۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » مدرسه صاحب الزمان ع » مقالات منتخب طلاب
  • 06 فوریه 2024 - 9:45
  • 106 بازدید
  • نویسنده : حامد بلالی پزوه
اثرات اشک بر حضرت سید الشهداء سلام الله علیه
اثرات اشک بر حضرت سید الشهداء سلام الله علیه

اثرات اشک بر حضرت سید الشهداء سلام الله علیه

موضوع: اثرات اشک بر حضرت سید الشهداء سلام الله علیه   چکیده: اسلام برای گریه بر سیدالشهدا علیه السلام ارزش وجودی فراوانی قائل شده است طوری که آن را میانبر طریق هدایت و شاهراه مسیر سعادت معرفی کرده است. اما سوالی که ممکن است برای هر مسلمان و اسلام شناسی پیش بیاید این است که […]

موضوع: اثرات اشک بر حضرت سید الشهداء سلام الله علیه

 

چکیده:

اسلام برای گریه بر سیدالشهدا علیه السلام ارزش وجودی فراوانی قائل شده است طوری که آن را میانبر طریق هدایت و شاهراه مسیر سعادت معرفی کرده است. اما سوالی که ممکن است برای هر مسلمان و اسلام شناسی پیش بیاید این است که علت این مسئله چه چیزی می تواند باشد؟ در حقیقت چرا و چگونه گریه بر امام حسین سبب رشد وجودی انسان و سلوک بهتر در سیر الی حق می شود؟ آیا گریه بر آن حضرت آن گونه که می گویند پراگماتیک هست؟ در این مقاله بر این شدم تا ابتدا اهمیت این موضوع را روشن و سپس به بررسی علت آن به روش توصیفی تحلیلی بپردازم

کلید واژه:

گریه، امام حسین علیه السلام، فایده، شیعه، عش

مقدمه:

اساسا مفاهیم اشک و گریه یادآور تلخی، غم، ناراحتی و شوربختی هستند اما گاهی ممکن است عکس این مفاهیم هنگام گریه برای فردگریه کننده اتفاق بیفتد. این یعنی اینکه نه تنها گریه همیشه نشانه ی افسردگی نیست بلکه گاهی رافع آن نیزهست. البته همه ی گریه ها این قابلیت را ندارند بلکه گریه های خاصی که از مناشی خاص تری سرچشمه میگیرند میتوانند به فاعل خود این موهبت را هدیه کنند.

یکی از آن گریه های خاص گریه بر حضرت سید الشهدا حسین بن علی علیه السلام می باشد که در روایات ما از آن به عنوان یکی از اصلی ترین و ضروری ترین ارکان شیعه ی واقعی یاد شده است. این نوشته درصدد بررسی این مسیله است که چرا در روایت اینقدر به مسیله ی گریه بر امام حسین علیه السلام تاکید شده است.

انسان برای طی کردن مسیر کمال خویش و رسیدن به هدفی که برای آن خلق شده است به انجام بعضی افعال و ترک بعضی دیگر احتیاج دارد. بعضی ازاین افعال تاثیر بسزایی در رشد انسان و رفتن به مسیر کمال دارند به طوری که بدون آنها سیر و سلوک معنوی بسیار سخت یا غیر ممکن میشود. در ابتدا وظیفه ی هر مسلمان این است که این نوع افعال را بشناسد و سپس در وادی عمل به آنها قدم گذارد.

یک مورد از آن اعمال بسیار نیکو و اکسیر مانند، گریه بر حضرت سید الشهدا علیه السلام می باشد. در روایتی از امام حسن عسکری علیه السلام آمده است که: رسیدن به خداوند، سفری است که جز با بهره جویی از شب نمی توان آن را به پایان رساند. (مجلسی، ۱۴۰۴، ج ۷۸، ص ۳۷۹).[۲] و در بیان آیت الله بهجت رضوان الله علیه آمده است که گریه بر حضرت سید الشهدا از همه ی مستحبات بالا تر است حتی نماز شب. وقتی به این دو مقدمه و بقیه ی روایات که در خلال بحث به بعضی از آنها اشاره میشود و حتی سفارش بزرگان دین می نگریم، در می یابیم که گریه برای امام حسین علیه السلام، نه تنها امریست بسیار مقرب و قابل توجه، بلکه انجام آن بر هر مومنی و حتی مسلمانی واجب است.

اما لازم است برای بهتر و بیشتر گریه کردن، فلسفه این عبادت را به طور دقیق بدانیم. همانطور که به طور کلی در همه ی افعال انسان، بین انجام آن فعل با معرفت به دلیل آن و شناخت فلسفه ی آن، تفاوت از زمین تا آسمان است به نحوی که اگر به علت آن فعل واقف و آگاه باشد، آن فعل را با کیفیتی غیر قابل قیاس با زمانی که علت آن نمی داند، انجام می دهد. به همین علت، در این مقاله به چند وجه اهمیت گریه بر امام حسین علیه السلام می پردازیم و بعضی از آنها را که نیاز به تفسیر و تفصیل بیشتری دارد، مورد عنایت خاص قرار داده، تفسیر می کنیم.

۱ـ آمرزش گناهان

اولین فایده ی گریه بر آن حضرت،  آمرزش معاصی فرد گریه کننده است. بدین صورت که اگر کسی برای عزاداری ابا عبدالله علیه السلام وارد مجلس روضه شد و از معاصی خود توبه کرد، معصیت او هرچه سنگین باشد، بخشیده مي‌شود. برقراری رابطه عاطفی و رابطه عملی با ابا عبدالله علیه السلام، نوعی توبه به شمار می رود و طبق صریح آیه ی قرآن کريم، معصیت هرچه بزرگ و فراوان باشد، با توبه، ‌آمرزيده مي‌شود آنجا که می فرماید: بگو اى بندگانم كه بر نفس خويش ظلم كرده ايد! از رحمت خدا مأيوس نباشيد؛ زيرا خداوند همۀ معاصی را مى بخشد او خداى بخشنده و مهربان است. (زمر، ۵۳).[۳]

۱ـ ۲ـ توبه حقیقی

لذا توبه حقیقی، عبارتست از پشیمانی در مقابل پروردگار و احساس خجل بودن‌ از ائمه علیه السلام،که ناظر بر اعمالآدمیهستند، چنین توبه‌ای ثوابی بیشتر از حجّ و عمره و حتی بیش از زیارت ابا عبدالله الحسین علیه السلام دارد و در مفاهیم دینی بسيار مهم است. بنابراین اینکه در احادیث می‌خوانیم گریه برای مظلومیّت ابا عبدالله علیه السلام سبب آمرزش معاصی است، یعنی که اگر کسی عزاداری کند، به شرط آنکه به اندازه عشق به ابا عبدالله علیه السلام، رابطه عاطفی و عملی با آن حضرت پیدا کند، بالاترین ثواب‌ها را مي‌برد و پروردگار عالم به خاطر این عزاداری، معاصی او را مي‌آمرزد.

در مصادر حدیثی، احادیثی به چشم می خورد که نشان دهنده ی بخشیده شدن همه معاصی شخص و ورود او به بهشت، به واسطه گریه برای عزای ابا عبدالله (علیه السلام) است. مثلا این حدیث از امام رضا علیه السلام که می فرماید: ای پسر شبیب اگر بر حسين علیه السلام گريه كنی تا آب ديده بر روی تو جاری شود حق تعالی جميع معاصی صغيره و كبيره تو را بيامرزد خواه اندک باشد، خواه بسيار(مجلسی، ۱۴۰۴، ج ۲۴۴، ص ۲۸۶).

۱ـ ۳ـ تعارض بین برخی روایات

در مقابل این احادیث، آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از ائمه علیهم السلام هستند که مسئولیت هر شخص را در مقابله با رفتارش امری مسلم می داند. به تعبیر دیگر هر کار نیک یا بد شخص در این دنیا، در عالم دیگر تجسم پیدا می کند و خواهی نخواهی روزی آن را به شکل نعمتی بزرگ یا عذابی دردناک خواهد دید.(کلینی، ۱۴۲۹، ج۳، ص۲۳۱). مسأله تجسم اعمال نیز [با همه اختلافاتی که ممکن است برخی از علما درباره اش داشته باشند] از گزاره های درست اسلامی است که از سوی مفسرین و متکلمین مسلمان خیلی مورد گفت و گو قرار گرفته است. این مفهوم را می توان در آیات فراوانی در قرآن مثل: روزى كه هركس آنچه كار خوب و يا اعمال بد انجام داده، پيش روى خود حاضر يابد و خدا با بندگان مهربان است. (آل عمران، ۳۰).[۴] یافت. این آیات جای کم ترین شکی را برای این حقیقت باقی نمی گذارد که آدمی هیچ گاه از اعمال خود رهایی ندارد. چه اعمال نیک و چه اعمال بد. با این وجود این دو دسته از آیات و احادیث چگونه با یکدیگر قابل جمع اند؟!

تعارض ظاهری این دو دسته از آیات و احادیث سبب شده که روايات بیان کننده وعده ثواب‌هاى عظيم محافل عزاداری ابا عبدالله علیه السلام از سوی عده اى اغراق آميز شمرده شود، منشاء آن غُلات معرفی شوند و گفته شود که: ثواب بايد با عمل تناسب داشته باشد و چگونه ممكن است عمل كوچكى مانند گريه بر امام حسين علیه السلام اين قدر پاداش عظيم داشته باشد؟! عده اى هم در نقطه مقابل، مسیر زیاده روی را پيموده و معتقد شده اند همين كه آدمی بر امام حسين علیه السلام بگريد، اهل نجات است، حتّى اگر در باتلاق معصیت و فساد فرو رفته باشد. در نگاه این عده، همه دروغ گويى ها، خيانت ها، ظلم ها و حق كشى‌ها با قطره اشكى شسته مى شود!

جواب را از کتاب زیبای عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها و پيامدها برای خوانندگان محترم گزینش کرده ام: « قطعا هيچ يک از اين دو ديدگاه كه در دو طرف زیاده روی و تفريط واقع شده اند نمى تواند صحيح باشد. اين گونه اظهار نظرها از سوی كسانى مطرح مى شود كه نتوانسته اند براى اين احادیث و وعده ثواب هاى فوق العاده سوگوارى، تحليل صحيح و جامعى ارائه دهند.«(داوودی، رستم نژاد، ۱۳۸۸، ص۶۶).

۱ـ ۴ـ دفع یک تحلیل غلط

البته این تحليل که امام حسين علیه السلام خود را فدا كرد تا معاصی مسلمانان بخشیده شود، مانند اعتقاد باطلى است كه مسيحيان نسبت به حضرت عیسی علیه السلام داشتند و می گفتند عیسی علیه السلام با تن دادن به صليب باعث پاک شدن معاصی پيروان خود شد و آنان را رستگار كرد. معتقدان اين تحليل با تمسک به تعابيرى چون يا بابَ نجاةِ الْأُمَّةِ (زیارت اربعین). چنين برداشت كردند كه امام حسين علیه السلام نيز با استقبال از شهادت سبب بخشیده شدن معاصی فاسقان و فاجران از مسلمانان و در نتيجه سبب نجات آنان شده است. در عوض مسلمانان با برپايى محافل عزا از امام تشكّر و سپاسگزارى كرده و مستحقّ رستگارى مى شود.(مطهری، ۱۳۷۱، ج۳، ص۹۰).

چنین تحليلی که با هيچ يک از مسلمات دين سازگار نيست، سبب شده است که عده اى گمان كنند كه امام حسين علیه السلام با شهادت خود و فرزندانش، معصیتكاران را در برابر عذاب الهى بيمه كرده است! به تعبير ديگر امام علیه السلام و يارانش كشته شدند تا ديگران در انجام هر معصیتی آزاد باشند و در واقع تكليف الهى از آنان ساقط گردد. همين پندار سبب شده است كه عده اى گمان كنند هر كس بر امام حسين علیه السلام گريه كند هر قدر در فساد و تباهى غوطه ور باشد و حتّى نسبت به ضروريّات دين پايبند نباشد، مورد مغفرت قرار گرفته و اهل نجات خواهد بود. نفوذ اين پندار غلط تا جايى بوده است كه حتّى پادشاهان ستمگرى كه حكومت شان بر پايه‌ هاى بى عدالتى استوار بود، در ايّام عزادارى آن حضرت محافل عزا به پا كنند و يا خود پا برهنه در دسته های عزادارى به سر و سينه بزنند و آن را مايه نجات خود بدانند!

۱ـ ۵ـ شفاعت

در اینجا باید نکته خیلی مهمی را راجع به مسئله ی شفاعت مورد توجه قرار دهیم. به بهشت رفتن گریه کنندگان بر مصائب ابا عبدالله علیه السلام از باب شفاعت است و هيچ كس نمى تواند امکان به بهشت رفتن ظالمان و بدکاران گریه کُن بر مصائب آن حضرت را از این باب(شفاعت) انكار كند، ولى باید این ملاک مهم را هم نیز از نظر دور نداشت که شفاعت، حساب و كتاب و شرايطى دارد که به هیچ وجه درباره چنین اشخاصی مصداق ندارد.(داوودی، رستم نژاد، ۱۳۸۸، ص ۶۹).

مطالعه آيات مربوط به شفاعت در قرآن به خوبى نشان مى دهد كه مسأله شفاعت از نظر منطق اسلام مسأله ی بى قيد و شرطى نيست؛ يعنى هم به جرم توجّه مى شود، هم به شخص شفاعت شونده و هم به شخص شفاعت كننده. مثلا معصیت هایی مانند ستم به كلّى از دايره شفاعت بيرون شمرده شده اند. نیز تنها كسانى مشمول بخشودگى از طريق شفاعت مى شوند كه به مقام ارتضاء رسيده(انبياء، ۲۸). و داراى عهد الهى اند.(مریم، ۸۷). اين دو عنوان به معناى ايمان به پروردگار و حساب و ميزان و پاداش و كيفر و اعتراف به حسنات و سيّئات (نيكى اعمال و بدى اعمال) و گواهى به درستى تمام مقرّرات نازل شده از سوی پروردگار و به طور کلی ايمانى است كه در فكر و سپس در زندگى آدمى انعكاس يابد و نشانه چنين بازتاب و انعكاسى اين است كه خود را از صفت ظالمان طغيانگر كه هيچ اصل مقدّسى را به رسميّت نمى شناسند بيرون آورَد و به تجديدنظر در برنامه ‏هاى خود بپردازد. به اين ترتيب، شفاعت شونده بايد نوعى ارتباط و پيوند با شفاعت كننده برقرار سازد، پيوندى از طريق توجّه به حق و گواهى قولى و فعلى به آن.(مکارم شیرازی، ۱۳۹۰، ص ۲۴۹).

اساسا پاداش هاى‏ بزرگی که در احادیث برای عزاداری آن حضرت بیان شده، از آن كسانى است كه عارف به حق امام حسين عليه السلام باشند و بدانند آن حضرت براى چه هدفى قيام كرد و در چه راهى شربت شهادت نوشيد و در ضمن عزاداری برای ایشان و گریه بر مصائبش، با آن حضرت پيوند تازه اى برقرار كنند و در مسير اهداف آن بزرگوار قرار گيرند. در حدیثی از ابن عباس از پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله که درباره زيارت امام حسين علیه السلام و پاداش عظيم آن نقل مى كند جمله «عَارِفا بِحَقِّهِ»؛ (با شناخت حق و جایگاه و مقام ایشان) در آغاز روايت به چشم مى‏ خورد.(مجلسی، ۱۴۰۴، ج ۳۶، ص ۲۸۶). این مسأله می تواند درباره ثواب های گریه بر آن حضرت هم مصداق داشته باشد.

مسئله ی خیلی مهم دیگری که درباره بخشیده شدن معاصی به واسطه گریه بر ابا عبدالله عليه السلام باید به آن توجه کرد، اهمیت تقوا در این بین و به تبع آن، جایگاه والای اعمال واجب در مقایسه با هر عمل مستحبی ای از جمله گریه بر مصائب حضرت اباعبدالله عليه السلام است.

شکی نیست که مهم ترین شرط پذیرش شفاعت اولیای الهی برای یک فرد و به طور کلی پذیرش اعمال الهی، تقوای الهی است و واضح است که انجام همه واجبات شرعی از جمله حج، نماز، جهاد، پرداخت زکات، رعایت حقوق مردم و… از ارکان تقوای الهی است. پروردگار تبارک و تعالی در آیه ۲۷ سوره مائده پذیرش اعمال را به وجود تقوا مشروط می کند و تصریح می کند که: (همانا خداوند تنها از باتقوايان مي پذيرد)؛ انَّما يَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقينَ پس اگر کسی در حالی که تکالیف شرعی و امور واجبی بر عهده داشته باشد و به جای آنها مشغول اعمال مستحبی مثل عزاداری و گریه برای ابا عبدالله عليه السلام شود، نه تنها ثوابی به دست نمی آورد، بلکه به دلیل ترک واجب و بی تقوایی در دادگاه قیامت مورد سوال و مواخذه الهی واقع می گردد.

بله ممکن است برخی از انسان های جاهل و بی اطلاع از دین چنين پندارند كه واجبات ثوابى ندارد – چون وظيفه آدمی است – و ثواب فراوان مختص به مستحبات است، غافل از اينكه ثواب‏ واجبات بسيار بيشتر است.(مکارم شیرازی، ۱۳۸۶، ج ۱۴، ص ۳۳۴). واضح است با فرض ترک واجبات یا نعوذبالله ارتکاب محرمات، هیچ عمل مستحبی ولو دارای ثواب زیادی هم باشد، نمی تواند ضرر ترک آن واجب یا ارتکاب آن حرام را جبران کند.

هرکس که دوست دارد  با برگزاری محافل عزاداری برای ابا عبدالله علیه السلام باب توبه را به روی خود بگشایند و به آمرزش الهی چشم امید داشته باشد، باید این مسئله را نیز پیش چشم خود داشته باشد که توبه‏ شرايطى دارد؛ شرط توبه اصلاح گذشته است و كسى كه ساليان دراز مرتكب معصیتی شود و بعد نادم گردد و از در توبه درآيد بايد خطاهاى گذشته را هرچند حق اللَّه بوده با اعمال نيك خود جبران كند و اگر حق‏ الناس‏ بوده همه را تا آخر بپردازد. بدون ادای حق الناس، نه آمرزش الهی و نه شفاعت ابا عبدالله عليه السلام نمی تواند برای شخص کارگر افتد. بنابراین کسانی که به شفاعت ابا عبدالله عليه السلام شایسته ترند که به واجبات عمل می کنند و از محرمات اجتناب می نمایند.

نکته دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که اصرار بر معصیت به امید سست جبران آن در عزاداری و امید سست به شفاعت، بعداز مدتی ممکن است توفیق عزاداری را نیز از او سلب کند. چرا که هر وقت صفحه سفید قلب آدمی خدای ناکرده با اصرار بر معصیت تاریک شود، چشمه اشک آدمی می خشکد و دیگر برای مظلومیت های حضرت اباعبدالله عليه السلام و خانواده اش نمی گرید. امام علی عليه السلام در این باره می فرماید: چشمها نخشكيد مگر بر اثر سخت دلى و دلها سخت نشد مگر به سبب گناه زياد. (مجلسی، ۱۴۰۴، ج ۶۷، ص ۵۵).[۵]

کسانی که با امید سست به عزاداری های محرم، تصمیم به نجات خویش از باتلاق معصیت نمی گیرند باید این نکته را مدنظر داشته باشند که هر کسی نمی تواند بعد از ارتکاب معصیت الهی توفیق توبه و حضور در محافل عزاداری ابا عبدالله عليه السلام را پیدا کند. خیلی از معاصی آدمی را از جاده مستقیم الهی خارج می سازد و به کوره راه های كفر و عناد با ائمه عليهم السلام می کشاند. عاقبت آدمی به جایی می رسد که نه تنها توبه نمی کند بلکه به توجیه و درست انگاری معاصی خود می رسد.

تنها كسی توفیق بازگشت به دامان رحمت الهی را می یابد که در جاده مستقیم الهی حرکت کند و معصیت او از روی غفلت بوده باشد. مداومت کنندگان بر معصیت توفیق خیلی کمتری برای توبه می یابند. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: معاصی، گمراهی را بر گنهکار مسلط می نماید. تا آن جا که او را به رد ولایت و امامت وصی رسول خدا و انکار نبوت خود پیامبر و به همین منوال انکار یکتایی پروردگار و الحاد و کفر در دین پروردگار آلوده می گرداند(مجلسی، ۱۴۰۴، ج ۷۰، ص ۳۶۰).

۲ـ حفظ شعائر دینی

دومین فایده، حفظ و تعظیم شعائر الهی می باشد. قرآن کریم در آیه ی ۳۲ سوره ی مبارکه ی حج می فرماید:‌[فرمان خدا] این چنین است و هر کس شعائر و نمادهاى پروردگار را بزرگ بدارد، از این رو قطعاً چنین کارى [برگرفته] از تقواى دلهاست. عزاداری، عامل بقای اسلام و احیای تشیّع است.  ابا عبدالله علیه السلام براي احياي اسلام و تشيّع به کربلا آمدند. در آن زمان، اسلام در خطر و تشیع در حال نابودي بود و شيعيان نمي‌توانستند ابراز عقيده کنند، امّا شهادت ابا عبدالله عليه السلام  ورق را برگرداند؛ اسلام باقي ماند و تشيّع زنده شد.

در واقع، زحمات رسالت رسول گرامی اسلام صلّي‌‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم در تبليغ اسلام و معرفي تشيّع که پس از جريان نامبارک سقیفه بنی ساعده، در حال از بين رفتن بود، زنده شد. در آن دوران، حتّي اميرالمؤمنين سلام‌الله‌عليه چه قبل از خلافت و چه بعد از آن، به شدّت در تنگنا بودند. پس از ايشان نیز امام مجتبي سلام‌الله‌عليه تنها بودند و بدین سبب مجبور به صلح با معاويه شدند. امام حسين«سلام‌الله‌عليه» تا زمان فوت معاويه، به صلح برادر خویش پاي‌بند بودند. امّا پس از آن و با روي کار آمدن يزيد که عهدشکنی آشکاری بود، اقدام به قيام کردند، زيرا مي‌دانستند با وجود يزيد، بايد فاتحه اسلام را خواند، بنابراین فرمودند: اگر کسی مثل یزید حاکم باشد، اسلام نابود مي‌شود: انا للّه و انا اليه راجعون و فاتحه اسلام را باید خواند زيرا امّت اسلام گرفتار چوپانى همانند يزيد شده است و من خودم از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: خـلافت بر آل ابوسـفيان حرام است. عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيد(سید ابن طاووس، ۱۳۹۸، ص ۹۹).

بنابراین ابا عبدالله علیه السلام بر علیه یزید قیام کرد و بر طبق شهادت مورخان، بعد از شهادت ایشان، طولی نکشید که ریشه بنی‌امیّه خشکید و اسلام باقی ماند، از این جهت، تردیدی وجود ندارد که بقای اسلام و احیای تشيّع مدیون شهادت امام حسين علیه السلام است. امّا آن شهادت و آثار عظیم آن سزاوار نبود که در کربلا تمام شود. آن امام بزرگوار نیز توجّه داشت که موج کربلا بايد در جهان اسلام سراسري شود؛ بنابراین خاندان و فرزندان را نيز به همراه خود برد. در آستانه مسافرت، محمد بن حنفيّه گفت: اگر شما براي شهادت مي‌رويد، چرا زنان و کودکان را مي‌بريد؟ فرمودند: خداوند مى خواهد که آنان را اسیر ببیند. (سید ابن طاووس، ۱۳۹۸، ص ۱۲۷).[۶] یعنی این ها ادامه دهنده ی رسالتی هستند که با شهادت آغاز می‌شود.

عبدالوهاب الکاشی، محقق بزرگ در این زمینه می گوید: « بر این اساس، پس از عاشورا، و شهادت امام، نوبت به حضرت زینب علیها السلام و امام سجاد علیه السلام رسيد که با اسارت خود،‌ موج شهادت امام حسین علیه السلام و وقايع کربلا را سراسري کنند.استمرار عزاداری، تا روز قیامت، سبب و عامل بقای اسلام و احياي تشیّع است. سوگوارى در مرگ اشخاص يك نوع تعظيم و احترام به آنان و رعايت موقعيت و شخصيت شان محسوب مى شود؛ پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم مى فرمايد: مرده اى كه گريه كننده اى نداشته باشد عزتى ندارد. » (عبد الوهاب الكاشي، ۱۴۲۳، ص ۱۱۸).

مخصوصاً سوگوارى در فوت مردان الهى، از مصاديق بارز تعظيم شعائر الهى بوده و تجليل از عقيده و راه و رسم و مجاهدت و تلاش آنان محسوب مى شود. از اين رو، رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم هنگام بازگشت از جنگ احد وقتى كه مشاهده كرد خانواده هاى شهداى قبيله بنى اشهل و بنى ظفر براى شهيدان خود گريه مى كنند، ولى عموى بزرگوارش حضرت حمزه گريه كننده ندارد، فرمود: ؛ ولی امروز حمزه، گريه كننده اى ندارد! (محمد بن سعد بن منیع‌ هاشمی، ۱۴۱۰، ج ۲، ص ۴۴).[۷] زنان مدينه با شنيدن اين سخن در خانه حضرت حمزه علیه السلام اجتماع كرده و به سوگوارى پرداختند و بدين وسيله شخصيت عظيم حضرت حمزه مورد تجليل و تكريم قرار گرفت.

۲ـ ۱ـ بازنگری مسئله از زاویه ای دیگر

پس اقامه عزادارى و گریه کردن براى امام حسين عليه السلام، آن شخصيت ممتاز و بى نظيرى كه خود از خاندان عصمت و طهارت بود و از اولياى الهى و امامان معصوم است، علاوه بر تجليل از مقام شامخ آن امام همام، از مصاديق واضح تعظيم شعائر الهى است.

چگونه چنين نباشد و حال آن كه امام حسين عليه السلام كه تمام هستى خويش را يك جا با پروردگار معامله كرد و با تمام اهل بيت عليهم السلام و فرزندان در قربانگاه عشق قدم نهاد و مخلصانه از همه چيزش در راه خداوندگذشت، بلکه گریه برای ابا عبدالله علیه السلام، تعظيم يكى از بزرگترين شعائر الهى محسوب مى شود.

پس احیای نهضت عاشورا و حفظ مکتب ائمه علیهم السلام و تداوم بقای اسلام و تعظیم بزرگ‌ترین شعائر الهی از جمله آثار اجتماعی گریه بر ابا عبدالله علیه السلام می‌باشد: « به اعتراف دوست و دشمن، محافل عزای ابا عبدالله علیه السلام فوق العاده نیرومندی برای بیداری مردم است و راه و رسمی است که آن‌حضرت آن‌را به پیروان خود آموخته تا ضامن تداوم و بقای اسلام باشد. به همین دلیل، برپایی این محافل در احادیث به عنوان احیای امر اهل‌بیت علیهم السلام تعبیر شده است؛ امام صادق علیه السلام در مورد این‌گونه محافل فرمود: من اين محافل را دوست دارم. اى فضيل ! راه ما را زنده نگه داريد. رحمت خدا بر آن كه امر ما را زنده بدارد. اى فضيل! هر كس ذكر ما بگويد يا در حضور او ذكر ما شود و از چشمش به اندازه پر مگسى اشك درآيد خداوند گناهان او را مى بخشد اگر چه فزونتر از كف دريا باشد. »(عبدالله بن جعفر حمیری، ۱۴۱۳، ص ۱۱۷).[۸]

همچنین تردیدی نیست، ابا عبدالله علیه السلام که تمام هستی خویش را یک‌جا با پروردگار معامله کرد و با تمام اهل‌بیت علیهم السلام و فرزندان در قربان‌گاه عشق قدم نهاد و مخلصانه از همه چیزش در راه پروردگار گذشت، از عظیم‌ترین شعائر الهی است و برپایی محافل عزا و گریه برای آن‌حضرت، علاوه بر تجلیل از مقام شامخ آن امام همام، تعظیم یکی از بزرگ‌ترین شعائر الهی محسوب می‌شود.

 

۳ـ  اعطای ثوابی بی بدیل

فایده ی بعد،  ثواب فوق العاده ی گریه بر ابا عبدالله علیه السلام است.  در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: در حدیث آمده است که اﻣﺎم ﺻﺎدق علیه السلام ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ: «ﻫﺮ ﮐﺲ ﺷﻌﺮی در ﺳﻮگ ﺣﺴﯿﻦ (ع) ﺑﺨﻮاﻧﺪ و ﺧﻮد ﺑﮕﺮﯾﺪ و ده ﺗﻦ را ﺑﮕﺮﯾﺎﻧﺪ، ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺮای آﻧﺎن ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﻰﺷﻮد.»(ابن قولویه قمی، ۱۳۹۷، ج ۲، ص ۱۱۲). احادیثی مانند این مورد در رابطه با فضیلت گریه خیلی زیاد است و وعده بهشت و بخشش معاصی اهل گریه، در این دسته از احادیث صراحتا بیان شده است.در یک حدیث قدسی میخوانیم: خداوند عزّ و جلّ فرمود: سوگند به عزّت و جلالم هیچ مرد یا زنی نیست که قطره اشکی از چشمانش در روز عاشورا و غیر آن [برای حسین علیه السلام ] جاری شود مگر آن که اجر صد شهید برایش نوشته می شود.(محدث نوری، ۱۴۰۸، ج ۱۰، ص ۳۱۸).

هر کجا در دین اسلام، برای یک مسئله یا موضوعی ثواب فراوانی قرار داده شده می توان متوجه شد که این قضیه یک قضیه ی حائز اهمیت است و معیار ثواب ها در خیلی از این موارد حج مقبول می باشد. مانند این روایت که درآن نه تنها گریه، بلکه صرف زیارت آن حضرت نیز ثواب فوق العاده ای دارد: امام صادق علیه السلام فرمود: ای بـشیر، فردی از شما بر کناره فرات، غسل می کند و با شناخت حقّ حسین علیه السلام بـه زیـارت او می آید و پروردگار، در برابر هر گامی که بـرمی دارد و مـی گذارد، یـک صد حجّ مقبول و یکصد عمره نیکو و یک صد جـهاد هـمراه با رسول خدا فرستاده شده در برابر دشمنان پروردگار و پیغمبرش، برایش می نویسد. (مجلسی، ۱۴۰۶، ج ۵، ص ۳۷۹).[۹]

پس حج و مسائلی مانند آن مثل شهادت که معیار سنجش ثواب بقیه ی افعال هستند، به این علت است که آنها به عنوان پایه و اساس دین قلمداد شده، یک عبادت ساسی اجتماعی و از طرف دیگر سخت و مشقت بار می باشند. پس میتوان از آن به عنوان یک میزان قابل قبول برای سنجش اهمیت دیگر عبادات و اعمال آدمی استفاده کرد.

۴ـ محبت و تزکیه ی نفس

فایده ی چهارم ایجاد محبت شدید نسبت به فردی که برای ایشان گریه می کنیم و در نتیجه سنخیت با آن محبوب مورد نظر می باشد. ممکن است سوالی برایتان پیش بیاید که چگونه مثلا گریه برای ابا عبدالله و محبت به ایشان باعث سبکی و پاکی از رذایل مهلک اخلاقی می شود یا در حقیقت محبت چه جایگاهی در رشد آدمی به سوی پروردگار دارد؟ برای پاسخ به این سوال چند مقدمه نسبتا طولانی و مهم ذکر میکنم چرا که این مسئله از مباحث پیچیده و حائز اهمیت است که از آن مقدمات ان شاالله پاسخ واضح خواهد شد.[۱۰]

۴ـ ۱ـ انواع عشق

ابتدا باید متعرض این نکته شوم که ما دو نوع عشق داریم شهوانی و الهی. در عشقهای شهوانی، همه ی توجه محب به زیبایی های ظاهری و چشم و ابروی محبوب است و آن غرایز است که آدمی را میکشد و مجذوب می‌سازد اما پس از اشباع غرایز، دیگر آن آتشها شعله ور نیست و خاموش می شود.

اما عشق الهی زندگی است، اطاعت‌آور است و پیرو پرور و این عشق است که عاشق را هم شکل با معشوق قرار می‌دهد و او تلاش می کند تا جلوه‌ای از معشوق باشد. عشق شهوانی آن است که منشاش هماهنگی ذاتی عاشق و معشوق است؛ بیشتر توجه عاشق به روشهای معشوق است. این عشق است که نفس را پرشور و نرم قرار می‌دهد، رقّتی ایجاد می‌کند که محب را از آلودگیهای دنیایی بیزار می‌کند.

۴ـ ۲ـ محبت و مشابهت

سلوک کنندگان در مسیر معنویت، در مقابل طی کردن راه عقلی، راه محبت را پیشنهاد می‌کنند. می‌گویند: یک فرد کاملی را بیاب و رشته ارادت او را به پای دل آویز کن که از راه استدلال، هم کم ‌خطرتر است و هم اسرع. در مقایسه، این دو وسیله مانند فرقون و اتومبیل می‌باشند.

شهید مرتضی مطهری، تمام حرف را در این چند خط می زند: « محبت به سوی مشابهت  می‌راند و قدرت آن سبب می‌شود که مُحب به شکل محبوب درآید. محبت مانند سیم برقی است که از وجود محبوب به محب وصل گردد و صفات محبوب را به وی منتقل سازد. برای اصلاح اخلاق و تهذیب نفس طرق مختلفی پیشنهاد شده و مشربهای گوناگونی پدید آمده است. از جمله مشرب سقراطی است. طبق این مشرب، آدمی باید خود را از راه عقل و تدبیر اصلاح کند. آدمی اول باید به فواید تزکیه و مضرّات آشفتگی اخلاق، ایمان کامل پیدا کند و سپس با ابزاردستی عقل یک یک صفات مذموم را پیدا کند و آنگاه آنها را از هستی‌اش پاک کند. طبق این روش باید با صبر و حوصله و دقت و حساب و اندیشه، تدریجاً مفاسد اخلاقی را زایل کرد و غشها را از طلای وجود پاک کرد، و شاید بتوان گفت که برای عقل امکان پذیر نیست که از عهده برآید.شک نیست که این راه راه صحیحی است و این وسیله وسیله خوبی است اما سخن در میزان ارزش این وسیله است با مقایسه با یک وسیله دیگر، همچنانکه اتومبیل مثلاً وسیله خوبی است اما در مقام مقایسه با هواپیما مثلاً باید دید ارزش این وسیله در چه حد است .»

بعضی موارد افرادی بزرگوار را می‌بینیم که عاشقان آنان حتی در لباس پوشیدن و راه رفتن و حرکات و ژست سخن از آنان تقلید می‌کنند. این تقلید اجباری و طبیعی است. محبت  است که در تمام ارکان هستی عاشق اثر می‌گذارد و در همه حال او را هم سنخ معشوق می‌سازد. این است که هر انسانی باید برای اصلاح خویش دنبال اهل دلی بگردد و به او محبت بورزد تا به‌ راستی بتواند خود را اصلاح کند. زمانی که عشق بیاید، دیگر آن انسان سست و ضعیف الاراده، تبدیل به یک عنصر متحرک می شود.

۴ـ ۲ـ ۱ـ یک مثال

مورخان، از این نمونه ها که شخصی در اثر عشق به یک انسان وارسته، رشد کند و مراتب کمال را یکی پس از دیگری طی کند، نمونه های فراوانی ذکر کرده اند. یکی از آنها مولانا جلال الدین محمد بلخی معروف به مولویست. او مردی دانشمند بود ولی اینگونه عاشق و مهذب و متحرک نبود. پس از آشنایی با معشوق خود، به حرکت و تکاپو افتاد. خود او در مثنوی معنوی می گوید:

« من چه گویم یک رگم هشیار نیست / شرح آن یاری که او را یار نیست

شرح این هجران و این خون جگر / این زمان بگذار تا وقت دگر

قال اطعمنی فانی جائع / واعتجل فالوقت سیف قاطع

صوفی ابن‌الوقت باشد ای رفیق / نیست فردا گفتن از شرط طریق

تو مگر خود مرد صوفی نیستی / هست را از نسیه خیزد نیستی

گفتمش پوشیده خوش‌تر سِرِّ یار / خود تو در ضمن حکایت گوش‌ دار

خوش‌تر آن باشد که سر دلبران / گفته آید در حدیث دیگران

گفت مکشوف و برهنه بی‌غلول / بازگو، دفعم مِدِه ای بوالفضول

پرده بردار و برهنه گو که من / می‌نخسپم با صنم با پیرهن

گفتم ار عریان شود او در عیان / نه تو مانی نه کنارت نه میان

آرزو می‌خواه، لیک اندازه خواه / برنتابد کوه را یک برگ کاه

آفتابی کز وی این عالم فروخت / اندکی گر پیش آید جمله سوخت

فتنه و آشوب و خون‌ریزی مجوی / بیش ازین از شمس تبریزی مگوی »

(جلال الدین محمد، ۶۷۷، ص ۱۰).

۴ـ ۳ـ تبری و تولی

با گریه کردن بر ابا عبدالله علیه السلام تولی و تبری به اوج می رسد. با گریه کردن بر مصیبت‌های ائمه علیهم السلام بویژه برای امام حسین علیه السلام، همدردی همراه با پیوند عاطفی و نیز گرایش شدید به ایشان درون فرد تقویت شده و به همین اندازه نیز حس نفرت نسبت به آمران، قاتلان و عاملان این جنایت بزرگ تاریخ در آن فرد تقویت می‌کند. در واقع تنها با گریه کردن بر امام حسین علیه السلام، موضوع تولی و تبری به منصه ظهور می‌رسد، و این مسأله (یعنی گریه کردن ولو به اندازه یک قطره اشک) نوعی عبادت و اتفاق مبارک و بزرگی برای هر فرد به شمار می‌آید که هرگز نباید آن را دست کم بگیریم.چقدر زیبا فرمود امام صادق علیه السلام که: کسى که یادى از حضرت حسین بن على علیه السلام نزدش بشود و از چشمش به مقدار بال مگسی اشک خارج شود، اجر او بر خدا است و حق‌تعالی به کمتر از بهشت براى او راضى نیست. (محمد ابن حسن حر عاملی، ۱۴۰۹، ج ۱۴، ص ۵۰۷).

۵ـ گریه عامل رقت قلب

گریه برآن حضرت، نشانه ی رقت قلب نیز هست. در کتاب های اخلاقی و عرفانی، با استناد به قرآن و احادیث، حالات ناراحتی و گریه نیکو شمرده شده‌اند. از علمایی که به این موضوع پرداخته اند می توان به ابن فهد حلی نام برد که گریه را عامل رقت قلب دانسته و احادیث ارزشمندی در این زمینه از معصومین و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بیان می کند.

امیر المومنین علیه السلام را نیز میبینیم که بر سر جنازه ی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم چگونه اظهار غم و اندو می کند: به هنگام غسل دادن و كفن كردن رسول الله (ص) فرمود: پدر و مادرم به فدايت يا رسول الله. با مرگ تو رشته اى گسسته شد كه با مرگ ديگران گسسته نشده بود: رشته نبوّت و اخبار غيبى و آسمانى. حادثه خاصى بود مرگ تو. به گونه اى كه آنان كه به مصيبت مرگ تو دچار شدند ديگر مصيبتها را از ياد بردند و همگان يكسان در مصيبت فوت تو عزادار شدند. اگر ما را به شكيبايى فرمان نداده بودى و از گريستن و زارى كردن منع نكرده بودى، آن قدر مى گريستيم تا سرشكمان را به پايان رسانيم. درد جدايى تو در رفتن درنگ مى كند و رنج و اندوه تو چون يار سوگند خورده اى همواره با ماست. در سوگ تو، هر چه بيقرارى كنيم، باز هم اندك است، ولى مرگ چيزى است كه كس را ياراى راندن و توان دفع كردن آن نيست. پدر و مادرم به فدايت، ما را نزد پروردگارت ياد كن و ما را در ياد خوددار. (نهج البلاغه، خطبه ۲۳۵). [۱۱]

آیت الله مکارم حفظه الله به این مسئله این گونه اشاره می کند: «امام عليه السلام اين سخن را هنگامى ايراد كرد كه مشغول غسل و تجهيز پيغمبر اكرم بود؛ سخنانى سوزناك و حزن انگيز كه از نهايت اندوه و غم مولا در آن هنگام خبر مى دهد. اين در حالى بود كه ديگران بدن پيغمبر را رها كرده بودند و در سقيفه بنى ساعده مشغول توطئه براى به دست گرفتن خلافت پيغمبر بودند.»(مکارم شیرازی، ۱۴۰۰، ج ۸، ص ۵۴۷).

همچنین ایشان می فرمایند: «از کلام بالا و روايات ديگر استفاده مى شود که گريستن در مصائب عزيزان ممنوع نيست، و ممنوع تنها جزع و بى تابى و ناشکرى است. قلب انسان کانون عواطف است و اين عواطف مخصوصاً هنگامى که شديد باشد، در همه وجود انسان اثر مى گذارد. هنگامى که عزيزى از دست رود، قلب متلاطم مى گردد و اشک جارى مى شود، بغض گلوى انسان را مى گيرد و زبان به اظهار اشتياق به عزيز از دست رفته مى پردازد. اينها هيچ کدام ممنوع نيست، بلکه ممدوح است به شرط اينکه آميخته با شکيبايى و صبر باشد. ممنوع است که انسان بى تابى کند، سر به ديوار بکوبد، لطمه بر صورت زند، سخنان ناروا بگويد»(همان، ص ۵۵۵).

خلاصه توانایی بر گریه کردن فضیلتی خاص شمرده می‌شود و نشانه‌ای از شوق دینی و تفضّل الهی می باشد: «نه هر طالب تواند اشک ریزی».(عبدالله بن محمد انصاری،۱۳۱۹، ج۱ ،ص۵۱). گفته می‌شود گریه کردن خاشعانه توفیقی از جانب پروردگار است که هیچ بنده‌ای بدون رخصت پروردگار قادر به آمیختن گریه خود با عبادت خویش نخواهد بود، در این باره نقل شده است ابوبکر زمانی که چند یمنی را دید که هنگام خواندن آیات الهی گریه می کردند، گفت: ما نیز این چنین بودیم، ولی اینک دل‌هایمان مانند سنگ شده است. عامر بن عبد قیس نا امیدانه دست بر چشم برد و داد زد: دریغا چشمانی خشک و از فرسوده که هرگز اشکی نمی‌ریزد. یوسف بن حسین، از آن‌جا که مدتی بود به وقت خواندن آیات الهی نمی‌گریست، به مردم ری حق می‌داد که او را کافر بدانند.(بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۱۲۰۶).

۶ـ تقویت روحیه ی استکبار ستیزی

اما گریه در مرحله ی بعد باعث تقویت روحیه ی استکبار ستیزی وعدم پذیرش ظلم دربرابر هر ظالمی می گردد. زمانی که به واقعه ی تاریخی عاشورا می نگریم، تماما این قضیه را با عمق فراون درک می کنیم که در این واقعه مسئله ی ظلم اتفاق افتاد. چه در ابتدا و از جهت منشا جنگ که به طوری باز داشتن از عقیده ای مقدس بود و آن اعتقاد به اسلام حقیقی و عدالت خواهی بود که یزید لعنت الله علیه مانع پرورش آن عقیده شد و هر کس که بر طبل عدالت می کوبید را از سر راه خویش برداشت، و چه در نحوه ی جنگ که وقتی به وقایع تاریخی که در این یک روز عاشورا و بعد از آن اتفاق افتاد توجه می کنیم، سر تا سر آن، ظلم و غارت و قتل را ملاحظه میکنیم.

در این هنگام وقتی اوج رذالت و پستی و مرتبه ی آخر از خونریزی و خونخواری را در مقابل بهترین خلق خدا می بینیم و برای آن گریه می کنیم، این گریه خود به خود باعث تنفر از خوی استکبار گری و مقابله با آن در هر زمان توسط فرد گریه کننده می شود. در همین زمان فعلی مستکبرین عالم مانند آمریکا و اروپا (بله اروپا) از این روحیه در شیعه وحشت دارند و همه جوره درصدد لغو خواندن روضه و گریه و القای ایجاد شدن حس افسردگی برای فردگریه کننده هستند پس یکی از ارکان و فروع دین که تبری باشد بوسیله ی گریه بر ابا عبدالله الحسین و یارانش تقویت می شود.

در آثار جناب آقای داوودی همین مطلبی که عرض کردیم به طور دقیق وجود دارد که به عنوان شاهد، به آن اشاره می کنیم: « پس گریه، پرچم ظلم ستیزی است و همان طور كه دلایل عقلی و محکم مى تواند اتحاد گوينده را با اهداف رهبران آن مكتب آشكار سازد، گریه نيز مى تواند اعلان جنگ عاطفى بر ضد مخالفان آن مكتب تلقی شود.گریه برای ابا عبدالله علیه السلام نیز فقط یک موضوع شخصی نیست، بلکه به خاطر ظلم هايى است كه دشمنان بر آنها روا داشتند؛ در واقع اعلام جنگ با مخالفان ايشان، و به تعبير ديگر با ظالمان کل دنياست چرا كه هدف امام حسين عليه السلام چيزى جز اين نبود. (داوودی، رستم نژاد، ۱۳۸۸، ص ۸۱). »

۷ـ تامین صحت روحی و جسمی

فایده ی هفتم عزاداری و گریه؛ تأمین کردن صحت روحی و جسمی آدمی است. اظهار تأثر به وسيله گريه از نشانه هاى طبيعى و تعادل عاطفى آدمى است. اشخاصى كه كمتر گريه مى كنند و نمى توانند بدين وسيله نگرانی ها و اضطراب هاى خويش را خالی كنند، از سلامت جسمى و روحى خوبى برخوردار نيستند. به همين جهت روانشناسان معتقدند: گريه، فشارهاى ناشى از عقده هاى انباشته در درون آدمی را مى كاهد و درمان بسيارى از درد هاى درونى آدمی است. در حقيقت اشك چشم به منزله سوپاپ اطمينانى است كه در شرايط حاد، سبب تعادل روح آدمى مى گردد.

خلاصه اینکه اگر بخواهیم نتیجه ی تحقیقات دانشمندان درباره ی فوائد گریه را جمع آوری کنیم و در بحث خودمان که مبحث گریه ی بر سید الشهداء علیه السلام است از آن تحقیقات استفاده کنیم؛ به دو فایده ی عمده ی گریه بر می خوریم: « الف ـ هنگامى كه ما دچار استرس (فشار روانىِ) هيجانى مى شويم ، مغز و بدن ما شروع به توليد تركيبات شيميايى و هورمون هاى خاصّى مى كند . گريه كردن كمك مى كند تا اين تركيبات شيميايى كه نيازى به آنها نيست، از بدن خارج شوند .ب ـ اشك هاى احساسى در واقع، موادّ سمّى اى را كه در پى استرس هيجانى در خون جمع مى شوند، از بدن دفع مى كند.» (موسسه علمی فرهنگی داراالحدیث، ۱۴۰۲)

البته این قضیه نیز حائز اهمیت است که با توجه به این همه سفارش اهل بیت علیهم السلام به اشک بر امام حسین صلوات الله علیه نمی تواند تنها فایده ی بهداشتی و جسمی داشته باشد و قطعا در کنار این فواید و غرائض مادی، قطعا فواید روحی اهمیت بیشتری دارند. اگر چه می توان این فایده های مادی را که بر گریه مترتب می شود، به عنوان علت ناقصه قلمداد نمود.

۷ـ ۱ـ شبهه ی القای افسردگی و رد آن

عرض کردم دشمن خبیث شیعه، در صدد القا کردن مضر بودن گریه و ایجاد حس افسردگی برای شیعیان است اما براستی گریه بر حضرت امام حسین علیه السلام باعث غمزدگی، خمودگی و افسردگی می شود؟ یا بر عکس باعث شادی ونشاط می شود؟ با توجه به اینکه گریه کردن یک قوه ی حائز اهمیت در وجود آدمی است و خدا کار بیهوده و لغو انجام نمی دهد، در چه مواردی گریه برای آدمی نیاز است و در چه موردی نشانه ی افسردگیست. برای پاسخ به این سوال  ابتدا باید عرض کنم اشكی كه در شیعه هست با ناراحتی‌های عاطفی و احساساتی فرق اساسی دارد، اشك برای حسین علیه السلام عامل رابطه‌ی آدمی با مقاصد الهی است و بنابراین نه تنها  شعف را از شیعیان نمی‌گیرد، بلكه شادی و نشاط در زندگی شیعیان موج می‌زند. ولی نباید آن را با لذت‌گرایی یكی گرفت، زیرا تفاوت زیادی است بین آن نشاطی كه باطن معنوی دارد با آنچه امروز در غرب هست كه لذت‌گرایی، مقصد و معبود شده است.

در شیعه، شور زندگی با یادآوری غمِ غربت نسبت به عالم ملکوت همراه است و با فرهنگ مرگ ‌آگاهی راه خود را از خنده ‌های مست گونه ی اهل دنیا جدا كرده و سعی دارد خود را در شادی حضور با حق حفظ كند و اشك بر حسین علیه السلام طلب آن شادی است و آن‌هایی كه غمِ غربت در این دیار فانی را می فهمند ‌، می دانند‌ حزن مقدس چقدر شیرین است و مراقب هستند گرفتار لذت‌گرایی و خوش‌گذرانیِ اهل غفلت نشوند و از ارتباط با حقایق وجودی عالم محروم نگردند.

یک حدیث هست که از شدت تأثیر گریه بر ابا عبدالله علیه السلام در عمیق‌ترین بعد های انسان خبر می‌دهد که در قیامت ظاهر می‌شود: «شیعه با پیروی از ائمه علیهم السلام این نکته را دائماً مدّ نظر دارد که این جهان ناقص‌تر از آن است که بتوان در آن با نور حقیقت به طور کامل ارتباط پیدا کرد. و اگر این غم مقدس نبود عناصر شادی‌بخشِ افراطی بر زندگی شیعه غالب می‌شد و به مردمی تبدیل می‌شدند که بیشتر لذت‌گرا و خوش‌گذرانند. رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: اى فاطمه! همه چشم ها در روز قيامت گريان است جز چشمى كه بر مصيبت هاى حسين بگريد. (ابوالفتح محمد بن عثمان کراجکی، ۱۳۹۴، ص ۳۴).»

گریه برای امام حسین علیه السلام باعث زنده شدن دل و رهایی عقل از اسارت نفس استو در عین ایجاد مهربانی در شخص، او را شجاع می کند. و این داستان مسلمانی است که و سلاحه‌ البُکاء(شیخ عباس قمی، ۱۳۹۹، ص ۶۵۱) اسلحه‌ی او گریه است، پس آن گریه ای که اسلحه‌ای برای مقابله با مخالفان داخلی و خارجی اهل بیت نباشد، ا گریه بر حسین علیه السلام نیست.

۸ـ گریه؛ بهترین وسیله در مقابله با مخالفان ائمه علیهم السلام

اولین و آخرین نکته ی قابل توجه در این مسئله اين است كه در رواياتى كه در زمينه سوگوارى وارد شده است، مى بينيم كه گریه کردن هم سنگ احياى برنامه ی رهبران و امامان اسلام قرار داده شده است؛ لازم به ذکر است در مسأله سوگوارى و گریه کردن بر ابا عبدالله علیه السلام و ابراز تنفر از مخالفان آنها، تنها فرد امام حسين عليه السلام و فرد يزيد بن معاویه مطرح نيست، بلكه بحث از دو راهبرد است؛ راهبردی در مسير خدا پرستی، مهربانی، عدل و در مقابل مكتبى وارث ميراث دروغگویی، خباثت، بی عفتی ! … اين جاست كه به اين سؤال پاسخ گفته مى شود، كه مى گويند پس از گذشتن دوران بنى اميه و بنى عباس و تحقق يافتن نسبى اهداف امام حسين عليه السلام، ادامه مراسم سوگوارى، بى دليل به نظر مى رسد، حال آنکه سخن از یک راهبرد در ميان است، راهبردی كه در طول تاريخ جريان داشته و آنچه مربوط به آن است تمام شدنی نيست.

محقق گرانقدر کامل مصطفی در جایی می فرماید: «در وهله ی نخست باید دانست سرچشمه پيدايش مراسم سوگواری از كجاست و چه هدفى را دنبال مى كند؟ تاريخ مى گويد، پس از تسلط بنى اميه بر تمام شئون كشورهاى اسلامى، تمام قشرهاى آگاه در برابر آن خفقان شديد به مبارزه برخاستند، حتى به عقيده بعضى، زاهدان از كار افتاده و گوشه نشين با پوشيدن لباس پشمينه بر ضد بنى اميه كه اهميت خاصى به پوشيدن حرير حتى براى غلامان و آشپزهاى خود مى دادند، دست به يك مبارزه بى سر و صدا زدند.(کامل مصطفی شیبی، ۱۳۶۱، ص ۱۴۸). »

هم ایشان مطلب زیبا تری را در همان کتاب خود یعنی کتاب الصله بین التصوف و التشیع بیان می دارند که شرح آن به صورت زیر است: « سوگوارى و يا ريختن قطره اى اشک، عاملى بود براى برانگيختن عاطفه عمومى بر ضد آن دستگاه نقش مؤثر اين برنامه در برپا ساختن جنگ عواطف در آن عصر، و شكل دادن به مبارزات شيعه و سقوط بنى اميه، براى هر كس كه آگاهى مختصرى از تاريخ آن زمان دارد، مخفى نيست. پس از بنى اميه كه غاصبان ديگرى به نام «بنى عباس» جاى آنها را گرفتند و به اصطلاح، مردم را از چنگال گرگى رها كردند، و به گرگ های دیگر سپردند، اين جنگ عواطف همچنان ادامه يافت. (همان، ص ۱۴۹). »

 

۹ـ اشک، شمشیر تیز امام علی بن الحسین علیه السلام برای زنده نگه داشتن مکتب و مسیر عاشوراء

یکی از چاره اندیشی های اهل بیت عليهم السلام براى زنده نگه داشتن مسیر عاشوراء، گريه ی بر امام حسين عليه السلام است. بنابراین علاقمندان به امام حسین علیه السلام با گرفتن روضه های خانگی و زنده نگه داشتن یاد ایشان، به اهداف و مقاصد مقدس قيام امام حسين عليه السلام واقف مى شوند و بر بلاهای وارده بر آن حضرت وياران با وفایش اشك مى ريزند. اين محافل همیشه و در طول عمر زمین بعد از شهادت امام حسین علیه السلام وسيله مهمى براى توجه پیدا کردن عامه ی مردم بوده است. امام علی بن الحسین عليه السلام نیز در طول دوران امامتش پيوسته عزادار داستان کربلا بود و در اين بلا آن قدر گريه کرد كه به عنوان یکی از بسيار گريه كنندگان جهان ملقب شده است.(همان، ص ۵۱).آن حضرت مى فرمود: هر زمان كه به ياد قتلگاه فرزندان فاطمه (كربلا) مى افتم، اشك گلوگيرم مى شود(مجلسی، ۱۴۰۴، ج ۶، ص ۱۰۸). هر مکانی که توفیق در بر داشتن امام سجاد علیه السلام و گریه های آن بزرگوار را داشت، شاهد بیداری و رشد فکری اهل خودش بود.

جمع بندی:

با توجه به فواید کثیری که بر گریه بر حضرت امام حسین علیه السلام مترتب می شود که ما بعضی از آنها را ذکر نمودیم و بعضی را نیز به تحقیقات مفصل تری واگذار کردیم، متوجه می شویم انجام این عمل که در روایات ما، از آن به عنوان یک عمل فوق مهم یاد شده است که بعضی از این روایات در این موضوع ذکر شد، بر هر شیعه ای امری ضروری به نظر می رسد و از جهات مختلف وجودی، مثل سلامت جسمی، بهداشت روانی، ارتقای درجه معرفتی، کمک به سیر و سلوک، مورد شفاعت واقع شدن، ایجاد روحیه ی ظلم ستیزی در فرد، مشمول ثواب و مغفرت الهی شدن و … باعث رشد فرد در بستر جامعه و قرار گرفتن صحیح او در پازل حق و باطل می شود.

فهرست منابع:

* قران

* نهج البلاغه

  1. سید ابن طاووس (۱۳۹۸). لهوف. قم: انتشارات دلیل ما.
  2. الکاشی، عبد الوهاب (۱۴۲۳). ماساة الحسین. بیروت: انتشارات دارالعلوم.
  3. قمی، عباس (۱۳۹۹). مفاتیح الجنان. تهران: چاپ اسوه.
  4. شیبی، کامل مصطفی (۱۳۶۱). الصله بین التصوف و التشیع. بیروت: دار الاندلس للطباعه و النشر و التوزیع.
  5. محمد بن سعد بن منیع‌ هاشمی (۱۴۱۰). طبقات (چاپ اول). بیروت: دار الكتب العلمية.
  6. عبدالله بن جعفر حمیری (۱۴۱۳). قرب الاسناد. قم: مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث.
  7. ابوالقاسم جعفر بن محمد ابن قولویه قمی (۱۳۹۷). کامل الزیارات. قم: انتشارات نگاران قلم.
  8. محدث نوری (۱۴۰۸). مستدرک الوسائل. قم: مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث.
  9. مجلسي‌، محمد تقى (۱۴۰۶). روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه. قم: مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور.
  10. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی (۱۴۰۴). بحارالانوار (چاپ دوم). بیروت: علامه دارالاحیاء التراث العربی.
  11. کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۲۹). كافی. قم: انتشارات دارالحدیث.
  12. انصاری، عبدالله بن محمد (۱۳۱۹). رسائل. تهران: انتشارات توس.
  13. داودی، سعید و رستم نژاد، مهدی (۱۳۸۸). عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها. قم: انتشارات مدرسه امام على بن ابى طالب(عليه السلام)
  14. مطهری، مرتضی (۱۳۷۱). حماسه حسینی (چاپ هشتم). قم: انتشارات صدرا.
  15. مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۹۰). انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى. قم:‏ انتشارات مدرسه امام على بن ابى طالب(عليه السلام‏).
  16. مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۸۶). پيام امام اميرالمومنين(عليه السلام‏). تهران: دار الكتب الاسلاميه.
  17. مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۸۶). پيام قرآن (چاپ نهم). تهران: دار الكتب الاسلاميه.
  18. موسسه علمی فرهنگی داراالحدیث. ۲ فواید گریه کردن، اشک ریختن (بکاء). دسترسی در ۲۵/۳/۱۴۰۲ از وب سایت: http://hadith.net/post/10442/%d8%a7%d8%b4%da%a9-%d8%b1%db%8c%d8%ae%d8%aa%d9%86-%d8%a8%da%a9%d8%a7%d8%a1/p5/?n=297

[۱] دانش آموخته ی سطح ۱ حوزه علمیه حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

[۲] اَلوُصُولُ اِلَی اللهِ سَفَرٌ لَا یُدرَکُ اِلَّا بِاِمتِطَاءِ اللَیلِ

[۳] قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ.

[۴] یوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیرٍ مُحْضَراً.

[۵] مَا جَفَّتِ الدُّمُوعُ إِلَّا لِقَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ إِلَّا لِكَثْرَةِ الذُّنُوب.

[۶] إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا.

[۷] لكنَّ حمزة لابواكي له.

[۸] اِنَّ تِلْکَ الْمَجالِسَ أُحِبُّها فَأَحْیُوا أمْرَنا.

[۹] عن بـشیر الدّهـّان، سـَمِعتُ أبا عَبدِ الله (ع) یقولُ:… فَقالَ: یا بَشیرُ! إنَّ الرَّجُلَ مِنکم لَیغتَسِلُ عَلی شاطِئِ الفُراتِ، ثـُمَّ یـأتی قـَبرَ الحسین(ع) عارِفاً بِحَقِّهِ، فَیعطیهِ الله بِکلِّ قَدَمٍ یرفَعُها أو یضَعُها مِئَةَ حَجَّةٍ مـَقبولَةٍ، و مـِئَةَ عُمرَةٍ مَبرورَةٍ، و مِئَةَ غَزوَةٍ مَعَ نَبِی مُرسَلٍ إلی أعداءِ الله و أعداءِ رَسولِهِ.

[۱۰] برای درک بهتر مطالب ر ک به کتاب جاذبه و دافعه ی علی علیه السلام به قلم شهید مطهری

[۱۱] وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ (علیه السلام) قَالَهُ وَ هُوَ يَلِي غُسْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ تَجْهِيزَهُ‏: بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ، لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ مَا لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ؛ خَصَّصْتَ حَتَّى صِرْتَ مُسَلِّياً عَمَّنْ سِوَاكَ، وَ عَمَّمْتَ حَتَّى صَارَ النَّاسُ فِيكَ سَوَاءً؛ وَ لَوْ لَا أَنَّكَ أَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعِ، لَأَنْفَدْنَا عَلَيْكَ مَاءَ الشُّئُونِ وَ لَكَانَ الدَّاءُ مُمَاطِلًا وَ الْكَمَدُ مُحَالِفاً، وَ قَلَّا لَكَ، وَ لَكِنَّهُ مَا لَا يُمْلَكُ رَدُّهُ وَ لَا يُسْتَطَاعُ دَفْعُهُ. بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي، اذْكُرْنَا عِنْدَ رَبِّكَ وَ اجْعَلْنَا مِنْ بَالِكَ‏.

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *