۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » مقالات منتخب طلاب
  • 07 فوریه 2024 - 12:26
  • 89 بازدید
  • نویسنده :  محمّد حسن عمادی
گونه شناسی اجمالی عشق
گونه شناسی اجمالی عشق

گونه شناسی اجمالی عشق

  گونه شناسی اجمالی عشق   چکیده یک مسأله ای که اکنون در جوامع بشری خیلی پر رنگ و مبتلابه شده «عشق» است . عشق محبّتی الهی است در وجود تمام موجودات از جمله انسان هاو هیچ موجودی جودش خالی از عشق نیست . اکثر مردم جامعه به خاطر نشناختن جایگاه عشق وعشق  نفسانی از […]

  گونه شناسی اجمالی عشق

 

چکیده

یک مسأله ای که اکنون در جوامع بشری خیلی پر رنگ و مبتلابه شده «عشق» است . عشق محبّتی الهی است در وجود تمام موجودات از جمله انسان هاو هیچ موجودی جودش خالی از عشق نیست . اکثر مردم جامعه به خاطر نشناختن جایگاه عشق وعشق  نفسانی از حیوانی به دلیل مرز خیلی باریکی که بین این دو است در دام عشق مجازی حیوانی می افتند و آسیب های فراوانی می بینند و  کلاً به عشق بدبین می شوند . امروزه شاهد انواع شکست های عشقی و آسیب های عشق در جامعه هستیم مثل:« خودکشی ، افسردگی ،نا امیدی و پوچی، اضطراب و استرس و…» این کدام عشق است که انسان ها را به اینجا می کشاند، مگر قرار نیست ما عاشق باشیم و عاشقانه زندگی کنیم ولی سؤال اینجاست که حتی به قیمت این آسیب ها …!! ؟

لیکن آن عشق حقیقی که  قرار است ما را رشد دهد و به کمال برساند کدام عشق است ؟ اصلاً تعریف عشق چیست ؟ آیا هر عشقی مقدّس و رشد دهنده است یا فقط عشق حقیقی اینگونه است ؟

در پی سوالاتی که برای نویسنده در این مسیر جذاب و نورانی پیش آمده بود ترغیب شد که مقاله ای با توجه به این نوع سوال ها به  نگارش در بیاورد .

در این مقاله انشاألله به صورت مختصر وجامع به تعریف عشق و اقسام عشق که اعم از: عشق حقیقی ومجازی ، که  خود عشق مجازی هم که تقسیم می شود به عشق مجازی نفسانی و عشق مجازی حیوانی پرداخته شده است ؛ همچنین برای شناخت این دو نوع عشق از همدیگر معیار داده شده و به مزایا و معایب انواع عشق ها پرداخته شده.

کلید واژه : عشق ، عشق نفسانی ، عشق حیوانی ، ملّاصدرا ، ابن سینا

 

مقدمه :

عشق محبّتی الهی است در وجود تمام موجودات از جمله انسان هاست و هیچ موجودی  وجودش خالی از عشق نیست. عرفا و فیلسوفان و ادیبان زیادی تلاش کرده اند تعریف جامعی برای عشق بیان کنند و هرکدام عشق را به نحوی تعریف کرده اند. عشق سرنوشت ساز است و عامل شکست یا پیروزی انسان ها در زندگی می شود ولی کدام عشق؟ عشق حقیقی یا عشق مجازی ؟خود عشق مجازی تقسیم می شود به عشقِ نفسانی و حیوانی . معمولا ًافراد جامعه دچار عشق مجازی حیوانی می شوند و آسیب های فراوانی می شوند به همین خاطر کلاً به عشق بد بین می شوند در حالیکه این اشتباه است چون عشق امر مقدسی است .

در این باره مقالات علمی و کتاب های زیادی نوشته شده از جمله کتاب عشق واقعی نوشته شده از خانم پرستو ابراهیمی{ابراهیمی ،۱۳۸۳}و مقاله علمی وپژوهشیِ عشق نفسانی و عشق حیوانی نوشته شده از آقای قاسم دلدار وغیره ،تفاوت مقاله پیش رو با دیگر مقالات این است که خلاصه تر و جامع تر است و با توجه به دیدگاه بزرگان است .

مقاله پیش رو به خاطر اهمیّت موضوع اول عشق را به صورت لغوی واصطلاحی تعریف می کند و بعد اقسام عشق را بیان می کند و به خاطر اهمّیت عشق مجازی و تبعات آن به دیدگاه ملّا صدرا و ابن سینا در مورد عشق مجازی به صورت مفصل می پردازد .

هدف این است که ما معیارعشق مجازی نفسانی و حیوانی را بشناسیم وبا شناخت معیار ها در صورت مبتلا بودن به عشق مجازی حیوانی بودن هر چه زودتر خود را از دام این نوع عشق رها کنیم .

۱ـبررسی لغوی و اصطلاحی « عشق »

۱ـ۱ـتعریف لغوی« عشق»

فرهنگ های لغت ، اعم از فارسی وتازی ، از قبیل ؛آناندراج، فرهنگ فارسی معین وعمید ،لغتنامه دهخدا ، کشاف اصطلاحات فنون و نیز لغتنامه  های عربی همچون غیاث اللغات ، اساس اللغه ، المنجد الابجدی وغیره، عشق را عبارت از محبت شدید وعلاقه افراطی ودلبستگی وافر نسبت به یک شیء یا شخص میدانند . و در فرهنگ های معتبر فلسفی و عرفانی ، عشق را [میل مفرط و شوق شدید نسبت به چیزی ] تعریف کرده اند.«دکتر سید جعفر سجادی ،بدون ذکر تاریخ ۵۸۰» مرحوم الهی قمشه ای نیز می فرمایند :{عشق، استعداد حب ومحبت کامل به محبوب است [نیست فرقی در میان حب وعشق}. آن حالت محبت شدید، عشق است «مهدی الهی قمشه ای ، بدون ذکر تاریخ ۳/۱۳۹» .خواجه طوسی هم به تبع ابن سینا که می گوید:{ المحبة المفرطة هی العشق } می فرماید :{ الحب إذا أفرط سمی عشقاً }{الاشارات والتنبیهات مع الشرح للمحق الطوسی ۳|۳۶۰ } .

چنان که محی الدین عربی در فتوحات برای حب چهار ویژگی  بر شمرده است که عبارتند از :حبّ ، ودّ، عشق وهوی .همچنین در ترجمان الاشواق می گوید:{ حبّ، میل وعلاقه ابتدای ایجاد شده در قلب محب است و استقرار آن در قلب ، ودّ، نام دارد و وقتی که ودّ همه وجود انسان را در بربگیرد، عشق نامیده می شود.}«محمدحسین خلیلی،۱۳۸۹: ۱|۴۲» واژه عشق مشتق از عشقه است و آن گیاهی است که هرگاه به دور درخت پیچد آب آن رابخورد و رنگ آن را زرد کند و برگ آن را بریزد وبعد از مدتی خود درخت نیز خشک میشود، همین حالت نمایانگر عملکرد عشق است . به هر دلی که وارد شود صاحبش را خشک و زرد میکند که در این صورت تناسب عشق با عشقه که مصحح و مجوز این نامگذاری است نیز روشن می شود .{سید جعفر سجادی، ۱۳۶۱، ص۳۵۷}

۱ـ۲ـمعنا واصطلاح خاص «عشق»

در معنای خاصّ عشق، اختلاف فراوان است، برخی اساساً عشق را خارج از تعریف و تحدید دانسته اند، محی الدین ابن عربی ،رضوان الله علیه ، در الفتوحات المکّیه ، می فرماید :« هر کس عشق را تعریف کند ، آن را نشناخته و کسی که از جام آن جرعه ای نچشیده باشد ، آن را نشناخته، که عشق شرابی است که کسی را سیراب نکند »« محی الدّین ابن عربی ، بدون ذکر تاریخ طبع ،۲|۱۱۱»  البته ، این بیان در سلک عارفان کاملا مورد قبول است ، هرچند که ایشان ، درک حقایق اشیاء و موجودات را ، به درک شهودی می دانند و رأی حق هم همین است ؛ و واضح است که هر گزارشی از درک شهودی ، هرقدر هم که مطابق مشهودات عارف باشد ، باز گزارش است وعین درک او نیست .

اما بزرگان دیگری ازعارفان و فیلسوفان ، تلاش کرده اند عشق را تعریف کنند ، که در اینجا به اختصار ،به ذکر برخی از این بیانات پرداخته ، سپس، معنای درست عشق را ، با ذکر دلایلی ،بیان میداریم.

افلاطون ، این حکیم یونانی ، در معنای عشق می فرماید :« عشق عامل شرافت و اکتساب قدرت است ، آدمی می تواند به واسطه عشق وبا عنایت به تجلّی معشوق ، بر ضعف وزبونی وترس خود غالب شود ، و بدین ترتیب ، فرومایگی خود را در هم بشکند. عشق ، عاملی برای تهورّ وبی باکی ومقدمه ای برای پیروزی است »  «افلاطون ، ۱۳۵۱، ص ۱۶۲،۱۶۱،۱۶۰ »

چنانچه روشن است، در تعابیر افلاطون ، عشق ، به آثار و نتایج اش تعریف شده است، و باز حقیقت این پدیده در تعبیر علمی، مجهول مانده است، گرچه برای هر کس آن را بچشد، مجهول نخواهد بود.

ابن سينا، نیز در باب عشق ، در رساله العشق خود ، می فرماید: « هر یک از ممکنات، به واسطه ی جنبه ی وجودی که در اوست همیشه شائق به کمالات و مشتاق به خیرات میباشد ، و بر حسب فطرت و ذات، از شرور و نقائص که لازمه ی جنبه ی ماهیت و هیولات منتظر و گریزان است و همین اشتیاق ذاتی و ذوق فطری و جلی که سبب بقاء موجود است را ، ما عشق می گوئیم. » ( ابن سینا ، ۱۳۶۰ – ۱۸۲)

چنانچه ملاحظه کردید، و با دقت در رساله العشق مرحوم ابن سينا ، فهمیده میشود، او در تلاش است تا حدی منطقی برای عشق بیان دارد و الحق هم به فصول مهمی در تعریف عشق اشاره میکند ، اینکه عشق ، عبارت است از یک نحوه شوق، آن هم یک شوق فطری که هر موجود به کمال ما فوق خود دارد ، واقعاً  اشارات ابن سينا، در جای خود ، محل تحسین است، اما او در تعیین جنس عشق ، موفقیت چشمگیری نداشته، و در ادامه مطلب مفصل تر، به این نقص تعریف ، و چگونگی تکمیل آن، اشاره می کنیم و این تعریف، همانطور که معلوم است، شامل عشق موجود  به کمالات و خیرات موجوده ، نمی شود و تنها شوق موجود به کمالات مفقوده را شامل میشود، به همین جهت است که میگوئیم: تعریف جناب شیخ الرئيس، گرچه از وجه مانعیت برخوردار است ولی ، آنطورکه باید جامع باشد ، نیست.

یادآوری نکته ای دیگر لازم است، اینکه : جناب شیخ الرئيس ، از اولین فلاسفه ای است ، که به جاری بودن عشق، در تمامی موجوداتِ عالم ، تلویحاً و تصریحاً ، اشاره می نماید ، که البته از تعریف مذکور در بالا نیز این اصل، تلویحاً فهمیده میشود ، که باید این تعمیق او را ستود ، تا آنجا که مرحوم صدر المتالهین ، در اسفار اربعه ، به این نگاه عمیق شیخ الرئیس ، اشاره کرده ، و او را تحسین می کند.

شیخ شهاب الدين سهروردی ، ملقب به شیخ اشراق«رح» رساله ای مرموز و تمثیلی ، در باب عشق دارد ، به نام فى حقيقه العشق » ، او در بخشی از این رساله، میفرماید : { عشق ، خاص تر از محبت است، زیرا همه عشقی ، محبت باشد، اما همه محبتی، عشق نباشد، و نیز محبت ، خاص تر از معرفت است، زیرا که همه محبتی ، معرفت باشد، اما ، همه معرفتی، محبت نباشد؛ و از معرفت، دو چیز متقابل میتواند متولد شود، یکی محبت و دیگری عداوت} { شهاب الدین سهروردی ، ۱۳۷۳ : ۲۸۶/۳}

شیخ شهید ، در مونس العشاق ، یا همان رساله ی ( فى حقيقه العشق » هر عشقی را ، حاوى محبت میداند و محبت را اهم از عشق میشمرد و اولین منزل در وادی عشق را ، منزل معرفت میداند، و معتقد است بدون معرفت و محبت ، کسی را به وادی عشق راه نیست او در این رساله ، به تبیین معنا و جایگاه «حسن»، «عشق» و «خزن» در سیر اشراقی انسان می پردازد و با زبانی رمز آلود مبانی فلسفی – عرفانی عشق را ، در تناظری خاص با فلسفه ی مشاه ، بیان میدارد. آنچه در بیانات شیخ اشراق ، شایان توجعه است، اشاره ی دقیق و لطیف او ، به تقدم و ملازمت غیر قابل اجتناب عنصر معرفت، با عشق است از منظر او پدیداری عشق ، بدون تحقق نمره ای از معرفت، وجوداً ناممکن است نیز شیخ شهید ، سریان و جریان عشق در عموم موجودات هستی را ، محل توجه قرار می دهد.

اما ، در میان فیلسوفان بزرگ مسلمان، جناب صدر المتألهين ، حقیقتاً، فاتح معارف عمیق فلسفی، در قالبی جدید به نام حکمت متعالیه شده است بیانات او در باب عشق، نیز، در همین قلة  بلند به سر میبرد، همتنطور که در بیانات عمیق و موشکافانه  ملّاصدرا ، خبری از ضعف جامعیت در مفهوم عشق – چنانچه در تعریف شیخ الرئيس ، به چشم میخورد و نیز خبری از ابهام و ایهام در تبیین عقلانی با منظر عرفانی ، در مورد لزوم و مقدمیت عشق برای سیر اشراقی انسان سالک – چنانچه در بیانات رمز آلود شیخ اشراق ، به چشم می خورد نیست ملّاصدرا ، با تمام دقت عقلانی و با توجه به حقائق عرفانی و با توجه خاص به آیات قرآنی و روایات ماثوره ، حدود مفهوم عشق را معین نموده، به سریان و جریان این حقیقت، در تمامی موجودات، پرداخته و نیز جایگاه عشق آگاهانه ی انسانی  و لزوم آن برای سیر وجودی، در حین حرکت جوهری، برای وصول به مقام اوحدی ، را به اثبات میرساند ملّا صدرا ، با تبیین جایگاه اصیل ادراک و شعوره ، در تعیین جنس عشق ، و نیز تبیین و توجیه دقیق عشق هر موجود ، به کمالات موجوده، در کنار عشق او به کمالات مفقوده ، ضعف جامعيت تعريف عشق را به استواری، جبران مینماید و سپس در نهایت استحکام ، جریان و سربان عشق ، در صومِ موجودات هستی را با دو بیان قوی بیان می کند و ضعف توجيه جناب شیخ الرئيس  را در این باره گوشزد مینماید و سپس، چگونگی لزوم تحقق عشق مجازی ، برای وصولِ انسان سالک ، به عشق حقیقی و حقیقتِ عشق ، و نیز جایگاه ممدوح عشق مجازی و تفکیک آن با بخش مذموم عشق مجازی را به نیکی و در نهایت استواری بیان میدارد که در خلال مباحث این رساله ، إن شاء الله  به فراخور مباحث، به بخشهایی از گفتار او خواهیم پرداخت .

اجمالاً، در این بخش از رساله ، به تعریف حقیقت عشق ، از دیدگاه  ملّا صدرا ، اكتفا می کنیم صدر المتالهين ، در موقف هشتم از سفر سوم ، در اسفار اربعه ی عقلیه ، در فصل شانزدهم می فرماید : « بدان که خداوند سبحان برای هر یک از موجودات عقلی و نفسی و حتی و طبیعی، کمالی را مقرر داشته ، و در داتش ، عشق و شوقی بدان کمال و حرکتی برای به پایان رسانیدن آن نهاده است، بنابراین ، عشق ، جدای از شوق، اختصاص به مفارقات ،عقلی که از تمام جهات بالفعل اند نیز دارد، و به غیر آنها از اعیان موجودات ، که فاقد برخی از کمال اند و درشان ، قوه و استعداد هست به حسب خودشان، عشق و شوق ارادی و طبیعی، و نیز حرکتی که متناسب با آن میل به کمال است ، می باشد نیز ملا صدرا ، در جای دیگر از این فصل میفرماید: «هیچ موجودی از موجودات ، خالی از محبت و عشق الهی و عنایت ربانی نیست و هر موجودی ، اگر لحظه ای از این عشق و محبت خالی بماند ، هلاک میشود ، بنابراین ، هر موجودی عاشق وجود است و طالب کمال و خیر و گریزان از عدم و نقص او در ادامه میفرماید : « پس ، هر آنچه که مطلوب است امکان حفظ و ادامه اش به واسطه ی آنکه کمال اوست می باشد، پس معلول ، جز به واسطه ی علتش دوام پیدا نمی کند ملا صدرا ، ادامه میدهد پس هر موجود ناقصی ، جز به آنچه که قوی تر از وی است ، کامل نمی گردد، و نیز او علت و ادامه دهنده ی ذات و محقق و ثابت نگهدارنده هویت خودش ، می باشد ، پس ناگزیر تمام اشیاء ، عاشق کمال خویش و مشتاق بدان، هنگام فقدان آن و نیز عاشق تداوم کمال خويش ، وبقاء وجود واجب خویش ، هنگام وجدان آن هستند ، لذا ، عشق پیوسته و دائم ، برای هر موجود حاصل است، خواه در حال وجود کمال آن موجود باشد و یا در حال فقدان آن کمال ، حضرت صدرا ، در بخش دیگری از این فصل ، فرماید و میدانی که اثبات عشق، در چیزی ، بدون اثبات حیات و شعور و ادراک در وی تنها و تنها لفظ عشق است و نه حقیقت آن و پیش از این نیز اثبات حیات و شعور و ادراک در تمام موجودات گفته آمد و تحقیقش نه برای ابن سینا و نه برای هیچ یک از حکما که پس از وی آمدند منتشر نشده است» (محمد صدر الدین شیرازی ، ۱۳۹۲: ۳/ ۵۲۰ تا ۵۲۹)

ملا صدرا نیز در المبدء و المعاد میفرماید : « عشق ، شعور به کمال است ، و نیز شوق مرکب است از دو چیز، یکی لذتی از حیثیت ادراک مشتاق اليه ، و دیگری المی از حیثیت فقدان آن پس هر کس ادراکش اتم است ، عشق و شوفش ، اوفرخواهد بود.» (محمد صدر الدین شیرازی ، ۱۳۶۲ : می ۱۴۶ و ۱۴۷ )

چنانکه در متن فوق ، از حکمت متعالیه در اسفار عقلي اربعه » و نيز « المبدء و المعاد » ، دیده شد ، جامعیت و مانعيت تعريف ملا صدرا، رضوان الله علیه، برتمامی حکمای پیشین او ، چیرگی دارد ، و از آنجا که حضرت صدرا ، رضوان الله عليه ، این مفهوم را با پراکندگی، در حدود ده صفحه از اسفار بیان فرموده است ، ما ، با استفاده از بیانات او ، حدی منطقی را ، برای معنا و حقیقتِ عشق، به اختصار بیان میکنیم که خصوصیت جامعیت و مانعیت بیان او را داشته باشد: عشق ، نحوه ای خاص و لطیف از علم است، معرفت و شعوری خاص و لطیف، از این حیث که هر موجود ، چنانچه کمال مفقودی را برای خود درک نمود، به حسب لطافت آن در که و خصوصيت آن معرفت ، شوقى درک وافر را در خود درک میکند و میل مفرطی برای دستیابی به آن کمال مفقود، که معشوق اوست ، و نیز ، هر موجود ، هر لحظه که کمالات موجوده در وجود خویش را ادراک میکنند، به حسب لطافت آن در که و خصوصیت آن معرفت ، میلی مفرط را در درون خویش وجدان میکنند، نسبت به حفظ و ادامه و بقای آن کمال موجود ، و این نحوه ی خاص از ادراک، همان است که از آن تعبیر به عشق می شود ، در پی تعریف فوق ، تذکر نکاتی چند ضروری می نماید:

اینکه جنس عشق ، از جنس ادراک است، و تغییر ما از علم ، به معنایی خاص از علم اشاره دارد، منظور ما از علم نوعی لطیف از علم است بالاتر از تصور و مفهوم ذهنی و این همان عنصر معرفت است که شیخ اشراق ، نیز در بیان حقیقت عشق به آن اشاره فرمود معرفت، اخص از علم است ، امام خمینی  ، در تبیین خصوصیت معرفت، نسبت به علم میفرماید: گویند علم، در اصل لغت مخصوص به کلیات است و معرفت ، مخصوص به جزئیات و شخصیات و گویند: عارف بالله کسی است که حق را به مشاهده ی حضورته بشناسد و عالم بالله کسی است که به براهین فلسفیه علم به حق پیدا کند و دیگر، در معرفت سابقه ی فراموشی و نسیان ماخوذ است، پس چیزی را که ابتدائاً ادراک به آن متعلق شود، گویند علم به او حاصل شده و چیزی را که معلوم بوده، نسیان شود و ثانیاً مورد ادراک قرار گیرد، گویند معرفت به آن حاصل شد » ( امام خمینی ، ۱۳۸۶ : ص ۶۲۱)

اینکه عشق ، طبق این تعریف ، نحوه ای ادراک خاص است و شوق ، خصوصیتی از خصوصیات این ادراک است .

۲ – عشق ، هم نحوه ادراک شوق انگیز موجود فاقد کمالی خاص نسبت به آن کمال مفقود است ، و هم نحوه ادراک خاص موجود واجدِ کمالی خاص ، نسبت به حفظ و دوام آن کمال موجود است ، با این بیان ، این تعریف ، آن چنان جامعیت پیدا میکند، که عشق واجب متعال، نسبت به ذات اقدس خودش ، و تمام مخلوقاتش را شامل میشود، چه آنکه حتی سبحان ، واجد تمام کمالات، به نحو مطلق ، و در حدَ لا حدَّ له، می باشد و عشق او ، به ذات اقدس خودش ، عین علم او و حین حیات اوست، چنانکه در وحدتِ صفاتِ باری تعالى ، مفصل بحث می شود.

٣ – تعریف فوق ، عشقهای طرفی را نیز قطعاً شامل میشود، چه آنکه در عشقهای مجازی طرفی، عاشق ، به سبب تصرف قوه ی وهم ، چنانکه در جای خود، در آینده خواهد آمد ، ذاتِ معشوق را  و نیز وصال با ذاتِ معشوق را برای خود، به نحوه ای لطیف ، خیر و کمال میپندارد و این درک لطیف شوق انگیز ، همان است که او را در صدد وصال با معشوق بر می آورد و عاشق در نبود معشوق و هنگام فراق ، از آن جهت که خود را فاقد آن کمال خاص میبیند ، بی تاب است و در تکاپو ، و در هنگام بودن و وصال با معشوق ، از آن جهت که او را کمالی خاص برای خود می پندارد ، در سکونی موقت ، ولی عمیق و لطیف ، واقع می شود ، و در هر دو صورت  عشق ، به تعریفی که گذشت، صدق میکند پس روشن شد که عشق ، به تعریف بالا ، بر هر دو نوع عشق حقیقی و عشق مجازی ، صدق میکند .{کمالی، ۱۳۹۹، ۸، ۹،۱۰}

۲ـواژه عشق در منابع اسلامی

در قرآن کریم، که معتبر ترین منبع در منابع اسلامی شناخته شده و اعتبار سایر منابع هم به آن وابسته است ، از واژه عشق ومشتقات آن نشانی دیده نمی شود ، اما مفهموم ومضمون عشق که عبارت است ازمحبت شدید ودل باختن و بی قراری و به کار گیری تمام قوا ونیرو  های درونی وبیرونی در طریق محبّت است ، دیده می شود . در زبان عربی کلماتی مانند :صبابه ، وله ، شغف،تبتّل ، خلّل ، تیم ، هوا وغیره به معنای عشق و حالات شبیه به آن به کار می رود .

۲ـ۱ـأشدّ حُبًّا

در قرآن کریم در سوره بقره آیه ۱۶۵ می فرماید:{آنها که ایمان دارند ، عشقشان به خدا «از مشرکان نسبت به معبود هایشان »شدید تر است } همانطور که میبینید ، مترجمان قرآن کریم محبّت شدید را به عشق ترجمه کرده اند .

۲ـ۲ـ تبتّل

در سوره مبارکه مزمل آیه هشتم می فرماید :«نام پروردگارت را یاد کن و تنها دل باخته وبی قرار او باش .»واژه تبتّل در این آیه به صورت مستقیم معنای عشق را نمی رساند، ولی خواص و لوازم عشق را در بردارد .

۲ـ۳ـ مودّت

یکی دیگر از واژه هایی که در قرآن کریم مترادف با محبّت و دوستی به کار رفته «مودّت» است .مودّت به محبّتی اطلاق می شود که همراه تمّنی و آرزو است ، به همین دلیل یکی از اسماء الهی «ودود» است؛ چراکه خداوند متعال محل آرزوها و آمال همة موجودات است و «حمودود» هم یعنی محبوب .لذا خداوند محبوب همه است .«ابن منظور ،  بدون ذکر تاریخ،ج۵، ۲۴۸،۲۴۷  »

در احادیث وروایات اسلامی ، واژه عشق ومفهوم مستقیم آن به کار رفته است .مانند روایت نبی اکرم «ص» که فرموده اند :[أفضل النّاس من عشق العباده فعانقَها ، وأحبّها بقَلبه و باشرها بِجَسَده ، وتفرَّع َلها فَهو لایُبالی علی ما أصبحَ مِن الدنیا علی عُسر أم علی یُسر ]«محمد ابن حسن حرعاملی ج۱، ۶۱»

همچنین شیخ قمی در کتاب سفینه البهار ، در مادّة عشق ، حدیثی را از پیامبر «ص» نقل می کنند که :[ إنّ الجنهَ لأعشقَ السلمان مِن سلمان لِلجَنه] «عباس قمی ، ج۶، ۲۷۰» همچنین در سخنی دیگر پیامبر «ص» فرموده اند :[کسی که عاشق شود وکتمان کرده و پاکدامننی پیشه کند و سپس بمیرد ، شهید مرده است ] همچنین مناجات های پیشوایان معصوم«س» که در کتاب های روایی به ویژه در صحیفه سجادیه و مفاتیح الجنان آمده است ، حکایت از این دارد که عشق نه تنها از عوامل مهم دعا کردن است ، بلکه از عشق گفتن و در عشق شرح حال کردن نیز از اهمّ آن محسوب می شود .

به نقل از مفَضّل بن عمر از امام صادق «ع» در باره عشق پرسیدم .حضرت فرمودند :{دل هایی از یاد خدا تهی شد ، پس خداوند ، دوستی  جز خود را به آن نوشاند .}«الأمالی للصدوق ،۱۰۲۹،۷۶۵»

همپنین مولا علی «ع» فرمودند :{العشقُ مَرَضُ لَیسَ فیهِ أجرٌ و لا عوَضٌ } «شرح نهج البلاغه ۴۶ ،۲۶۰ ،۲۰» همچنین در بیانی دیگر می فرمایند :{عشق رنجی است که با دل فارغ [ از اندیشه وکار ] ،رویاروی می شود .}«شرح نهج البلاغه ، ۸۰۷، ۳۳۲، ۲۰ »

۳ـ انواع عشق

تقسیمات مختلف عشق عبارتند از : عشقق حقیقی ، عشق عقلی ، عشق مجازی ، عشق نفسانی ، عشق طبیعی ، عشق معنوی ، عشق نطقی ، عشق بهیمی ، عشق الهی ، عشق عفیف ، عشق غریزی عشق وضیع ، عشق روحانی ، عشق ظاهری ، عشق خدا ، عشق حیوانی ، عشق جسمانی  ، عشق افلاطونی ، عشق اکبر ، عشق اوسط ، عشق اصغر .«محمد بیدهندی ۱۳۹۳ |۳۵ »

۳ـ۱ـ تقسیم عشق ، به عشق حقیقی و عشق مجازی

نیروی شگفت انگیز عشق در همه انسان ها وجود دارد؛ چونکه هیچ کس نیست که در حرکت وکوشش وجست وجو نباشد، بلکه هر دلی به دنبال مطلوب و محبوبی بی قرار ونا آرام است ،منتها این جست وگریز در افراد مختلف ومتفاوت و دارای شدّت و ضعف است و چه بسا خود افراد از آن غافل باشد وخلاصه اینکه عشق ومحبّت در همه دلها وجود دارد و آدمی به امید زنده است ؛یعنی امید نیل به محبوب و معشوقی که برای خود برگزیده است .

عشق از شگفت انگیز ترین حالات روانی بشر است که از آن تعبیر اکسیر یا کیمیا می شود . عشق همانند اکسیر واقعی قدرت دگرگونی و انقلاب دارد و می تواند انسان را متحول کند .اهل معرفت بر این واقعیت  اصرار دارند که نیرومند ترین عاملی که می تواند زنجیره های دلبستگی های اضطراری و نیز تعلّق های اختیار ی را از دست وپای روح انسان باز کند ، عشق است ، امّا تا معشوق که باشد .

نوع عشق انسان بستگی به معشوق دارد . بنابراین ، در یک تقسیم کلّی عشق به دو نوع تقسیم می شود: ۱ـ عشق حقیقی ۲ـ عشق مجازی

۱ـ عشق حقیقی :عشقی که معشوق حقیقت مطلق و جمیل بالذات است که همان عشق کامل به حق تعالی است .«مرتضی مطهر ی،۱۳۶۸: ج۷ ، ۱۳۰» ملاصدرا ، عشق حقیقی را عشق به حق تعالی و شوق به لقاء ومعرفت ذات ، صفات و افعال او می داند واین عشق را بادة محبّت الهی که ویژه عرفای کامل و اولیای واصل است، نامیده است . در همین زمینه رسول خدا حضرت محمد «ص» می فرمایند که خداوند متعال می فرمایند :{هرگاه اشتغال به یاد من بر بنده ام چیره گردد، خوشی و  لذّتش را در یاد کردن خودم قرار دادم ،پس چون خوشی و لذّتش را در یاد کردن خودم قرار دادم ، با من عشق می ورزد و من با او عشق می ورزم . پس چون با من عشق ورزید و من با او  عشق ورزیدم ، حجاب میان خود و او را بر می دارم وخود ، نشانه های برابر چشمانش می شوم .}«کنز العمّال ،۱۸۷۲،۴۳۳۱ » این است از مصادیق حقیقی عشق ورزیدن با خداوند متعال ، که عشقی دو طرفه هست . کسی که عاشق خداست قطعاً عاشق اهل بیت «س» هم هست چون از مصادیق عشق به حق تعالی عشق به انسان های کامل است .

یکی از مصادیق عشق حقیقی ، وبه عبارت دیگر ، کامل ترین مصداق عشق حقیقی ، عشق حضرت حق به ذات مقدّس خود است .

ابن سینا می گوید  :[واجب تعالی عاشق ذات مقدّسش است ، خواه معشوق دیگران هم باشد، خواه نباشد. لکن اینطور نیست که معشوق دیگران نباشد، بلکه معشوق خودش ودیگران نیز هست]

۲ـ عشق مجازی : عشقی که معشوقش مجازی است ، یعنی جمال وکمال که در معشوق هست از خودش نیست ، بلکه عاریتی است .«مرتضی مطهری ،۱۳۶۸،ج ۷، ۱۳۰ »هر عشقی به غیر ذات اقدس خداوند و صفات وافعالش ، عشق مجازی خواهد بود . مثلاً  عشق به صفات خداوند از آن حیث که عشق به صفات خداوند است و تحت عشق به ذات اقدس اوست ، عشق حقیقی است ولی اگر بتوان فرض کرد کسی به صفات او، عشق بورزد ، از آن حیث که آثاری مطلوب و آیاتی از کمال را دارد ، باز عشق به غیر ذات خداوند بوده وعشق حقیقی نبوده است .در عشق به افعال الهی خداوند هم همینطور است ، اگر از آن حیث که آثاری از جمال و آیاتی از کمال را دارد وبا قطع اتصال توحیدی اش ، به ذات اقدس الهی در نظر گرفته شود ، باز چون عشق به غیر ذات اوست عشق حقیق نبوده .

عالی ترین نوع عشق مجازی عشق به انسان های کامل است ، این عشق بعد از عشق به خدا که عشق نهایی وحقیقی است بالاترین درجه ارزش را دارد چون خالی از هرگونه شهوت وحیوانیت است .

شروع عشق در زندگی و سرگذشت اکثر عرفا با عشق مجازی بوده است . در عرفان از عشق مجازی ـ البته در مراحل اولیه ـ عاملی برای جذب گام به گام انسان به سوی حق بهره می گیرند .

از این لحاظ که حسن و زیبای در حقیقت ، یک حقیقت وسیع است و مانند حقیقت وجود از نظر عرفا دارای مراتب متعدد از لحاظ شدّت و ضعف است ، و چون استعداد ، درجات و حالات انسانی متفاوت است ، لذا برای بعضی ها همان عشق به مظاهر ، خود گامی است برای نیل به عشق و جمال حقیقی . به وسیله عشق مجازی می توان در افراد احساسات عمیق معنوی را بر انگیخت و شور و جذبه عاطفی را تقویت کرد . بنابراین عشق زمینی به منزلة آمادگی ، تمرین و آموزش برای ورود به عشق آسمانی است .

۳ـ۲ـ  تقسیم عشق مجازی ، به عشق مجازی حیوانی «شهوانی» وعشق مجازی نفسانی ، در انسان

اگر عشق انسانی به صورت وشکل ظاهری ، همراه با شهوت وتمتّع جنسی باشد ، این عشق مجاز ی حیوانی است ، که به محبت حیوانات شباهت دارد؛ یعنی همان محبّت جسمانی همراه با تمتّع وکامجویی جنسی که منشأ آن شهوات حیوانی و لذّت بهیمی است ، لذا به این نوع عشق ها ، عشق بهیمی هم اطلاق می شود . این نوع عشق از غلبه نفس امّاره  وحیوانی بر قوّة عاقله است ؛ یعنی نفس حیوانی نفس ناطقه را به خدمت گرفته و در راه شهوت هزینه می کند و اغغلب  با فسق وفجور  و حرص و آزمندی همراه است و متعلّق به مردمان رزل و دون مایه است که البته در  طریق تزکیه وتهذیب نفس رهزن است .

اگر عشق به انسانی ، به دلیل مشاکلت و همانندی جوهری نفس عاشق به معشوق  باشد و عاشق شیفته کمالات روحی و فضایل اخلاقی و شمایل معشوق باشد ، چنین عشقی را مجازی نفسانی خوانند که راهگشا ومفید بوده و آثار ارزشمندی در جان عاشق به جای می گذارد .«ملاصدرا،۱۷۴،۷»  . صادق ترین علامت عشق حیوانی وشهوانی این است که ، در عشق حیوانی وصال به معشوق پایان بخش آن است و پس از کامجویی به سرعت وشتاب رو به سردی وخاموشی می رود و چه بسا محبوب منفور ترین اشخاص نزد محب شود که نمونه عینی آن فراوان در انسان ها دیده می شود .

۴ـ نظر ابن سینا در مورد عشق مجازی

یکی از ابعاد وشؤون وجودی انسان و قوه عاقله این است که نیازمند دیدن روی زیبا و سیمای فریباست و تمایل به تماشا زیبا رویان دارد ؛ چون این امر در برخی موارد جزء ظرافت و فتوّت شمرده شده است .حال، این حسن طلب و ظرافت طبع ، کار کدام قوّه است؟ این امر به دو صورت می تواند واقع شود :

۱ـ« صورت اول اینکه مختص به قوّة حیوانیت انسان باشد، که در اینصورت به این عشق ، لطیف طبعی و جوانمردی  اطلاق نمی شود و عقلا آنرا به عنوان زیرکی ، ذکاوت وجوانمردی قلمداد نمی کنند ، چون وقتی انسان از نیروی شهوت به صورت حیوانی استفاده کند ، قوة ناطقه در معرض کاستی و نقص است . همچنین از اینگونه شهوات باید اجتناب کرد چون به نفس ناطقه زیان و خسارت وارد میکند  .این صورت اوّل همان عشق مجازی حیوانی و شهوانی  است »

۲ ـ« صورت دوم اینکه ، بین نفس ناطقه  قوة حیوانیت شریک باشد .از آنجا که شأن قوة عاقله ادراک کلیات عقلی ابدی است نه جزییات حسّی که در معرض زوال وفنا هستند ، پس معلوم می شود که این حالت به مشارکت و همکاری یکدیگر است . بنابراین ، هرگاه انسان صورت زیبا و دلربایی را به اعتبار وجه تجردی دوست بدارد، وسیله ای برای ارتقاء و افزونی در خیریت است .

چنین عاشقی مشتاق چیزی است که در تاثیر  از معشوق محض و موثّر اول«خداوند متعال » ، نزدیک تر است و این محبّت وعمل او وسیله ای برای اتّصال به معشوق حقیقی و تشبّه به مفارقات است . چنین عشقی ، لطافت طبع ، زیرکی و فتوّت نامیده می شود .

به همین علت ، افراد  لطیفُ طبع و حکیمان باهوش که حتّی طریق عشق در سلوکشان معنی ندارد، معمولاً قلبشان به یک چهره زیبای انسانی متعلق بوده ودر دلشان محبّت یک انسان زیبا چهره را داشته اند .علّت این تعلق قلبی به انسان زیبا رو ، این است که آدمی از فضیلت انسانیّت بهرمند است و این خودش فضیلت بزرگی است . این چهره زیبا و خوش اندامی ، فضیلت حساب می شود و این فضیلتی است که از اعتدال طبیعت ناشی می شود و فعل خداوندی است که در طبیعت نمودکرده است . در نتیجه، شایسته است که از عشق ناب و خالص به او بخشیده شود .

۵ـ نظر ملّاصدرا در مورد عشق مجازی

ملاصدرا هم مانند ابن سينا عشق را به مجازی و حقیقی تقسیم نموده و علق حقیقی را به خداوند صفات و افعال او اختصاص داده و عشق مجازی را به دوع نفسانی و حیوانی تقسیم میکند. عشق نفسانی عشق به زیبایی معشوق در نفس است که از مشابهت و مشاکلت جوهری میان نفس عاشق و معشوق ناشی می گردد. در این عشق استحسان عاشق از شمایل معشوق به سبب این است که آنها را ناشی از نفس دانسته و در نفس نیز مشاهده مینماید او عشق نفسانی را دارای لطافت نفس و پاکیزگی می داند چونکه سالک را از شهوات نجات داده و به سوی معبود می کشاند .اما عشق حیوانی را ناشی از نفس اماره میداند که غالباً با انواع فسق و فجور، تجاوز و حرص همراه است؛ چونکه منشأ عشق حیوانی را ، شهوت بدنی و تمتع جنسی تشکیل میدهد در این گونه عشق ها توجه عاشق فقط به ظاهر معشوق بوده و چیزی جز ظاهر رانمی بیند. مهم ترین عشقهای مجازی از نظر ملاصدرا عبارتند از:

۱- محبت نفوس حیوانی به نکاح و جفت گیری که فلسفه آن بقای نسل وحفظ نوع است .

.۲ـ محبت رؤسا نسبت به ریاست و حرص در طلب آن و تلاش برای حفظ جایگاه که انگار به صورت فطری در ذات و نفسشان قرارداده  شده و فلسفة آن برتری و قدرت گرفتن  نفس بر افراد زیر نظرش که این باعث لذت بردن نفس می شود .

۳ـ محبت تاجران و ثروتمندان برای به دست آوردن مال و حریص بودن در جمع و ذخیره کردن اموال که انگار این نیز محبت در نفسشان به صورت پایدار مانده .

۴ ـ محبت علما و حاکمان  بر استخراج و به دست آوردن علوم و تدوین آنها در کتابها و نشر آن علومشان و بحث کردن از مشکلات و پیچیدگی آنها و یافتن اسرار آنها و یاد دادن آن علوم به دانشجویان . این محبت هم طبیعی وفطری این قشراست و فلسفه آن بیدار کردن نفوس  از مرگِ نادانی و غفلت و نسیان است .

۵ – محبت صنعتگران در جلوه دادن صنعتشان و حرص بر  نیکو ساختن و زینت دادن آن است.این محبّت هم غریزی و فطری این قشر است و در آن مصلحت خلق و نظم جامعه است .

محبت به زیبارویان نیز یکی از جلوه های عشق مجازی است که به خاطر مواجة با ارزش های دینی و اخلاقیات همیشه محل بحث بوده است. این نوع از عشق به صورت علاقه ی شدید انسان به انسانی دیگر ظهور مییابد که از حالت اعتدال فراتر رفته به مرحله ای میرسد که عاشق از حالت طبیعی خود خارج میشود به گونه ای که خواب و خوراک از او گرفته شده و تمام توجّه او منحصر به معشوق زیبا روی خود میگرددـ که معمولا این جور عشق ها در نوجوانی بیشتر رخ می دهدـ مانند حالتی که مجنون عامری در برابر لیلی داشت . خلاصه این که حالتی در عاشق به وجود می آید که تمام کمالات و فضایل و خوبیها را در وجود معشوق میبیند و حاضر است که تمام زندگی و حتی جان خود را به پای او فدا کند از همه چیز میبرد و همة فکر و خیالش معشوق است،اصلاً دیگر آنقدر غرق در معشوقش می شود که خودش را یادش می رود ،گرمایی خاص در وجود خودش احساس می کند و خودش را در آتش این عشق می سوزاند و از این سوختن در عشقِ معشوقش کمال لذت را میبرد.

ملاصدرا در يك فصل از اسفار به بحث از عشق ظرفا و خوش چهره ها پرداخته و درباره ماهیت آن به صورت مفصل پژوهش و بررسی کرده است. در این که بسیاری از ظرفا به خوبرویان عشق ورزیده و به دیدار شمایل آنان عجیب مشتاقند جای هیچ گونه شکی ،نیست اما در مورد ماهیت این عشق که ممدوح است یا مذموم میان حکما اختلاف زیادی  وجود دارد .

برخی از حکما این عشق را مذموم دانسته و بدیهای آن را بازگو می کنند. گروهی دیگر آن را از  فضایل نفسانی می دانند و در ایــن بـاب محاسن بسیاری را بازگو می کنند. گروهی از حکما از درك علل و اسباب آن عاجزند و کسانی دیگر از حکما این عشق را يك نوع بیماری نفسانی می دانند و در آخرگروهی هم آن را يك جنون الهی دانسته اند.

شهید مطهری در این ،مورد بحث مختصری دارد که بیشتر برگرفته از نظرات ملّاصدرا در اسفار است ایشان میفرماید:

{بعضى خودشان را با این کلمه خلاص کردهاند که این یک بیماری یا يك ناخوشی و يك مرض است این نظریه فعلاً تابع و پیرو ندارد که عشق را صرفاً يك بيماری بدانیم؛ نه تنها بیماری نیست، بلکه میگویند يك موهبت اس. }

شهید در ادامه ی بحث میفرماید : بعضی معتقدند که عشق يك نوع بیشتر ندارد و آن همان عشق جنسی است و تمام عشقهای موجود دربین بشر ریشه در غریزه ی جنسی دارد که فروید را یکی از قائلان به آن می دانند اما این تئوری به هیچ وجه قابل قبول ما نیست ؛ چون عشق های جنسی ریشه در خود محوری و خود بینی و منفعت طلبی عاشق و تصاحب معشوق برای خود دارد که البته نام عشق را نمی توان بر آن گذاشت و بهتر است به آن امور تعبیر شهوت شود در عشق اصلاً مسأله ی وصال و تصاحب مطرح نیست . اصل بحث فنای عاشق در معشوق است که با خود خواهی اصلاً سازگار نیست این جاست که مسأله ی ما داغ می شود و محل بحث و پیدا قرار می گیرد و شایستگی تحلیل در فلسفه و روانشناسی را پیدا می کند، ملاصدرا، عشق ظرفا به خوش چهره ها را از جمله امور ممدوح و نیکو به محسوب می کند و میگوید عشق ورزیدن به خوش چهره ها به عنوان یک امر طبیعی و بدون هیچ تکلف و سختی و وانمود ،کردن در دل و جان خیلی از مردم موجود است. حالا  اگر این نوع عشق که به عنوان يك امر عادی در دل و روان بسیاری از مردم موجود است باید به مبادی و علل پیدایش آن و همچنین به غرض و آثار وجودی آن توجه کامل  داشت.  ملاصدرا معتقد است که این نوع عشق که از آن التذاذ بـه وچهره های زیبا و محبّت بی حد و اندازه نسبت به زیبارویان است که در جان و روان  اکثر مردم وجود دارد از مقدرات الهی است که این مقدرات تابع مصالح و احکام خاصی است و از این رو نیکو شمرده شده است.

وی میگوید:« ما کسی را نیافتیم که دارای قلب لطیف و طبع دقیق ذهن صاف و بالآخره روان مهربان بوده باشد ولی در عین حال در تمام مدت عمر خود از این نوع محبت بی بهره .باشد بی بهره بودن از این نوع محبت برای دلهای سخت و طبایع ،خشك، به خصوص در میان برخی از اقوام و ملل امکان تحقق داشته و قابل مشاهده میباشد. از جمله کردها، عربها تركها و زنگیها را میبینیم که از این نوع عشق خالی اند و بیشتر آنها عشقشان را محدود در ازدواج کرده اند. چنان که این امر در طبایع دیگر حیوانات نیز نهفته است و هدفشان از این امر در ،طبیعت باقی نگه داشتن نسل و نژادشان میباشد؛ زیرا اشخاص پیوسته در سیلان و دگرگونی اند .

۶ـ رابطه عشق حقیقی و مجازی

در مورد رابطه عشق حقیقی ومجازی اقوال زیادی و سخن بسیار گفته شده .بعضی از بزرگان رابطه این دو را بطور کلی نفی کرده اند وهیچ گونه ارتباطی میان این دو قایل نیستند ولی در مقابل این قول بسیاری از بزرگان هم ارتباط نزدیکی برای این دو قایلند و عشق مجازی را پلی برای رسیدن به عشق حقیقی میدانند :« المجاز قنطره الحقیقه »به این قنطره بسیاری از علمای اعلام وعرفا اشاره کرده اند و آن را قبول دارند . از جمله آنها احمد غزالی ،عین القضات همدانی ، نجم الدّین رازی و ابن عربی را نام برده اند .  در قرآن عشق ورزی به زیبای های دنیوی ، به عنوان وسیله به رسمیت شناخته شده است .یک نمونه از این عشق ورزی های مجازی عشق بین زن ومرد است که اگر دقت کنیم در قرآن حداقل به صورت سه داستان  یوسف و زلیخا وسلیمان و بلقیس و آدم وحوا  بیان شده است .

عشق ورزی به انسان های دیگر هم در قرآن کریم امده است مانند :« عشق حضرت یعقوب«ع»به یوسف«ع» یا مثل عشق حوریان به مومنان در بهشت ، ولی بهترین داستان داستان حضرت یوسف«ع» است که احسن القصص گفته شده و به وضوح متضمّن عشق حقیقی و مجازی است .

به دلیل قنطره بودن عشق مجازی برای عشق حقیقی ؛ در ابتدای سیر سلوک عرفانی ، برخی مشایخ ،این نوع عشق را برای برخی شاگردان تجویز می کردند . البته  دقت شود که برای برخی نه برای همه. سبزواری در پاورقی اسفار می گوید :« علت این که برخی مشایخ اینطور دستور داده اند این است که برای کندن چنگال نفس از لذّات وشهوات عالم طبیعت و مادّه ، بعد از جذبه و انجذاب به حق  و بعد از مجاهدت شرعی ، قوی ترین سبب ، عشق است .»«ملّاصدرا ،ج۷،۱۷۳»

ملاصدرا برای عشق مجازی یک ارزشمندی نسبی قایل است و معتقد است که چون این گونه عشق ورزی راهی برای رسیدن به عشق حقيقى است به طور مطلق ممدوح و ارزشمند نیست؛ یعنی این جوری  نیست که در هر حالتی و در هر زمانی و برای همه افراد مفید و راهگشا باشد و يك نوع ارزش شمرده شود ؛ بلکه دارای شرایط و ضوابط خاصی است که باید لحاظ شود و إلا آثار منفی در پی دارد ، ملّا صدرا معتقد است که عشق مجازی نفسانی برای همه افراد فضیلت و خیر شمرده نمی شود، حتی برای اهل سلوك هم در تمام مراحل سلوك پسندیده و مفید نمی شود بلکه استفاده از این عشق در اواسط سلوك عرفانی مفید وباعث رشد واقع میشود آنهم زیر نظر استاد ، این هم بخاطررقیق کردن نفس و بیدار شدنش از خواب غفلت و جهالت و خارج کردن نفس از وادی شهوت های  حیوانی سودمند است اما زمانی که نفس انسان با معارف الهی به کمال رسید و به مرحله ی عقل بالفعل که به علوم کلی احاطه دارد رسید دیگر عشق به صورت زیبا و شمایل لطیف انسان درست نیست؛ چونکه باید این نکته توجه شود که این نوع ،عشق گذرگاه ،است نه ،مقصد مقصد ما ذات مقدّس حق تعالی است. به  همین دلیل که عرض شد کسیانی که از عشق مجازی عبور کرده اند و به عالم عشق حقیقی وارد شده اند بازگشتشان به مرحله ی قبلی،غلط و مذموم است؛ پس چنین عشقی برای آن سالکی فضیلت است که در مراحل سلوك، حدّ وسط بين نفس حیوانی و عقل محض – عقل بالفعل – باشد.«ملّاصدرا ،ج۷،۱۷۳»

عشق مجازی زمانی موجب لطافت نفس و نورانیت باطن و مقدمه رشد و کمال حقیقی که رسیدن به عشق حق تعالی است می شود که عاشق دارای سه شرط باشد -۱ شهوت بر عاشق حاکم نباشد بلکه شمایل معشوق حاکم باشد؛ -۲ عفت نفس داشته و در کل متقی باشد. ۳- استفاده از چنین عشقی برای سالکان در اواسط سلوك عرفانی، آن هم زیر نظر استاد وبه دستور استاد باشد.

ملاصدرا در بیانی جامع غرض نهایی و حکمت غایی از عشق پاک مجازی را که در نفسوس سالکان و انسان های با ذوق و صاحب لطافت متمرکز میباشد چنین وصف میکند :

{غرض غایی و حکمت عالی از وجود چنین عشقی در نفوس ظرفا و اهل ذوق این است که آدمی از خواب غفلت بیدار شده و مدتی با آن ریاضت و تمرین کرده و از حالت قوه به مرحله ی فعلیت و از امور مادی و جسمانی به امور معنوی و نفسانی برسد و سپس از امور نفسانی به امور دایمی کلّی – که همان عشق به لقای الهی و لذات آخرت است – ارتقا یابد.}

باید توجه داشت که تمام نیکوی ها و لذت های مطلوب نفس و همه ی زیبایی هایی که در عالم ماده و صورت دیده میشود نشانه ای برای محاسن و زیبایی های آخرتی و مثالی برای صورت های زیبای روحانیِ معنوی   است تا وقتی که انسان به این زیبایی زمینی نگاه میکند به زیبایی آخرتی شوق پیدا کند و زمانی که به هدف دنیایی خود رسید در حقیقت آن با تدبر و تأمل وعمیق  نگاه کند تا رشد کند و آن صورت مجرد و دلربا را که در نهایت زیبایی و نیکویی است از بین صورت های طبیعی ظلمانی بدست آورد؛ به طوری که حتی در حالت غیبت و نبود معشوق جرمانی از رو به روی چشمانش  ،عاشق نقش آن صورت روحانی از نفس که در او شکل گرفته فراموش و محو نشود . و در حقیقت تنها آن صورت روحانی ، معشوق واقعی باشد و دیگر هیچ .

۷ـ ممدوح بودن عشق مجازی نفسانی از نظر ملّا صدرا

 ملّا صدرا معتقد است که عشق های مجازی ، چه آگاهانه و چه غیر آگاهانه باشد پرتوی عشق حقیقی است .

آنچه از استدلال ملّاصدرا در مدح و ثنای عشق مجازی فهمیده میشود آن است که وجود چنین مهرورزی در سرشت انسان از نهاده های الهی است که پروردگار عالم در نهان و نهاد او به ودیعت نهاده است.  بازگشت این استدلال عقلانی ،ملاصدرا در واقع به این امر است که این پدیده ی شگفت انگیز معلولی از حکمت قضا و قدر است که در وجود انسان گنجانده شده است ،بنابراین میتوان گفت که تمایل و توجه انسان به زیبایی حس زیبا دوستی جمال خواهی و شور و شوق به خیر و کمال که لازمه ی انفكاك ناپذیر تحقق عشق است از سنّت قضا و قدر الهی است.

دلیل دیگری که ملاصدرا بر حسن و مدح عشق نفسانی ابراز می دارد غایت و غرضی است که بر این گونه عشق ها مترتب است. وی دو غایت برای آن بیان میکند ۱ – آراسته شدن معشوق یعنی صبیان و غلمان به علوم و ،آداب فضایل و مکارم و تهذیب نفوس آنان . ۲- لطافت نفس و نورانیت قلب عاشق .

توضیح غایت اول: از جمله اغراض و اهدافی که در این گونه عشقها تعقيب می شود، عبارت است از تربیت نوجوانان تأدیب نوخاستگان و کودکان همّت گماردن به تزکیه و تطهير نفوس ناطقه ی آنها تعلیم دادن علوم جزیی همانند : صرف و نحو بلاغت و سخنوری حساب و هندسه و غیر آن و هم چنین آموختن صنعت های ظریف آداب عادات پسندیده، اشعار نغز و موزون، آوازهای گوش نواز، تعلیم داستانها و قصه های آموزنده و اخبار و احادیثی که از معصومین«ع»روایت شده است . خلاصه آراستن کودکان و نوجوانان به کمالات روحی و فضایل قلبی و همچنین آموختن علوم و معارف مختلف به ،آنان از فواید این نوع عشق است .

ملاصدرا بر این عقیده است که کودکان اگرچه از تربیت پدران و مادران خود برخوردار و بهره مند می باشند ولی هنوز به معلمان و استادان مهربان و عالم نیازمند خواهند بود، به همین جهت است که عنایت ازلی ،پروردگار رغبت به کودکان و محبّت به خردسالان و عشق به خوبرویان را در دل و روان بزرگان قرار داد تا از این طریق، باب تعلیم و تربیت مفتوح بماند و بزرگان در مورد تعلیم و تربیت خوبرویان حداکثر کوشش را به عمل آورند پر واضح است که قوی ترین عامل و مهم ترین سبب این توجه و عنایت محبّت و علاقه و دوستی معلّم و شاگرد است که انگیزه ی این محبت آموزگار ،زیبایی خوش ترکیبی و ملاحت آموزنده است بدین ،ترتیب پروردگار هستی در جهت تدبیر احسن و اکمل نظام ،خلقت سبب سازی میکند؛ چراکه خداوند درتحقق آرمانهایش از تسبیب اسباب و آلات بهره میگیرد. پس وجود عشق مجازی نفسانی در جان انسان ،لطیف به علّت این حکمت هاست . این نکته لازم است توجه شود که این غایت از ابتکارات ملاصدر است که به ذکر این غایت و فایدة  آن اثری دیده نمی شود .

توضیح غایت دوم:

این غایت یعنی لطافت نفس و نورانیت قلب عاشق همان تلطیف سری است که ابن سینا نیز به آن معتقد بود ملاصدرا میگوید عشق انسانی نفسانی که منشأ آن طغیان قوه ی شهوانی و حیوانی نباشد، بلکـه خـوش ترکیبی خوش خلقی موزون و منسجم بودن حرکات و سکنات معشوق و در کلمه ی ، جامع به تعبیر ابن سينا :« يأمر فيه شمائل المعشوق ليس سلطان الشّهوة »«ملّاصدرا ،ج۷، ۱۷۲»  باشد فضیلت و کمال محسوب میشود و دل را نرم ذهن را تیز و نفس را بر ادراك امور شریف و عالیه آگاه میسازد این گونه مهر ورزیدن نفس آدمی را نرم و ملایم میگرداند که البته این ملایمت و نرمی خود ناشی از غم و اندوه، اشك انفكاك ناپذیرند و آه و ناله ی عاشق است؛ چراکه غم و عشق از هم از این رو مشایخ طریقت به مریدانشان در آغاز کار دستور عشق ورزی میداده و گفته اند: «العشق العفيف اوفى سبب فى تلطيف النّفس و تنوير القلب»«ملّاصدرا ،ج۷، ۱۷۴|۱۷۲ » يعني عشق ،پاک کامل ترین اسباب در نرم کردن نفس و تابناک کردن دل است و در احادیث آمده:« انّ الله جَميل و يُحّبُ الجَمال » هم چنین گفته شده:« مَن عَشقَ فَعَفّ و ثُم ماتَ،  ماتَ شَهيداً »«محمّدی ری شهری ،ج۶ ،۳۳۱»

عشق مجازی نفسانی باعث میشود که باطن انسان از علایق مختلف پیراسته گردد؛ زیرا انسان وقتی یک دل بستگی داشته باشد شناختن آن و ارزیابی آن نسبت به مطلوب حقیقی آسانتر بوده و در نتیجه دل برداشتن از آن آسان تر است  اما اگر کسی دل بستگی های متعدد داشته باشد و هر موردی از دلبستگی هایش را شناسایی و ارزیابی کند و بخواهد از آن دست بردارد باز هم مورد دیگر از علایقش او را حجاب و سد راه خواهد بود البته این مسأله یک امر نسبی است و نمیتوان به طور کلی نتیجه گرفت که گذشتن از یک دل بستگی آسان تر ازدل بستگیهای متعدد است؛ چراکه یک دلبر ،داشتن دلیل بر سهولت دل برداشتن از او نیست چه بسا که انسان از علایق متعدّد و در عین حال سطحی خیلی آسانتر از یک علاقه ی عمیق بتواند دل بر کند. البته شناخت یک دلبستگی و ارزیابی آن نسبت به معشوق حقیقی آسانتر از دلبستگیهای متعدد است به هرحال وقتی انسان دارای هّم واحدی شد ، تمام انرژی و قوای او در یک متمرکز می شود و او را به سوی هدف اصلی سوق میدهد. از دیگر ویژگیهای عشق نفسانی این است که عاشق در پی ریختن هستی خود به پای معشوق است و حاضر است هر کاری را به سبب او انجام دهد اما صاحب عشق حیوانی در صدد تصاحب معشوق و تمتّع از او و تخلیه ی شهوت حیوانی خود است. بنابراین این که برخورد عفیفانه و صبورانه با عشق مجازی نفسانی در زدودن زنگارها و ناخالصی ها از وجود انسان بسیار کارساز خواهد بود؛ به گونه ای که حصار انسانیت و خودبینی را در او می شکند و عطش حرکت به سوی کمالات و زیباییها را در او شدّت میبخشد و او را بر درک امور معنوی و متعالی آگاه میسازد.

۸ـ معایب عشق مجازی «حیوانی»

عشق مجازی تاثیرات مثبت یا منفی یا هر دورا  بر انسان خواهد گذاشت ولی در عشق مجازی حیوانی چون منشأش شهوت حیوانی است ، عاشق بیشتر دنبال لذّت است و در این راه کمتر به خود معشوق اندیشه می کند ؛ یعنی بیشتر از اینکه معشوق محور باشد ،لذات عاشق محوریت دارد.

در اینجا عشق به عنوان لذّت شخصی مدّ نظر قرار می گیرد ، لذا اینجا معشوق ارزشمند نیست ، بلکه آن لذتی که می رساند ، مورد تایید و اعتبار است .

از این گونه عشقها که مبتنی بر هوی و هوس می باشند در جامعه فراوان دیده میشود متأسفانه که معشوق برای عاشق بعد از ،وصال عادی میشود و عشق عاشق سرد می شود و وقتی که عشق عاشق سرد شد آن وقت دشمن بد طینت معشوقی میشود که با او آن همه عهد و پیمان بسته بود لذا اگر، معشوق دیگر برایش سودی نداشته باشد حاضر نیست لحظه ای را در محبّت او بگذراند ؛ چراکه او بنده ی دیگری شده است معشوق که از این دگرگونی بی خبر ،است عهد و پیمان را به یاد عاشق میآورد و از او توقع مهر و وفا ،دارد غافل از این که سر و کارش با کس دیگری است.

در این نوع عشق وفای به عهد کمتر دیده میشود؛ زیرا عاشق نه آن شجاعتی را دارد که معشوق را از سرد شدن عشقش آگاه سازد و نه میتواند به عهد و پیمانی که بسته بود وفا کند چون برایش سخت است ، لذا از معشوق میگریزد و پیمان شکنی می کند ،بنابراین عموماً عشق مجازی حيوانی از عفاف و پاکی و حسن اخلاق دور است؛ چراکه عاشق به معشوق واحد اکتفا ندارد و پلیدانه و غیر متعهدانه به دنبال کسان دیگری میگردد تا بتواند آتش ناپاک وخبیث  نفس خویش را خاموش کند.

دیگر این که عاشق در این گونه عشق از قهر معشوق فرار میکند ومی ترسد و این نشان از خامی عشق و عاشق دارد ؛ حال آن که عاشق واقعی باید به لطف و قهر معشوق راضی و خوشحال باشد و ارزش فراق را کمتر از وصال نداند مسأله ی دیگر اینکه ،عاشق سیر جان و خرد معشوق را به سوی کمال متوقف میکند ،چونکه تمام هّم و غم معشوق را متوجّه خود می کند .

از دیگر تأثیراتش این است که دلبستگی  و بد تر ازآن وابستگی شدید می آورد . در عین اینکه فکر عاشق شب و روز درگیر معشوق است دیگر تمرکز اصلی را از دست می دهد ، و چشم دیدن معشوق خود را با غیر از خود ندارد .

از تأثیرات دیگر عشق مجازی شهوانی میتوان به یاس و نا امیدی و اعتقاد به پوچی در صورت عدم دسترسی و وصال و حتی اقدام به خودکشی اشاره کرد که البته بسیار دیده شده که در صورت وصال هم نیز یأس و نا امیدی و احساس پوچی در این گونه عشق ها وجود دارد؛ به صورت که عاشق قبل از وصال از نرسیدن به خواسته هایش نا امید است و از این که توانایی رسیدن به مقصود خود را ندارد و شرایط برایش فراهم نبوده احساس پوچی میکند و زمین و زمان برایش تیره و تار است ؛ اما بعد از ،وصال هنگامی که عاشق به خواسته های خودش میرسد معشوق آن جذبة اولیة خود را از دست میدهد وتمام توهمات عاشق هم به تبعش تمام میشود و عشق عاشق فروکش میکندبه همین خاطر ممکن است دوباره دچار یاس شود از این که آن طور که تصور و توهم میکرده نبوده است . از طرف دیگر چون این گونه عشقها بر پایه ی شهوت و غریزه ی جنسی است عاشق بعد از وصال به سطحی بودن این گونه لذت ها آگاه می شود و از آنجایی که نتوانسته است خلاً روحی و درونی خود را پر کند احساس پوچی می کند.

علامه محمدتقی جعفری درباره ی تأثیرات عشق مجازی به چند نکته اشاره کرده است . از جمله این که:{۱ نفی کردن جهان هستی با تمام قوانین و عظمتش و اثبات دو چشم و ابرو و بینی و دهان زیبا -۲ بردگی ابدی و سپردن شخصیت و اختیار به دست معشوق ۳ ـ پای گذاشتن روی همه ی نوامیس جهان هستی ۴ ـ محو کردن نیک و بد از قاموس زندگی  ۵ ـمسخره کردن ،اندیشه عقل و دانش در هر مرتبه و قلمروی که فعّالیت کنند -۶- حتی خود زشتی و زیبایی و عظمت و پستی نیز به طوفان جنون عشق مبتلا شده از ارزیابیهای صحیح بر کنار میشود } «محمّد تقی جعفری ،ج۱۲، ۲۵۳»

البته شایسته ذکر است که در عشق مجازی حیوانی ،هم چه در صورت وصال و چه عدم وصال میتوان متوقف نشد و به مراحل بالاتر رسید. واقعیت این است که از این نوع عشق در جامعه امروزی فراوان دیده میشود اما عكس العمل افراد نسبت به این عشق در صورت وصال و عدم وصال متفاوت ومهم است ،و سرنوشتشان را تعین می کند .

همان طور که گفتیم وتحقیقات نشان داده است در این گونه عشق ها در صورت عدم وصال به معشوق،  بسیاری از افراد دچار نا امیدی و پوچی میشوند و حتی اقدام به خودکشی میکنند اما میتوان این فقدان و عدم وصال را وسیله ای برای حرکت به مراحل بالاتر قرار داد؛ چراکه معمولاً عدم وصال با سوز و گداز و همچنین اشک آه و ناله همراه است لذا میتواند برای تصفیة درونی مؤثر واقع شود. همچنین میتوان به این وسیله به ناپایدار و فانی بودن دنیا و لوازم آن پی برد و دیگر این که به ظواهر و خوشیهای آن اعتماد نکرد حتی در صورت وصال نیز میتوان این مرحله را مقدمه ای برای رسیدن به مراحل بالاتر دانست بدین صورت که اگر انسان خود را از بند شهوت رها کند و در حد مشروع از لذتهای مادی و جسمانی بهره ببرد میتواند برای تکامل انسان مؤثر باشد؛ چراکه گذرا و سطحی بودن لذتهای جسمانی و مادی خیلی سریع برای انسان آشکار و موجب دلزدگی می شود واین خودش یک نوع نعمت است و اگر انسان دقیق شود، متوجه میشود که پشت این لذات فانی و سطحی لذات دایمی و عمیق وجود دارد.

از طرف ،دیگر مشکلات و رنج هایی که از طرف معشوق متوجه انسان می شود از قبیل بی وفایی جور و جفا ، نامهربانی و خصوصیاتی از این قبیل میتواند انسان را متوجّه ان معشوق ازلی کند که جز او همه هیچ است . حتّی میتواند بسیاری از این خصوصیات را که معشوقش فاقد آن است در خود پرورش دهد . البته این راه بسیار مهلک و خطرناک است و دل کندن از معشوق خیلی خیلی سخت است وزمانبر ؛ انسان باید سعی کند اسیر این گونه عشق ها نشود و در صورت دچار شدن پایبند شهوات نشود و از این مرحله خود را به عشق مجازی نفسانی و سپس به عشق حقیقی برساند با عنایت الهی.

در این که عشق های حیوانی پلید و نامطلوب هستند هیچ شکی نیست چونکه در آن لذت جنسی منظور است و اساس آن جز شهوت نیست و آثار شوم و مهلک آن بر همگان معلوم و آشکار است، اما این نوع عشق ها، در حالیکه به نفسه مطلوب نیست ولی از جهاتی قابل توجه بوده و میتواند نوعی از ارزش را به همراه داشته باشد؛ البته آن در صورتی است که عشق ممزوج با عقل باشد یعنی عقل در تمامی مراحل همراه عاشق باشد تا مبادا آن عشق آلوده به اغراض شهوانی گشته و به ناکجاآباد کشیده شود و فقط جنبة حیوانی پیدا کند. اگر این تمایل شهوانی با سلامتی و حضور عقل شکل بگیرد و با پاکی وعفت توأم ،باشد میتواند به گونه ای مثبت تلقی شود و زمینه ساز تشکیل خانواده و ازدیاد  نسل را به بار آورد و در غیر این صورت با فساد توأم است که هم مذموم است و هم مورد نقد و انتقاد اهل معرفت قرار گرفته است.

افلاطون به بازاری بودن این نوع عشق اشاره کرده و میگوید :{عاشق بازاری که عشق او به صورت است و تن نه سیرت و جان عشق پست .دارد چنین عشقی پایدار هم نیست چه عشق به چیزی است گذرنده و فانی و در معرض تغییر و تحوّل از این رو وقتی میگذرد و عاشق بال می گیرد و به دنبال معشوق دیگر به پرواز میآید و قول و وعده و وفاداری را شادابی جوانی گذشت عشق او هم به کلی از یاد می برد اما عشقی که به خلق و خوبی نجیب است پا برجا است و نابود نمیشود} «افلاطون ،۲۹۴»

آنچه که فساد پذیر باشد و در رهگذر زمان کاسته و ناپدید شود واقعاً لایق مقام معشوقی نیست . عشق باید ،پایدار ازلی و ابدی باشد . عشق های صورتی ناپایدارند ، چراکه این گونه عشق ها بر پایة زیبایی جسمانی است که هر وقت به هر علتی از آن کم شود، سقوط و افول عشق حتمی و مسلّم است .عاشق و معشوق هیچ کدام خواهان حقیقت هم نیستند بلکه هر دو تابع نفس و شهوت خویش هستند که عاشق معشوق را صرفاً برای ارضای شهوت نفس خویش می خواهد ،  و به همین دلیل هم زیبای جسمانی معشوق برای عاشق خیلی مهمّ است و چنانچه از جمال او کاسته و تغییر ماهیت دهد از عشق آن نیز کاسته می شود حتی اگر از جمال او کاسته هم نشود زیبایی صورت بعد از ،مدتی برای عاشق عادی می شود واین نیز یک روند طبیعی است.

اگر معشوق از سیرت نیکو و فضیلت اخلاقی بی بهره باشد چه بسا زیبایی صورت ارزش خود را از دست می دهد ولی عکس این نیز صادق است؛ چه افراد زیادی که صورت زیبا ندارند اما از حسن خلق و سیرت نیکو برخوردارند که این سیرت ،زیبا صورت را نیز زیبا جلوه میدهد بر این اساس حیات جسم که گاهی معشوق واقع میشود بر پایة روح است؛ این روح است که حیات دارد وابدی است  و گر نه جسم که بنفسه صاحب حیات نیست و حقیقت در بقای روحانی است ، نه به صورت جسمانی . روح زیبا است که  جسم را زیبا نشان  می دهد .لذا توجّهی هم که به جسم میشود به سبب کششهای روحانی و جذبه های معنوی است که در جسم تجلی پیدا کرده است.

دقت شود که در عشق های صورت ،  امکان این که بتوان از صورت گذشت و به معنی رسید ، وجود دارد . بنابراین ، توجّه به صورت و جمال در صورتی که از روی شهوت و به عنوان پرستش و دلباختگی در مقابل آن و همچنین متوقف شدن در آن باشد غیر معقول و ناپسند است؛ چراکه ما را از رسیدن به هدف نهایی که درک زیبایی و کمال مطلق است دور می کند اما اگر توجّه به صورت و جمال از روی شهوت نباشد بلکه بخاطر درک زیبایی به عنوان نمونة کمال و جمال مطلق ، باشد معقول و قابل ستایش است ، این همان عشق مجازی نفسانی است که توجه به گوهر وجودی انسان است که اتصال و وحدت روحی را دنبال خود دارد؛  به این صورت که عاشق شیفته و دلباخته کمالات روحی و فضایل اخلاقی معشوق است ،  لذا به دلیل همانندی جوهر نفس میتواند کمالات و فضایل معشوق را در خود پرورش دهد. به گونه ای که اگر احساس کند همان گوهری که در وجود معشوق است در وجود خودش هم هست حالت اتصال روحی و یگانگی در او به وجود میآید که تصویری زیبا و متعالی است .

ناگفته نماند که اکثر عشق های مجازی در جامعه ، از نوع عشق حیوانی است که وسیله ای برای تکامل نمی تواند باشد . دیگر این که آسیب ها و مضراتی که از عشق مجازی حیوانی در جامعه مشاهده می شود از قبیل محدود شدن عرصة تفكّر ،حاکمیت احساسات کور ،زیادشدن  فریب کاری ها و سوء استفاده های مالی و جنسی از یکدیگر،  احساس پشیمانی و سردرگمی ،سرزنش کردن خود ودیگران ،کنار گزاشتن منطق ، دور شدن از مذهب رو آوردن به دنیای بی خیالی ، تنفّر یافتن از جنس مخالف ، اضطراب و افسردگی ، احساس حقارت و خواری سرد و خاموش شدن عشق و احساس اولیه، پرخاشگری و انتقام ،تنوع طلبی ، یأس و نا امیدی احساس پوچی و بی هدفی و اقدام به خودکشی و صدها مورد دیگر باعث دید منفی نسبت به عشق های مجازی شده است .اینها به وفور در جامعه دیده شده .چون در این نوع عشق ها راهی برای رسیدن به عشق حقیقی وجود ندارد ،برخی کلاً منکر رابطة  عشق های زمینی با عشق الهی شده اند در حالی که این آثار نتیجه ی طبیعی عشق های مجازی حیوانی است؛ چراکه اصل و اساس آن بر پایه ی شهوت و تمتع جنسی است لذا ماندن  در این گونه عشق ها نمی تواند قنطره ای برای عشق حقیقی باشد، لکن منشأ عشق های مجازی نفسانی کمالات روحی و فضایل اخلاقی است لذا برای رسیدن به عشق حقیقی راهگشا و مفید است .

نکته ای که در آخر لازم میدانم ذکر کنم این است که عشق نفسانی مرز خیلی باریکی با عشق حیوانی دارد . چون معمولاً هر دو کششی است که بین دو جنس مخالف به وقوع می پیوندد ،منتها از دو جنبة بشری نشأت میگرد . شاید یکی از دلایلی که باعث شده واکنش منفی نسبت به عشق مجازی در جامعه رخ بدهد ناشی از تشابه بین عشق نفسانی و حیوانی است .

نتیجه گیری :

آنچه در صدد بحث کردن از آن در این مقاله بودیم این بود که عشق را تعریف کنیم و بگوییم عشق در تمام موجودات وجود دارد وجزي از وجودشان است و به انواع اصلی آن پرداختیم یعنی عشق حقیقی و مجازی ،ملاک ها و نشانه های عشق مجازی نفسانی و عشق مجازی حیوانی را ذکر کردیم ، به علت فراگیر بودن عشق مجازی حیوانی در جامعه  .

عشق نفسانی مرز خیلی باریکی با عشق حیوانی دارد . چون معمولاً هر دو کششی است که بین دو جنس مخالف به وقوع می پیوندد ،منتها عشق نفسانی منشأش مشابهت نفس عاشق و معشوق است ولی عشق مجازی حیوانی منشأش تمتع جنسی و شهوت است  . شاید یکی از دلایلی که باعث شده واکنش منفی نسبت به عشق مجازی در جامعه رخ بدهد ناشی از تشابه بین عشق نفسانی و حیوانی بوده است  واینکه اکثر مردم دچار عشق مجازی حیوانی می شوند وفکر می کنند این  آن عشقی است که مارا رشد می دهد ومقدمه ای به سمت کمال انسانی و عشق حقیقی است، در صورتی که آن عشق عشقِ مجازی نفسانی است نه حیوانی .

امیدارویم که هر کسی که درگیر عشق مجازی حیوانی شده با توجه معایب کثیر آن که ذکر کردیم با پناه ببردن به خداوند متعال و استمداد از اهل بیت «س» و عقل از آن رها شده و نیل به سمت عشق حقیقی که خداوند است پیدا کند .

و آخَر دَعوانا أن الحَمدُلله ربّ العالَمین

فهرست منابع :

* قرآن کریم

* نهج البلاغه

۱ـ ابن عربی ،محي الدّین{بدون ذکر تاریخ چاپ}. الفتوحاتالمکیّه .بیروت .دار صادر.

۲ـ افلاطون{۱۳۵۱ش}پنج رساله . تهران : بنگاه ترجمه و نشر کتاب .

۳ـ ابوعلی سینا{ش۱۳۶۰}.رسایل ،رساله العشق .تهران : ناشر مرکزی .

۴ـانصاری، ابن منظور {ق۱۴۰۸}.لسان العرب .بیروت . داراحیاء التراث العربی .

۵ـ سهرودی ،شهاب الدّین{ش۱۳۷۳}.مجموعه مصنّفات ، مونس العشاق .تهران: پژوهشگاه علوم انسانی .

۶ـ سجّادی ، سید جعفر{۱۳۵۴ش}فرهنگ لغات و اصطلاحات وتعبیرات عرفانی .تهران: کتابخانه طهوری .

۷ـ سجّادی ،سیدجعفر{ش۱۳۶۱}فرهنگ علوم عقلی ،تهران: انجمن حکمت و فلسفه اسلامی .

۸ـ صالحی، صغری و محمّد بیدهندی{ش۱۳۹۳}. نقش عشق در تکامل وجودی انسان .اصفهان: دفتر تبلیغات اصفهانی حوزه علمیه قم ،شعبه اصفهان .

۹ـ قمی ،شیخ عباس{ش۱۳۷۴}سفینه البهار .خراسان رضوی : آستان قدس رضوی .

۱۰ـ کمالی ،امیرحسین{ش۱۳۹۹}. مقاله سکون عشق ،ص۱۷،۱۸

۱۱ـ موسوی، امام روح الله{ش۱۳۶۸}. شرح چهل حدیث .تهران: مؤسسه نشر و تنظیم آثار امام .

۱۲ـ ملّاصدرا ، محمّدصدر الدین شیرازی{ش۱۳۹۲ }. اسفار عقلی اربعه . تهران :انتشارات مولی.

۱۳ـ ملّاصدرا ،محمّد صدر الدین شیرازی{ش۱۳۶۲ } .المبدء و المعاد . تهران: مرکز نشر دانشگاهی .

۱۴ـ نصیر الدین طوسی، خواجه محمّد{ق۱۴۱۳}. الإشارات و التنبیهات. قم: مؤسسه النعمان .

 

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *