌ای؟» گفت: «چرا شترهای من را گرفتند؟» ابرهه گفت: «گمان کردم اینجا آمده‌ای شفاعت کنی که کعبه را خراب نکنم». حضرت عبدالمطلب گفت:

«انا رَبُّ الاِبِل و لِلْبَیْت ربُّ؛ من مالک شترها هستم و این خانه هم مالک و خدایی دارد [خودش نگه‌داری می‌کند. اگر می‌توانی، برو آن را خراب کن]». ابرهه تصمیم گرفت بیاید که یک دفعه لشکر خدا رسید. چقدر هم دست و نشان‌های این لشکر الهی عالی بود. پرنده‌هایی آمدند با سنگ‌هایی آتشین که یکی از این‌ سنگ ها خطا نمی‌رفت. هر کدام از این ابابیل بالای سر آن‌ها می‌آمدند سنگ را رها می‌کردند، می‌خورد مغز سرش و پایین می‌افتاد و می‌مرد.۴  اینجا خدا بر خلاف طبیعت این کار را کرد.

نجات حضرت سجاد علیه السلام

داستان حضرت سجاد علیه السلام مشهور است که در بیابان، دزدی یقة حضرت را گرفت و گفت: «پیاده شو؛ می‌خواهم تو را بکشم و مالت را هم ببرم». حضرت فرمود: «بیا هر چه داریم، برادروار قسمت می‌کنیم و نصفش را تو حلال بردار و برو، نصف آن هم مال من باشد». گفت: «به جز این‌که تو را بکشم و تمام مالت را ببرم، راضي نمي‌شوم». حضرت فرمود: «خوب حالا که این طور است، بیا هر چه داریم مال تو باشد. فقط مقداری آب و یک لقمه نان برای من بگذار؛ به اندازه‌ای که به مدینه برسم. همة آن را تو بردار حلال و طیب و طاهر و برو». گفت: «نه، باید تو را بکشم». حضرت فرمود: «[خدا را در نظر بیاور] پس خدا کجاست؟» گفت: «خدا خواب است». وقتی گفت خدا خواب است، حضرت فرمود: «بگیرید دشمن خدا را». دو تا شیر پیدا شدند یکی سر او را گرفت و یکی پایش را و او را بلعیدند.۵

این ماجرا هم برخلاف طبیعت بود.

 جنگ حضرت بقية الله علیه السلام

حکومت حضرت بقیة الله روحی له الفداء نیز بر خلاف جریان عادی محقق می‌شود. خدا و انبیا و اهل‌بیت علیهم السلام همه از حکومت جهانی او خبر دادند و این‌که این مرد الهی می‌آید و دنیا را پر از عدل و داد می‌کند.

داستان آیت الله شیخ حسنعلی اصفهانی رحمه الله

یک از دوستان، برای من چنین نقل ‌کرد:

چند سال قبل از فوت حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رحمه الله از وی سؤال شد: «حضرت که می‌آیند، با چه اسلحه‌ای می‌جنگند؟» در جواب می‌گوید: «پاشو برویم». می‌گفت: تهران بودیم رفتیم ترمينال شمس العماره. ايشان اشاره کرد؛ ماشین‌ها که در خیابان حرکت می‌کردند، همه ایستادند. هیچ ماشيني حرکت نمی‌کرد. ماشین دارد کار می‌کند؛ اما راه نمی‌رود. این‌ها همه متعجب شدند که چطور شد؟ مرحوم حاج شیخ حسنعلی به رفیقش گفت: «دیدی؟» گفت: «بله» بعد اشاره کرد که بروید و ماشین‌ها هم حرکت کردند ولی نفهمیدند چه کسی نگه داشت و چه کسی فرستاد؟ آقا شیخ حسنعلی گفت: «من، یکی از کفش جفت کن‌های ملازمان حضرت هستم. خدا این قدرت را به من داده است. آن وقت ملازمان حضرت چه؟ خود حضرت چه؟ جمیع عالم وجود به اختیار او است».

حضرت اباعبدالله علیه السلام فرمود:

مَا خَلَقَ اللهُ شَيْئاً إِلَّا وَ قَدْ أَمَرَهُ بِالطَّاعَةِ لَنَا؛۶

آنچه خدا ایجاد کرده، به او دستور داده است که از ما متابعت بکند.

علاوه بر این‌که یکی از القاب حضرت بقیة الله «مُبْدِئُُ الآیات»۷  است. حضرت، آیات الهی و معجزات الهی را ظاهر می‌کند. قدرت الهی به وسیلة حضرت ظاهر می‌شود. در کشف الغمّه و منابع دیگر هم هست که بر سر حضرت، ابری سایه می‌اندازد. کسی در آن ابر هست که فریاد می‌کشد: «این، حضرت مهدی و خلیفه خداست از او تبعیت کنید».۸  در  كتاب کشف الغمّه و الزام النّاصب و نجم الثاقب و … هست که در زمان حضرت، گرگ و میش یک جا چرا می‌کنند.۹

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:

وقت ظهور، ملائکه موقنین و منزلین و کروبین و حضرت جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و دیگر ملائکه، حضرت را یاری می‌کنند.۱۰

نه این‌که این‌ها اختصاصی به حضرت داشته باشد، حضرت اباعبدالله علیه السلام هم همین طور بوده است. البته حضرت امام حسین علیه السلام به ملائکه اجازه ورود به جنگ نداد و فرمود: «نه! من تسلیم حقم. هر چه او می‌خواهد».۱۱  خدا می‌خواهد به وسیلة خون من و شهادت من اسلام و قرآن را آبیاری کند. الآن هم ملائکه، انصار و یاور حضرت بقیة الله هستند.

 چرا امام زمان علیه السلام با سلاح روز نمي جنگد؟

حضرت بقیة الله روحی و ارواح الفداء، مَظْهَر و مُظْهِر جمیع صفات جلال و جمال حق است. حضرت بقیةالله، مَظْهَر و مُظْهِر اسماء شریف «یا عدل» و «یا حکیم» است. امام زمان می‌خواهد عدل واقعی را پیاده کند. حالا اگر بنا شد که دشمن مثلاً بمب اتم  بیندازد و  حضرت هم یک بمب اتم بالاتری استفاده کند، چقدر مظلوم کشته می‌شود؟ چقدر بچه بی‌گناه کشته می‌شود؟ این برخلاف عدل الهی است. امام زمان به هیچ قیمتی حاضر نیست یک دانة گندم را از دهان مورچه بگیرد. جدش امیرالمؤمنین علیه السلام هم همین طور بود. حضرت بقیة الله که تشریف می‌آورد، تمام این اسلحه‌ها از کار خواهد افتاد. وقتی حاج شیخ حسنعلی رحمه الله با یک اشاره، این قدرت را داشته كه آن وسایل را از کار بیند008ازد، آن حضرت قدرت ندارد این مادة اتمی را از بین ببرد؟!

در روايت دارد موقعی كه حضرت تشریف می‌آورد، لشکر عظیمی را همراه نماینده‌ای به طرف قسطنتنیه می‌فرستد. به نماینده‌ هم می‌فرماید هر مطلبی که خواستی عمل بکنی، به کف دستت نگاه بکن، روي آن، تكليفت نوشته شده ‌است. تمام نماینده‌های حضرت، به کف دست نگاه می‌کنند و به مطلب نوشته شده عمل می‌کنند. بعد به دریاچه‌ای می‌رسند و می‌خواهند وارد قسطنطنیه بشوند. اصحاب حضرت دعایی می‌خوانند و ذکری می‌گویند و روی آب راه مي‌روند. مردم قسطنطنیه می‌گویند: «عجب! اگر این‌ها كه روی آب راه مي‌روند، لشکر او هستند، خودش دیگر  چیست؟». همگی تسلیم می‌شوند و درهای شهرها را به روی لشکر امام زمان علیه السلام باز می‌کنند و از آن‌ها پذیرایی می‌کنند.۱۲  حضرت این گونه جلو می‌روند. در روایت است که شانزده فرسخ راه، لشكرگاه حضرت است. با آن‌ها می‌خواهد دنیا را بگیرد. این کار با نیروی الهی انجام می‌شود.

در روایات متعددی است که همة اصحاب حضرت بقیة الله، طیّ الارض یا طیّ الهواء دارند.۱۳  یکی از دوستان، می‌گفت:

من دیدم يكي از این اشخاص را که طیّ الهوا داشت. به طرف آسمان رفت و سیر می‌کرد. گفت: ما ده نفر هستیم. یک آیة قرآن است که می‌خوانیم. بعضی از ما یک بار و بعضی ده بار این آیة قرآن را می‌خوانیم، سپس بدن ما طرف آسمان بلند می‌شود. آن‌قدر بالا می‌رویم که زمین به اندازة فندقی می‌شود. از آنجا مستقیم به کربلا می‌رویم و آنجا می‌آییم پایین. به حرم می‌رویم و زیارت می‌کنیم و بر می‌گردیم.

با این اوصاف، خود حضرت چه قدرتی دارد؟!

ما چنین آقایی را داریم. به جان خودش قسم! لحظه‌ای از من و شما غافل نیست. خود حضرت فرمود:

انا غیر مهملین لمراعاتکم و لاناسین لذكركم؛۱۴

ما شما را فراموش نمی‌کنیم.

امام زمان است! نه تنها من و شما را! هیچ کدام از موجودات را فراموش نمی‌کند. از تمام اعمال و رفتار و کردار و گفتار ما مطلع است و می‌بیند. ما را دوست دارد و به ما دعا می‌کند. شب و نصف شب، مدینه مشرف می‌شود، مکه مشرف می‌شود، حرم جدش امیرالمؤمنین علیه السلام مشرف می‌شود و شروع به دعا می‌کند. در روایات متعددی دارد، عصر به عصر پروندة ما را به دستش می‌دهند. نگاه می‌کند که این بنده چقدر مخالفت کرده است! محاسنش را روي دست می‌گیرد و می‌گوید: خداوندا! این بنده را به من ببخش و خدا هم می‌بخشد. یکی از منافع امام زمان علیه السلام همین است.

خدا شاهد است امام زمان علیه السلام به همة شماها لطف دارد، عنایت دارد، توجه دارد. هر مشکلی دارید، در هر بعدی از ابعاد «یابن الحسن، یابن الحسن» را فراموش نکنید.

پی نوشت‌ها:

  1. كافي، کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ش، ج ۱، ص ۱۸۳٫

  2. بحارالأنوار، علامه مجلسی، مؤسسة الوفاء بیروت – لبنان، ۱۴۰۴ ق، ج ۶۸، ص ۱۵۶؛ تفسير نمونه، ج‏۱۳، ص ۴۴۵٫

  3. سوره انبیا: ۶۹٫

  4. البرهان، ج ‏۵، ص ۷۶۱،

  5. بحارالأنوار، ج ۴۶، باب ۳٫

  6. همان، ج ۴۴، ص ۱۸۳٫

  7. العبقری الحسان، علی اکبر نهاوندی، قم، انتشارات مسجد جمکران، اول، ۱۳۸۶ ش، ج ۲، ص ۱۷۶٫

  8. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۸۱٫

  9. همان، ج ۵۲، ص ۳۱۶ و ۳۸۴٫

  10. بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۴۸٫

  11. كافي، کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج ۱، ص ۲۶۰؛ بحارالأنوار، ج ۴۵، ص ۱۲٫

  12. الغیبة للنعمانی، محمد بن ابراهیم نعمانی، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۳۹۷ ق، ص ۳۱۹٫

  13. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۸۶٫

  14. الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۹۵٫

 

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *