خدا رحمت كند حافظ را كه می گويد: گرچه وصالش نه به كوشش دهند آنقدر ای دل كه تواني بكوش به خاطر اين كه اگر بخواهي بگويي من طالبم نمي تواني بروي بخوابي و بگويي طالبم. اگر بخواهي بگويي محبّم، درباره طريق محبّت خداوند به داوود علیه السلام مي فرمايد: «كذب من زعم أنّه يحبّني […]
خدا رحمت كند حافظ را كه می گويد:
گرچه وصالش نه به كوشش دهند آنقدر ای دل كه تواني بكوش
به خاطر اين كه اگر بخواهي بگويي من طالبم نمي تواني بروي بخوابي و بگويي طالبم.
اگر بخواهي بگويي محبّم، درباره طريق محبّت خداوند به داوود علیه السلام مي فرمايد: «كذب من زعم أنّه يحبّني و إذا جنّه الليل نام عنّي» یعنی دروغ مي گويد آن كس كه مي گويد من محبّم و شب مي تواند بخوابد.
طريق محبت اين نيست كه من خودم در زبان بگويم اهل محبتم. چون محبت فرع بر معرفت است و معرفت فرع بر جهاد با نفس است.
▪️من بايد از اين اسارت نفس بيرون بيايم تا جاذبه محبت الهی من را بگیرد. گاهی من حتي دائره محبتم هم دائره نفس است و شياطين كلاه سرم مي گذارند تا بعد از سال ها مي فهمم كه داشتم دور خودم مي تابيدم.
بايد از زواياي نفساني خارج شد ولو بالنسبة. باید از اين دائره خارج شوم؛ خودم را بشناسم؛ خداي خودم را بشناسم؛ معرفت پيدا كنم، آن وقت وقتي كه مي روم بخوابم از شدت محبت الهی اصلاً خوابم نمي برد. حالتي به دلم حاكم می شود كه با خداي متعال ارتباط دارد و مجذوب حق تعالي است. كسي كه مرتّب مي ايستد نماز مستحبي مي خواند كه بايد هم بخواند و بايد هم ما بخوانيم؛ مال اين است كه به آن محبت برسيم و جنس ذاتمان و صفاتمان و روحمان و حالمان، يك جنس محبّتي بشود.
پس آنکه مي خواهد اهل محبت بشود تنها راهي كه پيش پايش است سعي و تلاش و عمل صالح و ارتقاء نيت خالص است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.