۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » صفحه اصلی » مقالات برگزیده
  • 05 ژانویه 2016 - 16:02
  • 274 بازدید

نقش تربيت در تعالى اخلاق‏(۱)

محسن ملاكاظمى‏ اشاره: موضوع اخلاق، رابطه انسان با خود، خدا، ديگران و طبيعت را در بر مى‏گيرد. از اين رو اصلاح اخلاق، يعنى اصلاح همه روابط انسان در رسيدن به تعالى واقعى، كه خود موجب شكوفايى استعدادها است. در اين مسير لازم است «استعدادها»، «افعال»، «آرزوها» با «غايت وجودى» و «هدف خلقت» انسان هماهنگ شود؛ […]

محسن ملاكاظمى‏

اشاره:

موضوع اخلاق، رابطه انسان با خود، خدا، ديگران و طبيعت را در بر مى‏گيرد. از اين رو اصلاح اخلاق، يعنى اصلاح همه روابط انسان در رسيدن به تعالى واقعى، كه خود موجب شكوفايى استعدادها است. در اين مسير لازم است «استعدادها»، «افعال»، «آرزوها» با «غايت وجودى» و «هدف خلقت» انسان هماهنگ شود؛ و مقدمه اين هماهنگى شناخت و آگاهى از «نقطه‏هاى كمال» و «راه‏هاى رسيدن به آن»، «بايدها»، «نبايدها» و همچنين آگاهى از «هست‏ها» و «واقعيات تكوينى» مى‏باشد. اينكه شناخت از موضوعات فوق همه به عهده علم اخلاق است و يا علوم ديگر نيز در اين راستا به كمك اين علم مى‏آيند تا تعالى اخلاقى صورت پذيرد موضوعى است كه در اين نوشتار تبيين خواهد شد:

تعريف اخلاق‏

اخلاق جمع خُلْق مى‏باشد و «خُلق» ملكه و هيئت پايدار نفسانى است كه افعال به آسانى و بدون فكر و نظر از آن صادر مى‏شود؛ اگر افعالى كه از اين هيئت صادر مى‏شود شرعاً و عقلًا پسنديده باشد اين هيئت را خلق نيكو گويند و اگر زشت و ناپسند باشد خلق بد ناميده مى‏شود».[۱] براى تبيين تعريف فوق توضيح چند واژه لازم است:

  1. ملكه‏

حالات و صفات نفس انسان مثل حالات و صفات بدن انسان‏[۲] دو گونه‏اند: برخى به سرعت دگرگون مى‏شوند كه به آن «حال» مى‏گويند و برخى پايدارند، كه به راحتى تغيير نمى‏كنند. اين صفات پايدار در اثر تكرار اعمال خاص متناسب با آن صفت در انسان پديدار مى‏شود كه به آن «ملكه» گويند.

  1. انجام كار به صورت روان و راحت‏

در تعريف اخلاق اين قيد مطرح شده از اين رو به رفتارهايى كه انسان با تكلف و سختى انجام مى‏دهد آن عمل را اخلاقى نمى‏گويند مثل بخششى كه با اكراه و زحمت انجام شود ولى اگر همين بخشش توأم با آسانى و رغبت باشد اين فعل، اخلاقى است و اين شخص داراى ملكه سخاوت مى‏باشد.

تعريف علم اخلاق

«اخلاق علمى است كه به ما نشان مى‏دهد روابط گوناگون خود را چگونه تنظيم كنيم تا به هدف غايى از خلقت خويش دست يابيم.

در علم اخلاق از صفات پايدار نفسانى بحث مى‏شود و معلوم مى‏شود كه هر انسان بايد كدام صفت نفسانى را در خود تقويت و كدام يك را از خود دور كند. همچنين در علم اخلاق رفتارهاى متناسب با هر يك از صفات نيكوى نفسانى شناخته مى‏شود. يعنى افعال خوب و درست از افعال بد و نادرست تميز داده مى‏شود».[۳] بنابراين موضوع علم اخلاق اعم از ملكات نفسانى است كه فلاسفه اخلاق تاكنون روى آن تأكيد داشته‏اند بلكه موضوع اخلاق با توجه به آيات قرآن كريم و روايات اهل‏بيت عليهم السلام همه كارهاى آدمى است كه متصف به خوب و بد مى‏شوند و مى‏توانند موجب پيدايش كمال و فضيلت و يا رذيلت و نقص در نفس آدمى گردند.[۴] به عبارت ديگر در علم اخلاق چند چيز مورد ارزش‏گذارى ماست: ملكات و حالات نفسانى و افعال كه رنگ ارزشى داشته باشند؛ كه ملكات را با اوصافى همچون «فضيلت» و «رذيلت» ارزش‏گذارى مى‏كنيم. افعال را با اوصافى چون جميل، نيكو، خوب، قبيح، بد، درست و نادرست توصيف مى‏كنيم.

در كتاب‏هاى اخلاقى گذشتگان علاوه بر شناسايى ملكات و رفتارهاى نيكو، راه‏هاى دستيابى به اين ملكات نيز تا حدودى معرفى مى‏شده است. كه مى‏توان گفت اين بخش از كتب اخلاقى در واقع مربوط به حوزه تعليم و تربيت است. براى تبيين بيشتر نظر شما را به تعريف اجمالى از «تعليم و تربيت» به عنوان يك رشته علمى جلب مى‏كنيم:

تعريف:

«تعليم و تربيت دانشى است كه چگونگى هدف‏گذارى و راه‏هاى رسيدن به اهداف آموزشى و پرورشى را نشان مى‏دهد».[۵]

توضيح:

دانش تعليم و تربيت مستقيماً ارزش‏گذارى نمى‏كند؛ يعنى «خوب» يا «بد» بودن اخلاقى افعال را مشخص نمى‏كند؛ بلكه خوبى و بدى افعال و ملكات را از علم اخلاق مى‏گيرد و سپس نشان مى‏دهد كه چگونه مى‏توان ملكات خوب را در افراد پديد آورد و چگونه مى‏توان ملكات بد را از آنها زدود.

البته همان‏طور كه از عنوانش معلوم است تعليم و تربيت فقط راه‏هاى كسب و حفظ صفات اخلاقى را نشان نمى‏دهد، بلكه مى‏آموزد كه اگر بخواهيم مفاهيم خاصى را آموزش دهيم چگونه بايد عمل كنيم.[۶] يادآورى ۱ دانش تعليم و تربيت براى آنكه بتواند راه دستيابى به صفات اخلاقى نيكو را نشان دهد از دانش‏هايى چون روانشناسى بهره مى‏برد. در علم النفس و روانشناسى از حقايق نفسانى و «هست‏ها» خبر مى‏دهد و بديهى است كه تا از هست‏ها آگاهى نداشته باشيم و اينكه انسان و نفس آن چه شئون و ابعادى دارد و … نمى‏توانيم در تعالى اخلاق به توفيقاتى دست يابيم.[۷] روانشناسى تربيتى در واقع مهمترين و كاربردى‏ترين رشته‏هاى روانشناسى است كه تلاش دارد اصول، قوانين و يافته‏هاى شاخه‏هاى مختلف روانشناسى را در قلمرو تعليم و تربيت مورد استفاده قرار دهد.[۸] يادآورى ۲ از آنجا كه علوم تربيتى و روانشناسى از جمله علوم انسانى است و تدوين «علوم انسانى» با «جهان‏بينى» افراد و مكاتب ارتباط مستقيم دارد از اين رو هر فرد و گروهى كه بخشى از اين علوم تربيتى و روانشناسى را توسعه داده به همان اندازه نگرش‏هاى خود را هم در آن دخالت داده است به همين خاطر ضرورت دارد كه با جهان‏بينى اسلامى به علوم تربيتى و روانشناسى نگريست و سره را از ناسره جدا كرد و به خدمت اخلاق گرفت در كتاب آموزه‏هاى بنيادين علم اخلاق مى‏خوانيم:

در بخشى از حوزه بزرگ «تعليم و تربيت» كه فلسفه تعليم و تربيت ناميده مى‏شود، از مطالب مطرح در حوزه اخلاق بهره‏گيرى مى‏شود. يعنى در فلسفه تعليم و تربيت ديدگاه‏هاى مختلف تأثير مى‏گذارند. مثلًا اگر ديدگاه اخلاقى يك فيلسوف تربيتى اين باشد كه هر عمل فقط در صورتى خوبِ اخلاقى است كه فايده‏اى براى عامل آن پديد آورد، در اين صورت نظر او درباره اهداف نهاد آموزش و پرورش و هدف‏هاى اجتماعى تعليم و تربيت تغيير خواهد كرد. حال اگر ديدگاه اخلاقى فيلسوف تربيتى اين باشد كه خوبى هر عمل به ميزان تأثير آن در تقرب انسان به خدا بستگى دارد، اهداف نهاد آموزش و پرورش و هدف‏هاى تعليم و تربيت، در نظر او چيزهاى ديگرى خواهد بود.[۹]

نتيجه‏

از آنچه بيان شد به اين نتيجه مى‏رسيم كه علم اخلاق صفات نفسانى پايدار و رفتارهاى متناسب با آن صفات را به ما معرفى و ارزش‏گذارى مى‏كند. و دانش تعليم و تربيت خوبى و بدى افعال و ملكات را از علم اخلاق مى‏گيرد و آن‏گاه نشان مى‏دهد كه چگونه مى‏توان ملكات خوب را در افراد پديد آورد و يا چگونه ملكات بد را از آنها زدود.

بنابراين اخلاق انسان‏ها ريشه در تربيت آنها دارد و به تعبير استاد شهيد مطهرى اخلاق اثر و نتيجه تربيت است و انسان مى‏تواند با تربيت صحيح به فضائل عالى اخلاقى دست يابد.[۱۰] حال كه ضرورت بحث تربيت و رابطه آن با اخلاق تبيين شد نظر شما را به تربيت از نگاه اسلام جلب مى‏كنيم:

تربيت در اسلام‏

اگر والدين حق اطاعت بر فرزندان دارند، فرزندان نيز حق بزرگ‏ترى بر عهده والدين دارند و آن حق تعليم و تربيت است. يعنى زمينه را فراهم كنند تا استعدادها و قابليت‏هاى بالقوه آنان در ابعاد جسمى، شناختى، عاطفى، روانى، اجتماعى، اخلاقى، معنوى و … به فعليت و شكوفايى برسد.

در اين باره از حضرت على عليه السلام حكايت شده: «… حقُّ الْوَلَدِ عليَ الوالد ان يُحَسِّن اْسْمُه و يُحَسِّن ادبه و يعلّمه القرآن‏

؛[۱۱] حق فرزند بر پدر آن است كه نام نيكو بر او برگزيند و خوب ادبش كند و به او قرآن بياموزد».

مسئوليت والدين در تربيت فرزندان به قدرى سنگين و مهم است كه امام سجاد عليه السلام در انجام اين وظيفه خطير از خداوند چنين استمداد مى‏كند: «بار الها مرا در تربيت فرزندان و نيكى به آنها يارى فرما».[۱۲]

مراحل تربيت‏

از نظر اسلام تربيت مراحلى دارد كه در هر مرحله لازم است دقت و حوصله لازم به كار رود. بر خلاف برخى، كه تربيت را از دوران كودكى مى‏دانند؛ اسلام برنامه تربيتى را از پيش از انعقاد نطفه شروع مى‏كند از اين رو مى‏توان مراحل تربيت را بدين ترتيب برشمرد:

  1. مرحله پيش از حمل؛
  2. مرحله جنينى؛
  3.  مرحله نوزادى؛
  4. مرحله بعد از دوسالگى؛
  5.  و مراحل بعدى كه از جنبه‏‌هاى مختلف داراى تقسيم بندى‏هاى متعدد است.

آنچه مهم است اين است كه در هر مرحله تربيتى بايد سه محور زير مورد توجه قرار گيرد تا تربيت صحيح انجام پذيرد:

الف: شناخت ويژگى‏ها ب: تعيين نيازها ج: تأمين نيازها به صورت مطلوب با توجه به محدوديت مجال، در اين شماره به توضيح مرحله اول مى‏پردازيم و انشاءالله بحث را در شماره‏هاى بعدى پى مى‏گيريم.

  1. مرحله قبل از حمل‏

اين مرحله را نيز مى‏توان به دو مرحله عمده تقسيم كرد:

الف: مرحله قبل از ازدواج‏

چنانچه گذشت در اسلام نقطه‏هاى آغازين تربيت كودك را نه تنها قبل از تولد بلكه قبل از ازدواج مى‏داند كه يكى از دلايل آن موضوع وراثت است. زيرا در جريان تشكيل نطفه نقش عوامل ژنتيكى‏[۱۳] و سهم وراثت در تكوين شخصيت كودك به چشم مى‏خورد.

وراثت: به طور كلى مجموعه خصوصيات و ويژگى‏هاى غير اكتسابى كه از اجداد گذشته و از طريق والدين، توسط «ژن‏ها»[۱۴] به فرزند انتقال مى‏يابد، وراثت يا انتقال ژنتيكى مى‏نامند. وراثت پديده‏اى بسيار پيچيده است كه تبيين آن در حوصله اين نوشتار نيست ولى به طور خلاصه مى‏توان گفت: هنگامى كه تخمك ۱۵ (سلول جنسى ماده) در محيط رحم، توسط سلول جنسى نر يا اسپرماتوزوئيد بارور مى‏شود، نطفه منعقد مى‏شود. به هنگام تشكيل نطفه، جنين تركيب معينى از كروموزم‏ها (بيست و سه جفت نيمى از پدر و نيمى از مادر)، يا تركيب مشخصى از ژن‏هاى والدين را دريافت مى‏كند. صفاتى كه از ژن‏ها به كودك منتقل مى‏شود، ممكن است مستقيم از پدر و مادر و يا از اجداد پيشين باشد.[۱۵] در فرايند تشكيل نطفه هرگونه اختلال در تركيب كروموزوم‏ها مى‏تواند موجبات نقص جنين را فراهم آورد.

مطالعات انجام شده نشان مى‏دهد نسبت معلوليت‏هاى ژنتيكى ناشى از ازدواج‏هاى فاميلى به طور قابل ملاحظه‏اى بيشتر از ازدواج‏هاى غير فاميلى است.[۱۶] اصل موضوع وراثت از نظر علمى مسلم مى‏باشد و در روايات اسلامى نيز بر اين موضوع تأكيد شده است به عنوان نمونه از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم حكايت شده: «تجوزوا في الحجز الصالح فان العِرْقَ دساسٌ‏

؛[۱۷] از خانواده‏هاى شايسته و صالح همسر برگزينيد، زيرا ويژگى‏هاى (والدين و اجداد) از طريق عرق/ [ژن‏] (به فرزند) منتقل مى‏شود» و در روايتى ديگر مى‏فرمايد: «حسن الاخلاق برهان كرم الاعراق‏ ؛[۱۸] خوبى اخلاق يك فرد نشان نيكو بودن ژن‏هاى اوست (كه از والدين به او منتقل شده است)».

با توجه به آنچه گذشت در منابع دينى، روى دقت در انتخاب همسر و اصالت خانوادگى او تأكيد شده است و ويژگى‏هايى را نيز بر شمرده‏اند.[۱۹]

ب: مرحله بعد از ازدواج‏

وقتى همسر مناسب با ويژگى‏هاى نيكو مانند دين‏دارى و عاقل بودن و داراى اصالت خانوادگى انتخاب شد، مناسب‏ترين بستر براى تشكيل نطفه آماده شده است كه لازم است با اعمال و رفتار مناسب بهداشت روان زوجين تأمين شود به ويژه بهداشت روانى زن، چرا كه اثرپذيرى جنين از مادر بيشتر از اثرپذيرى آن از پدر است.

برخوردارى زوجين از نگرش مثبت و انگيزه لازم براى فرزندآورى، پرهيز از خستگى جسمى و روحى و كم‏خوابى و به دور از آشفتگى عاطفى، برخوردارى از چهره‏اى متبسم و عاشقانه و همراه با قلبى آرام حداقل شرايط روانى لازم براى تشكيل نطفه و برداشتن گام‏هاى آغازين براى تربيت فرزند مى‏باشد كه در آيات قرآن كريم و سيره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم توجه به غذاى حلال و طيب، خلوت‏گزينى و عزلت‏[۲۰] و كناره‏گيرى موقت، براى تهذيب نفس و پالايش روحى و راز و نياز و دعا و درخواست فرزند صالح‏[۲۱] مورد توجه واقع شده است و در روايات اسلامى در مورد آداب آميزش زن و مرد و زمان و مكان و نقش آن در شكل‏گيرى شخصيت و تربيت فرزند صالح توصيه‏هاى فراوانى شده است‏[۲۲] كه اهميت موضوع را مى‏رساند.

ادامه دارد …

 پیوست‌ها:

[۱] .اخلاق شُبَّر، ص ۱۰٫

[۲] . صفات پايدار بدن مثل كوتاهى قد و صفات ناپايدار مثل تب.

[۳] . آموزه‏هاى بنيادين علم اخلاق، محمد فتحعلى خانى، ج ۱، ص ۱۷٫

[۴] . اخلاق در قرآن، محمد تقى مصباح يزدى، ج ۱، ص ۲۴۰٫

[۵] . آموزه‏هاى بنيادين علم اخلاق، ج ۱، ص ۳۳٫

[۶] . همان.

[۷] .گرچه علم« روانشناسى» امروز از اين مسير منحرف شده است. براى آگاهى بيشتر ر. ك: اخلاق در قرآن، محمد تقى مصباح يزدى، ج ۲، ص ۲۴٫

[۸] . روانشناسى تربيتى كاربردى، غلامعلى افروز، ص ۱۶٫

[۹] .ر. ك: آموزه‏هاى بنيادين علم اخلاق، ج ۱، ص ۳۵؛ و تعليم و تربيت در اسلام، مرتضى مطهرى، ص ۸۸ به بعد.

[۱۰] . تعليم و تربيت در اسلام، ص ۷۶٫

[۱۱] . نهج البلاغه، فيض الاسلام، حكمت ۳۹۱٫

[۱۲] . دعاى بيست و پنجم صحيفه سجاديه( دعا درباره فرزندان)

[۱۳] .Genetical .

[۱۴] . ژن‏ها ذرات ريزى هستند كه در كروموزوم‏ها جاى داند. كروموزوم‏ها در هسته سلول، درون نطفه قرار دارند.

[۱۵] .Ovule .

[۱۶] .روانشناسى تربيتى كاربردى، غلامعلى افروز، ص ۲۱۶٫

[۱۷] . لذا توصيه مى‏شود در صورتى كه داوطلبان ازدواج با هم خويشاوند هستند، حتماً قبل از ازدواج با مراجعه به مراكز مشاوره ژنتيكى تصميمات و تدابير لازم را اتخاذ كنند.( همان، ص ۲۱۹)

[۱۸] . مكارم الاخلاق، ص ۱۹۷٫

[۱۹] . غررالحكم، ص ۲۵۴٫

[۲۰] . وسايل الشيعه، ج ۱۴، ص ۱۲۰ و كافى ج ۵، ص ۲۴۷٫

[۲۱] . سوره مريم: ۴۹٫

[۲۲] .\i« و الذين يقولون ربّنا هب لنا من ازواجنا و ذُرياتنا قُرةَ اعين و اجعلنا للمتقين اماما».\E سوره فرقان: ۷۴٫

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *