حجت الاسلام والمسلمين جعفر ناصري بسم الله الرحمن الرحيم قرآن ميفرمايد: «وَ لاتَكُونُوا كَالّذِينَ نَسُوا الله فَاَنْسَاهُم اَنْفُسَهُم۱؛ و همچون كساني نباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا نيز آنها را به «خود فراموشي» گرفتار كرد». اسباب توجه به خدا و همچنين غفلت از ياد خدا در زندگي روزمره فراوان به چشم ميخورد، و […]
حجت الاسلام والمسلمين جعفر ناصري
بسم الله الرحمن الرحيم قرآن ميفرمايد: «وَ لاتَكُونُوا كَالّذِينَ نَسُوا الله فَاَنْسَاهُم اَنْفُسَهُم۱؛ و همچون كساني نباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا نيز آنها را به «خود فراموشي» گرفتار كرد».
اسباب توجه به خدا و همچنين غفلت از ياد خدا در زندگي روزمره فراوان به چشم ميخورد، و اين كه انسان به قضاياي اطراف خود به ديد تذكر خدايي و ياد خدا، نگاه كند يا اينكه به ديد غفلت و خدافراموشي و خودفراموشي بنگرد، به خود انسان بستگي دارد. قرآن كريم در وصف اولوالالباب ميفرمايد: «اَلذِينَ يَذْكُرُونَ الله قياماً وَ قعوداً وَ عَلي جُنُوبِهِم وَ يَتَفكَروُن فِي خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَرْض…؛۲ كساني كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آنگاه كه بر پهلو خوابيدهاند، ياد ميكنند و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين ميانديشند…» و در سوره نور آيه سي و هفت ميفرمايد: «رجالٌ لاتُلْهيهِم تجارةٌ و لابيعٌ عَنْ ذِكْرِ الله وَ إقام الصَلوة وَ إيتاءِ الزَكوة؛ مرداني كه هيچ تجارت و داد و ستدي آنان را از ياد خدا و بر پا داشتن نماز و اداي زكات غافل نميكند».
در اين آيه از اين گروه به رجال تعبير شده و اين گروه را مرد ميداند. و در طرف مقابل با لحن تند نسبت به اهل ايمان ميفرمايد: «وَ مَنْ أظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِاياتِ رَبِّهِ فَأعْرَضَ عَنْهَا وَ نَسِيَ مَاقَدَّمَتْ يَداهُ إنَّا جَعَلْنَا عَلي قُلُوبِهِمْ أكِنَّةً أنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي ءَاذانِهِمْ وَقْرًا وَ إنْ تَدْعُهُمْ إليَ الْهدَي فَلَنْ يَهْتَدُوا إذاً أبَدَا؛ چه كسي ستمكارتر است از آن كس كه آيات پروردگارش به او تذكر داده شد و از آن روي گرداند و آنچه را با دستهاي خود پيش فرستاد فراموش كرد؟ ما بر دلهاي آنها (به سبب اعمالشان) پردههايي افكندهايم تا نفهمند؛ و در گوشهايشان سنگيني قرار دادهايم؛ (تا صداي حق را نشنوند) و از اين رو اگر آنها را به سوي هدايت بخوانيم هرگز هدايت نميشوند».
لذا قرآن كريم در آيات متعدد با تعابير گوناگون به ياد و ذكر خدا توصيه ميكند و ميفرمايد: «يا ايها الذين امنوا اذكروا الله كثيراً؛۳ اي كساني كه ايمان آوردهايد خدا را بسيارياد كنيد».
در سوره بقره ميفرمايد: «فاذكروني اذكركم؛۴ مرا ياد كنيد تا من هم شما را ياد كنم».
ذكر، به ياد خداوند در قلب و به زبان، هر دو اطلاق شده است كه مصاديق متعددي دارد از جمله قرآن كريم از مصاديق اعظم ذكر ميباشد۵ كه بررسي جوانب مختلف آن مجال ديگري ميطلبد. و همچنين عبادات ديگر مثل صلاة و… از مصاديق ذكر ميباشند، و حتي اينكه هنگام برخورد با حرام و حلال الهي خدا را ياد كنيم و به وظيفه خود عمل كنيم نيز از مصاديق ذكر۶ است كه به آن «ذكر عملي» گفته ميشود.
ولي آنچه كه در اين مقاله به آن خواهيم پرداخت ياد خدا در قالب ارتباط با اسماء الله است، كهمقدمهاي نيز ميباشد براي توجه در عبادات ديگر؛ زيرا گاهي سؤال ميشود و گمشدة افراد است كه چگونه در نماز توجه قلبي پيدا كنيم؟ كه در پاسخ بايد گفت: اگر انتظار اينست كه در طول شبانه روز پراكندگي و تشتّت فكري بر انسان حاكم باشد و نفس اشتغالات متعدد داشته باشد و وقت نماز كه ميشود تكبيرة الاحرام را بگوييم و وارد نماز شويم و حضور قلب و توجه نيز داشته باشيم، اين انتظار صحيحي نيست بلكه توجه در نماز نياز به مقدماتي دارد كه بايد آن مقدمات را فراهم كنيم. شايد يكي از حكمتهاي نوافل هم همين باشد كه قبل از نماز واجب، با چند نماز دو ركعتي نافله، انسان آرام آرام مهيا شود، از اشتغالات فاصله بگيرد و به حريم حضور قلب وارد شود و انس با اذكار اين توجه را بيشتر ميكند.
مراتب ذكر
از جمله مراتب عالي ذكر، ذكر قلبي ميباشد ولي براي رسيدن به آن بايد از ذكر لساني آغازنمود. ذكر لساني كه گاهي هم مورد بيمهري واقع ميشود يكي از اسباب توجه است. حداقل اثرش اين است كه به همان مقدار ساعتي كه در طول روز انسان مشغول ذكر است، به همان اندازه توجه به خداوند دارد و اشتغالاتش نيز كاسته ميشود، كه اين اگر ادامه پيدا كند شروعي مبارك است و آثار بعدي ذكر يكي يكي خود را ظاهر خواهد كرد.
آيت الله العظمي بهجت قدس سره در اين باره سخني مهم داشتند، ميفرمودند: «سعي كنيد با اختيار وارد ذكر خدا شويد و سعي كنيد با اختيار خارج نشويد». اگر اين قاعده در ذكر لساني عمل شود، اگر روزي چند ثانيه اين توجه اضافه شود در طولاني مدت آثار و بركات فراواني، هم «در توجه قلبي در ساير عبادات» و هم در«تهذيب نفس» دارد.
آثار ذكر
براي اذكار مختلف آثاري وجود دارد به عنوان مثال يكي از اذكار بسيار مجرب «حي و قيوم» است كه خداوند در قرآن اين اسم را اينچنين تركيب كرده كه وقتي ميگوييم: «يا حي يا قيوم» حقيقت آن در نيايش «انشا» است نه «اِخبار». لذا «يا حي يا قيوم» يعني «اَحْيِنا و اَقِمْنا» خدايا ما را به حيات خود حيات بده و ما را به قيوميت خود قوام و پايداري و استقامت بخش.
از اين رو اين ذكر براي كساني كه ميخواهند در معنويات به توفيقاتي دست يابند بسيار ضروري است چون «حيات دل» و «ثبات قدم و پايداري» از شرايط ضروري در حركت معنوي و تقرب به خداوند ميباشد. ولي براي تأثير اين ذكر و همچنين اذكار ديگر شرايطي گفته شده كه لازم است رعايت شود.
شرايط تأثير ذكر
براي همة عبادات شرايطي مطرح شده است و اذكار نيز از اين امر مستثني نيست لذا ما ميبينيم گاهي كتابهايي نوشته ميشود و سرازير بازار ميشود كه برخي اذكار در آن آمده و آثاري نيز براي آن نقل كردهاند ولي هنگامي كه افراد انجام ميدهند به نتيجه نميرسند! يكي از علتهايش همين است كه شرايط آن اذكار رعايت نشده كه گاهي شرايط در طول تاريخ حذف شده يا به خاطر عدم آگاهي از قواعد، نويسنده از نقل آن صرفنظر كرده است يا مردم شرايط اذكار را مهم نميدانند و از انجام آن خودداري ميكنند.
در اينجا برخي از شرايط «تأثير ذكر» را بر ميشماريم:
۱٫ دوام ذكر
به عنوان نمونه همان ذكر «يا حيُّ يا قيوم» كه از اذكار مجرب است اگر دوام داشته باشد، حيات و قوامي به دلها ميبخشد و آن حيات را نيز پايدار ميكند. ضمناً دوام، متناسب با هر ذكري معناي خاص خود را پيدا ميكند
۲٫ حضور و توجه قلبي
براي حضور و توجه قلبي نبايد عجله كرد و به خاطر عدم حضور قلب، ذكر را رها كرد، بلكه با ذكر لساني و تداوم آن، حضور آرام آرام بدست ميآيد. (كه توضيح آن گذشت)
۳٫رعايت زمان و مكان
زمان و مكان در تأثير ذكر نقش اساسي دارد. گاهي اذكار مكان و زمانشان بيان شده كه لازم است رعايت شود، ولي اگر زمان و مكان خاصي هم براي آنها مشخص نشده باشد، زمان و مكان ثابت و منظم در تأثير آن نقش خواهد داشت. لذا در حالات امام خميني قدس سره ميبينيم كه ايشان هر شب دقيق ساعت نه شب به حرم اميرالمؤمنين عليه السلام مشرف ميشدند و يا آيت الله مرعشي نجفي سالها، قبل از اذان صبح پشت در حرم حضرت معصومه عليها السلام منتظر ميماندند تا اولين زائر حرم باشند و آن لحظات ملكوتي را درك كنند. مرحوم سيد مرتضي كشميري كه از بزرگان علماي نجف است (استاد مرحوم شيخ حسنعلي نخودكي)، در احوالات ايشان حكايت شده: در ايوان طلاي حرم اميرالمؤمنين عليه السلام تصميم داشتند كه به مدت چهل روز توسل يا ذكر يا ختمي را در سجده داشته باشند. يك شب مصادف شد با شب زيارتي، و ايوان پر از جمعيت و رفت و آمد شد ولي ايشان نه زمان ذكر و نه مكان آن را تغيير ندادند، حتي وقتي سر از سجده برداشتند، ديدند مقداري صورتش از فشار آسيب ديده است. اين نشان ميدهد كه اين مسير را بايد از روي قواعد طي كرد.
يادآوري
البته در سيرة بزرگان حكايت شده كه در مسير رفت و آمد مشغول ذكر بودند. ولي آن از باب اين است كه كه از همه فرصتها به نحو احسن استفاده شود و اينكه تمام لحظات و اوقات خود را به ياد خداوند بگذرانند. ولي اگر بخواهيم از ذكر نهايت استفاده شود لازم است تا حد ممكن در زمان و مكان مخصوص (اولويت با مكانهاي مقدس است) در حال آرامش و همراه با ادب نشسته و مشغول ذكر شويم.
۴٫ معرفت به ذكر و انشاي آن
اگر ذكر توسط يك عالم رباني زاهد راه رفته حكيم، به شخصي انشاء شود اين ذكر تأثير بيشتر دارد. برخي افراد ذكري را سرخود ميگويند و به نتيجه نميرسند و حتي اگر از اذكار خاص باشد چه بسا دچار مشكلات متعدد شوند. و يا دير به نتيجه ميرسند ولي نزديكترين راه و اقرب الطرق آن است كه بيان شد
آيت الله كشميري قدس سره از بزرگاني بود كه اين مسير را با قواعدش طي كرده بود چرا كه در مكتب اخلاقي نجف شاگردي كرده بود و مكتب نجف از مرحوم سيد علي شوشتري تا مرحوم ملاحسينقلي همداني و شاگردان او مانند ميرزا جواد ملكي تبريزي و شيخ محمد بهاري و سيد احمد كربلايي و شاگرد او مرحوم علامه قاضي طباطبايي تا برسد به علامه طباطبايي و آيت الله العظمي بهجت، شجرة طيبهاي هستند كه ميتوانند براي حوزههاي علميه الگو باشند.
آيت الله كشميري با روشهاي اساتيد متعدد از جمله مرحوم قاضي آشنا بود همه اينها را داشت علاوه بر آن، خودش نيز داراي استعداد و جوهرة خاص و تواناييهاي ويژه بود كه ايشان را در سير و سلوك صاحبنظر كرده بود.
ايشان شرايط دادن ذكر را به طور جامع داشتند كه هر ذكر چه آثاري دارد و چه تعدادي بايد گفته شود و در چه زمانها ومكانهايي گفته شود و همچنين نسبت به فرد ذاكر نيز شناخت داشتند كه ايمان و روحيات و ظرفيت او در چه سطحي است و با توجه به داشتههاي معنوي او و كاستيهاي او ذكري را براي درمان يا براي رشد و رسيدن وي به مقام خاصي انشا ميكردند.
لذا گاهي يك ذكر را به افراد متعدد ميدادند ولي در تعداد با هم تفاوت داشت كه اين در شناخت و معرفت ايشان به «ذكر» و فرد «ذاكر» ريشه داشت.
و اين انشا كردن هم بسيار موضوعيت دارد كه اين ذكر به انشا و دستور چنين عالمي باشد يا اينكه انسان از طرف خود اين ذكر را شروع كند.
زيرا وقتي ذكر از آن عالم رباني گرفته شود، يك پيوند و ارتباط با او برقرار شده و ذاكر تحت تأثير آن عالم حكيم قرار ميگيرد كه گاهي اثر آن پيوند از خود ذكر بيشتر است. زيرا اين ذكر با پشتوانه روحي ايشان انشا و ارائه شده است و چه بسا اين حمايت معنوي و روحي برخي از مشكلات در مسير را حل كند و مسير هموار شود
السلام علينا و علي عباد الله الصالحين و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
پينوشتها
۱٫ سوره حشر: ۱۹.
۲٫ سوره آل عمران: ۱۹۱.
۳٫ سوره احزاب: ۴۱.
۴٫ سوره بقره: ۱۵۲.
۵٫«و انزلنا اليك الذكر»
۶٫ كافي، ج۲۰، ص ۸۰.
این مطلب بدون برچسب می باشد.