۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

  • 29 آوریل 2015 - 11:01
  • 600 بازدید
چشمه زلال  :  از بن بست تا شاهراه (خُلُق  ۳۹)
چشمه زلال  :  از بن بست تا شاهراه (خُلُق  ۳۹)

چشمه زلال : از بن بست تا شاهراه (خُلُق ۳۹)

راه برون رفت از بن بست ها / از بن بست تا شاهراه برگرفته از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری حفظه الله قال الله تبارک و تعالی: …وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَایَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛ ُ إِنَّ اللهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْجَعَلَ اللهُ […]

راه برون رفت از بن بست ها / از بن بست تا شاهراه

برگرفته از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری حفظه الله

قال الله تبارک و تعالی:

…وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَایَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛ ُ إِنَّ اللهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْجَعَلَ اللهُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدْراً؛۱

و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏كند و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مى‏دهد. و هر كس بر خدا توكّل كند، او امرش را كفايت مى‏كند. خداوند، فرمان خود را به انجام مى‏رساند و خدا براى هر چيز، اندازه‏اى قرار داده است.

مقدمه

انسان در مسیر و روند زندگی خود، با برخی از بن‌بست‌ها برخورد می‌کند که بعضاً طبیعی هم هستند. می‌توان گفت در دوران کنونی، تقریباً هیچ‌کس بدون بن‌بست نیست. این بن‌بستها، گاهی مادی و گاهی معنوی است. انسانی که در بن‌بست قرار گرفته، طبیعتاً تخیلات و تصوراتی می‌کند و راه‌های خروجی از این بن‌بست را با اطلاعات ناقصی که دارد، پیش روی خود می‌چیند؛ مثلاً با خودش می‌گوید: «من که الآن در این بن‌بست قرار گرفته‌ام، چه خوب است که از فلان ناحیه راه فرجی برسد یا من فلان اقدام را انجام بدهم، تا مشکلاتم کم بشود»؛ یعنی انسانِ به ‌بن‌بست‌خورده، معمولاً فقط به انتهای مسیر و مرحله آخر خروج از بن‌بست توجه دارد و همیشه به این فکر می‌کند که چگونه می‌تواند از این بن‌بست خارج شود. غافل از اینکه معمولاً بن‌بستها، به‌ویژه بن‌بستهای معنوی و روحی، پیچیده و دارای قواعد و قوانین متعددی هستند و به سادگی و با یک محاسبه ابتدایی نمی‌توان از بن‌بستهای روحی و شخصیتی بیرون آمد.

شباهت روح و جسم

روح مانند جسم، عوارض خاص خود را دارد. بشر بیماری‌های جسمی را که سادهتر از بیماری‌های روحی است، تا حدودی توانسته است کنترل کند؛ اما کلاً نمی‌شود آن‌ را از بین بُرد. ببینید چقدر با این همه هزینه‌ در مرحله تحقیق و درمان، باز کسی ادعا نمی‌کند که این روش، کوتاه‌ترین و بهترین راه‌کار درمانی است. این‌ها تحقیقات و کارهایی است که تا کنون انجام شده و کامل هم نیست و مردم هم از آن استفاده می‌کنند و تا حدامکان خود را با آن وفق می‌دهند.

وقتی وارد مسائل روحی و شخصیتی انسان می‌شوید، آسیب‌ها و راه‌کارهای درمانی، بسیار گسترده‌تر و فراتر از این حرف‌ها است؛ درحالی ‌که، درمسائـــــل روحی،خیلی ساده برخورد می‌کنیم و با چند عمل ساده انتظار داریم مشکلات و بن‌بست‌هایمان برطرف شود. ما در خیالات و تصورات محدود ‌خود، از راه‌های خروجی و درمان‌ها برداشتی می‌کنیم و یک‌شبه هم می‌خواهیم تمام مراتب رشد و کمال را تا رأسِ قله طی کنیم؛ مثلاً می‌خواهیم با دیدن یک خواب یا انجام برخی اعمال از بن‌بست‌ها و مشکلات موجود، خارج شویم. ما غالباً در آسیب‌ها و نیازهای روحی، به صورت حکیمانه و کارشناسی‌شده وارد نمی‌شویم؛ بلکه با تصورات سطحی می‌خواهیم آن‌ها را پشت سر بگذاریم.

راهکار الهی برای خروج از بن بست‌ها

خداوند متعال با یک بیان کوتاه، این معادله و این طرز برخورد نادرست با بن‌بست‌ها را به هم می‌زند و می‌فرماید:

وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا؛۲

هر کس تقوا پیشه کند، خدا برای او راه خروجی قرار می‌دهد.

تو اگر راه خروجی می‌خواهی، چرا می‌نشینی دورنمای راه خروجی را خیال و تصور می‌کنی و یک مسیر خیالی و مبهم را برای خارج شدن از بن‌بست‌ها تعیین می کنی؟! تو کار خودتت را انجام بده. تعیین و ارائه راه خروجی، از الطاف الهی است که خدا می‌رساند. من اگر مشکلی داشته باشم آن مشکل، در اجرای وظایف محوّله به خودم است که باید آن‌ها را اصلاح کنم. اگر وظایف خودم را انجام دادم و تقوا را رعایت نمودم، خداوند یک باب دیگری برایم باز می‌کند. خداوند وعده داده است که اگر من باوظایف، اولویت‌ها و ضرورت‌های خودم آشنا شوم و به آن‌ها را عمل نمایم، او راه خروجی را باز می‌کند. وقتی انسان تقوا و وظیفه را رعایت کرد، هیچ‌‌جا بن‌بست نیست، هیچ‌جا!

از رسول خدا۶ نقل شده است که فرمودند:

لَوْ أنَّ السَّماواتِ وَ الأرْضَ كانَتا رَتقاً عَلى عَبدٍ ثُمّ اتَّقَى الله َ لَجَعَلَ اللهُ لَهُ مِنهُما فَرَجاً و مَخرَجاً؛۳

اگر آسمان‌ها و زمين در برابر بنده‌اى سر به هم آورند و آن بنده، تقواى خدا پيشه كند، حتماً خداوند از ميان آن دو، گشایش و راه خروجى برايش قرار خواهد داد.

با دقت در آیه قبل می‌توان دریافت که ریشه بن‌بستها، بیتقوایی‌ها است. حال برای خارج شدن از بن بستها باید ریشه به‌وجود آمدن آن‌ها را برطرف کرد؛ اما اگر بنا باشد بی‌تقوایی‌ها ادامه پیدا کند – بر فرض که بتوانم با محاسبات خودم از بن‌بست خارج شوم- بی‌تقوایی‌ها باز باعث ایجاد بن‌بست دیگری می‌شوند. پس مشکل بن‌بستها را باید از ریشه حل کرد و به تقوا رو آورد و راه خروج از بن‌بست را به خدا سپرد.

آقا امیرالمؤمنین ع می‌فرمایند:

فَمَنْ أَخَذَ بِالتَّقْوَى عَزَبَتْ عَنْهُ الشَّدَائِدُ بَعْدَ دُنُوِّهَا وَ احْلَوْلَتْ لَهُ الْأُمُورُ بَعْدَ مَرَارَتِهَا وَ انْفَرَجَتْ عَنْهُ الْأَمْوَاجُ بَعْدَ تَرَاكُمِهَا وَ أَسْهَلَتْ لَهُ الصِّعَابُ بَعْدَ إِنْصَابِهَا وَ هَطَلَتْ عَلَيْهِ الْكَرَامَةُ بَعْدَ قُحُوطِهَا وَ تَحَدَّبَتْ عَلَيْهِ الرَّحْمَةُ بَعْدَ نُفُورِهَا وَ تَفَجَّرَتْ عَلَيْهِ النِّعَمُ بَعْدَ نُضُوبِهَا وَ وَبَلَتْ عَلَيْهِ الْبَرَكَةُ بَعْدَ إِرْذَاذِهَا؛۴

آن‌کس كه دست به دامن تقوا بزند، سختى‏ها پس از نزديك‌شدن، از او دور مى‏گردند، و امور، بعد از تلخى براى او شيرين مى‏شوند، و امواج فتنه‏ها، پس از تراكم، از اطراف او پراكنده مى‏گردند، و دشواري‌ها پس از رنجاندنش بر او آسان مى‏شوند و باران كرامت پس از ناياب‌شدن، بر او مى‏بارد، و رحمت رميده‌شده، به او روى مى‏آورد، و چشمه نعمت، پس از خشك شدن، بر او به جوشش مى‏آيد، و بركاتِ كاسته‌شده بر او، فراوان مى‏شود.

نا امیدی ممنوع

فضل و رحمت الهی آن‌قدر وسیع است که هر قدر هم بد کرده باشیم و به بن‌بست خورده باشیم، باز اگر برگشتیم و تقوا رعایت را کردیم، خودش راه خروجی را می‌رساند. شما به این نمونه قرآنی توجه کنید. وقتی خدای متعال می‌خواهد حضرت موسی و هارون۸ ‌را به سمت فرعون بفرستد، می‌فرماید:

فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَی؛۵

پس به نرمى با او سخن بگوييد؛ شايد متذكّر شود يا [از خدا] بترسد!

یک نفر مثل فرعون که این همه اسراف و ظلم کرده، استعدادهای توحیدی را تضییع کرده، ادعای ربوبیت نموده و همه‌گونه ظلم به مردم کرده است. با این همه، فضل خداوند، آن‌قدر گسترده است که به دو پیغمبر خودش سفارش می‌کند با فرعون به نرمی صحبت کنید؛ شاید برگشت!

یک نمونۀ عاشورایی از امید به رحمت خدا، جناب حُرّ; است. با این سیری که ایشان داشت و مانع حرکت آقا سید‌الشهدا۷ شد؛ ولی وقتی خدمت حضرت عرض کرد: «هَل لِی مِن تَوبَة؟» بلافاصله آقا فرمودند: «یَتُوبُ ‌اللهُ عَلَیکَ» یعنی بله؛ خدا به سوی تو برگشت می‌کند و توبه تو را می‌پذیرد.

این‌ها یعنی چه؟ یعنی اینکه راه، همه جا جا باز است. یعنی اگر فرعون هم شده باشی و در حد او بدی کرده باشی، باز برای بازگشت و در آمدن از بن‌بست در به روی تو باز است. فقط ما باید با وظایف خودمان آشنا باشیم؛ راه خروجی با خداست. اگر به وظیفه خودمان و کیفیت اجرای آن آشنا باشیم، خدای متعال جبران می‌نماید، و درها را باز می‌کند. فضل و احسان خدای متعال، شامل همه است.

آقا امیرالمؤمنین۷ فرمودند:

مَنْ‏ أَصْلَحَ‏ مَا بَيْنَهُ‏ وَ بَيْنَ اللهِ أَصْلَحَ اللهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاه؛‏۶

هر كس آنچه را میان او و خدا است، اصلاح كند [و به‌دستور خدا عمل نمايد] خدا آنچه را میان او و بين مردم است اصلاح می‌كند و هر كس كار آخرتش را اصلاح كند، خدا كار دنياى او را درست می‌نمايد.

در ادامۀ آیه‌ای که در ابتدای عرائضم تلاوت کردم، می‌فرماید: «وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ»؛ یعنی و از راهی که گمانش را نمی‌کرد، رزق و بهره او را می‌رساند. رزق، گاهی از راه بی‌گمان می‌رسد و کاری به معادلات من و شما ندارد. تمام اسباب، به‌دست حق‌تعالی است. کافی است ما وظیفه خود را بشناسیم و به تعبیر بعضی از آقایان، خراب‌کاری نکنیم؛ او فضلش عام و شامل است. اگر درست عمل کردیم، دعای حضرت صاحب۷ به‌ ما می‌رسد؛ البته به شرطی که مانع ایجاد نکنیم.

از ماست که بر ماست

گاهی گرایش‌های ما به سمت امور پست و پایین است. هر چه خدای متعال می‌خواهد ما را رشد بدهد، سنگینی می‌کنیم. این گرایش به پایین و سنگینی را خداوند در قرآن مورد توبیخ قرار داده است:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ما لَكُمْ إِذا قيلَ لَكُمُ انْفِرُوا في‏ سَبيلِ اللهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ قَليل؛۷

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چرا هنگامى كه به شما گفته مى‏شود: «به سوى جهاد در راه خدا حركت كنيد» بر زمين سنگينى مى‏كنيد [و سستى به خرج مى‏دهيد]؟ آيا به زندگى دنيا به جاى آخرت راضى شده‏ايد؟ با اينكه متاع زندگى دنيا، در برابر آخرت، جز اندكى نيست. ‏

ما در انتخاب گزینه‌هایمان، بهترین گزینه‌های خدایی را انتخاب نمی‌کنیم. در اجرا، خدا را مدّ نظر نداریم و در خلوت، ملاحظه خدا را نمی‌کنیم. اگر یک بچه پنج‌ساله حاضر باشد، او را ملاحظه می‌کنیم؛ اما ملاحظه حضور خدا را نمی‌نماییم. آیا انصاف است که انسان در تنهایی‌هایش خدا را ملاحظه نکند یا اگر هم ملاحظه می‌کند، سست‌ترین شخصیت به‌شمار آورد؟ خدایی که این همه لطف و احسان به ما کرده، باید او را و حضور و محضرش را بزرگ شمرد. مبادا از این دسته افرادی باشیم که حضرت امیرالمؤمنین۷ فرمودند:

مَنْ‏ تَيَقَّنَ‏ أَنَّ‏ اللهَ‏ سُبْحَانَهُ‏ يَرَاهُ‏ وَ هُوَ يَعْمَلُ بِمَعَاصِيهِ فَقَدْ جَعَلَهُ أَهْوَنَ النَّاظِرِينَ؛ ‏۸

هرکس در حالی که معصیت خدا را انجام می‌دهد، یقین داشته باشد که خدای سبحان او را می‌بیند، خداوند را سست‌ترین نظاره کنندگان قرار داده است.

بزرگ شمردن حضور و محضر حضرت حق است که روح تقوا را در انسان احیا می‌کند.

وای بر ما که گاهی تنها هستیم و به خیال اینکه هیچ‌کس دیگری نیست مراعات حضور خداوند را نمی‌کنیم و صدمه همین کار را می‌خوریم. بعد از اینکه مراعات حضور حق تعالی را نمی‌کنیم و بی‌تقوایی از ما سر می‌زند، در یک درگیری و کشاکش می‌افتیم و حقوق از دست رفته و پایمال شده- چه حق‌الناس و چه حق‌الله- ما را عقب می‌اندازد، معادلاتمان به هم می‌خورد، جوهره عقول ما کمرنگ می‌شود. پس از آن است که خدا و غیر خدا را محکوم می‌کنیم و خودمان را از حد تقصیر خارج می‌نماییم و به جای شرمندگی و شکستگی، طلبکاری هم می‌کنیم.

به هر حال، این آیه شریف که می‌فرماید: «مَنْ یَتِّقِ ‌اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» تابلوی بسیار زیبایی ‌است که باید مدّ نظر انسان باشد.

حق‌تعالی در آیه بعد، یک پرده دیگر را به نمایش می‌گذارد که آن هم بسیار زیباست؛ می‌فرماید:

وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدْراً؛۹

و هر كس بر خدا توكّل كند، او كفايت امرش را مى‏كند. خداوند، امر خود را به انجام مى‏رساند و خدا براى هر چيز، اندازه‏اى قرار داده است.

این عبارت نورانی، مفهوم و مضمون قبل را تأیید می‌کند که هر کس بر خدا توکل کند و به وظیفه خود عمل نماید، خدا او را کفایت می‌کند؛ پس در این سیر سعودی، هیچ مانعی در کار نیست. اگر مانعی باشد، مربوط به کیفیت عملکرد ما است. مربوط به خداترسی ما و جایگاه‌شناسی ما است، مربوط به نوع ارتباط و عملکردهایمان در تنهایی است. مشکل در عملکرد ما با صاحبان ‌‌حق و حقوق است؛ مثل پدر، مادر، همسر، فرزند و برادر مؤمن. چگونگی برخوردصحیح با این صاحبان حق، راه و مسیر باریکی را برای انسان تعریف و تعیین می‌کند؛ اگر آن‌را درست پیمودیم، خدا خودش ما را در دنیا و آخرت، کفایت می‌کند. لازم نیست ما به شرق و غرب برویم، تا دریچه‌ای باز بشود، کافی است خداوند دریچه‌ای به روی ما باز کند و ما در مورد خودمان درست قضاوت کنیم. چیزی که هست این است که من حد و حدود را نمی‌شناسم، در خداترسی مشکل دارم. مشکلم اینجاست که چشمانم، گوش‌هایم، زبانم و سایر اعضایم طبق هوای نفس عمل می‌کنند.

میزان؛ نیازی ضروری

حرکت صحیح و سالم برای انسان بدون ترازو و میزان الهی، امکان‌پذیر نیست. میزان‌های ما گاهی خراب است. ما در جریان زندگی و در عملکردها و محاسباتمان، گاهی ترجیح مرجوح می‌کنیم و اندازه‌ها را نمی‌شناسیم.

یکی از نیازها و ضرورت‌های ما، احیا و اصلاح میزان‌هاست. باید میزان را درست انتخاب کرد. و بعد خود را به‌دقت با آن سنجید. شاید دیده باشید که بعضی از این باسکول‌های سنگین، تا چهل، پنجاه کیلو هم کم یا زیاد نشان می‌دهد و دقیق نیست. نکند میزان ما هم همین‌طور باشد و اشتباهات و عیوب بزرگ خود را نبینیم.

میزان ما باید اولیای خدا و صالحان باشند که در رأس آن‌ها وجود مقدس اهل‌بیت: هستند که کامل‌ترین و دقیق‌ترین میزان الهی‌اند و باید اعمال را با آن بزرگوارن سنجید؛ همان‌طور که در مورد آقا امیرالمؤمنین۷ آمده است:

السَّلَامُ عَلَى مِيزَانِ‏ الْأَعْمَال.۱۰

جایگاه ولیّ الهی

به هر حال، حرکت و رسیدن به راه خروجی، بعد از این است که همه ما خدا و اهل‌بیت عصمت و طهارت: را واقعاً ولیّ خود گرفتیم و به تقوا و وظیفهای که داریم عمل کردیم؛ آن‌گاه راه، برایمان خیلی آسان می‌شود. موانع دیگر، با حمایت و استمداد از این زاویه آسان می‌شود. در خود قرآن هم می‌فرماید:

اللهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا؛۱۱

خدا ولیّ و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند.

همچنین می‌فرماید:

إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون‏؛۱۲

سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پيامبر او و آن‌ها كه ايمان آورده‏اند؛ همان‌ها كه نماز را برپا مى‏دارند و در حال ركوع، زكات مى‏دهند.

اگر ما با ارتباط صحیح با این بزرگوران و رعایت دستوراتشان، آنان را ولیّ خود اتخاذ نمودیم، آن‌ها واقعاً ما را تربیت و سرپرستی می‌کنند و از بن بست‌ها رهایی می‌بخشند و اصلاً نمی‌گذارند در بن‌بست‌های احتمالی بیفتیم. اگر چنین عمل نکردیم، مصداق این آیه می‌شویم که:«أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ»؛۱۳ یعنی ولی و سرپرست ما طاغوت می‌شود که منظور، شیطان و زیرمجموعه او است.

الحمدلله به برکت فضل و عنایت اهل‌بیت عصمت و طهارت: ارکان ارتباطی ما با خدا و اولیایش، تام و تمام است و مسیر صحیح و روشنی که همان رعایت تقوا و تمسک به اهل بیت: می‌باشد، برای ما تعریف شده؛ منتهی در این روند و سیر حرکتی احتیاج داریم که همرنگی، اصلاح و ترمیم بیشتر داشته باشیم و بدانیم که خیر، به‌دست خداوند متعال است و ما باید فقط به وظایفمان عمل کنیم.

خانه عنکبوتی

راه‌ها و مسیرهایی که گاهی ما برای خارج شدن از مشکلات و بن‌بست‌ها در نظر می‌گیریم، گاهی مصداق انتخاب خانه عنکبوت برای زندگی است که قرآن می‌فرماید:

مَثَلُ الّذینَ اتَّخَذُوا مِن دونِ اللهِ أَولیاء کَمَثَلِ العَنکَبُوتِ اتَّخَذَت بَیتًا وَ إِنَّ أَوهَنَ البُیُوتِ لَبَیْتُ العَنکَبُوتِ لَو کانُوا یَعلَمونَ؛۱۴

مثَل كسانى كه غير از خدا را اولياى خود برگزيدند، مثَل عنكبوت است كه خانه‏اى براى خود انتخاب كرده؛ در حالى كه سست‏ترين خانه‏ها، خانه عنكبوت است؛ اگر مى‏دانستند.

بیت و خانۀ عنکبوت، برای خود عنکبوت کافی است. آنچه‌که او از بیت خودش می‌خواهد این است که یک دامی را پهن بکند و چند تا مگس بگیرد که این کار را می‌کند. عنکبوت هم مخلوق خداست؛ منتهی صحبت از ظرفیت یک انسان است، نه ظرفیت یک عنکبوت. انسانی که می‌تواند زیر چتر الهی برود و خدا را ولیّ اتخاذ کند، اگر چنین نکند، حقیقتش می‌شود حقیقت عنکبوتی. عنکبوت اگر صبح بنشیند و یک تار درست کند و تا شب چهار تا مگس بگیرد، بر او باکی نیست؛ چون وظیفه و کارش این است؛ ولی انسانی که ظرفیت این را داشت که خدا را ولیّ اتخاذ بکند و نکرد، برای او مذموم است. اینکه انسانی به حسب اینکه به خدا وصل نیست، بنشیند و برای امور جزیی دام پهن بکند و نقشه بکشد، این کار، کار عنکبوتی است و برای این انسان بد است. این شخص با این ظرفیت، با این حرکت عنکبوتی، بی‌نتیجه خواهد بود.

مثالی از یک خانه عنکبوتی

یکی از مصادیق عملکرد عنکبوتی، عمر سعد است. او با حضرت اباعبدالله۷ جلسه داشت. حضرت به او فرمودند: «أتَقْتُلَنی یا عُمَر؟ آیا تو قصد داری من را بکشی؟» او خیلی با تردید جواب می‌داد؛ مانند همین حرکت عنکبوتی. برای خودش حکومت ری را ترسیم می‌کرد و نمی‌توانست با خودش کنار بیاید. وقتی انسان خدا را نداشته باشد، این مشکلات را پیدا می‌کند.

عبیدالله هم که شخصیت بسیار مکّار و پیچیده‌ای داشت، اول عمر سعد را از کوفه به سوی حکومت ری حرکت داد. بخشی از راه را که رفتند، عمر را برگرداند و به او گفت: «جریان حسین‌بن علی پیش آمده. اول برو کربلا و این قضیه را تمام کن و بعد برو ری».

عمرسعد گفت: «عبیدالله! تو حرف حکومت مرا بر سر زبان‌ها انداختی. بگذار بروم ری و به جای من، دیگری را بفرست»؛ اما عبیدالله قبول نکرد. چون عمرسعد، پسر سعد بن ابی ‌وقاص بود، عبیدالله می‌خواست از اعتبار و شخصیت او استفاده کند و عوام را برای جنگ به کربلا ببرد. عبیدالله تمام این استفادهها را از عمر سعد کرد و هیچ‌چیزی هم نصیب خود عمر نشد. امام حسین۷ به عمر سعد فرمودند: این‌قدر که در فکر حکومت ری هستی، والله بهره‌ای از آن نمی‌بری. این یک عهد حتمی است. حضرت، آن جمله مشهور را به او فرمودند که از گندم ری نصیب نداری. گفت: اگر گندم نشد، جو آنجا ما را کفایت می‌کند.۱۵

چرا انسان این‌طور می‌شود؟ به‌دلیل اینکه در اتخاذ ولایت حق‌تعالی مشکل پیدا می‌کند. وقتی انسان از رسول خدا۶و اهل‌بیت: فاصله گرفت، کارها و تصمیماتش عنکبوتی می‌شود و نتیجه‌ای هم نمی‌گیرد.

به هر حال، ما در انجام وظیفه خودمان مانده‌ایم، وگرنه راه، باز است و خداوند متعال بهترین اتوبان را در این قسمت برای ما باز کرده است. اگر بن‌بست است، اگر سنگلاخ است، اگر کار به اصطکاک پیش می‌رود، مشکلش خود ما هستیم.

از حضرت زهرا۳ هم نقل شده است که فرمودند:

مَنْ‏ أَصْعَدَ إِلَى‏ اللهِ‏ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللهُ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِه؛‏‏۱۶

كسى كه عبادت پاك و خالص خود را به درگاه خدا بالا بفرستد، خداوند، بهترين مصالحش را بر او نازل مى‏کند.

وظیفه ما، رعایت تقوا و انجام بهترین بندگی‌ها و عبادت‌ها است، تا خدا بهترین مصلحت‌های ما را نازل کند و بهترین راه‌های خارج شدن از بن‌بستها را سر راه ما قرار دهد.

سر و کار همه ما و دل‌های ما، باید با خدا باشد. بعضی‌ها یک تکیه‌کلام زیبایی دارند که: «اول خدا، آخر خدا»؛ منتهی کیفیت اجرای آن، احتیاج به تبیین و آشنایی دارد. ما اگر با وظایفمان و نوع عملکرد و مدیریتمان بر خویشتن‌ خویش و بر خانواده آشنا شدیم، اگر نسبت به حق و حقوقی که بر گردنمان است و وظایف اجتماعی که داریم، روشن شدیم و همین طریق مستقیم راه را رفتیم، درها باز خواهد شد و از بن‌بست بیرون خواهیم آمد؛ ان‌شاءالله.

پی‌نوشت‌ها

  1. سوره طلاق:۲و۳٫
  2. سوره طلاق:۲٫
  3. بحارالأنوار، علامه مجلسى، بیروت، دار إحياء التراث العربي، دوم، ۱۴۰۳ق، ج‏۶۷، ص ۲۸۵٫
  4. نهج البلاغه، سید رضی، قم، هجرت، اول، ۱۴۱۴ق، ص ۳۱۳٫
  5. سوره طه:۴۴٫
  6. اللهوف، ابن طاووس، تهران، اول، ۱۳۴۸ش، ص۱۰۳٫
  7. سوره توبه: ۳۸٫
  8. كنز الفوائد، محمد بن على كراجكى، دارالذخائر، قم، چاپ اول، ۱۴۱۰ق، ج‏۱، ۳۵۰٫
  9. سوره طلاق: ۳٫
  10. مزار، شهيد اول، قم، مدرسه امام مهدی۷، اول، ۱۴۱۰ق، ص۴۶٫
  11. سوره بقره: ۲۵۷٫
  12. سوره مائده: ۵۵٫
  13. سوره بقره: ۲۵۷٫
  14. سوره عنکبوت: ۴۱٫
  15. بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۸۹٫
  16. همان، ج‏۶۸، ص ۱۸۴٫

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *