حجت الاسلام والمسلمين مهدى احمدپور مفهومشناسى در ادبيات اخلاقى اسلام، توكل به معناى انقطاع و سلب اعتماد انسان از اسباب ظاهرى و توجه و اعتماد بر حق تعالى به عنوان مسببالاسباب در تمام امور زندگى است.[۱] همانطور كه يك درخت از سه قسمت ريشه، تنه و برگ و بار تشكيل شده براى توكل نيز مىتوان […]
حجت الاسلام والمسلمين مهدى احمدپور
در ادبيات اخلاقى اسلام، توكل به معناى انقطاع و سلب اعتماد انسان از اسباب ظاهرى و توجه و اعتماد بر حق تعالى به عنوان مسببالاسباب در تمام امور زندگى است.[۱] همانطور كه يك درخت از سه قسمت ريشه، تنه و برگ و بار تشكيل شده براى توكل نيز مىتوان سه ساحت شناختى، نفسانى و رفتارى در نظر گرفت. توكل در نظام شناختى و عقيدتى اسلام مبتنى بر اين اعتقاد است كه در مجموعه نظام هستى تنها موجود مؤثر مستقل خداوند سبحان است. آنگاه كه اعتقاد مزبور در جان انسان نقش مىبندد و فضاى دل را عطر و بوى اتصال به يار و انقطاع از اغيار فرا مىگيرد، توكل از ساحت علمى به ساحت نفسانى وجود انسان راه پيدا مىكند و زمانى كه اين انديشه درونى از ساحل شناخت عقلى و باور قلبى فاصله مىگيرد و در مواجهه با امواج بلند و پرتلاطم زندگى، ظهور و بروز پيدا مىكند توكل در ساحت رفتار نيز جلوهگر مىشود و علامت حصول آن، اين است كه انسان از كمى و زيادى و بود و نبود اسباب ظاهرى دچار اضطراب و بىقرارى نمىشود و آرامش از كف نمىدهد. توكل به معناى صحيح كلمه از جواهر و درر آموزههاى اخلاقى اسلام است كه نقشى بىبديل در آفرينش شخصيت اخلاقى مسلمان حقيقى بر عهده دارد.
لازم به ذكر است كه ميان توكل (و اعتماد) بر خدا و اعتماد به نفس و سعى و تلاش خود انسان، منافاتى وجود ندارد زيرا نه اعتماد به نفس به اين معناست كه انسان تنها خودش را عامل كاميابى و موفقيت در زندگى بداند و نه توكل به معناى واگذارى كامل و دست شستن از هر گونه تلاش و كوشش در راه نيل به مقاصد زندگى است. اميرالمؤمنين عليه السلام در جنگ جمل به محمدبن حنفيه فرمود: «
تزول الجبال و لاتزل عض على
ناجذك اعر الله جمجمتك تد فى الارض قدمك ….. و اعلم انّ النصر من عند الله سبحانه»[۲].
در منابع اسلامى توكل بر خدا، علاوه بر اينكه از لوازم ايمان و از واجبات اخلاق ايمانى دانسته شده
ازدواج:
«وانكحوا الايامي منكم والصالحين من إمائكم ان يكونوا فقراء يغنهم الله من فضله و الله واسع عليم»[۳].
كاميابى و موفقيت:
«وما توفيقي الا بالله عليه توكلت و اليه انيب»[۴].
نصرت و پيروزى:
«وان يخذلكم فمنذا الذي ينصركم من بعده و علي الله فليتوكل المؤمنون»[۵].
صبر بر سختىها:
«ولنصبرن علي ما ءاذيتمونا و علي الله فليتوكل المؤمنون»[۶].
بعد از مشاوره و تصميمگيرى و قبل از عمل:
«فإذا عزمت فتوكل علي الله»[۷].
مسافرى كه عازم سفر مهمى باشد با تهيه هر كدام از وسايل، خيالش از جهاتى آسوده مىشود و به سراغ تهيه ساير وسايل سفر مىرود. در واقع، هر كدام از اين وسائل، نيازى از نيازهاى او را در سفرى كه در پيش رو دارد برطرف مىكنند. اتصاف انسان به هر كدام از ويژگىهاى مثبت اخلاقى نيز چنين حالتى دارد يعنى با برخوردارى از هر كدام از آنها براى سفر آمادهتر مىگردد. البته سفر واقعى و وجودى انسان دو مرحله دارد يكى مرحلهاى كه با تولد او شروع شده است و كم و كيف و نحوه حركت در آن به دست خود اوست و دوم، مرحلهاى كه با مرگ آغاز مىشود و سير و سفر در آن از اختيار انسان خارج است. برخوردارىهاى مثبت اخلاقى، انسان را در هر دو مرحله براى سير بهتر و سفر مطلوبتر مدد مىكند بلكه فضايل مهمترين توشهاى است كه چنين كاركردى دارد. اكنون به عنوان نمونه به برخى از تأثيرات مثبت توكل اشاره مىشود:
الف) قدرتمندى
يكى از مهمترين نيازمندىهاى انسان در زندگى، نياز به حامى و پشتيبان است. كسى كه خود را در مواجهه با سختىها و مشكلات فراوان زندگى، تنها احساس مىكند خيلى بيشتر احتمال دارد كه در برابر آنها خود را ببازد و دچار يأس و نااميدى شود تا كسى كه چنين احساسى ندارد و برعكس خود را كاملا قوى و مجهز مىبيند. از تأثيرات مهم توكل در حيات انسان مؤمن اين است كه او را به زندگى، دلگرم و اميدوار و در مقابل سختىها، سخت و مقاوم مىكند و اين به بركت اتكاى به منبع اميد و قدرت حاصل مىگردد چنان كه در روايت است كه «من اراد ان يكون اقوي الناس فليتوكل علي الله»[۸]
ب) دارايى و بىنيازى
يكى ديگر از عناصر مهم حيات انسانى، احساس دارايى و بىنيازى است و برخوردارى از آن براى انسانى كه اگر با ديده اعتبار به خويش بنگرد همه وجودش را لبريز از نياز و نيازمندى مىبيند فوقالعاده اهميت دارد. البته همه به اين نيازمندى توجه دارند ولى هر كس به نحوى در پى رفع آن برمىآيد. برخى كه دقيق و عميق به اين نيازمندى و ابعاد آن توجه نمىكنند براى برآوردن آن به سراغ داروهاى موهوم و مُسكّنهاى موقتى مىروند و دارايى جان خويش را در اقلام ناپايدارى مانند فرزند و خانه و اتومبيل و جاه و جمال مىجويند و برخى ديگر كه با ديده اعتبار، جنس و عمق نيازمندى خويش را نگريستهاند، داروى جان خويش را نه در برخوردارى از ماديات بلكه در اتصال و اتكال به دارايى كه او را با نياز و نيازمندى ميانهاى نيست يافتهاند. چنان كه در روايت است كه «الغني و العزّ يجولان في قلب المؤمن فاذا وصلا الي مكان فيه توكل اقطناه»[۹].
ج) تشخيص حق و باطل
يكى ديگر از نيازمندىهاى انسان در مسير زندگى، نياز به قوه تشخيص حق از باطل است و اين غير از توان عقلى است. اين نور و نيروى ديگرى است كه در پرتو ايمان و توكل حقيقى، نصيب انسان مىشود. بسيار بوده و هستند كسانى كه مغزهاى درجه اول علمى دنيا به حساب مىآمدهاند اما حق را نفهميدند و باطل را تشخيص ندادند و به دام شبهات، گرفتار شدند. حق تعالى به عنوان بهترين خيرخواه و آگاهترين دستگير و راهنما است كه توكل بر او در هنگامه نبرد حق و باطل آنگاه كه باطل براى فريب انسان، به صورتى حق به جانب، جلوهگر مىشود، به افشاى باطل مىپردازد و راه حق را براى انسان روشن مىكند. اميرالمؤمنين عليه السلام در اين باره فرمودهاند «
من يتوكل علي الله سبحانه أضاءت له الشبهات»[۱۰].
د) آرامش و بهجت
يكى ديگر از دستاوردهاى توكل كه در منابع اسلامى مورد توجه قرار گرفته، نشاط و آرامش معنويى است كه در سايه جدايى و فاصله گرفتن از بدىها و ايمنى از خطرات دشمنان، در نتيجه توكل و اعتماد بر حق تعالى در زندگى ايمانى نصيب انسان متوكل مىشود.
اگر انسان در راه درستى و صداقت و پرهيز از كژىها و ناراستىها گام بردارد و در اين مسير كه طبعاً بىخطر هم نخواهد بود حقيقتاً بر خداوند متعال توكل كند قطعاً از نعمت دستگيرى الهى و آرامش و بهجتى كه در پى آن است برخوردار خواهد شد؛ چنانكه در روايت است: «التوكل علي الله نجاة من كل سوء و حرز من كل عدو»[۱۱].
از آنجا كه توكل با ساحتهاى سهگانه عقل و جان و جوارح وجود انسان در ارتباط است براى تحصيل، حفظ و تقويت آن بايد ترتيب اين ساحتها و كيفيت توكل در هر كدام را مورد توجه قرار داد.
توكل در بستر جهانبينى صحيح توحيدى و فكر و انديشه منور ايمانى، متولد مىشود. بنابراين اولين گام براى تحصيل توكل، تحصيل بينش و اعتقاد صحيح توحيدى است. بسيارى از ما بينشى سطحى و غير دقيق و احياناً نادرست، نسبت به مباحث مهم و تأثيرگزارى مانند هستىشناسى، خداشناسى و امثال آن داريم و از آنجا كه هر بذرى در هر زمينى و با هر شرايطى امكان رشد و رويش نمىيابد، بايد ابتدا به اين انديشه مبنايى صحيح برسيم كه سررشته تمام امور عالم به دست خداى يكتاى بىهمتاست و غيرخدا از پيش خود، هيچ گونه تأثير و دخالتى ندارد و نمىتواند داشته باشد. گام دوم، رساندن اين بينش از ساحت عقل و انديشه به ساحت قلب و جان است و آن راههايى دارد كه از جمله آنهاست:
الف) مطالعه و تأمل در آيات و رواياتى كه در فضيلت و مدح توكل وارد شده است.
ب) تفكر و تدبر در اينكه خداوندى كه انسان را از كتم عدم به وجود آورده و همه احتياجات او را در دوران مختلف رشد و نموّ او فراهم نموده و از مادر به انسان مهربانتر است، ضمانت كرده كه امور متوكلين را كفايت كند و چنين خدايى كه از عجز و نقص و سهو و خلف وعده مبراست، محال است كه انسان را تنها بگذارد.
ج) مطالعه احوال متوكلين واقعى و نحوه معامله خداوند سبحان با ايشان، از كفايت هزينههاى زندگى، دفع شر دشمنان، نصرت و يارى دوستان و بيگانگان و امثال اينها.
د) دوستى و همنيشينى با اهل توكل اما گام سوم كه ظرف ظهور و بروز فضيلت توكل در اعمال و رفتار انسان است برخى اوقات خود به خود و بر اثر قوت مراتب قبلى، بر آنها مترتب مىشود اما در موارد بسيارى- به دليل اينكه قلب انسان به طور طبيعى، بيش از اينكه تابع عقل و انديشه باشد تابع توهّم و تخيل است- اين ترتب از طريق تحريص و تحميل نفس بر توكل و تن دادن به لوازم آن پديد مىآيد تا آنجا كه تمام ساحات وجودى انسان بر توكل و اعتماد بر خداوند سبحان سازگار و هماهنگ شوند.
البته طبيعى است كه حفظ توكل نيز مانند نگهدارى ساير فضايل اخلاقى منوط بر مراقبت مداوم و تقويت مبانى علمى و روانى و عزم و مواظبت بر ادامه جدى و عملى توكل، در تمام صحنههاى زندگى است.
پیوست:
[۱] . ر. ك: امام خمينى« قدس سره»،« شرح حديث جنود عقل و جهل»، ص ۲۰۰ و« شرح چهل حديث»، ص ۲۱۴٫
[۲]. نهجالبلاغه، خطبه ۱۱: يعنى: اگر كوهها از جاى كنده شود، تو بر جاى خويش بمان، دندانها را بر هم بفشار و كاسه سرت را به خدا عاريت ده، پاى در زمين كوب …. و بدان كه پيروزى از سوى خداست.
[۳]. ر. ك: امام خمينى« قدس سره»،« شرح حديث جنود عقل و جهل»، ص ۲۰۰ و« شرح چهل حديث»، ص ۲۱۴٫
[۴].نهجالبلاغه، خطبه ۱۱: يعنى: اگر كوهها از جاى كنده شود، تو بر جاى خويش بمان، دندانها را بر هم بفشار و كاسه سرت را به خدا عاريت ده، پاى در زمين كوب …. و بدان كه پيروزى از سوى خداست.
[۵] . سوره نور: ۳۲٫
[۶] . سوره هود: ۸۸٫
[۷] . سوره آلعمران: ۱۶۰٫
[۸] . سوره ابراهيم: ۱۲٫
[۹] . سوره آلعمران: ۱۵۹٫
[۱۰] .بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۴۳، يعنى: هر كه مىخواهد قوىترين مردم باشد بايد بر خدا توكل كند.
[۱۱] . بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۸۶، يعنى: بىنيازى و عزت در قلب مؤمن در گردشاند تا زمانى كه به مكان توكل برسند و در آنجا متوطن شوند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.