آنچه که برای امام مجتبی علیه السلام پیش آمد، بسیار پیچیده است. همسری در اوج بدخواهی. امام در لحظات آخر، به او فرصت داد تا فرار کند
جعده رفت پیش معاویه تا به عهدش عمل کند و او را به عقد یزید درآورد. معاویه وقتی او را دید گفت: تو سبط اکبر، پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله را رحم نکردی اونوقت می خواهی به یزید من رحم کنی!؟
جعده عاقبت کارش به گدایی کنار جاده کشیده شد و همانجا مرد!