۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » مقالات منتخب طلاب
  • 06 فوریه 2024 - 10:50
  • 122 بازدید
  • نویسنده : رحمان جعفر زاده
ترحم و رفق نسبت به همسر در کلام امام سجاد علیه السلام
ترحم و رفق نسبت به همسر در کلام امام سجاد علیه السلام

ترحم و رفق نسبت به همسر در کلام امام سجاد علیه السلام

ترحم و رفق نسبت به همسر در کلام امام سجاد علیه السلام   چکیده این مقاله از دومحور کلی تشکیل یافته است که با محوریت روایتی از حضرت سجاد (علیه السلام)، به دو حق از حقوق همسر که بر عهده شوهر وی است، اشاره دارد. بخش اول درباره ترحم نسبت به همسر می باشد که […]

ترحم و رفق نسبت به همسر در کلام امام سجاد علیه السلام

 

چکیده

این مقاله از دومحور کلی تشکیل یافته است که با محوریت روایتی از حضرت سجاد (علیه السلام)، به دو حق از حقوق همسر که بر عهده شوهر وی است، اشاره دارد.

بخش اول درباره ترحم نسبت به همسر می باشد که خود دارای پنج فصل است. در آغاز این بخش به عبارتی از روایت امام سجاد (علیه السلام) در باب حقوق همسران اشاره شده است که در آن امام (علیه السلام) امر به رحم نسبت به همسر کرده و زن را به عنوان اسیر معرفی کرده اند. در ادامه نیز به بیان معنای رحم و اسیر و مصادیق ترحم و … پرداخته شده است.

در بخش دوم در مورد رفق نسبت به همسر صحبت به میان آمده است. در شروع این بخش نیز به رفق نسبت به همسر در کلام امام سجاد (علیه السلام) اشاره شده است و بعد از آن، معنای رفق و مصادیق و نمونه های رفق موضوع گفتگو قرار گرفته است.

کلید واژه: حقوق همسر، ترحم، رفق

 

مقدمه

از مهم ترین اطلاعاتی که یک انسان از زندگی خانوادگی و اجتماعی خود باید بدست آورد، حقوقی است که در قبال اشخاص اطراف خود باید رعایت کند. حقوقی که در آموزه های دینی و در کلام حضرات معصومین علیهم السلام بدان اشاره شده است.

متاسفانه در جامعه امروزی به مسائلی پرداخته می شود که نه تنها انسان را نسبت به رفتار با دیگران آگاه و وظیفه شناس نمی کند بلکه او را از این مهم باز می دارد.

الگو گرفتن از غرب و تسلیم افکار روانشناسان غربی، کابوسی است که به جان مردم، بالاخص قشر جوان این مرز و بوم افتاده است و در آمار طلاق، خود کشی و … نتایج آن، مشهود است.

این در حالی است که امت اسلام، با داشتن الگو هایی شگرف در زمینه های مختلف، از پشتوانه بسیار محکمی در روش رفتار فردی و اجتماعی بر خوردار است. ما با داشتن سیره و کلام نبوی و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام آن قدر غنی هستیم که حتی در جزئی ترین مسائل فردی، خانوادگی و اجتماعی، بهترین روش و برنامه زندگی را در اختیار داریم.

یکی از مهم ترین حقوقی که شخص باید نسبت به آن علم داشته باشد حقوق همسر و فرزندان خودش است که نسبت به دانستن دیگر حقوق اجتماعی اولویت دارد، زیرا خانواده اولین کانونی است که شاکله رفتاری فرد در آن بسته می شود و از اهمیت بسزایی برخوردار است.

در نوشتار حاضر نیز به دو حق از همسر که به عهده شوهر وی می باشد اشاره شده است. «ترحم به همسر» و «رفق نسبت به همسر» از حقوقی است که در روایات معصومین علیهم السلام بدان اشاره شده است و از آموزه هایی است که مورد تأکید اهل بیت علیهم السلام بوده است.

در این زمینه کتب فراوان و مقالات بسیاری نوشته و به عرصه تحریر در آمده است. من باب مثال؛ کتاب تحکیم خانواده جناب آقای ری شهری از بهترین کتب چاپ شده در این زمینه می باشد ولی اینگونه کتب سعی بر جمع آوری و دسته بندی روایات در موضوعات متفاوت را دارد که البته ارزش بسیار زیادی دارد و در جایگاه خود بسیار حائز اهمیت است.

اما مقاله حاضر با محوریت روایتی از حضرت سجاد علیه السلام، سعی داشته است که دقت نظر بیشتری در الفاظ روایات داشته باشد و به توضیح و تفسیر برخی از آن ها بپردازد.

امید است که از مطالب این نوشتار بهره کافی را ببرید.

بخش اول: ترحم نسبت به همسر

در روایتی از امام سجاد علیه السلام آمده است: « … أَمَّا حَقُّ الزَّوْجَةِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَهَا لَكَ سَكَناً وَ أُنْساً … فان لها علیک ان ترحمها لانها اسیرک…» (ابن بابویه، ۱۴۱۳ ق: ۲/۶۲۱)

«اما حق زوجه بر تو این است که بدانی که خدای متعال او را برای تو مایه آرامش و انس قرار داده است…پس تو باید نسبت به او ترحم داشته باشی چون او اسیر تو است»

در این روایت امر به ترحم نسبت به همسر آمده و حضرت سجاد علیه السلام همسر را به عنوان اسیر معرفی کرده است.

در ادامه به شرح و تفسیر هر کدام از لغات بیان شده در روایت فوق می پردازیم.

فصل اول: معنی ترحم

معنای لغوی: معنای ترحم در کتب لغت به معنی رقت قلب و عطوفت و مهربانی آمده است.

در لسان شرع: در حدیث عقل و جهل، رحمت مقابل غضب آمده است:

«الرحمه و ضدها الغضب»، (کلینی، ۱۴۲۹: ۱/۲۱)؛ یعنی غضب نداشتن و عطوفت و رقت قلب و مهربانی.

فصل دوم: اهمیت ترحم به همسر

الف. ترحم وعطوفت به عیال، فعل رسول خداست و این در حالی است که بعضی از زنان پیامبر نسبت به او دشمنی می ورزیدند ولی پیامبر باز نسبت به آن ها ترحم داشت. ما هم طبق قرآن مامور به اسوه قرار دادن رسول خدا برای خود هستیم.

«عن انس: کان رسول الله صلی الله علیه وآله رحیما بالعیال» (طیالسی، ۱۴۱۹: ۲۸۳)

«رسول خدا نسبت به خانواده خود بسیار مهربان بود»

ب. مهربانی با همسر، موجب داخل شدن در بهشت می شود.

«قال رسول الله صلی الله علیه وآله: یوتی بالرجل من امتی یوم القیامه و ما له من حسنه ترجی له الجنه. فیقول الرب: ادخلوه الجنه فانه کان یرحم عیاله» (علی بن حسام الدین، ۱۴۰۵ ق: ۱۶، ۳۷۹)

«رسول خدا صلی الله علیه وآله: در روز قیامت مردی از امت من را می آورند در حالی که هیچ کار نیکی که به سبب آن،برایش امید بهشت برود،ندارد؛ اما خداوند متعال می فرماید: او را به بهشت ببرید؛ چرا که به خانواده اش مهر می ورزید و ترحم داشت.»

ج. رحمت و مودت،جعل خدای مهربان است بین زن و مرد و هدیه ای است الهی که نباید با غضب و نامهربانی از بین برد.

خداوند در قرآن می فرماید : «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون» (روم، ۲۱)

«و از آیات و نشانه های او این است که برای شما از خودتان ازواجی خلق کرد تا به وسیله آن ها آرامش پیدا کنید و بین شما محبت و رحمت قرار داد. قطعا در این ها نشانه هایی است برای کسانی که تفکر می کنند.»

فصل سوم: مصادیق ترحم به همسر

ترحم و رقت قلب و مهربانی به همسر، یک مفهوم کلی است که شامل هر مصداقی که قید رحم و رقت قلب و مهربانی در آن باشد و ضد غضب هم باشد، می شود. چند نمونه:

الف. شفقت و مهربانی نسبت به همسر

ب. دل خوش کردن همسر

مثلا با هدیه دادن به او یا احترام گذاشتن به او درجمع یا با ابراز محبت به او.

قال رسول الله صلی الله علیه وآله: «قول الرجل للمراة: انی احبک لا یذهب من قلبها ابدا» (کلینی، ۱۴۲۹ ق: ۵، ۵۶۹)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «این که مرد به همسرش بگوید: من دوستت دارم، هیچ گاه از صفحه دلش خارج نمی شود (فراموش نمی کند).»

 

ج. موجب کراهت و ناخوشی او نشدن

گاهی مرد با یک حرف بیجا موجب ناراحتی زن می شود و گاهی با یک سکوت بیجا او را ناراحت می کند.مثلا زن ازصبح تا شب به بچه داری و پخت وپز و…مشغول بوده و خسته هم شده وانتظار دارد مرد به خاطر غذا یا…یک تشکر ساده از او کند که مرد با سکوت خود، اورا دلخور می کند.

د. نگرفتن اموال یا مهر او مگر بارضایتش

حضرت رسول در حدیثی از زبان جبرییل،ضمن اشاره به اینکه زن اسیر دست شوهر است،می فرماید:

«اتَّقُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي النِّسَاءِ فَإِنَّهُنَّ عَوَانٍ‏ بَيْنَ أَيْدِيكُمْ…فاشفقوا علیهن و طیبوا قلوبهن حتی یقفن معکم و لا تکرهوا النسا و لا تسخطوا بهن و لا تاخذوا مما آتیتموهن شیئا الا برضاهن و اذنهن…» (نوری، ۱۴۰۸ ق: ۱۴، ۲۵۲)

«در مورد زنان تقوای الهی را رعایت کنید چرا که آن ها اسیر شما هستند… پس نسبت به آن ها شفقت و مهربانی داشته باشید و دل هایشان را خوش سازید تا با شما بمانند. آن ها را ناخوش مدارید و ناراحتشان نکنید و از آنچه به ایشان داده اید جز با رضایت و اجازه آن ها برندارید…»

و. توسعه و گشایش بر همسر در مورد نعمات الهی و بخیل نبودن نسبت به اموال دنیا

یکی از مصادیق ترحم،ترحم در هزینه کردن و در مضیقه قرار ندادن همسر است.

«عن ابی الحسن علیه السلام قال: ینبغی للرجل ان یوسع علی عیاله کیلا یتمنوا موته و تلا هذه الآیة- و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا. قال الاسیر عیال الرجل ینبغی للرجل اذا زید فی النعمة ان یزید اسراه فی السعة علیهم» (کلینی، ۱۴۲۹ ق: ۴، ۱۱)

«حضرت کاظم علیه السلام می فرماید: شایسته است مرد بر خانواده اش گشایش قرار دهد تا آنها آرزوی مرگ برای او نکنند. و حضرت این آیه را تلاوت کرد: و آنها مسکین و یتیم و اسیر را اطعام می کنند بااینکه خودشان آن طعام را دوست دارند. و فرمودند: اسیر، خانواده مرد است که خوب است وقتی شخصی وسعت نعمت پیدا می کند،نسبت به اسیران خود هم وسعت و گشایش قرار دهد»

بدیهی است در مضیقه قرار دادن خانواده منافات با ترحم نسبت به آن ها دارد.

توضیح: گاهی اوقات مرد به خاطر نداشتن مدیریت صحیح در زندگی،در امور مالی بخل می ورزد و زن وقتی احساس کند مرد بخل می ورزد،شروع به ناسازگاری می کند و مشکلات بعدی پیش می آید.

«… التفت علی علیه السلام الی ولده الحسن و قال ارفق یا ولدی باسیرک و ارحمه و احسن الیه و اشفق علیه» (مجلسی، ۱۴۰۳: ۴۲، ۲۸۷)

«امیرالمومنین علیه السلام به فرزندشان امام مجتبی فرمودند: نسبت به اسیرت رفق  و ترحم و احسان و شفقت داشته باش.»

فصل چهارم: معنای اسیر

معنای لغوی: اسیر، درکتب لغت به معنی گرفته شده (ماخوذ) یا حبس شده (محبوس) یا کسی که تحت سلطه و نظر ماست(مضبوط)آمده که این معانی نزدیک به هم هستند.

در لسان شرع: در روایت مذکور،رسول خدا صلی الله علیه وآله بعد ازاینکه بیان می کنند زن، اسیر شماست،می فرمایند شما زن را اخذ کرده اید و الان تحت ید و تصرف شماست.

«…اتقوا الله عز و جل فی النساء فانهن “عوان” بین ایدیکم ؛ “اخذتموهن” علی امانات الله ما استحللتم من فروجهن بکلمة الله …» (نوری، ۱۴۰۸: ۱۴، ۲۵۲)

«در مورد زنان،تقوای الهی را رعایت کنید چرا که آن ها اسیر شما هستند؛ آن ها را به رسم امانت الهی اخذ کرده اید…)»

فصل پنجم: معنای اسیربودن همسر

همسر از این باب که از طرفی نمی تواند شوهر دیگری انتخاب کند (و لو شوهرش را نپسندد و شوهرش اهل نباشد) و حق طلاق هم با او نیست و از طرفی تحت سلطه و سرپرستی شوهرخود است و نمی تواند بدون اذن او خیلی امور مثل خروج ازمنزل، بعضی هزینه کردن ها مثل صدقه از مال شوهر و یا حتی بعضی عبادات مستحبی مثل روزه را انجام دهد،در واقع اسیر اوست؛ یعنی تحت نظر و سلطه اوست.

علاوه بر این زن باید ازنظر جنسی، تمکین داشته باشد. و حتی مجبور است بچه شوهر را با سختی ها و دردهای زیاد و اذیت کننده در شکم خود حمل و حفظ کند.

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «اخبرنی اخی جبرئیل و لم یزل یوصینی بالنسا حتی ظننت ان لا یحل لزوجها ان یقول لها اف یا محمد اتقوا الله فی النسا فانهن عوان بین ایدیکم اخذتموهن علی امانات الله عز و جل ما استحللتم من فروجهن بکلمة الله و کتابه من فریضة و سنة و شریعة محمد بن عبد الله فان لهن علیکم حقا واجبا لما استحللتم من اجسامهن و بما واصلتم من ابدانهن و یحملن اولادکم فی احشائهن حتی اخذهن الطلق من ذلک» (نوری، ۱۴۰۸: ۱۴، ۲۵۲)

«حضرت در ادامه می فرماید: آنها اسیر شما هستند چرا که آنها را به امانت از خدا گرفته اید و به فرمان خدا و کتاب او به عنوان یک وظیفه و سنت و شریعت محمدبن عبدلله بر خود حلال کرده اید. پس بدان سبب که جسم آن ها را حلال خود ساخته اید و با بدن هایشان تماس دارید و فرزندان شما را در شکم خود حمل می کنند،چندان که درد زایمان آنها را می گیرد، با آنها مهربان باشید و…»

پس زن مثل اسیر در خیلی امور، مالک نفع و ضرر خود نیست و این در بیان نورانی رسول خدا هم آمده است:

«قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ایها الناس ان النسا عندکم عوان لا یملکن لانفسهن ضرا و لا نفعا…» (ابن بابویه، ۱۳۶۲: ۲، ۴۸۷)

«ای مردم! زنان نزد شما اسیر هستند؛ مالک ضرر و نفع خود نیستند»

بخش دوم: رفق نسبت به همسر

در روایت امام سجاد علیه السلام که در بخش اول به آن اشاره شد امر به رفق نسبت به همسر شده است:

«فان لها علیک ان ترحمها و ترفق بها» (ابن بابویه، ۱۴۱۳: ۲، ۶۲۱)

«حق زن بر تو این است که نسبت به او ترحم و رفق داشته باشی.»

فصل اول: معنای رفق

معنای لغوی: در لغت به معنای نرم خویی و سازگاری و مدارا در گفتار و رفتار و سرسخت نبودن آمده است.

در لسان شارع: در حدیث جنود عقل و جهل آمده است: الرفق و ضده الخرق؛ (کلینی، ۱۴۲۹: ۱، ۲۱) و وقتی خرق به معنی عنف و سرسختی است، رفق که ضد آن است به معنی آسان گیری و نرمی است.

«عن ابی جعفر علیه السلام: ان الله عز و جل رفیق یحب الرفق و یعطی علی الرفق ما لا یعطی علی العنف.» (کلینی، ۱۴۲۹: ۲، ۱۱۹)

«حضرت باقرعلیه السلام فرمودند: خداوند اهل رفق است و رفق را دوست دارد و در مقابل رفق چیزهایی را عطا می کند که در مقابل عنف و سرسختی عطا نمی کند.»

یا در موضوع غسل میت در شرع این چنین آمده: «اغسله برفق و ایاک و العنف.» (کلینی، ۱۴۲۹: ۳، ۱۴۰)

او را به آرامی غسل دهید و از بدشستن (خشن شستن) بپرهیزید.

یا در این روایت که حضرت کاظم علیه السلام می فرماید: «ما من عمل احب الی الله تعالی و الی رسوله من الایمان بالله و الرفق بعباده و ما من عمل ابغض الی الله تعالی من الاشراک بالله تعالی و العنف علی عباده.» (علامه مجلسی، ۱۴۰۸: ۷۲، ۵۴)

«هیچ عملی نزد خدای متعال و رسولش محبوب تر از ایمان به خدا و رفق نسبت به بندگانش نیست و از آن طرف هیچ عملی نزد خداوند مبغوض تر از شرک به خدا و سخت گیری و تندی با بندگانش نیست.»

حال که دانستیم رفق به معنای برخورد با نرمی، و ضد آن خرق و عنف به معنی سختی و غلظت و خشونت است، می بینیم در قرآن هم به آن اشاره شده: «فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک.» (آل عمران، ۱۵۹)

«ای پیغمبر! به واسطه رحمت الهی بود که با آن ها به نرمی برخورد کردی و اگر سرسختانه و بدخلق بودی از اطرافت پراکنده می شدند.»

اینجا هم لین (نرمی، رفق) در مقابل غلظت (سرسختی، خرق) آمده است.

فصل دوم: مصادیق و نمونه های رفق

اصل تدریج و عدم عجله در زندگی

یک مصداق رفق باهمسر، همین اصل تدریج و عدم تعجیل است. قرار نیست درمدت کوتاهی همه مشکلات و ناسازگاریها و کج خلقیها حل شود. ولی به لطف خدا و گذشت زمان و مدیریت طبق این اصل تدریج،حل شدنی است.

     «قال ابو جعفر علیه السلام: لیس احد ارفق من الله عز و جل فمن رفقه تبارک و تعالی انه نقلهم من خصلة الی خصلة و لو حمل علیهم جملة لهلکوا.» (کلینی، ۱۴۲۹: ۶، ۳۹۵)

حضرت یک مصداق رفق خدا با خلق را اصل تدریج بیان می کنند و می فرمایند خدا احکام را یکی یکی به دوش عباد می گذاشت تا جذب شوند و اگر به یکباره همه تکالیف را به گردن آنها می انداخت زیر بار نمی رفتند و بی دین می شدند.

حال در موضوع رفق با همسر هم همین اصل تدریج و عدم شتابزدگی در رفتار و تغییر اخلاق همسر اهمیت زیادی دارد و عدم رعایت آن اثر سوء به دنبال دارد.

۲٫اصل عفو و گذشت

در آیه مورد بحث که در مورد نرم خویی و رفق بود خدای متعال فرموده حالا که نرم خو هستی آنها را ببخش و … .

«فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین» (آل عمران، ۱۵۹)

پس نمونه بعدی رفق با خانواده همین عفو و گذشت است و بعد از آن،صفح و تغافل. یعنی اولا باید اشتباهات همسر را ببخشیم و ثانیا در مرحله بعد آن قدر بزرگ بشویم که اصلا اشتباه او را نبینیم. همان چیزی که اهل بیت علیهم السلام از آن تعبیر به تغافل کردند. البته این به معنای کمک به رفتار غلط او نیست و مرد باید با راه حل مناسب،کمک به اصلاح رفتار همسر داشته باشد.                    

فهرست منابع

  1. قرآن کریم
  2. ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ۱۴۱۳ ق.
  3. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، الکافی، قم، دار الحدیث، ۱۴۲۹ ق.
  4. نورى، حسين بن محمد تقى‏، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، قم، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ۱۴۰۸ ق‏.
  5. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، بحار الأنوار، بيروت‏، دار إحياء التراث العربي‏، ۱۴۰۳ ق.
  6. ابن بابويه، محمد بن على‏، الخصال‏، قم‏، جامعه مدرسين‏، ۱۳۶۲ ش‏.
  7. برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، قم، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ ق.
  8. محمدی ری شهری، محمد، تحکیم خانواده، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۹ ش.
  9. راوندی کاشانی، فضل الله بن علی، نوادر راوندی، قم، دارالکتاب، چاپ اول.
  10. متقی، علی بن حسام الدین، کنزالعمال، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۰۵ ق.
  11. طیالسی، سلیمان بن داود، مسند طیالسی، مصر، هجر، ۱۴۱۹ ق.
  12. طريحي، فخر الدين بن محمد، مجمع البحرین، تهران، ۱۳۷۵ ش.
  13. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن‏، بيروت‏، دار الشامية، ۱۴۱۲ ه ق.
  14. مصطفوى، حسن‏، التحقیق، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ ه ش.
  15. المقری، احمد بن محمد، مصباح اللغه، قم، دار الهجره، ۱۳۷۲ ش.
  16. ابن فارس، احمد، مقاییس اللغه، قم، مکتب الاعلم الاسلامی، ۱۴۰۴ ق.

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *