سيد مصطفى حسينى اسم شريف «ربّ» اسم مبارك و با عظمتى است كه محبوبيّت آن نزد خداوند و انبيا و اوليايش غير قابل انكار است. اين اسم شريف، در لغت به معناى مالك آمده است. در لغت و ادبيات عرب، به كسى كه مالك چيزى شود رب اطلاق مى كنند:«من ملك شيئاً فهو ربّه» […]
سيد مصطفى حسينى
اسم شريف «ربّ» اسم مبارك و با عظمتى است كه محبوبيّت آن نزد خداوند و انبيا و اوليايش غير قابل انكار است. اين اسم شريف، در لغت به معناى مالك آمده است. در لغت و ادبيات عرب، به كسى كه مالك چيزى شود رب اطلاق مى كنند:«من ملك شيئاً فهو ربّه»
. كلمه ربّ، به تنهايى (بدون اضافه به اسمى) فقط بر خداوند اطلاق مى شود[۱] و اگر بر غير خداوند اطلاق گردد، حتماً بايد به اسمى اضافه شود؛ مانند كلام زيبا و توحيدى حضرت عبدالمطلب عليه السلام خطاب به فرمانده لشكر پادشاه حبشه. وى زمانى كه فهميد شترهايش را براى خرابى خانه خدا به سرقت برده اند، از آن ها خواست شترهايش را به او برگردانند. فرمانده آن ها به سربازانش گفت: «او [/ عبدالمطلب ] زعيم و رئيس قوم است، و من براى تخريب خانه اى [/ كعبه ] مى روم كه آن را عبادت مى كند. اگر عبدالمطلب از من مى خواست آن را خراب نكنم، مى پذيرفتم؛ [ولى فقط آزادى شترهاى خود را خواست ] شترهايش را به او برگردانيد» حضرت عبدالمطلب عليه السلام در جواب فرمود:«أنا رب الابل و لهذا البيت ربٌ يمنعه»
؛ من مالك شترها هستم، و براى اين خانه نيز مالكى است كه خود، مانع تخريب آن مى شود».[۲] اين جمله كوتاه و پرمعنا، بر كمال معرفت توحيدى آن بزرگوار، دلالت دارد.
كلمه رب به معناى سيّد، مدبّر، مربّى، متمم، منعم، قيّم و صاحب نيز استعمال شده است.[۳] راغب اصفهانى گويد: الرب فى الاصل التربيه و هو انشاء الشى ء حالًا فحالًا الى حد التمام
؛[۴] رب در اصل به معناى تربيت كردن است؛ تربيتى كه موجود مورد تربيت را به منتهاى كمال برساند. بعيد نيست اكنون كلمه ربّ در اين معنا ظهور داشته باشد؛ چرا كه استعمالش در اين معنا بسيار زيادتر از معانى ديگر است، و اين نحوه تربيت، مخصوص خداوند تبارك و تعالى است كه مى داند موجودات عالم هستى در سير تكاملى خويش به چه چيز نياز دارند و تنها او است كه مى تواند نيازهاى ايشان را در مسير رشد و تعالى برآورده سازد.
تعريف اسم شريف ربّ توسط حضرت موسى عليه السلام
حضرت موسى عليه السلام در پاسخ به سؤال فرعون كه پرسيد: «پروردگار شما كيست؟» به همين معنا اشاره كرد و فرمود: (رَبُّنَا الَّذى أَعْطى كُلَّ شَى ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى )[۵]
ربّ و پروردگار ما كسى است كه به هر موجودى آنچه لازمه آفرينش او بوده بخشيده، و سپس هدايتش كرده است.
اين، تعريفى كوتاه و پر معنا از كلمه ربّ است كه حضرت موسى عليه السلام به آن اعتقاد داشته است؛ از اين رو در تمام مشكلات بر او توكل كرد و خداوند هم به زيبايى عهده دار امور او شده، او را به سوى كمال هدآيت كرد و فرعونيان را مغلوب او ساخت.
اگر فطرت موسوى ما نيز- همچو موسى- به اربابان ظاهرى و باطنى پشت پا زده و برابر فرعون نفس امّاره بايستد و به مجاهده بپردازد و در تمام مراحل، به رب الارباب تمسك جسته و از او كمك خواهد، خداوند قطعاً ما را پرورش داده و به سوى كمال هدآيت مى كند.
يا رب تو زمانه را دليلى بفرست نمرودان را پشه چو پيلى بفرست
فرعون صفتان همه زبردست شدند موسى و عصا و رود نيلى بفرست!
رب اسم زيبا و اعظم الهى
اين اسم شريف، از اسماى حسناى الهى و از نود و نه اسم موجود در روآيت مشهور نبوى است كه طبق آن، اگر كسى نود و نه اسم را بخواند و احصا كند دعايش مستجاب و داخل بهشت مى شود.[۶] جمعى از بزرگان معرفت نيز اين اسم شريف را اسم اعظم الهى مى دانند.
دعوت عمومى خداوند به خواندن اسم رب خداوند، ما را به خواندن اين اسم شريف و تمسك به آن دعوت كرده و فرموده است: (ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ )[۷]
پروردگارتان را با حالت خشوع و ذلّت و پنهانى بخوانيد؛ زيرا خداوند، كسانى را كه از حد تجاوز مى كنند را دوست ندارد. بعضى مفسران، «معتدين» را به كسانى تفسير كرده اند كه با صداى بلند دعا مى كنند و صيحه مى زنند، و بعضى ديگر، مصداق «معتدين» را كسانى مى دانند كه در دعا، از خداوند چيزى مى خواهند كه لياقت آن را ندارند؛ مانند درجه و رتبه انبيا[۸]. در روايتى، «معتدين» به كسى تأويل شده است كه در دعايش، از حد تجاوز كرده و لعن و هلاكت شخصى را از خدا بخواهد.[۹] بديهى است منظور، لعن كردن كسى است كه استحقاق لعن و هلاكت را ندارد كه در اين صورت- طبق فرمايش رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم- لعن و هلاكت، به خودش باز مى گردد.[۱۰]
پس چه خوب است در مقام دعا و مناجات و راز و نياز با خدا، با خضوع و خشوع بگوييم:
يا رب ز كرم درى برويم بگشا راهى كه در او نجات باشد بنما
مستغنيم از هر دو جهان كن به كَرَم جز ياد تو هر چه هست بَر از دل ما[i]
[i] . ديوان ابوسعيد ابوالخير.
دعوت خداوند از پيامبران به خواندن اسم «رب» و توسل جستن به اين اسم شريف
خداوند، انبياى خويش را نيز در مقام راز و نياز و دعا، به توسل و تمسك جستن به اين نام زيبا تشويق و ترغيب كرده است؛ براى نمونه، خطاب به رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد: (قُلْ رَبّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانى صَغيرًا)[۱۲]
بگو: اى پروردگار من! به پدر و مادرم رحم كن؛ چنان كه آن ها مرا در كوچكى تربيت كردند.
(وَ قُلْ رَبّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الرّاحِمينَ )[۱۳]
بگو: پروردگارا! مرا ببخش و به من رحم كن كه تو ارحم الراحمين هستى، (وَ قُلْ رَبّ زِدْنى عِلْمًا)[۱۴]
و بگو: پروردگارا! علم و آگاهى مرا زياد كن.
از اين قبيل آيات، خطاب به پيامبران ديگر نيز بسيار است. اين آيات فراوان، از عظمت اين نام شريف و محبت خداوند به آن حكايت دارد.
توسل و تمسك پيامبران به اسم مبارك ربّ
انبيا و اولياى الهى نيز به تشويق و ترغيب خداوند پاسخ داده و در ادعيه و مناجاتشان با خداوند متعال، به اين اسم، بسيار توسل جسته اند كه به چند نمونه اشاره مى كنيم:
پروردگارش را خواند كه: «من مغلوبم؛ پس مرا يارى كن» و باز عرضه داشت: (رَبّ إِنّى دَعَوْتُ قَوْمى لَيْلًا وَ نَهارًا)[۱۶]
پروردگارا! همانا من قومم را شب و روز فرا خواندم.
در آيات بعد نيز حكايت مى كند كه او به اين اسم شريف متمسك شده است. خداوند هم دعايش را مستجاب و عذاب را بر كافران از قومش نازل كرد و مؤمنان را همراه حضرت نوح عليه السلام نجات داد.
پروردگارا! كيفيت زنده كردن مردگان را به من نشان بده.
خداوند نيز دعايش را مستجاب كرد و با زنده كردن چهار پرنده، چگونگى اين امر را به او نشان داد.
پروردگارا، مرا از گروه ستمكاران نجات بخش پس از يك سفر طولانى و رسيدن به شهر مدين، از فرط خستگى و گرسنگى به طرف سايه اى رفت و عرض كرد:
(رَبّ إِنّى لِما أَنْزَلْتَ إِلَى مِنْ خَيْرٍ فَقيرٌ)[۱۹]
پروردگارا! من به هر خيرى كه به سويم بفرستى، نيازمندم.
با مطالعه داستان حضرت موسى و نجوايش با خداوند، به آيات فراوان ديگرى نيز برخورد مى كنيم كه آن حضرت، به اسم ربّ متمسك شده است.
پيامبران ديگر نيز با اين اسم شريف سَر و سِرى داشته اند كه اگر آيات آن جمع آورى شود، انسان به جايگاه ويژه اين اسم نزد انبيا پى مى برد. اين نام زيبا در قرآن كريم، به صورت هاى مختلف، مانند ربى، ربّنا، ربّه و مشتقاتش ۹۸۰ بار از زبان پيامبران و در موارد ديگر ذكر شده است كه اگر اثر و فايده اى بر آن مترتب نبود، انبيا اين چنين به آن تمسك نمى جستند و اسم ديگرى را برمى گزيدند؛ به همين سبب عده اى از بزرگان، به اعظميت اين اسم شريف قائل شده اند.
خوب است انسان، هنگام راز و نياز با خداى بى نياز، به سيره و روش پيامبران و دوستان خداوند متعال اقتدا كند و رو به سوى رب الارباب گرداند و به اين اسم پر بركت تمسك جويد و بگويد:
يا ربّ بمحمد و على و زهرا يا ربّ به حسين و حسن و آل عبا
كز لطف برآر حاجتم در دو سرا بى منّت خلق، يا على الاعلى [۲۰]
و اين اسم شريف را حداقل به تعداد ابجد كبير آن (۲۰۲ بار) تكرار، و بيمارى هاى روحى و جسمى اش را با آن مداوا كند و لطف بى پايان و مهر و محبت خداوند را در قلب خود احساس نمايد؛ چرا كه نام خداوند، داروى دردها، و يادش شفاى بيمارى ها است.[۲۱]
آثار و خواص اسم شريف ربّ
در اين نام مبارك، آثار و خواص و بركات زيادى نهفته است؛ به گونه اى كه صادق آل محمد عليه السلام از برخى آثار و بركات آن پرده برداشته و فرموده است.
من قال عشر مرّات: «يا رب يا رب» قيل له: «ما حاجتك؟»
كسى كه ده بار بگويد: «يا رب يا رب» به او گفته مى شود: «حاجتت چيست؟»[۲۲]
در روايتى ديگر فرمود:
اگر كسى صد بار اين گونه صلوات بفرستد: «يا رب صلّ على محمد و آل محمد»
خداوند، صد حاجت او را برآورده سازد كه سى حاجت آن، دنيايى باشد و هفتاد حاجت، آخرتى.[۲۳]
همچنين حماد بن عثمان از امام صادق عليه السلام چنين نقل مى كند:
كسى كه پس از هر نماز صبح، پيش از سخن گفتن، بگويد: «رب صلّ على محمد و على اهل بيته»
؛ خداوند صورتش را از حرارت هاى آتش جهنم حفظ كند.[۲۴]
مرحوم كفعمى در بخش خواص اسماء الحسنى در كتاب بلد الامين فرموده است: من اكثر ذكره حفظه الله فى ولده [۲۵]
كسى كه اين اسم را بسيار بگويد، خداوند، او را در امر فرزندانش محفوظ دارد [و به فتنه فرزندان مبتلايش نسازد].
كيفيت تخلق به اسم شريف ربّ
اگر كسى بخواهد، به روآيت تخلّقوا باخلاق الله عمل كند و به اين اخلاق الهى متخلق شود، بايد همان گونه كه خداوند، در مقام تربيت مخلوقات آن ها را به منتهاى كمالشان مى رساند و لازمه كمال آن ها را فراهم مى كند او نيز بايد به زير دستان- اعم از فرزندان، شاگردان و دوستان و …- مربّى دلسوز و مهربان باشد و همواره آن ها را در سير و سلوك معنوى و ارتقاى فهم و بصيرت دينى كمك كند و در حد توان علمى آن ها را به سوى توحيد ناب رهنمون شود؛ همچنان كه حضرت يوسف عليه السلام، هم زندانى هاى خود را ارشاد مى كرد و همواره از لحظه لحظه اقامت در زندان، براى هدآيت انسان هاى محبوس در زندان طبيعت و نفس اماره كمك مى گرفت و با جمله كوتاه و زيباى (أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ)[۲۶]
بر تمام كثرات و بت هاى ظاهرى و باطنى خط بطلان كشيد و آن ها را به سوى خداى يگانه قهّار دعوت كرد. اميد است ما نيز به دعوت اين نبى و فرستاده الهى پاسخ مثبت دهيم و رهرو راه او و زمينه ساز ظهور يوسف زهرا عليه السلام باشيم.
پیوستها:
[۱] . كتاب العين، ماده ربب.
[۲]. اصول كافى، ج ۱، ص ۴۴۷، باب مولد النبى.
[۳] . مجمع البحرين، ج ۲، ص ۶۴٫
[۴] . مفردات راغب ماده ربب.
[۵] . سوره طه: ۵۰٫
[۶] . توحيد صدوق، ص ۱۹۵٫
[۷] . سوره اعراف: ۵۵٫
[۸] . مفاتيح الفلاح، ص ۱۲۲؛ عدة الداعى، ص ۱۵۲٫
[۹] . مستدرك وسائل الشيعه، ج ۹، ص ۱۴۱، باب ۱۴۰، ح ۱٫
[۱۰] . همان، ح ۲٫
[۱۱] . ديوان ابوسعيد ابوالخير.
[۱۲] . سوره اسراء: ۲۴٫
[۱۳] . سوره مؤمنون: ۱۱۸٫
[۱۴] . سوره طه: ۱۱۴٫
[۱۵] . سوره قمر: ۱۰٫
[۱۶]. سوره نوح: ۵٫
[۱۷] . سوره بقره: ۲۶۰٫
[۱۸] .سوره قصص: ۱۲٫
[۱۹] .سوره قصص: ۲۴٫
[۲۰] . ديوان ابوسعيد ابوالخير.
[۲۱] .« يا من اسمه دواء وذكره شفاء»،( مفاتيح الجنان، دعاى كميل).
[۲۲] .اصول كافى، ج ۲، ص ۵۲۰٫
[۲۳] . همان، ج ۲، ص ۴۹۳، باب الصلاة على النبى.
[۲۴].بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۱۳۱، باب ۴۳٫
[۲۵].بلدالامين، ص ۷۱۸، باب خواص اسماء الحسنى.
[۲۶] . سوره يوسف: ۹۳٫
این مطلب بدون برچسب می باشد.