در مورد گناه خیلی سفارش میشود که ترک شود و همیشه از بدیهای آن میگویند؛ اما برای مثل من که خود را گناهکار میدانم، راه ترک گناه را معرفی نمیکنند؟ پاسخ با عرض سلام و تشکر خدمت شما و سایر خوانندگان گرامی صحبت دربارۀ گناه، عوامل آن، انواع آن و راهکارهای ترک و جبران آن […]
در مورد گناه خیلی سفارش میشود که ترک شود و همیشه از بدیهای آن میگویند؛ اما برای مثل من که خود را گناهکار میدانم، راه ترک گناه را معرفی نمیکنند؟
پاسخ
با عرض سلام و تشکر خدمت شما و سایر خوانندگان گرامی
صحبت دربارۀ گناه، عوامل آن، انواع آن و راهکارهای ترک و جبران آن بسیار است و در این باره کتابهایی هم نگاشته شده است. اما به اندازه این مجال به پاسخ شما میپردازیم.
ابتدا باید دانست که گناه، رفتاری نامناسب است که مانند سایر رفتارهای انسانی، زمینهها و پشتوانههایی باعث آن میشوند. این عوامل را میتوان به چهار بخش کلی تقسیم کرد:
۱٫عوامل اعتقادی
همانگونه که اعتقادهای صحیح مانند اعتقاد به وجود خدا، نظارت او، قیامت، حساب و کتاب و… باعث بروز رفتار صحیح است. عدم اعتقاد صحیح و یا اعقتادهای نادرست هم باعث انجام گناهان میشود. کسی که به وجود خداوند متعال اعتقاد راسخ و صحیحی ندارد و یا سمیع و بصیر بودن او را
به درستی باور نکرده است، به راحتی مرتکب گناهان گوناگون میشود. قرآن کریم در این باره چنین هشدار میدهد:
أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ يَرى؛۱
آیا انسان ندانست که خداوند میبیند؟
۲٫عوامل اخلاقی
رذایل اخلاقی هم در انجام گناه سهمی بسزا دارند. از منظر قرآن کریم، تکبر شیطان سبب سرپیچی او در سجدۀ بر حضرت آدم۷ شد. همچنین حسادت باعث شد برادران یوسف۷ که خود، پیغمبر زاده بودند، برادر بیگناه خود را به چاه بیندازند و پس از آن سالها به پدر دروغ بگویند. از حضرت امیرالمؤمنین۷ چنین نقل شده است:
الحرص و الکبر و الحسد دواعٍ الی التقحم فی الذنوب؛
حرص، تکبر و حسادت، انگیزههایی هستند برای فرورفتن در گناهان.
۳٫عوامل رفتاری
رفتار و کردار ناشایست، علاوه بر اینکه خود گناه و ناپسند است، معمولاً زمینه گناهان و خطاهای بعدی را فراهم میکنند. مثال واضح برای این مورد، حرام خواری است که تقریبا همگی معتقدند خوردن حرام باعث گناهان بعدی میشود. یکی از مثالهای معروف آن هم گناه بزرگ سرپیچی از امام حسین۷ و گوش نسپردن به کلام آن حضرت بود که به فرمایش خود ایشان، سبب این سرپیچی، پرشدن شکمهای ایشان از حرام بود.۲
همچنین قرآن کریم گناه بزرگ پیامبرکشی را که بنی اسرائیل مرتکب شدند، نتیجه عصیان و تعدی پیشین آنها میداند.۳
در میان عوامل رفتاری، دوستیها و همنشینیهای ناپسند بسیار مؤثرند. علاوه بر آلودگی فکری و رها بودن قوه خیال هم در گناه کردن بسیار تأثیرگذارند که توضیح و تشریح آن، مجالی دیگر میطلبد.
۴٫عوامل روانی
برای گناهان، عامل مهم دیگری نیز وجود دارد که آن، عامل روانی است. توضیح این عامل را با مثالی بیان میکنیم:
دروغگویی یکی از گناهان کبیره است که ممکن است عاملی اعتقادی، اخلاقی یا رفتاری داشته باشد؛ اما گاهی هم ممکن است عوامل روانی، زمینهساز دروغ شوند؛ مثلاً شخصی که از نظر روانی با شخصیتی ضعیف و حقیر رشد یافته و در اثر سرکوب دیگران دائماً تحقیر شده، گاهی این کمبود شخصیت و احساس حقارت درونی را با دروغگویی و تعریفهای نابجا از خود و دیگران جبران میکند. شاید بتوان این آیه از قرآن را شاهد این ماجرا دانست که میفرماید:
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقينَ؛۴
[فرعون] قومش را سبک شمرد [و تحقیر کرد] و در نتیجه آنان از او اطاعت کردند. آنان قومی فاسق بودند.
میبینیم که تحقیر و سبک شمردن قوم از سوی فرعون، گویی احساس حقارتی در قومش پدید آورده که باعث میشود به گناهِ اطاعت از فرعون آلوده شوند.
راههای پیشگیری
برای پیشگیری از گناه ابتدا باید در مراحل چهارگانۀ فوق –یعنی اعتقاد، اخلاق، رفتار و روان- خویشتن را اصلاح نمود و ضعفهای خود را برطرف کرد. علاوه بر این، امور زیر توصیه میشود:
الف. اهتمام به روزه در حد توان جسمی که در تقویت اراده و تهذیب نفس بسیار مؤثر است.
ب. اختصاص دادن اوقاتی از شبانهروز به خلوت و انس با خدا و عبادت خالصانۀ او؛ به ویژه قرائت قرآن کریم تأثیر بسزایی در نورانیت درون و در نتیجه، دوری از گناه دارد.
ج. توسّل به اهل بیت عصمت و طهارت:
د. مراقبه از رفتار خود در طول بیداری و محاسبۀ رفتار پیش از خواب. محاسبۀ اعمال، آنقدر مهم است که حضرت امام کاظم۷ فرمودند:
لیس منا من لم یحاسب نفسه کل یوم؛
از ما نیست کسی که خود را هر روز محاسبه نکند.
هـ . پرهیز و دوری از زمینههای گناه. توضیح اینکه برخی رفتارهای ما شاید در نگاه اول، گناه نباشد؛ اما نزدیک شدن به مرز گناه است و خطر ارتکاب گناه را بسیار میافزاید.
قرآن کریم دستورات الهی را حدود الهی معرفی میکند و در جایی دستور میدهد که به این حدود الهی نه تنها تجاوز نکنید؛ بلکه به آن، نزدیک هم نشوید:
تِلْكَ حُدُودُ اللهِ فَلا تَقْرَبُوها؛۵
اینها حدود خدا است؛ پس به آنها نزدیک نشوید.
همچنین در نهی حضرت آدم، فرمود به آن درخت، نزدیک هم نشوید.
و. یکی از عوامل اعتقادی که در ترک گناه و دوری از آن، نقش بسزایی دارد؛ آگاهی از آثار مخرب و زیانبار گناه است که بسیار فراوان است؛ لذا نوشتار خود را با بیان مواردی از آن همراه با شواهد قرآنی و روایی به پایان میبریم:
-خود فراموشی
انسان، یک خود حقیقی و باارزش دارد که قابل درک و فهم نیست؛ مگر برای کسی که با خدای خویش مرتبط است و دستورات او را مراعات میکند. فراموشی خدا و ارتکاب گناه باعث میشود این خودِ حقیقی، مورد فراموشی واقع شود:
وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ نَسُوا اللهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُم؛۶
و مانند کسانی نباشید که خدا فراموش کردند و خدا هم خودشان را از یادشان برد.
-سلب نعمت و تغییر آن
فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ…؛۷
پس به سبب ظلمی که از یهودیان سرزد، طیباتی که بر آنان حلال شده بود را بر آنان حرام کردیم.
همچنین این فقره از دعای کمیل بیانگر این است که برخی گناهان باعث تغییر نعمت میشوند:
اللّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنوبَ الَّتی تُغَیِّرُ النِّعَم؛
خدایا! از من گناهانی را که نعمتها را تغییر میدهند بیامرز.
-فساد و قساوت قلب
رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ؛۸
آنچه را که پیوسته انجام میدادند، زنگاری بر قلبشان شد.
در تعبیری از امیرالمؤمنین۷ نیز کثرت گناهان، تنها عامل قساوت قلب معرفی شده است:
ما قَسَتِ القُلوبُ الّا لِکَثْرَةِ الذُّنوبِ؛
دلها قساوت نمییابند مگر به سبب کثرت گناهان.
-عدم استجابت دعا
از فقره دیگری از دعای کمیل معلوم میشود که برخی گناهان باعث میشود دعاهای ما حبس شوند و به عالم ملکوت راه نیابند:
اللّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعاء؛
خدایا! از من گناهانی را که دعا را حبس میکند بیامرز.
همانگونه که اشاره شد، در آیات و روایات، آثار فراوان دیگری برای گناه شمرده شده که ما بخشی از آنها را آوردیم.
پینوشت:
این مطلب بدون برچسب می باشد.