۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » پرسش و پاسخ
  • 30 دسامبر 2015 - 15:23
  • 253 بازدید

چرا دعا کنم؟

اشاره در نوشته‌های بزرگان دینی، بخش‌هایی که به پرسش‌های واقعی یا فرضی خوانندگان می‌پردازد، بسیار راه‌گشا و قابل استفاده است. بر این اساس تصمیم گرفتیم پرسش و پاسخ این شماره از خُلُق را به مطلبی اختصاص دهیم که در نوشته‌های عالم بزرگوار، ابن فهد حلّی; آمده است. این عالم ربانی، در علوم گوناگون از جمله […]

اشاره

در نوشته‌های بزرگان دینی، بخش‌هایی که به پرسش‌های واقعی یا فرضی خوانندگان می‌پردازد، بسیار راه‌گشا و قابل استفاده است.

بر این اساس تصمیم گرفتیم پرسش و پاسخ این شماره از خُلُق را به مطلبی اختصاص دهیم که در نوشته‌های عالم بزرگوار، ابن فهد حلّی; آمده است.

این عالم ربانی، در علوم گوناگون از جمله فقه، تاریخ، کلام و… تألیفات دارد؛ اما نام او تداعی کنندۀ سیر و سلوک، و اخلاق و معنویت است و بیشتر، به این صفات شهرت دارد.

این پرسش و پاسخ، از کتاب گران‌سنگ وی، به نام عدة الداعی و نجاح الساعی برگزیده شده است که به خوانندگان گرامی تقدیم می‌گردد.

پرسش

در روایات، آمده است که خداوند، دعای کسی را که حضور قلب ندارد یا کسی که قساوت قلب دارد، مستجاب نمی‌کند و دیگر شرایطی که برای دعا و مناجات وجود دارد. من غالباً نمی‌توانم دعای همراه با حضور قلب یا بدون قساوت قلب بخوانم؛ لذا از پروردگار دور هستم، و به همین دلیل، دعا نمی‌کنم. آیا این اشکالی دارد؟

پاسخ

پاسخ مرحوم ابن فهد حلی در دو مرحله ارائه شده است؛ یکی بیان اهمیت دعا از طریق آثار دعا برای عموم انسان‌ها و دیگری بیان ضرورت دعا برای کسی که شرایط عمومی دعا را ندارد.

آثار دعا برای عموم افراد

 دعا آثاری دارد که انسان عاقل نباید ازآن غفلت کند و هيچ گاه دعا را قطع نكند [و برای دست‌یابی به این آثار و برکات سعی کند شرایط عمومی دعا و مناجات را در خود فراهم نماید.] [دعاکننده به چنین فضائلی می‌رسد:]

اول. فضيلت خود دعا و اينكه دعا عبادت است؛ بلكه جان عبادت است.

دوم. ممكن است بلايى مقدر باشد كه شخص نمى‏داند و آن دعا، بلا را بگرداند.

سوم. وقتى زياد دعا كنى، صداى تو در آسمان آشنا مى‏شود و به هنگام احتياج، حاجت تو را برمى‏آورند.

چهارم.مشمول دعاى پيامبر۶ می‌شود چرا كه فرمود:

خدا بنده‌اى را بيامرزد كه از خدا طلب خير می‌كند.

پنجم. اگر صداى تو محبوب حق تعالى است، با اراده خداوند سبحان موافقت كرده و محبوب حق را انجام داده‌ای و اگر صدايت محبوب حق نيست يا آنكه تو شايسته اجابت نيستى، او كريم رحيم است؛ شايد با تكرار دعا بر تو رحم كند و از نعمت‌ها  تو را نااميد باز نگرداند و استغاثه تو را جواب گويد، و دعاى تو را اجابت كند. چگونه دعاى تو را اجابت نكند؛ در حالى كه در هر شب منادي‌اش ندا در می‌دهد: «آيا كسى هست كه سؤال كند، تا اجابتش كنم؟‏» اى خواهان خير! بيا. آيا به گفتار امام۷ نمی‌نگرى كه فرمود:

وقتى درِ خانه‌اى را زياد بزنى، در برويت باز می‌شود.

و از پيامبر۶ آمده است كه فرمود:

 بنده می‌گويد: «خدايا مرا بيامرز‏» و خداى تعالى از او روي گردان است. باز می‌گويد:  خدايا! مرا بيامرز؛ باز خداى تعالى از او روي گردان است. بار ديگر می‌گويد: «خدايا! مرا بيامرز‏» . خداى تعالى به فرشتگانش مى‌گويد: «آيا نمی‌بينيد كه بنده من از من آمرزش خواست و من از او روي گردان بودم؛ باز از من طلب آمرزش كرد، من از او روي‌گردان بودم؛ باز از من آمرزش خواست؟ بنده من دانست كه گناهان را جز من نمی‌آمرزم. شاهد باشيد كه من او را بخشيدم.»

ششم. اگر صداى تو محبوب خدا باشد خداى تعالى اجابتت را به تأخير می‌اندازد، تا تداوم يابد. وقتى كه ادامه دادى، تأخير اجابتت بدون فايده می‌شود؛ زيرا می‌داند كه تو دعايت را ادامه می‌دهى و تأخير در اجابت به سبب استمرار دعا بوده است؛ مگر آنكه تأخير در اجابت براى اين باشد كه بخواهد ثوابى آخرتی را براى تو ذخيره كند؛ تا شادى و خوشحالى تو بيشتر شود؛ زيرا عطاهاى آخرتی، دايمى و خوبی‌هاى دنيا، فانى است و اگر بیندیشی، می‌فهمى که تفاوت بين دايم و فانى، زياد است.

هفتم. دعا براى رسيدن به محبت الهى است؛ زيرا رسول خدا۶ فرمود:

خداى تعالى، بندگان بسيار دعاكننده را دوست دارد.

هشتم. تأسى به امامت می‌كنى؛ زيرا حضرت امام صادق۷ فرمود:

 اميرالمؤمنين بسيار دعا می‌كرد.

ضرورت دعا برای سؤال‌کننده

با وجود این اوصافى كه در مورد خودت ذكر كردى؛ اگر باز دعا را هم ترك نمایی، كمك خوبى به دشمنت می‌کنى و بر پيروزى بر تو جری‌تر می‌شود و نفس امّارۀ تو هم به او كمك می‌كند؛ زيرا دعا بر او سنگين، و گريه بر او دشوار است و زياد به شهوات ميل دارد.

داستان تو مثل داستان دو پهلوانى است كه با هم كشتى می‌گیرند. وقتى كه كسالت و ترس از جنگ با او، تو را باز می‌دارد، مبادا مبادا با او بدون سلاح برخورد كنى؛ زيرا فرصت پيروزى به دست می‌آورد و تو را زمين می‌زند؛ بلكه سلاح آماده کن و از خود تحرك نشان بده و به او نشان بده كه بر جنگ با او قدرت دارى و به او پشت نكرده‌اى؛ شايد او از خود ترسى نشان دهد و از تو روى برگرداند و تسليم تو شود يا شايد وقتى از خود تحرك نشان دهى، قوی دل شوى و نفس تو با  نشاط شود و كسالت و سستى از تو دور گردد. يا شايد وقتى چنين كنى، خداى تعالى به تو رحم كند و تو را كمك كند تا پيروز شوى.

سرّ اينكه پيامبر(ص) دعا را سلاح ناميد همين است؛ در آنجا كه فرمود:

آيا شما را به سلاحى راهنمایی نکنم كه با آن، در برابر دشمنانتان دفاع كنيد و روزي تان را نازل نمایید؟ عرضه داشتند: «بله اى رسول خدا۶» آن حضرت فرمود:

 شب و روز، پروردگارتان را بخوانيد؛ زيرا سلاح مؤمن، دعاست.

بدان كه دشمنانت چهار چيزند: هواى نفس، دنيا ، شيطان و نفس اماره که اين چهار چيز در اين دعای ائمه اطهار: جمعند:

فَيَا غَوْثَاهْ‏ ثُمَ‏ وَا غَوْثَاهْ‏ بِكَ يَا اللهُ مِنْ هَوًى قَدْ غَلَبَنِي وَ مِنْ عَدُوٍّ قَدِ اسْتَكْلَبَ عَلَيَّ وَ مِنْ دُنْيَا قَدْ تَزَيَّنَتْ لِي وَ مِنْ نَفْسٍ أَمَّارَةٍ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّي؛

خدايا به فريادم برس! خدايا به فريادم برس! پناه به تو می‌برم از هواى نفسى كه بر من غلبه پيدا كرد و دشمنى كه بر من حمله نمود و از دنيايى كه پيش چشمم زينت كرده است و از نفس اماره‌اى كه بسيار به بدى امر می‌كند، جز آنكه پروردگارم رحم كند.

به اين دعا نگاه كن که چگونه يادآورى اين‌ها به عنوان استغاثه به خدا ذكر شد؟ استغاثه در هنگامى صورت می‌گيرد كه انسان از بدترين دشمنان، بر خود بترسد كه غالب شوند.

هر كس كه در جنگ، دست تسليم بلند کند، حتماً به هلاكت می‌رسد؛ پس به تو سفارش می‌كنم كه دعا و زارى كنى گرچه حضور قلب نداشته باشى و منتظر مباش كه خاطرت آزاد شود؛ زيرا چنين چيزى كم پیش می‌آيد. پس هر طور كه در قدرت توست و در هر حال كه هستى، خداى را بخوان؛ زيرا صرف دعا و ذكر خداى سبحان، شيطان را طرد می‌کند.

از پيامبر(ص) روايت شده است:

بر هر دلى، يك شيطان نشسته است. وقتى نام خداى برده شد،آن شيطان پس می‌رود و ذوب می‌گردد و وقتى نام خدا ترك شد شيطان دل را به دهان می‌گيرد وآن را به سوی خود می‌کشد و اغوايش کند و به لغزش وامی‌دارد و به طغيانش می‌کشاند.

چه بسا اتفاق می‌افتد كه انسان بدون حضور قلب، شروع به دعا می‌كند؛ ولى در نهايت، به گريه و زارى و اصرار در سؤال منجر می‌شود؛ بلكه ترك دعا و درخواست از خدا، قلب را سخت و تاریک مى‌كند، تا جایی كه به دليل ترك طولانى دعا، نفس هرگز به دعا ميل ندارد.

وقتى به دعا عادت كند، با آن الفت می‌گيرد و عاشقش می‌گردد و خواسته نفس انسان و اشتهاى او دعا می‌شود. پيامبر۶ فرمود:

خير و نيكويى به عادت است.

چه بسا كسانى كه در اوقات مخصوص به گريه و دعا عادت دارند؛ همان‌طور که مريض به عافيت و شفا، و عطشان به نوشيدنى و آب، عادت دارد. چنین کسانی وقتى با پروردگارشان خلوت کنند، راحتى نفس و فراغت درون و آسايش عقل و آرامش قلب را در آن می‌يابند و با نور تابان، روبه‌رو می‌شوند كه آنان را در برگرفته و نیز تاج ارزشمندى بر سرشان قرار گرفته و همنشين پروردگارشان شده‌اند. با آفريدگارشان گفت‌وگو می‌كنند و از رازق خود درخواست می‌نمايند و مالك دار دنيا و دار آخرت را صدا می‌کنند و در حضور پادشاه آسمان‌ها تشرف دارند.

در جمع‌بندی مطالب فوق می‌توان گفت: مرحوم ابن فهد حلی; علاوه بر بیان آثار و ضرورت دعا به صورت کلی به بیان آثار و ضرورت دعا برای شخص سؤال‌کننده پرداخت و نکاتی را گوشزد کرد که خلاصه آن چنین است:

– ترک دعا، خالی کردن صحنه دل به نفع دشمن قدّار یعنی شیطان و زمینه‌سازی برای جولان هوای نفس است.

– غالبا دعا -ولو فاقد شرایط باشد- زمینه‌ساز رقّت قلب، نشاط و جلب رحمت الهی است.

– صرف دعا -ولو تمام شرایط وجود نداشته باشد- موجب طرد شیطان است.

– ترک دعا خود موجب تشدید قساوت قلب و بی‌میلی شدیدتر به دعا می‌شود.

خلاصه اینکه با استمرار دعا و عادت به آن، میل و عشق به دعا ایجاد می‌شود؛ تا جایی که راحتی نفس، آسایش عقل و آرامش قلب را در دعا و نجوا با خداوند می‌توان یافت.۱

پی‌نوشت‌ها

  1. عدة الداعى‏، ابن فهد حلى‏، بيروت‏، دار الكتاب الاسلامى‏، چاپ اول‏، ۱۴۰۷ ق‏، ص ۲۰۳٫

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *