محمد سلطانى مقدمه در مقاله پيشين، ضرورت و تأثير طب اسلامى در تضمين سلامتى و ارتباط نزديك آن با ساختار اخلاقى، بررسى گشت و بحث در امور ششگانه ضرورى (اسباب سته ضروريه) پىريزى شد كه اولين آنها، خوردنىها (مأكولات) است. آنچه به عنوان غذا و دارو مىخوريم، پس از تصرف و تجزيه توسط حرارت […]
محمد سلطانى
مقدمه
در مقاله پيشين، ضرورت و تأثير طب اسلامى در تضمين سلامتى و ارتباط نزديك آن با ساختار اخلاقى، بررسى گشت و بحث در امور ششگانه ضرورى (اسباب سته ضروريه) پىريزى شد كه اولين آنها، خوردنىها (مأكولات) است. آنچه به عنوان غذا و دارو مىخوريم، پس از تصرف و تجزيه توسط حرارت غريزى، فعل و انفعالاتى در بدن ايجاد كرده و تأثيراتى به جا مىگذارد. ما غذاها را به دوازده نوع تقسيم كرديم كه شناخت و درك صحيح از هر يك از اين اقسام، نقش تعيينكنندهاى در صحت، حيات و صفات اخلاقى انسان دارد. اينك به بحث و شرح اين اقسام مىپردازيم.
پيش از ورود در بحث اقسام غذاها، تذكر چند نكته لازم است:
الف. تأثير بعضى از اقسام خوراكىها در بدن، مخالف قوا و ارواح و حرارت غريزى است و وقتى وارد بدن مىشوند، خون و اخلاط بدن را فاسد كرده و هر كدام به گونهاى در نفس و روح تأثير مىگذارند؛ چون بدن و روح در يكديگر تأثير متقابل دارند. اگر در خوراك انسان، چيزى باشد كه فاسد كننده قوا و ارواح و حرارت غريزى باشد، غير از ضعف قواى بدنى انسان، قواى ارادى و اراده را هم سست مىكند و تمايلات فاسد و مفاسد اخلاقى- مانند تمايلات شهوانى، غضب، افكار پست و تاريك- ايجاد مىكند و نيز انسان را به منفى بافى، منفى نگرى و منفى انديشى و مانند آن مبتلا مىكند.[۱] علاوه بر اين چون اين گونه خوراكىها، در مزاج بدن، اختلال ايجاد مىكند، روح را از عوالم قدس تنزّل مىدهد، تا نقصان حاصل شده را تدبير و جبران كند. در نتيجه انسان به سبب تنزل روح از عالم قدس، در اخلاق ناطقه انسانى رشد و تعالى نمىيابد؛[۲] لذا بايد درباره خوراكىها، دقت بيشتر داشت و گروه غذايى را شناسايى كرد، تا هم از عوامل فساد بدن پرهيز شود و هم از اسباب اصلاح بدن و قوا و عوامل رشد اخلاقى بهتر استفاده شود.
ب. پيش از مصرف هر غذا، بايد غرض و هدف خود را از خوردن آن- مثلًا تغيير مزاج، ايجاد برودت و يبوست، رويش گوشت، توليد خون و … در نظر داشته باشيم غذا را بىجا به كار نبريم.
ج. بايد قبل از مصرف هر غذا، به نيت و قصد خود از خوردن آن توجه داشته باشيم. آيا براى خدا، نيرو گرفتن براى عبادات و … است؟ به فرموده رسول خدا صلى الله عليه و آله:
إنما الأعمال بالنيات و لكل امرىءٍ مانوى؛[۳]
اعمال، به قصد و نيتها بستگى دارد و بهره هركس چيزى جز نيت او نيست.
طبق اين روايت شريف، نيت در رفتارى كه از انسان سر مىزند، دخالت دارد، از سويى تأثير خوراكىها در روح و روان و تكامل نفسانى و بدن، تابع نيت است و انگيزههاى صحيح و الهى از استفاده غذاها، آثار خوبى در نفس و بدن از خود به جا مىگذارند. نيت، گذشته از بازتاب و پاداش اخروى، از امورى است كه تأثيرات بالخاصية خوراكىها كه بُعد سوم اشياء است را تغيير مىدهد.
قل إن صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين …؛[۴]
بگو: نماز و عبادات من و زندگى و مرگ من، همه براى خداوندى است كه پروردگار جهانيان است.
د. بايد ارزش غذايى و تأثيرات خوراكى را به خوبى بشناسيم. آيا اين غذا و آنچه مىخوريم، خاصيت غذايى داشته و خون توليد مىكند يا آنكه تنها سبب تغيير مزاج در بدن مىشود؛ ولى اجزاء از دست رفته اعضا را جبران نمىكند يا هر دو تأثير را دارد؟ انسان با توجه به اين امور، انتخاب صحيحى در خوراكىها خواهد داشت و اگر اينها را نداند، ممكن است بدنش براى تقويت قوا و جبران كمخونى نياز به غذا داشته باشد يا به تغيير مزاج نياز داشته باشد؛ ولى به سبب استفاده نا به جا به درستى نتيجه نمىگيرد.
ه-. اين سلسله از مباحث، كاملًا به هم پيوسته است؛ از اين رو هر بحثى بايد در جاى خود، خوب فهميده و روشن شود.
و. سعى ما بر آن بوده كه مباحث را با بيان ساده و روان تقديم مخاطبان گرامى كنيم؛ اما هر علمى اصطلاحات و واژههاى خاص خود را دارد كه بايد به تدريج با آنها آشنا شد و در اين راه همتى بلند داشت.
تعريف و توضيح اقسام دوازدهگانه خوراكىها
تأثير غذاى مطلق در بدن، تنها به ماده و جوهر آن است، نه به كيفيت و صورت؛ يعنى بعد از ورودش به بدن، حرارت غريزى در آن، تصرف مىكند و آن را به خون تبديل مىكند؛ اما در بدن كيفيت خاصى افزون بر كيفيت خود بدن ايجاد نمىكند؛ مانند گندم و زرده تخم مرغ نيم برشت كه به خون تبديل مىشود و اجزاى تحليل رفته را جبران مىكند؛ ولى برودت، رطوبت، خشكى و گرمىِ جديدى افزون از آنچه در بدن بوده به وجود نمىآورد؛ از اين رو اين نوع غذاها براى همه، با طبيعتهاى مختلف مناسب است.
تأثير آن در بدن، تنها به كيفيت است؛ يعنى فقط مزاج را تغيير مىدهد و در بدن ايجاد برودت، گرمى، رطوبت و خشكى مزاج مىكند و ماده آن، قابليت براى تغذيه بدن و اجزاى آن و تبديل به خون شدن را ندارد؛ مثل فلفل، زنجبيل و كافور كه فلفل و زنجبيل، سبب گرمى و خشكى و كافور، سبب سردى و خشكى در مزاج مىشود.
تأثير اين خوراكى در بدن، به ماده و كيفيت، هر دو مىباشد؛ ولى تأثير ماده نسبت به كيفيت، غالب و بيشتر است؛ مانند كاهو، ماءالشعير، كدو، عدس، ماش، لوبيا، انگور، اسفناج و …، كه بعد از تأثّر از بدن، خلطى و خونى از اينها توليد مىشود كه قابليت تغذيه اجزاى بدن و جايگزينى اجزاى تحليل رفته را دارد و به تناسب كيفيت خود در كيفيت و مزاج اصلى بدن نيز تغيير ايجاد مىكند؛ اما جنبه تغذيهاى اينها بيشتر است.
تأثير آن در بدن به كيفيت و ماده، هر دو است و برخلاف قسم سوم، تأثير كيفى آن، بر تأثير ماده غالب است؛ مانند پياز، توت، آلو، سبزيجات كه اين گونه خوراكىها، مزاج بدن را به مقدار قابل توجهى تغيير مىدهند؛ اما توليد خلط براى تغديه و جايگزينى اجزاى از دست رفته بدن، توسط اينها كم است؛ ولى در هر حال، توليد خلط هم دارد.
تأثير آن در بدن، فقط به صورت است و دافع مضرات و مصلح مفاسد حرارت غريزى و قوا و ارواح بدن است و براى دفع سمومى كه وارد بدن مىشود، استفاده مىگردد؛ مثل پادزهرحيوانى.
تأثير اين غذا در بدن، به ماده و صورت است؛ اما تأثير ماده نسبت به صورت، غالب و بيشتر است؛ مانند روغن گوسفند و گاو، شير و … كه هم بدن را تغذيه مىكنند و هم سموم بدن را دفع كرده و شادى و سرور ايجاد مىكنند.
تأثير اين دوا در بدن، به كيفيت و صورت، هر دو است؛ مانند جدوار[۵] كه علاوه بر دفع سموم بدن، حرارتى غالب بر مزاج اصلى بدن هم ايجاد مىكند.
تأثير آن به كيفيت، ماده و صورت، هر سه است. مانند سيب كه هم بدن را تغذيه مىكند و هم مزاج بدن را كمى تغيير مىدهد و هم سرور آفرين و فرحآور است.
اينها اقسامى از خوراكىها بود كه تأثيرشان موافق بدن مىباشد. بقيه اقسام، تأثيرشان مخالف بدن بوده و مفسد اخلاط و ارواح بدن هستندكه به آنها مىپردازيم:
چيزى است كه تأثيرش فقط به صورت است و وقتى وارد بدن شود، برخلاف پادزهر، به سرعت حرارت غريزى، قوا و ارواح بدن را فاسد مىكند و فرصت فعل و انفعال به آنها نمىدهد؛ مانند آشاميدن بيش (يك نوع سم است) و زهر افعى و مارهاى قوى و گزيدن آنها كه حرارت غريزى و ارواح و قواى بدن را فوراً از بين مىبرد و در نتيجه فرد مىميرد.
تأثير اين دوا، به كيفيت و صورت نوعيه است و پس از فعل و انفعال در بدن و حصول اثر سمى، كيفيتى غالب بر كيفيت اصلى بدن پديد مىآورد و در پايان، مزاج بدن را فاسد مىكند؛ مانند افيون، فرفيون، سقمونيا و ….
تأثير آن به صورت و ماده است و بعد از فعل و انفعال و تغذيه بدن، ايجاد سم مىكند.
بعيد نيست در زمان ما، اغذيهاى كه در آنها مواد نگه دارنده به كار رفته يا گياهانى كه با سم شيميايى و كودهاى شيميايى رشد كردهاند، غذاى سمى باشند؛ مثل گندمى كه با كود شيميايى تغذيه شده يا زرده تخم مرغى كه با هورمونهاى شيميايى رشد كرده باشد.
تأثير اين خوراكى به ماده، صورت و كيفيت هر سه است و بعد از فعل و انفعال در بدن و تغذيه آن و ايجاد كيفيت غالب، ايجاد سميت هم مىكند؛ مانند گياهان سمى زائد و بيشتر غذاهاى زمان ما كه با سموم تغذيه مىشوند يا مواد نگهدارنده سمى دارند.
جمع بندى
در اين مقاله، با اقسام دوازدهگانه غذاها و خوراكىها آشنا شديم و دانستيم كه خوراكىهاى ما، از اين اقسام خارج نيستند كه گاهى تنها از آنها خون توليد مىشود و اجزا و قواى بدن را مىسازد يا تنها در بدن برودت، رطوبت، حرارت، و يبوست ايجاد مىكند يا هر دو كار را انجام مىدهد (هم خون توليد مىكند و هم مزاج بدن را تغيير مىدهند) و يا آنكه از سموم هستند. شناخت و درك صحيح اين موارد و به كار گرفتن درست آنها، بدن را تعديل مىكند و در نتيجه خلق و خو و رفتارى كه از شخص سر مىزند، سنجيده و متعالى خواهد بود؛ حتى افكار و خيالات را تحت تأثير قرار مىدهد؛ چون غذا با تمام اين امور ارتباطى تنگاتنگ دارد. در مباحث گذشته، توضيحاتى درباره اين مطلب داده شد.
پیوستها:
[۱] . براى آشنايى به قواعد اين مباحث ر. ك: مباحث اخلاط و ارواح و تأثير آنها در يكديگر در كتب طبى، مانند: مفرح القلوب و خلاصة الحكمة.
[۲] .براى آشنايى به قواعد اين بحث ر. ك: كتب فلسفى، مباحث نفس و ارتباط بدن و نفس، مثل كتاب سرح العيون از علامه حسن زاده آملى.
[۳] . وسائل الشيعه، ج ۱، ص ۴۹، ح ۹۲٫
[۴] . سوره انعام: ۱۶۲٫
[۵] . نوعى گياه است كه در فارسى به آن زرنباد ميگويند و از تيره زنجبيلها مىباشد( ر. ك: مخزن العدويه، ص ۲۹۸؛ فرهنگ فارسى معين، ج ۲، ص ۱۷۳۶).
این مطلب بدون برچسب می باشد.