گونهشناسی روایات فقهی یعقوب بن شعیب در کتب اربعه (باب زکات) چکیده «گونهشناسی» نوعي تقسیمبندی و تنظیم دادهها با توجه به مشخصات آن و بر پایه معیارهایی خاص است. بر اساس تعداد و اقسام روایات یک راوی میتوان با جايگاه تاريخي، نقش و سهم حديثي راوی در انتقال تراث فقه اماميه و همچنین جریان […]
گونهشناسی روایات فقهی یعقوب بن شعیب در کتب اربعه (باب زکات)
«گونهشناسی» نوعي تقسیمبندی و تنظیم دادهها با توجه به مشخصات آن و بر پایه معیارهایی خاص است. بر اساس تعداد و اقسام روایات یک راوی میتوان با جايگاه تاريخي، نقش و سهم حديثي راوی در انتقال تراث فقه اماميه و همچنین جریان فکری و جایگاه او میان دیگر راویان آشنا شد که این ثمرهای مهم برای علم رجال و حدیث محسوب میشود. از طرفی دیگر میتوان بیان نمود که راوی بر اساس روایاتی که در شاخههای فقهی، کلامی، تفسیری، اخلاقی دارد، در چه حیطهای تخصص بیشتر داشته است و اینکه آیا راوی از کسانی بوده که امام علیهالسلام قواعدی کلی را جهت فهم مسائل برای وی تبیین میکرده یا صرفاً از کسانی بوده است که پرسشهایی مصداقی داشته است؟ و این مسأله در فهم برتر حدیث جزء مباحث کلیدی و اصلی به شمار میآید.
با توجه به جایگاه که «یعقوب بن شعیب» در بین اصحاب امام صادق علیه السلام داشته، در این نوشتار به معرفی این راوی و گونههای احادیث فقهی او پرداخته شده است. گفتنی است که این راوی هر چند در علم کلام از توانایی بسیار بالایی برخوردار بوده است، با این وجود تعدادی از روایات فقهی نیز از این راوی در منابع حدیثی گزارش شده است که لازم است این میراث حدیثی بر اساس گونهها مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. جری و تطبیق، تبیین واژگان کلیدی آیات، توضیح مفاهیم کلیدی، تبیین حکمت و… از مواردی است که در میان گونههای حدیثی راویان بسیار دیده میشود.
روش تحقیق در این مقاله روش توصیفی تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای است .
کلید واژهها: یعقوب بن شعیب، روایت، زکات، فقهی، رجال
قلم فرسایی در حوزه گونهشناسی روایاتی که از اهل بیت علیهم السلام نقل شده است امری است بس صعب و دشوار و در عین حال بسیار مهم و پرفایده. اهمیت آن بدین خاطر است که بر اساس تعداد و اقسام روایات یک راوی میتوان با جايگاه تاريخي، نقش و سهم حديثي راوی در انتقال تراث فقه اماميه و همچنین جریان فکری و جایگاه او میان دیگر راویان آشنا شد که این ثمرهای مهم برای علم رجال و حدیث محسوب میشود. از طرفی دیگر میتوان بیان نمود که راوی بر اساس روایاتی که در شاخههای فقهی، کلامی، تفسیری، اخلاقی دارد، در چه حیطهای تخصص بیشتر داشته است و اینکه آیا راوی از کسانی بوده که امام علیهالسلام قواعدی کلی را جهت فهم مسائل برای وی تبیین میکرده یا صرفاً از کسانی بوده است که پرسشهایی مصداقی داشته است؟ و این مسأله در فهم برتر حدیث جزء مباحث کلیدی و اصلی به شمار میآید.
پژوهش پیرامون گونه های روایات فقهی یعقوب بن شعیب که بنا بر قول گزارش¬های علمای رجال و نیز شرح حال نویسان از اصحاب امام باقر ، امام صادق و امام کاظم علیهم السلام است از مصادیق بارز همین مدعاست. در این نوشتار بعد از بیان کلیات و طرح تحقیق، ابتدا تحلیل آماری تمام روایات یعقوب بن شعیب از حیث نوع روایت (فقهی، تفسیری، کلامی، اخلاقی) انجام گرفته و سپس روایات فقهی او در کتب اربعه بررسی سندی ، بیان نوع گونه روایات و همچنین شمولیت نسبت به ابواب فقهی مورد بحث بوده است.
ابومحمد یعقوب بن شعیب، نوة میثم تمار است که در قبیله بنیاسد میزیسته است.[۱] سال تولد وی چندان دقیق نیست ولی بنابر تصریح طبقه او در رجال که محضر سه امام باقر و امام صادق و امام کاظم علهیمالسلام را درک نموده است، میتوان گفت در قرن دوم هجری میزیسته است. بنابر تصریح برقی و شیخ طوسی در کتاب رجال، یعقوب بن شعیب از جمله اصحاب امام باقر، امام صادق و امام کاظم علیهمالسلام است.[۲] در صورتی که نجاشی و ابن داود و علامه حلی او را فقط در زمره اصحاب امام صادق علیهالسلام معرفی نمودهاند.[۳]
در کتب علم رجال بیان شده که یعقوب بن شعیب کتابی داشته است ولیکن هیچ گزارشی از محتوای آن در دسترس نیست. تنها گزارش آن دستیابی نجاشی به این کتاب است که به ابن ابیعمیر میرسد و ایشان از کتاب یعقوب بن شعیب خبر داده است. طریق نجاشی به این کتاب عبارت است از: «عدة من أصحابنا، أخبرنا محمد بن علي القزويني قال: حدثنا أحمد بن محمد بن يحيى قال: حدثنا أبي قال: حدثنا أحمد بن محمد بن عيسى قال: حدثنا محمد بن أبي عمير عن يعقوب».[۴]
در میان رجالیان متقدم امامیه، نجاشی، ابن داود حلی و علامه حلی از زمره کسانی هستند که تصریح به ثقه بودن یعقوب بن شعیب نمودهاند و دیگر از رجالیان متقدم هیچ توصیف رجالی درباره وی بیان نکردهاند.[۵] گفتنی است که رجالیان متأخر همگی بر وثاقت یعقوب بن شعیب اتفاق نظر دارند.
در بین کتب رجالی، ابن داوود از جمله کسانی است که به تعداد احادیث منقول از یعقوب بن شعیب اشاره کرده است که به گفته ی وی شمار آن به ۵۰۰۰ حدیث از امام صادق علیه السلام می رسد .[۶]
یعقوب بن شعیب در مجموع کتب الاربعه دارای ۱۸۳ روایت می باشد که از این تعداد بیشترین احادیث مربوط به ابواب فقه است . بعد از فقه ، ۱۷ روایت به تفسیر آیات قران اختصاص دارد و ۱۵ حدیث به اخلاق و۱۳ روایت به علم کلام مربوط می شود . در میان احادیث منقول از یعقوب بن شعیب ۳ روایت نیز با موضوع طب به چشم می خورد .
قابل ذکر است که تعداد ۲۰ روایت از مجموع ۱۸۳ روایت تکراری بوده و با صرف نظر از این احادیث نمودار فراوانی ۱۶۳ حدیث در جدول زیر قابل مشاهده است .
روایات یعقوب بن شعیب در مجموع از حیث سند ؛ در سه دسته صحیح ؛ موثق و ضعیف قرار می گیرند که بیشترین اسناد احادیث وی صحیح است که تعداد آن ۱۲۰ روایت می باشد ، همچنین تعداد ۱۴ روایت موثق و ۱۲ روایت ضعیف شمرده شده است .
قابل ذکر است که در بین احادیث یعقوب بن شعیب روایتی با سند حسن یافت نشد .
با بررسی های انجام شده ؛ مشخص شد که روایات یعقوب بن شعیب از حیث فراوانی گونه به سه دسته کلی تقسیم می شود که به ترتیب اکثریت عبارت اند از: بیان احکام فقهی و شرایط آن ، بیان چگونگی شیوه اجرای احکام و بیان فلسفه احکام که تعداد آن ها به ترتیب فروانی گونه ۱۰۸ ، ۹ و ۳ روایت می باشد که می توان در نمودار زیر مشاهده کرد .
قابل ذکر است بعضی از روایات داخل دو گونه می باشد که در نمودار درهر دو قسم آن وارد شده است
با بررسی انجام شده در مجموع روایات یعقوب بن شعیب با توجه به شمولیت روایات نسبت به ابواب فقهی ؛ نتیجه این حاصل شد که کل احادیث منقول از او در ۱۶ باب فقهی تقسیم بندی میشود که بیشترین روایات در مرتبه اول به باب حج و در مرتبه دوم به باب بیع اختصاص دارد همچنین تعداد و فراوانی دیگر روایات در سایر ابواب فقه در نمودار زیر قابل مشاهده است .
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْحُلِيِّ أَ يُزَكَّى فَقَالَ إِذاً لَا يَبْقَى مِنْهُ شَيْءٌ.[۷]
اولین روایت در مورد شخصی است که از زکات جواهر از حضرت صادق علیه السلام سوال میپرسد. حضرت در جواب میفرمایند اگر زکات آن پرداخت شود دیگر چیزی باقی نمی ماند و در نتیجه زکات ندارد. این روایت از گونه بیان حکم و همچنین گونه تبیین حکمت است و سند روایت مذکور صحیح می باشد .
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْعُشُورِ الَّتِي تُؤْخَذُ مِنَ الرَّجُلِ أَ يَحْتَسِبُ بِهَا مِنْ زَكَاتِهِ قَالَ نَعَمْ إِنْ شَاءَ.[۸]
در این روایت آمده است که از حضرت امام صادق علیه السلام سوال شده که اگر شخصی به خاطر اجباری سهم زکات خودش را به حاکم ظالم بپردازد آیا این پرداخت کافی است یا خیر که حضرت در پاسخ می فرمایند اگر بخواهد می تواند به عنوان زکات مالش حساب کند .
فقها ؛ در باب زکات ، از این حدیث بر عدم اشتراط نیت پرداخت زکات و قصد قربت استفاده می کنند .
این حدیث نیز جزو روایات صحیح السند یعقوب بن شعیب به شمار آمده است و گونه ی آن بیان مصداق می باشد .
قابل ذکر است که این روایت با سندی دیگر در کتاب من لا یحضر الفقیه ذکر شده است.[۹]
الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يُقْرِضُ الْمَالَ لِلرَّجُلِ السَّنَةَ وَ السَّنَتَيْنِ وَ الثَّلَاثَ أَوْ مَا شَاءَ اللَّهُ عَلَى مَنِ الزَّكَاةُ عَلَى الْمُقْرِضِ أَوْ عَلَى الْمُسْتَقْرِضِ فَقَالَ عَلَى الْمُسْتَقْرِضِ لِأَنَّ لَهُ نَفْعَهُ فَعَلَيْهِ زَكَاتُهُ.[۱۰]
روایت سوم از احادیث باب زکات این است که از حضرت امام صادق علیه السلام سوال شد که اگر شخصی مالش را برای یک سال یا بیشتر به شخص دیگری قرض بدهد زکات بر چه کسی واجب است ؟ قرض دهنده یا قرض گیرنده ؟ در جواب حضرت می فرمایند زکات چنین مالی بر عهده ی مستقرض یا همان قرض گیرنده می باشد و علت آن را این گونه بیان فرموده اند که چون نفع این مال برای مستقرض است در نتیجه زکات این مال بر عهده ی وی می باشد .
بعضی از فقها از این روایت شرط امکان تصرف برای وجوب زکات را استنباط کرده اند. با بررسی های انجام شده ؛ مشخص شد این روایت از حیث سند در طبقه ی روایات صحیح السند قرار گرفته و همچنین گونه ی آن بیان حکم است .
وَ عَنْهُ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ الْحَدَّادِ عَنِ الْعَبْدِ الصَّالِحِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ الرَّجُلُ مِنَّا يَكُونُ فِي أَرْضٍ مُنْقَطِعَةٍ كَيْفَ يَصْنَعُ بِزَكَاةِ مَالِهِ قَالَ يَضَعُهَا فِي إِخْوَانِهِ وَ أَهْلِ وَلَايَتِهِ فَقُلْتُ فَإِنْ لَمْ يَحْضُرْهُ مِنْهُمْ فِيهَا أَحَدٌ قَالَ يَبْعَثُ بِهَا إِلَيْهِمْ قُلْتُ فَإِنْ لَمْ يَجِدْ مَنْ يَحْمِلُهَا إِلَيْهِمْ قَالَ يَدْفَعُهَا إِلَى مَنْ لَا يَنْصِبُ قُلْتُ فَغَيْرُهُمْ قَالَ مَا لِغَيْرِهِمْ إِلَّا الْحَجَرُ.[۱۱]
روایت چهارم از باب زکات این است که یعقوب بن شعیب از امام کاظم علیه السلام سوال می کنند که زمانی که یک فردی در زمینی جداگانه زندگی می کند زکات مالش را چگونه پرداخت کند ؟ حضرت فرمودند : آن را به برادران و اهل ولایتش قرار دهد بعد دوباره ایشان می پرسند اگر هیچ یک از آنها پیش او نباشد، چطور؟ حضرت در جواب می فرمایند : زکات را برایشان بفرسد . یعقوب بن شعیب باز سوال می کند که اگر چنین شخصی نبود که زکات را ببرد چه کند که حضرت فرمودند : به کسی که ناصبی نباشد بدهد که در ادامه از حضرت سوال می شود به غیر خودشان می تواند بدهد که حضرت در پاسخ می فرمایند برای غیر آن ها چیزی جز سنگ نیست .
این روایت از گونه ی بیان مصداق بوده و جز روایات صحیح السند است که فقهایی همچون آیت الله ری شهری برای شرط بودن ایمان و عدالت در باب پرداخت خمس و زکات در درس خارج خود از آن بحث کرده اند .
همچنین استاد اشرفی در درس خارج خود این روایت را برای جواز انتقال زکات به بلد دیگر مطرح کرده اند ولی طبق نظر ایشان این روایت به دلیل وجود ابراهیم بن اسحاق در سلسله سند آن ضعیف می باشد چرا که به اعتقاد ایشان وی همان کسی است که ملقب به احمری و راوی کتاب عبد الله بن حماد الانصاری می باشد .
با توجه به مطالعه و بررسی روایات یعقوب بن شعیب آنچه قابل ملاحظه می باشد آن است که بیشترین روایات رسیده از ایشان در دسته احادیث فقهی می باشد که در اکثر موارد گونه ی آن ها بیان حکم است .
این مسأله خود نشان از توجه ویژه ایشان به موضوعات فقهی نسبت به سایر موارد می باشد .
پینوشتها:
[۱]. نجاشی، رجال، ص۴۵۰، ش۱۲۱۶٫
[۲]. ر.ک: برقی، رجال، ص۱۰ و ۲۹ و ۴۷؛ طوسی، رجال، ص۱۴۹، ش۱۶۴۹ و ص۳۲۳، ش۴۸۳۶ و ص۳۴۵، ش۵۱۵۷؛ و نیز ر.ک: مامقانی، تنقیج المقال فی علم الرجال، ج۳، ص۳۳۱، ش۱۳۲۸۰٫
[۳]. نجاشی، رجال، ص۴۵۰، ش۱۲۱۶؛ ابن داود، رجال، ص۳۸۹؛ حلی، خلاصة الأقوال، ص۱۸۶، ش۷٫
[۴] مامقانی ، تنقیح المقال فی العلم الرجال ، ج۳، ص۳۳۱
[۵]. نجاشی، رجال ،ص ۴۵۰، ش ۱۲۱۶؛ ابن داود، رجال، ص۳۸۹؛ حلی ، الخلاصه، ص۱۸۶
[۶] .ابن داوود ،رجال، ص ۳۸۹
[۷] كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط – الإسلامية) – تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق. ج ۳ ص ۵۱۸
[۸] كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط – الإسلامية) – تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق. ج۳ ص ۵۴۳
[۹] ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه – قم، چاپ: دوم، ۱۴۱۳ ق. ج۲ ص ۲۹
[۱۰] طوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) – تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق. ج۴ ص ۳۳
[۱۱] طوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) – تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق. ج ۴ ص ۴۶
این مطلب بدون برچسب می باشد.