حجت الاسلام والمسلمین جعفر ناصري بسم اللهالرحمنالرحیم اشاره : با توجه به اينكه در دهههاي اخير ، بخش عمدة تهاجم فرهنگي غرب، تشويق و ترغيب و تشكيل گروههايي تحت عنوان عرفان و معنويت و حتي مهدويت ميباشد. و گروه گروه جوانان ما را كه تشنة معارف ديني هستند و ميخواهند از حقايق وجودي خود چيزي […]
حجت الاسلام والمسلمین جعفر ناصري
بسم اللهالرحمنالرحیم
اشاره : با توجه به اينكه در دهههاي اخير ، بخش عمدة تهاجم فرهنگي غرب، تشويق و ترغيب و تشكيل گروههايي تحت عنوان عرفان و معنويت و حتي مهدويت ميباشد. و گروه گروه جوانان ما را كه تشنة معارف ديني هستند و ميخواهند از حقايق وجودي خود چيزي بدانند جذب عرفانهاي نوظهور كردهاند به اين اميد كه از اعتقادات خويش دست بردارند و افكار خود را در ذهن آنان جايگزين كنند. و از آنجا كه قرنها مسئلة اخلاق و معنويت حتي در حوزهها به خاطر مصالحي مكتوم و سر به مهر بوده، در دسترس همگان نبوده و فقط خواص در جستجوي اين مقولهها بودهاند. به عنوان مثال كتاب اربعين سيد بحرالعلوم را خواص دست به دست ميبرده، استنساخ ميكردند و عهد ميگرفتند كه به دست غير نيفتد.
اما اكنون كه عصر انفجار اطلاعات است و حرف از دهكدة جهاني است، از طرفي مردم ميخواهند معارف اهلبيت علیهم السلام را در مورد جسم، روح و روان خويش بدانند و امكان صعود در معرفت نفس و امكان تجرد نفس را تجربه كنند. و از طرفي گروههاي مختلف مطالب انحرافي و كاذب خود را به بازار عرضه كردهاند، بر ماست كه معارف زلال خدا شناسي و خود شناسي را كه قرآن كريم و روايات ما سرشار از اين مباحث است به تشنگان اين وادي معرفي كنيم. و از آنجايي كه طي اين مسير بدون الگوهاي راستين ميسور نميباشد، در صدد برآمديم تا نحلة نجف را به عنوان الگوي برتر معرفي كنيم و امتيازات آن را برشماريم.
منظور از علم اخلاق، علم تهذيب اخلاق است و اصطلاحاً اخلاق عبارت است از صفت و ملكهاي كه در نفس راسخ شده باشد. اهميت علم اخلاق بر كسي پوشيده نيست و همه ميخواهند به قلههاي كمال انساني برسند و از افراط و تفريط و رذايل اخلاقي پاك و منزه شوند و به انواع فضايل آراسته گردند.
اما انسان تركيب فوقالعاده پيچيدهاي دارد: جسم، روان، روح، حواس پنجگانة ظاهري، حواس پنجگانة باطني، قوا و اركان اربعه، كه همان طبايع چهارگانه در آدمي است، جايگاه و ارتباط آنها با يكديگر و كيفيت تأثير و تأثر هر كدام با ديگري، از اموري است كه قضاوت و شناخت انسان را از خودش، بسيار دشوار ميكند و اهميت علم خودشناسي -كه در بعضي عبارات مساوي با خداشناسي شمرده شده۱– اگر از علوم ديگر بيشتر نباشد، كمتر نيست.
اين علم در طول تاريخ نشيب و فراز بسياري را پشت سر گذاشته و همانند دفتر يادبود، پر از خاطراتي رنگارنگ است. اگر صفحاتي از تاريخ سير و تطور اين علم فقط در ايران و عراق بازگو شود، خود كتابها خواهد شد و فقط در همين سدههاي اخير از حوزة علمية اصفهان گرفته تا مراكز علمي ديگر، عالماني بزرگ حضور داشتهاند كه علاوه بر فقه و اصول، در اخلاق و تهذيب نفس يد طولايي داشتهاند.
دو عالم بزرگ مرحوم ملا مهدي و ملا احمد نراقي پدر و پسر و دو اثر گرانسنگشان: «جامعالسعادات» و «معراج السعادة»، افتخاري براي علماي اخلاق و حوزههاي علميه هستند، و حتي قبل از اين بزرگواران، عالمان پر آوازهاي مانند ميرفندرسكي، ميرداماد و مجلسي اول در اين عرصه حضور چشمگيري داشتهاند و هر كدام ستارهاي درخشان در اخلاق و سيرة عملي عرفان و معنويت به شمار ميرفتهاند. در همان زمان، حوزة نجف اشرف نيز از وجود بزرگاني همانند سيد بحرالعلوم و علماي ديگر بهرهمند بوده است.
ديدار ملامهدي نراقي و سيد بحرالعلوم
وقتي كتاب شريف جامعالسعادات از مرحوم ملا مهدي نراقي انتشار يافت، آوازة اين كتاب زود در سراسر حوزههاي علميه رسيد و بعد از آن بود كه مرحوم نراقي سفري به عتبات عاليات ائمه عراق داشتند. در آن زمان رسم بر آن بود كه وقتي عالمي از ايران وارد نجف ميشد، علماي نجف براي ديدن و خوشآمدگويي به ديدار او ميرفتند و طبيعتاً بعد از مدتي هم آن عالم ايراني براي بازديد و قدرداني و تشكر، خدمت علماي نجف ميرسيد.
معروف است كه مرحوم نراقي وقتي به نجف مشرف شد علماي مطرح به ديدن ايشان رفتند، به جز سيد بحرالعلوم! بعد از مدتي مرحوم نراقي براي ديدن سيد بحرالعلوم به مجلس درس ايشان ميرود، اما سيد عنايتي به او نميكند. و باز بعد از آن جناب نراقي به منزل سيد بحرالعلوم رفت؛ در حالي كه فروتني و اغماض بيش از حدّ وي براي اطرافيان او سنگين بود. در آغاز اين جلسه نيز با اينكه مرحوم نراقي ميهمان سيد بحرالعلوم بود، سيد عنايت و توجهي به او نميكند، اما وقتي بزرگواري مرحوم نراقي را ميبيند و اينكه شخصيتي چون او در ديدار بر وي پيشي جسته، ناگهان سيد از جاي برميخيزد و مرحوم نراقي را در آغوش ميكشد و نزديك خود مينشاند و ميگويد: بنده كتاب جامعالسعادات شما را مطالعه كردهام و از جايگاه والاي اين اثر باخبرم، ولي ميخواستم ببينم كه صاحب اين اثر آيا در ميدان عمل هم توفيق چشمگيري دارد و به اين مطالب عامل است و يا فقط مطالب را جمعآوري نموده است؟ و از اين رو هنگامي كه شما به نجف آمديد. من به ديدن شما نيامدم و هنگامي كه در درس من شركت كرديد، باز من از اكرام و محبت به شما روي برتافتم و ميخواستم بدانم كه در قبال اين بيمهريها چه عكسالعملي از خود نشان ميدهيد؟ و امروز هم در كمال ناباوري ديدم كه چگونه با كرامت نفس و بزرگواري، چيزي از من به دل نگرفتهايد و متوجه اين واقعيت شدم كه شما در مرحلة اول، خودتان به رهنمودهاي اخلاقي عمل كردهايد و بعد براي هدايت ديگران به تأليف اين كتاب اخلاقي ارزشمند پرداختهايد. بحمدالله من شما را عالمي عامل، مهذّب و خودساخته يافتم.
امتيازات نحلة اخلاقي نجف
به شهادت تاريخ گروههاي بسياري ادعاي معنويت و اخلاق و عرفان داشتهاند و دارند كه برخي حق و برخي باطل ميباشند كه لازم است از همديگر بازشناخته شوند و از بين گروههاي حق بعضي امتيازاتي دارند كه بعد از آگاهي از آن، مسير براي الگوگيري آنها هموارتر ميشود. از بين اين گروهها نحلة اخلاقي نجف درخشش بيشتري دارد كه در اينجا به بيان برخي از امتيازات اين نحله ميپردازيم:
۱٫ عرفان عملي: سيرة بزرگان اين نحله و مطالب باقي مانده از آنها در عرفان عملي است. زيرا برخي نحلههاي ديگر بودهاند، ولي در عرصة عرفان نظري و محدود به چند شاگرد ميشده است. و اين اولين تفاوتي است كه بسيار ارزشمند ميباشد.
۲٫سلوك عالمانه: از ديگر ويژگيهاي اين نحله اين است كه علاوه بر موفقيت در مسائل اخلاقي و معنوي، فقيه و عالم نيز بودهاند. به عنوان مثال: مرحوم ملا حسينقلي همداني از نظر علمي كسي بود كه بعد از شيخ اعظم انصاري با همان شاگردان ادامة همان موضوع درسي را تدريس ميكردند. در زمان ميرزاي بزرگ، حوزههاي علميه نشاط علمي و معنوي فراواني داشته، و ايشان علاوه بر مراتب علمي فوقالعاده، داراي مقامات معنوي والايي نيز بودهاند.
و در همان زمان سيد علي شوشتري در حوزة نجف به درس جناب شيخ انصاري ميرفته و شبهاي چهارشنبه در منزل خود براي تعداد محدودي درس اخلاق داشته است. كه شاگردان شيخ اعظم انصاري متوجه ميشوند كه ايشان شبهاي چهارشنبه بعد از درس مستقيم به منزل نميروند، سرانجام در مييابند كه جناب شيخ به منزل سيد شوشتري ميرود و در درس اخلاق او حاضر ميشود.
و مرحوم ملا فتح الله شوشتري مشهور به وفايي شوشتري در «رساله شهاب ثاقب» كه در آن به نكوهش و مذمت عارف نمايان پرداخته مينويسد: … كسي را كه در اين مسير ديدم طيّب رفته و طاهر برگشته حاج سيد علي شوشتري قدس سره بود كه هرگز خلل و خطري در راه به او نرسيده است.
آري وقتي سلوك عالمانه و فقيهانه شد از بسياري از آفتها و آسيبها در اين مسير مصون ميماند.
۳٫تأليفات: علاوه بر اينكه بزرگان اين نحله عالم و فقيه بودهاند از آنها آثار مكتوب گرانبهايي باقي مانده كه نظرات آنها را به طور شفاف منعكس ميكند. تأليفات ارزشمند مرحوم ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي. مانند اسرار الصلاة و المراقبات و… گواه اين مطلب ميباشد.
۴٫ تعداد فراوان: نحلة اخلاقي نجف به هفت يا هشت عالم مهذب كامل منحصر نيست. فقط ملا حسينقلي همداني كه وصف آن گذشت، بعضي شاگردان اخلاقي وي را تا سيصد نفر نقل كردهاند كه از جمله آنها مرحوم ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي و جناب سيد احمد كربلايي است، كه مرحوم ميرزاي دوم (شيخ محمد تقي) احتياطاتشان را به ايشان ارجاع ميدادند؛ و از شاگردان ديگر ايشان جناب شيخ محمد بهاري همداني است كه خود در علوم حوزه فحلي بوده است.
۵٫ علماي معاصر: از امتيازات ديگر اين نحله آن است كه برخي از علماي معاصر از تربيت يافتگان اين نحله ميباشند كه افتخار حوزههاي علميه بوده و هستند. مانند علامه طباطبايي قدس سره صاحب تفسير گرانسنگ الميزان و حضرت آيتالله العظمي بهجت كه ميتوان از نزديك از اين عزيزان و آثارشان بهره برد.
۶٫ جامعيت: از ديگر امتيازات اين نحله علاوه بر توفيقات معنوي و اخلاقي ميتوان مشي اجتماعي و عالم به زمان بودن را نام برد و اينكه نسبت به مسائل اجتماعي و روز بيخبر و بيتفاوت نبودند. مثل مرحوم آيتالله ميرزاي بزرگ صاحب فتواي تنباكو يا حضرت امام خميني قدس سره و همچنين وقتي ميبينيم حضرت آيتالله العظمي بهجت در سن نود و اندي بحمد الله هم به درس فقه و اصول اهتمام و اشتغال دارند و هم نماز جماعت و هم خدمات ديگري كه يك مرجع تقليد طبعاً به عهده دارد، «جامعيت» اين نحله را يادآور ميشود.
رمز موفقيت
همة طالبان معنويت مشتاقند تا از رمز موفقيت بزرگاني كه در اين مسير توفيقاتي داشتهاند باخبر شوند تا چراغي باشد فرا راه آنها در اين مسير. در اينجا به برخي از آن امور اشاره ميكنيم:
۱٫ ساده زيستي و دوري از زرق و برق: حوزة نجف از زرق و برق امور مادي خالي بود و غالباً طلاب به سختي روزگار ميگذراندند. به فرمايش آيتالله العظمي بهجت حفظهالله گاهي يك هفته بر طلبه ميگذشت و در اين مدت غذاي پختني نصيب او نميشد و حتي غذاهاي پختني ساده و كمهزينه مانند سيب زميني و تخم مرغ هم در دسترس بسياري از آنان نبود. و شايد يكي از عواملي كه حوزة نجف را در زمينة اخلاق و تهذيب نفس ممتاز ميكرد همين رياضتها بود كه زمينة رشد و تعالي روحي و اخلاقي را در آنان فراهم ميساخت؛ كه اين خود در تهذيب و جلب توجهات باطني بياثر نيست.
۲٫ارتباط عميق با اهلبيت به ويژه حضرت اميرالمؤمنين علی السلام: برخي در توصيف نجف اشرف براي تحصيل و تدريس و كسب معنويت ميگفتهاند: «نجف: خبز الشعير، ماء البئر و زيارة الامير» است؛ يعني نجف (خلاصه ميشود در:) نان جو، آب چاه و زيارت حضرت اميرالمؤمنين علیه السلام.
۳٫ نيت خالص و يك دله شدن: نيت خالص در همة امور به ويژه در توفيق طالبان علوم ديني تأثير به سزايي دارد و به عقيدة حقير نقش پدران و مادران در شكلگيري نيت خالص فرزندان يك نقش اساسي است و از آنها شروع ميشود.
قرآن كريم در سورة آل عمران نكتة جالبي را از «حُُنّه» همسر عمران و مادر مريم مقدس نقل ميكند: «ربّ إنّي نذرت لك ما في بطني محرراً»۲
علامة مجلسي قدس سره مينويسد: محرر يعني «خالصاً لطاعتك لا استعمله في منافعي و لا اصرفه في الحوائج»۴ پدر و مادر وقتي نذر و عهد ميكنند كه فرزند خود را در خدمت دين خدا و نشر معارف اهلبيت علیهم السلام قرار دهند، بايد او را به صاحب دين به حضرت بقية الله عليه السلام بسپارند؛ و در اولين گام او را به آموختن معارف اسلامي تشويق نمايند، ولي در ادامه، اين مسير الهي را خود طلبه بايد طي كند و ورود به حوزه را خالصاً لوجه الله براي كسب كمال و علم و عمل و ارائه خدمت خالصانه به ايتام آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم و شيعيان قرار دهد، كه در اين صورت توفيق او حتمي است.
پينوشتها:
۱٫ مراد جملة مشهور «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» است.
۲٫ سورة آل عمران: ۳۵.
۳٫ بحارالانوار، ج۱۴، باب۱۶، ص۱۹۳٫ (برخي محرر را خادم معبد معنا كردهاند).
۴٫ ترجمه: من او را محرر نذر كردم يعني خالص براي طاعت و عبادت تو قرار دادم، و او را در منافع خود به كارنميگيرم و همچنين در نيازهاي خود صرف نميكنم.
این مطلب بدون برچسب می باشد.