افراد در جوانی يك سرمايه هايي نا دانسته دارند. شروع ميكنند آن سرمايه ها را خلاص كردن. سنيني كه از آنها سپري شد فقط حس ميكنند كه آن توان در آنها نيست. مثلا آن توكل یا توسل در آنها نيست. نگو كه آن قبلي نه توسلش توسل بوده نه توكلش توكل بوده؛ بلکه آثار و […]
افراد در جوانی يك سرمايه هايي نا دانسته دارند. شروع ميكنند آن سرمايه ها را خلاص كردن.
سنيني كه از آنها سپري شد فقط حس ميكنند كه آن توان در آنها نيست. مثلا آن توكل یا توسل در آنها نيست. نگو كه آن قبلي نه توسلش توسل بوده نه توكلش توكل بوده؛ بلکه آثار و عوارض و امتيازات روح حيواني بوده است؛ البته روح حيواني براي خودش يك معناي رفيعي در وجود افراد دارد.
آنچه كه در وجود مردم ارزش ميشود ملكاتي است كه بر پايه هاي صحيح و اصول و قواعد متقن نصيب انسان شده باشد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.