با عرض سلام؛ میخواهم سؤال و مطلب مهمی را با شما مطرح کنم. به عقیدۀ من در اجتماع امروزی با این شرایط وسوسهانگیز، هم در کوچه و خیابان، هم در فضای اینترنتی و شبکههای اجتماعی، هم ماهواره، هم دانشگاه و غیره دیگر جایی برای صحبت از تهذیب نمیماند. من که جوانی هستم در شهری با […]
با عرض سلام؛
میخواهم سؤال و مطلب مهمی را با شما مطرح کنم. به عقیدۀ من در اجتماع امروزی با این شرایط وسوسهانگیز، هم در کوچه و خیابان، هم در فضای اینترنتی و شبکههای اجتماعی، هم ماهواره، هم دانشگاه و غیره دیگر جایی برای صحبت از تهذیب نمیماند. من که جوانی هستم در شهری با بافت مذهبی ضعیف که انواع و اقسام عوامل گمراهکننده در اطرافم هست، علاوه بر آن، پدر و مادر و خانواده متدین ندارم، چگونه میتوانم به تهذیب نفس و راه خدا را رفتن بپردازم؟ شرایط من با شرایط کسانی که در شهرهای مذهبی و خانوادههای مذهبی و با شرایط آماده هستند قابل مقایسه نیست. متأسفانه باید بگویم پدر من حتی با نماز خواندن من خیلی موافق نیست و از این جهت با او مشکل دارم.
آیا واقعاً خدا از من هم میخواهد که خودسازی کنم؟ آیا این واقعاً برای من و امثال من امکان دارد؟ اگر امکان دارد، چگونه؟
پاسخ:
إِنَّ اللهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتين؛۱
همانا خدا، هموست که رزاق و دارای نیرویی استوار است.
این توحید را باید به رزق معنوی و به تعبیری به بحث هدایت نیز سرایت دارد؛ یعنی در هدایت به راه راست و موفقیت در امور معنوی نیز باید هادی را فقط خداوند متعال شمرد و تنها او را مؤثر دانست.
همانگونه که در رزق مادّی، هیچکس نمیتواند مخالف ارادۀ الهی عمل کند و رزقی را به خلاف ارادۀ حقتعالی از ما بکاهد یا به آن بیفزاید، در هدایت و رزق معنوی نیز کسی نمیتواند بدون ارادۀ الهی مؤثر باشد. «هادی» یکی از اسماء حقتعالی است؛ همو که هر روز بارها از او چنین میخواهیم: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم».
این هدایت را هرکس در هر جا و هر شرایطی، باید از خدا بخواهد و بداند که به تعبیر قرآن، اگر خداوند هدایت کسی را بخواهد، هیچکس نمیتواند او را گمراه کند و نیز اگر خدا گمراهی کسی را، به سبب عملکرد بد خود او بخواهد، هیچکس قادر به هدایت او نخواهد بود.۲ حتی خداوند متعال به پیامبراکرم۶ که والاترین مخلوق الهی و برترین پیامبر است میفرماید:
إِنَّكَ لا تَهْدي مَنْ أَحْبَبْتَ … ؛۳
همانا تو نمیتوانی هرکس را که دوست داشته باشی،
هدایت کنی.
شاید این سؤال برای شما پیش بیاید که اگر خدا هدایت کسی را اراده کرد که در محیط و شرایط نامساعدی به سر میبرد، چگونه او را هدایت میکند؛ در حالی که از نظر ظاهری هیچ اسباب هدایتی برای او وجود ندارد؟
در پاسخ، این عبارت قرآنی را متذکر میشویم که:
إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ؛۴
همانا امر او این چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند و به او بگوید: «باش» میشود.
یعنی اراده خدا برای انجام هرکار، کافی است و از آنجا که «وَ لِلهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض؛۵ سپاهیان آسمانها و زمین فقط از آنِ خدایند» خداوند قادر است که به هر وسیلۀ ممکن، اسباب هدایت و رشد و ارتقا را فراهم کند؛ گاهی با قرار دادن یک کتاب در مسیر مطالعاتی انسان، گاهی با شنیدن یک سخنرانی مؤثر و مفید، گاهی با آشنایی با فردی متدین و… حتی گاهی با القاء مستقیم حالات و گرایشهای معنوی در قلب انسان.
بوده و هستند افراد بسیاری که در کفرآمیزترین و تیرهترین محیطها و شرایط بهسرمیبردهاند؛ اما به سبب پاکی دل و طلب خالصانۀ هدایت، به بهترین شاهراههای هدایت رهنمون شدهاند. در بدترین شرایط و در غریبانهترین تنهاییها، خدا حاضر و ناظر و همو هادی و دستگیر است. پس باید هدایت را از او و از اولیا و نمایندگانش که اهلبیت: هستند درخواست کرد.
خود شما که – به لطف خدا- گامهایی از راه خدا را طی کردهاید، مطمئناً در گذشته خود، دست لطف و هدایت خدا را حس کردهاید؛ چرا که بدون لطف او همین مقدار را هم نمیتوانستید پیش بروید.
به تعبیری دیگر، اینگونه میتوان گفت که هر چه شرایط مساعدتر و محیط برای رشد معنوی فراهمتر باشد، حجت بر شخص تمام میشود و از او انتظار بیشتری از صلاح و رشد هست. مطمئناً یک قدمِ شما در راه تهذیب و قرب به خدا در نزد خدا بسیار ارزشمندتر از یک قدمِ کسی است که در شرایط کاملاً مساعد معنوی و دینی به سر میبرد.
این مطلب از آیات و روایات متعددی قابل استفاده است؛ از جمله برای همسران پیامبراکرم۶ که توفیق همراهی با بهترین بندۀ خدا را یافتهاند و در بهترین محیطها قرار گرفتهاند، در صورت عملکرد نادرست، عذابی دوچندان تعیین میکند. همچنین اجر عمل صالح آنان را هم دوچندان میداند.۶ این مطلب (یعنی دو برابر شدن عذاب یا ثواب) به سبب جایگاه استثنایی ویژۀ آنان در توفیق همراهی با بهترین بندۀ خدا است؛ لذا به سبب موقعیت مطلوب و بینظیری که دارند، انتظار از آنان بیشتر است.
دقت بفرمایید که قرار نیست در این دنیا، همه فرزند نبی یا ولی خدا باشند تا بتوانند اهل سلوک شوند؛ بلکه همه در همه شرایط موظفند راه تقرب به خدا را بپویند و بدانند که خداوند، ذرهای از زحمات آنان را بینتیجه نمیگذارد و هر چه شرایط سختتری داشته باشند، مشمول ثواب و رحمت و یاری بیشتری از جانب خداوند خواهند بود؛ چرا که:
إِنَّ اللهَ لايَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ؛۷
همانا خداوند، به وزن ذرهای هم ظلم نمیکند.
راهکارهای عملی
در قسمت قبل، نکاتی کلی را ارائه کردیم که بیشتر جنبۀ نظری داشت و اینک بیان نکاتی کاربردی و عملی:
۱٫نخستین نکته این است که گاهی چنین شرایطی که شما در آن قرار گرفتهاید و چنین مشکلاتی که مطرح میکنید، ناخودآگاه انسان را به سوی کمتوجهی به نعمتهای الهی و حتی –خدای ناکرده- ناشکری سوق میدهد که این، خطری بس بزرگ است.
برای دوری از چنین خطری، سعی کنید اوقاتی را به تفکر در نعمتهای خداوند که به شما ارزانی شده و مرور آنها بپردازید. البته واضح است که منظور، شمارش همۀ نعمتها خدا بر شما نیست که مسلماً این کار، ناشدنی است:
وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها؛۸
و اگر [بخواهید] نعمتها خدا را شمارش کنید، نمیتوانید آنها را به شمارش درآورید.
یادآوری پیوسته نعمتهای الهی، روحیۀ صبر و رضا را در افراد ایجاد میکند، باعث جلب محبت الهی میشود و بهویژه، خضوع و خشوع دربرابر خدا را تقویت میکند و حالت طلبکاری و توقّع از درگاه او را تضعیف مینماید.
ما همه باید از اهلبیت: بیاموزیم که در هر حال، خود را بدهکار و وامدار الطاف و نعم الهی بدانیم و نیز معتقد باشیم که خدایی که رب العالمین است برای همه کس درحد ایمان و معرفت او شرایط هدایت و رشد به سوی درجه بالاتر را فراهم کرده و می کند.
۲٫در همان شرایط نامساعدی که هستید، به تقویت روحیۀ معنوی خود بپردازید و برای این منظور:
الف. متناسب با ظرفیت خود، برنامۀ منظمی برای عبادت در درگاه خداوند و خلوت با او تنظیم کنید و در آن اوقات از او استمداد کنید، و بکوشید هر چه بیشتر با پروردگار مهربان خود انس و الفت بیابید که او در همه حال و همهجا و در تنهایی و غیر آن، همیشه با ما، شنوندۀ سخنان ما و یاریگر ما است:
وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادیَ عَنّی فَإنّی قَرِیب أجِیبُ دَعْوَةَ الدّاعِ ِ إِذا دَعان… ؛۹
و اگر بندگانم از تو دربارۀ من پرسیدند [باید بدانند که] من نزدیک هستم؛ دعای دعا کننده، آن هنگام که مرا میخواند، پاسخ میدهم… .
ب. به قرائت کلام خدا (قرآن کریم) و ارتباط با آن، اهتمام ویژهای داشته باشید. قرآن کریم، حیّ است که از خداوندِ حیّ صادر شده و انس با آن، درمان همۀ تنهاییها است. به فرمودۀ امام سجاد۷:
لَوْ مَاتَ مَنْ بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ يَكُونَ الْقُرْآنُ مَعِي؛۱۰
اگر همه افراد از شرق تا غرب عالم بمیرند، همین که قرآن با من است، احساس وحشت و تنهایی نمیکنم.
ج. از بزرگترین نعمتهای الهی بر ما اولیای معصومی هستند که هم بر احوال ما ناظر و آگاهند و هم در هر جا و همیشه قابل دسترسی و دلسوز و شنوای سخنان ما هستند. با وجود چنین انسانهای الهی هم تنهاییها و ناامیدیها قابل رفع است و هم مقامات معنوی، با مددشان قابل دستیابی است.
۳٫یکی از مهمترین نیازها برای پیمودن راه بندگی بهطور صحیح، استفاده و بهرهگیری از ارشادات یک عالم دینی مهذّب است.
البته در شرایطی که چنین فردی در دسترس نیست، استفاده از امور جایگزین مانند کتابهای عالمانه یا سخنرانیهای صوتی و یا تصویری و… توصیه میشود. این کار علاوهبر اینکه مقداری از تنهاییهای شما را به بهترین گونه جبران میکند، سبب میشود با وظایف خود در شرایط گوناگون، آشنا شوید.
۴٫از شرکت در جمعها و فضاهای آلوده به شدت بپرهیزید و حتی از فضاهایی که احتمال میدهید شما را دچار گناه و غفلت کند، تا حد امکان دوری نمایید.
البته این به این معنا نیست که به بهانۀ حفظ دین و تهذیب نفس، از همه کس و همه جا ببُرید و منزوی شوید؛ بلکه شرکت در مجالس و محافل فامیل و آشنایان مطلوب و حتی وظیفه است (البته به شرطی که مجلس، مجلس گناه نباشد).
در عین حال، شرکت در محافل آشنایان، به معنای فرورفتن در غفلت و فراموشی یاد خدا نیست. پیش از شرکت در اینگونه جمعها، بکوشید به وسیلۀ انجام عملی عبادی، همانند توسل به اهل بیت:، نماز، قرائت قرآن و… روحیۀ معنوی خود را بیفزایید و این روحیه را در جمع نیز تا حد امکان، حفظ کنید. این برای مؤمن ممکن است که در جمع باشد؛ اما دلش در پیش پروردگار محبوبش باشد؛
به تعبیر روایت:
کُنْ فِی النّاسِ وَ لا تَکُنْ مَعَ النَّاسِ؛۱۱
در بین مردم باش؛ ولی با آنان مباش.
۵٫اشاره کرده بودید که با پدر خود برای خواندن نماز، مشکل دارید.
اولاً بدانید که پدر و مادر، هر قدر هم از فضای دین و دیانت دور باشند، باز هم حق عظیمی بر گردن ما دارند؛ تا جایی که به ما فرمودهاند:
ثَلَاثَةٌ لَيْسَ لِأَحَدٍ فِيهِنَ رُخْصَةٌ الْوَفَاءُ لِمُسْلِمٍ كَانَ أَوْ كَافِرٍ وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ مُسْلِمَيْنِ كَانَا أَوْ كَافِرَيْنِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ لِمُسْلِمٍ كَانَ أَوْ كَافِر؛۱۲
سه چیز است که هیچکس در آنها رخصت و راهگریزی ندارد؛ وفاکردن [بهعهد] مسلمان و چه کافر، نیکی به پدر و مادر، چه مسلمان باشند و چه کافر، و ادای امانت به مسلمان یا کافر.
از این رو رابطۀ شما با پدر و مادرتان باید توأم با اوج احترام و مهربانی باشد. البته این به این معنا نیست که به خاطر آنان، از واجبات دینی مثل نماز دست بکشید، بلکه میتوانید با بیان نیک، پدر خود را متقاعد کنید و اگر متقاعد نشد، برای پرهیز از رنجش و اذیت او، نمازها و سایر عبادات خود را تا جایی که امکان دارد، دور از چشم او بخوانید.
۶٫در معاشرتها و رفاقتهای خود بسیار حساس و دقیق باشید؛
چرا که انسان، از معاشرتِ خوب و بد، رنگ میپذیرد. در هر اجتماع و منطقهای از جمله در محل زندگی شما، مطمئناً افراد صالح و شایستهای یافت میشوند که ارتباط و معاشرت با آنان، خود محرّکی برای سیر در راه خدا است. آنان را شناسایی کنید و بکوشید ارتباطی بر مبنای دین با آنان برقرار کنید.
پینوشتها
این مطلب بدون برچسب می باشد.