۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » صفحه اصلی » مقالات برگزیده
  • 05 ژانویه 2016 - 14:30
  • 233 بازدید

طب و اخلاق ۲

  محمد سلطانى‏ مقدمه‏ در مقاله پيشين، ضرورت و تأثير طب اسلامى در تضمين سلامتى و ارتباط نزديك آن با ساختار اخلاقى، بررسى گشت و بحث در امور ششگانه ضرورى (اسباب سته ضروريه) پى‏ريزى شد كه اولين آن‏ها، خوردنى‏ها (مأكولات) است. آنچه به عنوان غذا و دارو مى‏خوريم، پس از تصرف و تجزيه توسط حرارت […]

 

محمد سلطانى‏

مقدمه‏

در مقاله پيشين، ضرورت و تأثير طب اسلامى در تضمين سلامتى و ارتباط نزديك آن با ساختار اخلاقى، بررسى گشت و بحث در امور ششگانه ضرورى (اسباب سته ضروريه) پى‏ريزى شد كه اولين آن‏ها، خوردنى‏ها (مأكولات) است. آنچه به عنوان غذا و دارو مى‏خوريم، پس از تصرف و تجزيه توسط حرارت غريزى، فعل و انفعالاتى در بدن ايجاد كرده و تأثيراتى به جا مى‏گذارد. ما غذاها را به دوازده نوع تقسيم كرديم كه شناخت و درك صحيح از هر يك از اين اقسام، نقش تعيين‏كننده‏اى در صحت، حيات و صفات اخلاقى انسان دارد. اينك به بحث و شرح اين اقسام مى‏پردازيم.

پيش از ورود در بحث اقسام غذاها، تذكر چند نكته لازم است:

الف. تأثير بعضى از اقسام خوراكى‏ها در بدن، مخالف قوا و ارواح و حرارت غريزى است و وقتى وارد بدن مى‏شوند، خون و اخلاط بدن را فاسد كرده و هر كدام به گونه‏اى در نفس و روح تأثير مى‏گذارند؛ چون بدن و روح در يك‏ديگر تأثير متقابل دارند. اگر در خوراك انسان، چيزى باشد كه فاسد كننده قوا و ارواح و حرارت غريزى باشد، غير از ضعف قواى بدنى انسان، قواى ارادى و اراده را هم سست مى‏كند و تمايلات فاسد و مفاسد اخلاقى- مانند تمايلات شهوانى، غضب، افكار پست و تاريك- ايجاد مى‏كند و نيز انسان را به منفى بافى، منفى نگرى و منفى انديشى و مانند آن مبتلا مى‏كند.[۱] علاوه بر اين چون اين گونه خوراكى‏ها، در مزاج بدن، اختلال ايجاد مى‏كند، روح را از عوالم قدس تنزّل مى‏دهد، تا نقصان حاصل شده را تدبير و جبران كند. در نتيجه انسان به سبب تنزل روح از عالم قدس، در اخلاق ناطقه انسانى رشد و تعالى نمى‏يابد؛[۲] لذا بايد درباره خوراكى‏ها، دقت بيشتر داشت و گروه غذايى را شناسايى كرد، تا هم از عوامل فساد بدن پرهيز شود و هم از اسباب اصلاح بدن و قوا و عوامل رشد اخلاقى بهتر استفاده شود.

ب. پيش از مصرف هر غذا، بايد غرض و هدف خود را از خوردن آن- مثلًا تغيير مزاج، ايجاد برودت و يبوست، رويش گوشت، توليد خون و … در نظر داشته باشيم غذا را بى‏جا به كار نبريم.

ج. بايد قبل از مصرف هر غذا، به نيت و قصد خود از خوردن آن توجه داشته باشيم. آيا براى خدا، نيرو گرفتن براى عبادات و … است؟ به فرموده رسول خدا صلى الله عليه و آله:

إنما الأعمال بالنيات و لكل امرى‏ءٍ مانوى‏؛[۳]

اعمال، به قصد و نيت‏ها بستگى دارد و بهره هركس چيزى جز نيت او نيست.

طبق اين روايت شريف، نيت در رفتارى كه از انسان سر مى‏زند، دخالت دارد، از سويى تأثير خوراكى‏ها در روح و روان و تكامل نفسانى و بدن، تابع نيت است و انگيزه‏هاى صحيح و الهى از استفاده غذاها، آثار خوبى در نفس و بدن از خود به جا مى‏گذارند. نيت، گذشته از بازتاب و پاداش اخروى، از امورى است كه تأثيرات بالخاصية خوراكى‏ها كه بُعد سوم اشياء است را تغيير مى‏دهد.

قل إن صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين …؛[۴]

بگو: نماز و عبادات من و زندگى و مرگ من، همه براى خداوندى است كه پروردگار جهانيان است.

د. بايد ارزش غذايى و تأثيرات خوراكى را به خوبى بشناسيم. آيا اين غذا و آنچه مى‏خوريم، خاصيت غذايى داشته و خون توليد مى‏كند يا آن‏كه تنها سبب تغيير مزاج در بدن مى‏شود؛ ولى اجزاء از دست رفته اعضا را جبران نمى‏كند يا هر دو تأثير را دارد؟ انسان با توجه به اين امور، انتخاب صحيحى در خوراكى‏ها خواهد داشت و اگر اين‏ها را نداند، ممكن است بدنش براى تقويت قوا و جبران كم‏خونى نياز به غذا داشته باشد يا به تغيير مزاج نياز داشته باشد؛ ولى به سبب استفاده نا به جا به درستى نتيجه نمى‏گيرد.

ه-. اين سلسله از مباحث، كاملًا به هم پيوسته است؛ از اين رو هر بحثى بايد در جاى خود، خوب فهميده و روشن شود.

و. سعى ما بر آن بوده كه مباحث را با بيان ساده و روان تقديم مخاطبان گرامى كنيم؛ اما هر علمى اصطلاحات و واژه‏هاى خاص خود را دارد كه بايد به تدريج با آن‏ها آشنا شد و در اين راه همتى بلند داشت.

تعريف و توضيح اقسام دوازدهگانه خوراكى‏ها

  1. غذاى مطلق‏

تأثير غذاى مطلق در بدن، تنها به ماده و جوهر آن است، نه به كيفيت و صورت؛ يعنى بعد از ورودش به بدن، حرارت غريزى در آن، تصرف مى‏كند و آن را به خون تبديل مى‏كند؛ اما در بدن كيفيت خاصى افزون بر كيفيت خود بدن ايجاد نمى‏كند؛ مانند گندم و زرده تخم مرغ نيم برشت كه به خون تبديل مى‏شود و اجزاى تحليل رفته را جبران مى‏كند؛ ولى برودت، رطوبت، خشكى و گرمىِ جديدى افزون از آنچه در بدن بوده به وجود نمى‏آورد؛ از اين رو اين نوع غذاها براى همه، با طبيعت‏هاى مختلف مناسب است.

  1. دواى مطلق‏

تأثير آن در بدن، تنها به كيفيت است؛ يعنى فقط مزاج را تغيير مى‏دهد و در بدن ايجاد برودت، گرمى، رطوبت و خشكى مزاج مى‏كند و ماده آن، قابليت براى تغذيه بدن و اجزاى آن و تبديل به خون شدن را ندارد؛ مثل فلفل، زنجبيل و كافور كه فلفل و زنجبيل، سبب گرمى و خشكى و كافور، سبب سردى و خشكى در مزاج مى‏شود.

  1. غذاى دوايى‏

تأثير اين خوراكى در بدن، به ماده و كيفيت، هر دو مى‏باشد؛ ولى تأثير ماده نسبت به كيفيت، غالب و بيشتر است؛ مانند كاهو، ماءالشعير، كدو، عدس، ماش، لوبيا، انگور، اسفناج و …، كه بعد از تأثّر از بدن، خلطى و خونى از اين‏ها توليد مى‏شود كه قابليت تغذيه اجزاى بدن و جايگزينى اجزاى تحليل رفته را دارد و به تناسب كيفيت خود در كيفيت و مزاج اصلى بدن نيز تغيير ايجاد مى‏كند؛ اما جنبه تغذيه‏اى‏ اين‏ها بيشتر است.

  1. دواى غذايى‏

تأثير آن در بدن به كيفيت و ماده، هر دو است و برخلاف قسم سوم، تأثير كيفى آن، بر تأثير ماده غالب است؛ مانند پياز، توت، آلو، سبزيجات كه اين گونه خوراكى‏ها، مزاج بدن را به مقدار قابل توجهى تغيير مى‏دهند؛ اما توليد خلط براى تغديه و جايگزينى اجزاى از دست رفته بدن، توسط اين‏ها كم است؛ ولى در هر حال، توليد خلط هم دارد.

  1. پادزهر و ترياق ذوالخاصيه‏

تأثير آن در بدن، فقط به صورت است و دافع مضرات و مصلح مفاسد حرارت غريزى و قوا و ارواح بدن است و براى دفع سمومى كه وارد بدن مى‏شود، استفاده مى‏گردد؛ مثل پادزهرحيوانى.

  1. غذاى ذوالخاصيه‏

تأثير اين غذا در بدن، به ماده و صورت است؛ اما تأثير ماده نسبت به صورت، غالب و بيشتر است؛ مانند روغن گوسفند و گاو، شير و … كه هم بدن را تغذيه مى‏كنند و هم سموم بدن را دفع كرده و شادى و سرور ايجاد مى‏كنند.

  1. دواى ذوالخاصيه‏

تأثير اين دوا در بدن، به كيفيت و صورت، هر دو است؛ مانند جدوار[۵] كه علاوه بر دفع سموم بدن، حرارتى غالب بر مزاج اصلى بدن هم ايجاد مى‏كند.

  1. غذاى دوايى و ذوالخاصيه‏

تأثير آن به كيفيت، ماده و صورت، هر سه است. مانند سيب كه هم بدن را تغذيه مى‏كند و هم مزاج بدن را كمى تغيير مى‏دهد و هم سرور آفرين و فرح‏آور است.

اين‏ها اقسامى از خوراكى‏ها بود كه تأثيرشان موافق بدن مى‏باشد. بقيه اقسام، تأثيرشان مخالف بدن بوده و مفسد اخلاط و ارواح بدن هستندكه به آن‏ها مى‏پردازيم:

  1. سم مطلق‏

چيزى است كه تأثيرش فقط به صورت است و وقتى وارد بدن شود، برخلاف پادزهر، به سرعت حرارت غريزى، قوا و ارواح بدن را فاسد مى‏كند و فرصت فعل و انفعال به آن‏ها نمى‏دهد؛ مانند آشاميدن بيش (يك نوع سم است) و زهر افعى و مارهاى قوى و گزيدن آن‏ها كه حرارت غريزى و ارواح و قواى بدن را فوراً از بين مى‏برد و در نتيجه فرد مى‏ميرد.

  1. دواى سمى‏

تأثير اين دوا، به كيفيت و صورت نوعيه است و پس از فعل و انفعال در بدن و حصول اثر سمى، كيفيتى غالب بر كيفيت اصلى بدن پديد مى‏آورد و در پايان، مزاج بدن را فاسد مى‏كند؛ مانند افيون، فرفيون، سقمونيا و ….

  1. غذاى سمى

تأثير آن به صورت و ماده است و بعد از فعل و انفعال و تغذيه بدن، ايجاد سم مى‏كند.

بعيد نيست در زمان ما، اغذيه‏اى كه در آن‏ها مواد نگه دارنده به كار رفته يا گياهانى كه با سم شيميايى و كودهاى شيميايى رشد كرده‏اند، غذاى سمى باشند؛ مثل گندمى كه با كود شيميايى تغذيه شده يا زرده تخم مرغى كه با هورمون‏هاى شيميايى رشد كرده باشد.

  1. غذاى دوايى سمى

تأثير اين خوراكى به ماده، صورت و كيفيت هر سه است و بعد از فعل و انفعال در بدن و تغذيه آن و ايجاد كيفيت غالب، ايجاد سميت هم مى‏كند؛ مانند گياهان سمى زائد و بيشتر غذاهاى زمان ما كه با سموم تغذيه مى‏شوند يا مواد نگه‏دارنده سمى دارند.

جمع بندى‏

در اين مقاله، با اقسام دوازدهگانه غذاها و خوراكى‏ها آشنا شديم و دانستيم كه خوراكى‏هاى ما، از اين اقسام خارج نيستند كه گاهى تنها از آن‏ها خون توليد مى‏شود و اجزا و قواى بدن را مى‏سازد يا تنها در بدن برودت، رطوبت، حرارت، و يبوست ايجاد مى‏كند يا هر دو كار را انجام مى‏دهد (هم خون توليد مى‏كند و هم مزاج بدن را تغيير مى‏دهند) و يا آن‏كه از سموم هستند. شناخت و درك صحيح اين موارد و به كار گرفتن درست آن‏ها، بدن را تعديل مى‏كند و در نتيجه خلق و خو و رفتارى كه از شخص سر مى‏زند، سنجيده و متعالى خواهد بود؛ حتى افكار و خيالات را تحت تأثير قرار مى‏دهد؛ چون غذا با تمام اين امور ارتباطى تنگاتنگ دارد. در مباحث گذشته، توضيحاتى درباره اين مطلب داده شد.

پیوست‌ها:

[۱] . براى آشنايى به قواعد اين مباحث ر. ك: مباحث اخلاط و ارواح و تأثير آنها در يكديگر در كتب طبى، مانند: مفرح القلوب و خلاصة الحكمة.

[۲] .براى آشنايى به قواعد اين بحث ر. ك: كتب فلسفى، مباحث نفس و ارتباط بدن و نفس، مثل كتاب سرح العيون از علامه حسن زاده آملى.

[۳] . وسائل الشيعه، ج ۱، ص ۴۹، ح ۹۲٫

[۴] . سوره انعام: ۱۶۲٫

[۵] . نوعى گياه است كه در فارسى به آن زرنباد ميگويند و از تيره زنجبيل‏ها مى‏باشد( ر. ك: مخزن العدويه، ص ۲۹۸؛ فرهنگ فارسى معين، ج ۲، ص ۱۷۳۶).

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *