و ايشان آقا زاده ای داشته اند به نام آسيد محمد کشمیری كه از اخيار بوده و از اساتيد اخلاق در نجف بوده است. حضرت والد ما در نجف نزد ایشان می رفته اند. حضرت ابوی می فرمودند يك بار به آسيد محمد گفتم شما مرحوم پدرتان را يادتان می آيد؟ ايشان گفتند من چهار، […]
و ايشان آقا زاده ای داشته اند به نام آسيد محمد کشمیری كه از اخيار بوده و از اساتيد اخلاق در نجف بوده است. حضرت والد ما در نجف نزد ایشان می رفته اند. حضرت ابوی می فرمودند يك بار به آسيد محمد گفتم شما مرحوم پدرتان را يادتان می آيد؟
ايشان گفتند من چهار، پنج سال داشتم كه پدرم فوت كرد اما يادم هست يك بار بچه بودم و پدرم از اتاق مي خواست بيرون بيايد من دويدم و كفشهايشان را جفت كردم. تا اين كار را كردم آمدند دستشان را روي شانه من گذاشتند و گفتند: لا لا ابن بنت رسول اللَّه؟!
مي خواستند بگويند تو فرزند رسول خدايي و براي من اين كار را نكن! احترام به سادات شعار ایشان بوده و گاهي كه از ايشان حالشان را مي پرسيدند با نارحتی و تاسف مي فرمودند: چگونه باشد حال كسي كه دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله دارند به او خدمت مي كنند چون هم خانواده اش سيده بوده و هم بچه هايش و ایشان از اینکه به او خدمت می کنند ناراحت بوده است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.