قلبم می سوزد! از کثرت و شدت عطش دهان باز می کند و هم می گذارد! اما چون رضای تو در این است، باشد.
اباعبدالله را ببین! چه کرد! همه را برای خدا داد! می گوید:
تَرَکْتُ النَّاسَ طُرّاً فِي هَوَاکَا
وَأَيْتَمْتُ الْعِيَالَ لِکَيْ أَرَاکَا
(رها کردم مردم را در هوای تو و دوستی تو ای خدای من، و اطفال خود را يتيم و کسانم و عیالم را در به در کردم برای دیدن رضا و رسیدن به وصل تو.)
حاضر شدم خواهرهایم و بچه هایم را سوار شتر برهنه بکنند؛ دیار به دیار بگردانند، برای رضایت تو! حاضر شدم طفل شیرخوارم را مقابل این مردم بردارم. قلبم می سوزد! از کثرت و شدت عطش دهان باز می کند و هم می گذارد! اما چون رضای تو در این است، باشد.