وقت نماز شب چکیده: انسان برای رشد نیاز به مسیری دارد که شارع مقدس برای او مشخص کرده و اعمالی مانند نماز شب ، انسان را در این مسیر رشد قرار میدهند، برای این نماز پرفضیلت زمان خاصی است که میتوان با تتبع در لغت و کلام معصومین به آن دست پیدا کرد نماز […]
وقت نماز شب
چکیده:
انسان برای رشد نیاز به مسیری دارد که شارع مقدس برای او مشخص کرده و اعمالی مانند نماز شب ، انسان را در این مسیر رشد قرار میدهند، برای این نماز پرفضیلت زمان خاصی است که میتوان با تتبع در لغت و کلام معصومین به آن دست پیدا کرد
نماز شب در لغت به معنای همان نماز عرفی می باشد که در زمان خاص خود خوانده میشود با شیوه ای مخصوص به خود
زمان نماز شب در کلام معصومین را میتوان به صورت خاص برای زمان نصف شب تا طلوع فجر حاکی دانست ولی زمانهای دیگری هم برای آن فرموده شده که در بعضی موارد به خاطر درک ثواب و در بعضی دیگر به خاطر اضطرار
کلیدواژه:
زمان نماز شب، نماز شب، زمان نماز شب ازنظر ائمه، پرفضیلت ترین عبادت
مقدمه:
آنچه برای ما مشخص است ثواب وفضیلت بسیار زیاد برای برخی عبادات مستحبه است ولی باید توجه داشت که برای هر عبادتی زمانی خاص مشخص شده است تا عامل با عمل به این عبادت به آن نتیجه ای که برای انجام عبادت دارد، برسد چه این نتیجه دنیایی باشد وچه برای آخرت با اینکه اعمال مستحبه را می توان به خاطر به دست آوردن ثواب یاهمان قصدرجاء، در غیر وقت خود انجام داد
یکی از اعمالی مستحبه بین شیعیان و برخی از اهل سنت ، نماز شب می باشد که برای درک کامل این عبادت پرفضیلت، ائمه علیهم السلام زمان هایی را بیان فرموده اند که با بررسی این احادیث می توان زمانی را که عامل با انجام عمل در آن زمان می تواند به درک کامل این عبادت برسد، مشخص کرد.
[ والعصر إِنَّ الْانسَانَ لَفِى خُسْر إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالحات وتواصوا بالحق و تواصوا بالصبر[۱]]
طبق فرموده ی این آیه از قرآن مجید ، انسان از خسران خارج نمی شود الُا با ایمانی که همراه عمل صالح باشد و یکی از مصادیق عمل صالح، نماز شب است
ناگفته نماند که نیت و عمل و عامل همراه با هم است که باعث رشد می شودواز این سه اولی تر عامل ست که بایدمقدم شود زیرا عامل با نیت خود است که عمل را انجام میدهد و با این عمل عامل رشد میکند و به همین ترتیب اعمال دیگری که ازاو صادرمی شود چنین است، در نظر باید داشت که این باعث تسلسل و دورنمی شود زیرا عاملی که با انجام عملی رشد کرد، عمل دیگرعاملی را که رشد کرده است رشد میدهدو اینکه افکار و دیگر اعمالی که از سنخ انجام کار نیست به همین گونه انسان را رشد میدهد و از اینرو می باشد که ائمه علیه السلام مارا به تفکر بر روی اعمال خود سوق داده اند.
همانگونه که از آیه به دست می آید این نافله جدای از نیُتی که عامل دارد، جزء اعمالی محسوب می شود که برای آن حتی در قرآن[۲] ثوابی معین نشده زیرا ثواب آن بسیار زیاد است و اینکه این عمل به خاطر شرایطی که دارد از ریا بسیار دور است.
نماز شب عاملی است که انسان را به سمت رشد سوق می دهد و از خسرانی که آیه به آن اشاره می کند، خارج می کند.آنچه برای ما مهم باید باشد، رشد و تعالی انسان است و رشد انسان یعنی همان رسیدن به مقام قرب الهی[۳] و آنجایی که ملائک قدرت نزدیکی به آن مقام را ندارند و آن مقام رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله است که در قرآن به این مقام اشاره شده است
باید دانست هیچ چیز جز با سعی و تلاش حاصل نمی شود و خداوند متعال این مسیر را برای همه ی انسانها قرار داده است، و درقرآن بیان می فرماید [لیس للانسان الا ما سعی] و این سعی و تلاش برای رسیدن به هدف باید جهت دار باشد زیرا سعی وتلاشی که مارا به مقصد نهایی یعنی همان قرب نرساند، خسران برای انسان محسوب می شود پس باید این سعی و تلاش در جهت رشد باشد و این مسیر رشد را جز خالق نمی تواند برای ما مشخص کند زیرا اوست که غایت مخلوق خود را می داند وعلت خلقت مخلوقه خود را که همان رسیدن مخلوق، به کمال است می داند،پس جهت رشد را باید او مشخص کند، درست است که هدف یکی است ولی راهایی که برای هرنفسی می باشد مشخصا متعلق به او می باشد.
این جهت رشد برای همه انسان ها به گونه ای است ولی شارع برای انسان راه هایی را مشخص کرده که طی کردن این راه، شخص را درمسیرکمال خود قرار می دهد.
علت این که فقط به انسان در متن اشاره شده است، آن است که ملائک مانند انسان دارای اختیاری این چنین نیستندوآنچه از روایات به دست می آید آن است که ملائک حتی در عبادات هم در یک مرتبه ای مخصوص به خود هستند مثلا بعضی همیشه در رکوع یا سجود هستند که این نشان دهنده ی این است که انسان هست که با اختیار خود می توان حتی از مقام ملائک هم فراتر رود،یکی از این راه ها را خداوند در قرآن، تهجد در شب بیان می کند:
[ وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُودا[۴]]
در این آیه راه رسیدن به مقام محمود را تهجد ذکر می کند واین مقام محمود را برخی از مفسران به مقام شفاعت[۵] تعبیر کرده اند. می توان آیه را چنین تفسیر کرد که ای انسان ،مقامی به این بزرگی را فقط از مسیرتهجد در شب، می توانی به دست آوری، تهجد در معنای عام[۶] به بیداری در شب تعلق می گیرد ومعنای خاص آن، بیداری در شب برای خواندن نماز شب است، معنایی که در روایات برای چنین لفظی قرار داه می شود همان معنای خاص است. موید کلام ما آن است که تهجُد رادر آیه به نماز شب تفسیر کرده اندو هم اینکه، آنچه برای رسول الله صلی الله علیه وآله واجب شده بر اساس روایاتی که در مورد نماز شب موجود است، صرف بیداری در شب نبوده بلکه از مجموع آنها چنین به نظرمی رسد که راه رسیدن به مقام محمود برای رسول الله همان نماز شب می باشد پس آن چیزی که آیه به آن اشاره دارد وبرای رسول الله صل الله علیه آله واجب شده همان معنای خاص یعنی بیداری شب برای خواندن نماز شب است و موید کلام ما آن است که در تفسير کبير[۷]، تهجد به معنای نماز شب آمده است ونیز این کلام امام معصوم که به طور واضح تهجد در آیه را همان نماز شب ذکر می کنند:
[فصارت صلاة اللّيل فريضة على رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله بقول اللَّه عزّ و جلّ فتهجّد و هى لغيره سنّة و نافلة[۸]]
قبل از ورود به بحث اصلی که همان وقت نماز شب است باید به ذکر آنچه که به روشن تر شدن بحث می انجامد پرداخته شود.
ابتدا باید ذکر شود که با دیدن موضوع شاید به ذهن خواننده خطور کند که زمان نماز شب که از لفظ آن مشخص است، پس چه نیازی به نگارش متن درباره این موضوع می باشدولی بایدگفت چه بسیار مواردی که ما با گمان بدیهی بودن آن پیرامون آن سوالی مطرح نمی کنیم وما بر این باوریم که نکاتی بسیار ظریف ودقیق درچنین مسائلی نهفته است .
در این نگارش برآن هستیم ،ذکر کنیم شارع مقدس چه زمان هایی را برای نماز شب مشخص کرده است و این حاصل نمی شود الا بحث پیرامون لغت و همچنین با رجوع به احادیثی که از امام مصوم به ما رسیده است زیرا هرآنچه نیاز به بیان باشد را امام علیه السلام که مبیّن قرآن است در صورتی که شرایطش وجود داشته باشد، باید بیان کند و بحث لغتی آن باید قبل از هر تحلیل مورد بررسی قرار گیرد.
صلات: واژه صلات و مشتغات آن نظیر (صَلِّ ـ یُصَلّون ـ صَلَوات ـ مُصَلّین ـ مُصَلّی)
۹۹ بار در قرآن ذکر شده است بااین که معنای اصلی آن را کتب لغت، دعا ذکر می کنند و از الفاظ منقولی است که مسلمانان آن را برای نماز عرفی که بجای می آوردند، قرار داده اند؛ بعد از بحث لغت لازم می دانیم شیوه ی نمازشبی که بین فرق مسلمانان مرسوم است را ذکر کنیم تا علاوه بر اینکه زمان صلات را بین آنها مشخص کنیم ، شیوه ی خواندن آن را هم بررسی کنیم تا موضوع بحث واضح تر شود.
[این واژه در اصل بر مفهوم «دعا» یعنی «طلب، میل وتوجه» دلالت دارد. برای مثال «فیروزآبادی» در این زمینه میگوید: «الصَّلاةُ الدُّعاءُ»
صلات به معانی دیگری نیز وجود دارد مانند تسبیح [۹] و گاهی به معنای رحمتی است از سوی خداوند مانند« فَأَمّا الصَّلاةُ مِن اللهِ تَعالی فَالرَّحمَةِ»
در لغت نامه ی دهخدا آمده:
درفرهنگ واژگان قرآن آمده:
نماز( در اصل به معناي دعا است[۱۰] )
در بعضی آیات قرآن، صلات به معنای نماز آمده است واین شاید به نظر برخی تسمیه کل به جزء باشد وموید کلام ما براینکه احتمال دارد صلات به معنای نماز عرفی باشد آیه ی زیر است:
«وَأوحَینا إِلی موسی وَأَخیهِ أَن تَبوّءا لِقَومِکُما بِمِصرَ بُیوتاً وَاجعَلوا بُیوتَکُم قِبلَةً وَأَقیموا الصّلاةَ وَبَشِّر المُؤمنینَ[۱۱]»
درست است که این آیه اشاره به نمازی است که برای شریعت حضرت موسی علیه السلام است ولی برای هر دین و شریعتی نماز مخصوص به خود است و در این آیه صلات به معنای عرفی برداشت می شود «إِنّ الصّلوة کانَت عَلی المُؤمِنینَ کِتاباً موقوتاً[۱۲]»
نتیجه گیری: صلات در اصل به معنای دعا ونیایش است ولی امروزه از الفاظی است که برای صلات عرفی بکار رفته پس می توان چنین نتیجه گیری کرد که این لفظ به خاطر اینکه از زمان صدر اسلام برای نماز عرفی قرار داده شده استوار الفاظ منقول از صدر اسلام محسوب می شود پس در روایاتی که ائمه علیه السلام لفظ صلات را به کار برده اند برای صلات عرفی است و درغیر اینصورت اگرقرینه ای باشد که دال براین باشد که صلات به معنای
نتیجه :منظور از صلات در روایات مد نظرمانند این آیه ، نمازعرفی است که مسلمانان بجای می آورند ،آیات دیگری هم وجود دارد که معنای صلات در آنها به معنای نماز است ولی منظور صلاتی است که برای اقوام گذشته مانند قوم حضرت موسی علیه السلام قرار داده شده است که در این نگارش نیازی نیست به ذکر آنها بپردازیم.
معنای عرفی و متبادر به ذهن آن از بعد از غروب آفتاب تا زمان طلوع آفتاب است، باید توجه کرد شب در نزد شارع مقدس از نصف شب تا زمان طلوع فجر است و معنای دوم را می توان از آیات وروایات به دست آورد.
منظور از اللیل در آیات و روایت مورد نظر همان شب به معنای شرعی می باشد ، علاوه برا ینکه چون نماز از طرف شارع مقرر شده است، پس زمان آن را هم باید شارع مشخص کند.
در برخی از روایتی که برای نماز شب وارد شده زمان آن به صورت واضح مشخص شده است مانند:
«قال ابو جعفر صلوات اللَّه عليه ،وقت صلاة اللّيل ما بين نصف اللّيل إلى اخره[۱۳] »
یا در این روایت که ذکر می شود، رسول الله قبل از نماز شب و بعد از نماز عشا ، نمازی نمی خواندن و به بستر برای خواب می رفتندوجمع بین این آیه به همراه آیه ۲و ۳ مزمل می توانند به اینکه اللیل به زمانی غیر از زمان عرفی تعلق می گیرد، دلالت کند
«روى عبد اللَّه بن زرارة عن ابى عبد اللَّه صلوات اللَّه عليه انّه قال كان رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله اذا صلّى العشاء اوى إلى فراشه فلم يصلّ شيئا حتّى ينتصف اللّيل[۱۴]»
می توان از مفهوم بعضی آیات چنین برداشت کرد که منظور از [اللیل] همان معنایی شرعی آن است مانند «قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا[۱۵]» [قم] به معنای بلند شدن یا ایستادن به کاری که قبلا به آن مشغول نبوده است، می باشد و با توجه به ادامه ی آیه می توان چنین نتیجه گرفت که قبل از صلات اللیل، مخاطبه آیه، مشغول عمل دیگری بوده که می شود به قرینه ی [اللیل] به کار رفته در آیه، دریافت که احتمالا منظور این بوده که مخاطب را امر کند برای نماز شب مقداری از شب را از بستر خواب بلند شود.
در تجمه تفسير الميزان چنين آمده است: (مراد از” قيام در ليل” قيام در شب براى نماز است[۱۶])
نتیجه گیری :
منظوراز صلات الیل، نمازی است که در زمانی بین نصف شب تا زمان فجر صادق به این نیت و به آن صورتی که گفته شده، خوانده شود، می توان با توجه به سیره ای که بین علماء در خواندن نماز شب است ، به این نتیجه هم رسید
برای شروع بحث پیرامون این موضوع باید چندین نمونه حدیث ذکر شود تا با نگاهی اجمالی به احادیث، به جواب برای سوالی که این تحقیق به خاطر آن نگارش شده برسیم وهمچنین درعقاید برخی فِرق مسلمانان ، این نافله پرفضیلت به عنوان فریضه قرار داده شده است و درظاهر بعضی ازاحادیثی که از ائمه علیهم السلام به ما رسیده، این موضوع تایید شده است و ما می خواهیم به نظر درست دست پیدا کنیم :
حدیث اول:
این حدیث ظهور در وجوب دارد ، دراین حدیث، تارک این نماز پرفضیلت را از کسانی می داند که از اهل بیت علیه السلام جدا می باشد و اگراین جدایی به معنای شیعه نبودن یا مسلمان نبودن باشد بر وجوب دلالت دارد ولی ازاین حدیث نمی تواند زمان نماز شب را مشخص کرد
حدیث دوم:
در این حدیث آنجایی که امام می فرمایند [أفضل قضاء النوافل ] می تواند موید برای حرف ما باشدکه برخی از نوافل حتی در صورتی که در وقت خود خوانده نشود، قضای آن دارای فضیلت است.
با جمع کردن معنای حدیث اول با حدیث دوم می توان به این نظر که بعضی از گروه های مسلمانان نماز شب را واجب می دانند رسید زیرا قضا در جایی صحیح است به کار برده شود که آن عمل، واجب و مشخص به زمان خاصی بوده که به خاطر مصلحتی که در عمل است، شارع برای آن، قضا رادر نظر گرفته است ولی باید توجه داشت که در برخی از نوافل هم این چنین می باشد که عمل را به خاطر مصلحت فراوان ، قضا می کنند و دراینجا به خاطر قرائن متعددی که نزد ما هست ، می دانیم که این نماز، نافله ای است که به خاطر فضیلت فراوانی که دارد، شارع قضاء برای آن قرار داده است و همچنین در حدیث صلات با لفظ[نافله] ذکر شده است که احتمالا دلالت بر عدم وجوب آن می کند
به خاطر اینکه در دو حدیث بالا در وجوب و عدم وجوب تعارض وجود دارد نمی توان به نتیجه ای برسیم الا اینکه بگوییم حدیث اول برای ذکر اهمیت نماز شب آورده شده و نه برای دلالت بر وجوب و همچنین به زمان نماز شبهم به صورت واضح اشاره نشده بلکه برای قضاء آن زمان مشخص کرده اند.
حدیث سوم:
در اینجا امام علیه اسلام نماز شب را برای مومن فخرمی داند؛ می توان چنین نتیجه گرفت که این عمل از اعمال مستحبه می باشد، اول اینکه این عمل را برای مومنان می داند ومانند حج نمی باشد که در آیات قرآن برای تمام مردم واجب شده و آن در صورت وجود شرایط است زیرا در آیه حج، مخاطب تمام مردم می باشند و نه گروه خاصی ولی اینجا مخاطبه رسول الله صلی الله علیه وآله، فقط مومنان می باُشند ولی در صورت گسترش معنای مومن به مسلمانان نمی توان استحباب آنرا ثابت کرد اما با قرائن موجودی که نزد شیعه وسنی است این عمل از اعمال مستحبه می باشدولی می توان به این نتیجه دست یافت که زمان خواندن نماز شب به سبب لفظ[آخراللیل] همان معنای شرعی آن است ولی شایدفردی بیان کند که این که امام علیه السلام نماز شب را در کنار ولایت ائمه قرار داده دلالت بر وجوب دارد که نیاز به تامل دارد
حدیث چهارم:
در این حدیث وقتی از امام علیه السلام سوال می پرسند که آیا می توان نماز را در وقتی دیگر خواند و امام جواب مثبت می دهند، می توان به این نتیجه رسید که نماز شب وقتی خاص خود را داردکه در احادیث قبلی تذکر داده شد یعنی آخرشب ،در روایت از امام پرسیده می شود آیا می توان آن را ابتدای شب خواند و امام اجازه می دهند و بازسائل این به ذهنش می رسد که آیا این حکم به عنوان اذن فقط برای او است یا اگر شخص دیگری به خاطر علته دیگری نتواند آن را در زمان خود به جای آورد، می تواند در ابتدای شب بجای آورد؛ که با جواب امام می توان با این فروضی که ذکر شد به این نتیجه رسید این حکم اضطراری نیست بلکه استثناء حکم اولی می باشد برای تمام کسانی که نمی توانند نماز شب را در زمان خاص خود بخوانند واین احتمال که این روایت برای افراد مسافر است به خاطر ادامه روایت نیزکنار می رود واین مقدم کردن نماز شاید دلالت داشته باشد بر اینکه نماز شب نافله ای است که تقدم کردن آن ایرادی ندارد الا در شرایط خاصی
حدیث پنجم :
ذکر ثواب و فضیلت نماز شب را چنین بیان می کنندکه خلیل شدن حضرت ابراهیم علیه السلام به نماز شب گره خورده است، دراینجا باید یاد آور شدکه این مقام از مقام محمود یا همان شفاعتی که درآیات قرآن برای رسول خدا صله الله علیه وآله ذکر شد، پایین تر است که بر متتبع واضح و مشخص است.
حدیث ششم :
آنچه از این حدیث برای ما مشخص می شود همان افضلیت و برتربودن نماز شب است بردیگرنوافل و هم اینکه زمان آن را در تاریکی یا همان نصف شب می داندولی شاید گفته شود اینکه نماز شب درکنار نماز مکتوبه در حدیث ذکر شده دلایت برا وجوب می کند و جواب آن را می توان از دیگر احادیث دریافت و چنین است که ذکر دو یا چند عمل در کنار هم درحدیث نمی تواند دلالت بروجوب یا استحباب بکندزیرا شاید ذکر آنها کنار هم از باب شباهتی دیگر بوده مانند اینجا که به خاطر نماز بودن هردو درکنار هم ذکرشده اند.
حدیث هفتم :
در اینجا می توان چنین برداشت کرد که می توان نماز شب را در سفر در غیر زمان مشخص شده یعنی نصف شب بجای آورد ، باید این را در نظر گرفت که این حدیث برای رخصت برای فرد خاص و یا زمان خاصی نباشد در این حدیث و آنچه در چند حدیث قبل که در مورد اذن امام به مسافر بود، چنین به نظر می آید که سفر نمی تواند علت برای اذن به مقدم کردن نماز شب باشد ولی شاید به خاطر سختی سفر در زمانهای گذشته، اذن داده شده وهمچنین خاطر فوت نشدن ثواب و برکاتی که برای این نمازمترتب است.
حدیث هشتم:
این حدیث می تواند به عنوان موید برای کلام ما باشدکه امام علیه السلام جلو انداختن نماز شب را برای شخص خاصی، نمی دانند واینکه ثواب مسافری که ابتدای شب، نماز شب را می خواند برابر با کسی می داند که مسافر نیست و در آخر شب، نماز شب خود را بجای می آورد ، با توجه به حدیث شاید بتوان چنین گفت که نماز شب در ابتدای شب مانند اکل میته از باب اضطرار نمی باشد بلکه زمان آن برای مسافر چنین است که دارای وسعت است اما این نظر هم دارای مناقشه هست زیرا اکل میته برای باب اضطرار مثال زده می شود وبا بحثی که ما درآن هستیم متفاوت است
حدیث نهم:
موید کلام خود را بر اینکه نماز شب واجب نیست در عبارت[مـالَمْ اَفْـتَرِضْهُ عَـلَيْهِ] به وضوح می بینیم واینکه غیر از زمان خاصه خود، اگر در روز هم قضا شود دارای رجحان است ولی در غیر ازاحادیثی که امام برای مسافر و دختران باکره ای که درروز نمی توانند نماز شب را قضاء کنند ، ما حدیث دیگری ندیدیم، شاید تتبع در کتب حدیث موارد دیگری هم یافت شود.
حدیث دهم:
در احادیث قبلی مشخص شدکه نماز شب، نماز مستحبی است که دارای فضیلت زیادی است و این فضیلت شاید به خاطر سختی نماز شب و بیدار شدن شخص در نصف شب باشد و یا بخاطر این باشد که از نظر دیگران مخفی است به هرحال دارای فضیلت بسیاری است که شارع حتی به قضا آن هم توجه دارد همان طور که در حدیث نهم به نافله بودن آن اشاره شد.
حدیث یازدهم:
این حدیث یکی از حکمت هایی که امام علیه السلام دیگران را نهی می کنند ازاینکه نماز شب را در ابتدای شب بخوانند این چنین می فرمایند که احتمال می رود، این کارخٌلق و منش او شود ودیگر سعی نکند که درزمان خودیعنی نصف شب بجابی آورد و موید این کلام ما آن است در حدیثی از مرازم آمده که از امام صادق علیه السلام سوال شد نماز شب را چه موقعی بجای آورم فرمودند در نصف شب ، گفتم بیدار نمیشوم فرمودند هروقت بیدار شدی قضا کن و همین که جدیت داشته باشی در خواندن نماز شب ، بیدار خواهی شد
حدیث دوازدهم:
اگرآناء در لغت به معنای قسمتی یا تمام شب یا روز باشدهمانطور که در ترجمه لغت چنین آمده که [الأَنَى- ج آنَاء و أُنِيّ [أني]: خويشتن دارى، تمام روز يا قسمتى از آن؛ «آناء اللَّيلِ وَ النَّهار»: شب و روز[۲۹]] پس زمانی برای آن مانند روایات قبلی مشخص نشده است الا اینکه بخواهیم از فعل قانت استفاده بکنیم و اینکه متعلق قضاء کردن چیست، یا منظور نماز مغرب و عشاء است که باید قضا شود در صورتی که در وقت خود خوانده نشده و یا اینکه منظور از صلات اللیل نماز شب است ولی بادلالتی که روایات قبلی داشت نمی توان چنین نتیجه گرفت که نماز شب واجب است.
حدیث سیزدهم:
از این روایت جز اینکه نماز شب است که مد نظر مولا است در شب چیزی نمی توان بدست آورد
حدیث چهاردهم:
اختلافی که در رکعات نماز شب می باشد را بعدبررسی می کنیم ولی در اینجا باید توجه داشت که نماز شب و نماز شفع و وتر از همدیگر جدا هستند و اینکه در برخی روایات اذن می دهند به تقدم مثلا نماز شب نمی توان سرایت داد این حکم را به نماز وتر یا شفع و یا اینکه با اثبات وجوب یا عدم وجوب یکی، دیگری اثبات نخواهد شد و در این روایتبه احتمال زیاد منظور از نماز فجر نماز شفع می باشد زیرا در آیه اشاره می شود که این نمازجزء نماز شب می باشد ودر سیره ی پیامبر اسلام آمده که ایشان بین رکعات نماز شب فاصله می انداختندو نزدیک فجر صادق نماز شفع و وتر خود را می خواندند.
حدیث پانزدهم:
ذکر این حدیث در اینجا درست است که مربوط به نماز شب نمی باشدولی روایت حاکی از آن است علاوه بر نماز شب، به تلاوت قرآن هم در شب تاکیدشده است ولی با این حال نمی شود با وجود موارد قبلی، کسی مدعی شود بیداری در شب حتی برای غیر نماز شب، منظور از تهجدی است که قرآن برای رسول خدا صل الله علیه وآله واجب کرده است.
حدیث شانزدهم :
حدیث گویای آن است که همانطور که اذن به قضاءکردن نماز شب داده می شود در صورتی که شخص نتواند در زمان خودش آن را بجای آورد،نماز وترهم همینطور می باشد ولی اینکه بتوان آن را مانندمسافرکه اذن دارد نمازشب را در ابتدای شب بخواند،جای تامل دارد زیرا لفظ[ابدا] جایی به کار میرود که غیر از این کاری که گفته شده نمی توان کاردیگری انجام داد
حدیث هفدهم:
ذکر این حدیث و بعد از آن صرف ذکر فضیلت نماز شب می باشد برای کسانی که فضایل این نماز هستند
آنچه دیگر فِرق مسلمانان برای نماز شب ذکر کرده اند مختصری ذکر می کنیم تا علاوه بر اینکه نظر آنها مشخص می شود به نتیجه ای صحیح دست پیدا کنیم:
تفاوتهایی در چگونگی خواندن نماز شب میان اهل سنت و شیعه وجود دارد، مانند تفاوت در جای گفتن سلام و تشهد، همچنین در تعداد رکعات نماز شب و وتر که در زیر به طور خلاصه فتوای مذاهب اهل سنت بیان میشود[۳۶]
در منابع روایی اهل سنت روایاتی نیز درباره روش پیامبر اکرم(ص) در خواندن نماز شب نقل شده است
نتیجه:
آنچه از احادیث به دست می آید، مستحب بودن نماز شب برای مسلمانان می باشد و واجبی است برای رسول الله صل الله علیه وآله، باید این را در نظر داشت، درست است که نوافل زمانی خاص دارند ولی می توان به خاطر حکمتی که خداوند متعال در نوافل قرارداده است، آنها را به نیت رجاء به جای آورد
ودر آخرذکر این خاطره که از شیخ جواد کربلائی گفته شده،خالی از لطف نخواهد بود:
نماز شب آیت اللَّه العظمى بهجت (ره)[۳۷]
آیت اللَّه شیخ جواد کربلایى مىگوید:
»جناب آیت اللَّه بهجت در جدیت در نماز شب و گریه کردن در نیمه هاى شب مخصوصاً شبهاى جمعه کوشا بودند. یکى از علما و مشاهیر به من فرمودند که: شب جمعه در مدرسه سید در نجف اشرف درنیمه شب بنده شنیدم با صداى حزین و ناله و گریه در حالى که سر به سجده گذاشته بود مکرراً به حق تعالى عرضه مىداشت: الهى من لى غیرک، أسئله کَشفَ ضُرّى وَ النَّظَرَ فى أمْرى»
نتیجه گیری: برای مشخص کردن زمان نماز شب به انضمام نماز شفع و وتر علاوه بر رجوع به کتب لغت که از اساسی ترین راه ها برای رسیدن به سولاتی این چنینی است ناچار هستیم به رجوع به احادیثی که در این باب وارد شده است زیرا ائمه علیه السلام هادی تمام مخلوقات می باشند و این هدایت دارای وسعت زیادی است زیرا همانطور که انسان مخلوق خالقی است که محدود به هیچ یک از محدودیت های مادی نیست، مخلوق او هم تمایل به نامحدود بودن دارد و برای رسیدن به آن تمام تلاش خود را می کند و این هادیان الهی هستند که بشر را ازبیراهه رفتن باز می دارند و آنها را به راه صحیح هدایت می کنند و این هدایت هم شامل هدایت دنیایی و هم آخرتی می باشدوهمانطور که قرآن فرموده مقام قرب از والاترین مقامات است و ائمه علیه السلام برای رسیدن ما به کمال، نماز شب را ذکر کرده اندکه دارای شرایطی است که خوده ایشان در روایات متفاوتی تذکر داده اند و یکی از این تذکرات خواندن نماز شب در زمانی بین نصف شب تا طلوع فجر صادق است و زمان های دیگری که در روایات ذکر شده اند یا برای مسافر و یا از باب درک ثواب نماز شب می باشد.
فهرست منابع
پی نوشت ها:
[۱] العصر، ۳
[۲] تَتَجَازَ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبهمْ خَوْفا وَ طَمَعا وَ مِمَّا رَزَقْنَاهم….
[۳] النجم ، ۹
[۴] و بعضى از شب را بيدار باش و تهجد كن كه اين نماز شب تنها بر تو واجب است باشد كه خدايت به مقامى محمود (شفاعت) مبعوث گرداند
[۵] تفسير مقاتل بن سليمان جلد۵، ناشر: دار إحياء التراث العربي، لبنان- بيروت سال چاپ: ۱۴۲۳ ه. ق
[۶] تفسير غريب القرآن، جلد۱ص: ۲۲۰
[۷] فخر رازى، محمد بن عمر، التفسير الكبير (مفاتيح الغيب)، ۳۲جلد، دار إحياء التراث العربي – لبنان – بيروت، چاپ: ۳، ۱۴۲۰ .
[۸] مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه – قم، چاپ: دوم، ۱۴۱۴ ق.
[۹] آل عمران ۴۱
[۱۰] https://www.vajehyab.com/quran
[۱۱] یونس ۸۷
[۱۲] نساء: ۱۰۳
[۱۳] مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه – قم، چاپ: دوم، ۱۴۱۴ ق.
[۱۴] مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه – قم، چاپ: دوم، ۱۴۱۴ ق.
[۱۵] مزمل، ۲و۳
[۱۶] طباطبايى، محمدحسين، ترجمه تفسير الميزان، ۲۰جلد، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى – ايران – قم، چاپ: ۵، ۱۳۷۴ ه.ش.
[۱۷] وسائل الشیعة , جلد۸ , صفحه۱۶۲
[۱۸] التهذيب ج۲ ص ۱۶۳
[۱۹] روضة الكافي ، الحديث ۳۱۱}
[۲۰] وسائل الشيعة ج۳ ب۴۴
[۲۱] بحارالأنوار، ج ۸۷، ص ۱۴۴
[۲۲]إقبال الأعمال (ط – القديمة)، ج۲، ص: ۵۵۴.
[۲۳] مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه – قم، چاپ: دوم، ۱۴۱۴ ق.
[۲۴] بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۲۱۰ .
[۲۵] بحارالأنوار، ج ۸۷، ص ۲۰۲
[۲۶] كنز العمال، ۷/۲۱۳۴۶
[۲۷] مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه – قم، چاپ: دوم، ۱۴۱۴ ق.
[۲۸] تهذيب الاحکام: ج۲ ص ۲۷۵٫
[۲۹] فرهنگ ابجدى الفبايى عربى فارسى: ترجمه كامل المنجد الابجدى متن ۱۳۵
[۳۰] طريحى، فخر الدين بن محمد، مجمع البحرين، ۶جلد، مرتضوي – تهران، چاپ: سوم، ۱۳۷۵ ه.ش.
[۳۱] التهذيب ج۲ ص ۱۳۳
[۳۲] وسائل الشيعة ج۵ ح۳۸ ب ۳۹
[۳۳] وسائل الشیعه ج ۵ ب ۱۰
[۳۴] بحارالأنوار، ج ۸۷، ص ۱۳۹
[۳۵] وسائل الشيعه، ج ۵، ص ۲۸۱
[۳۶] https://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa32661
[۳۷] منبع : بندگی در سحر ” نماز شب ” namazeshab.blog.ir
این مطلب بدون برچسب می باشد.