انسان نمی تواند بدون وهم باشد منتها اعمال از طریق وهم بدون فیلترهای تصفیه خسارت بار است.
انسان نمی تواند بدون وهم باشد منتها اعمال از طریق وهم بدون فیلترهای تصفیه خسارت بار است.
جناب کميل طالب حقيقت بود. روزی به اميرالمؤمنين علیه السلام عرض کرد: «يا اميرالمؤمنين ما الحقيقة؟» (حقیقت چیست؟) حضرت فرمود: «مالک و الحقيقة؟» (تو را چه به حقیقت؟) اين جواب خيلي اوج دارد. اين سؤال خيلي پيچيده است. تو را به اين حرفها چه کار؟ از چنين آقايي، چنين جوابي دور نيست. ديد باز اين تير هم اصابت نکرد. از در ديگري وارد شد.
عقيده ام اين است که خود آقا اميرالمؤمنين از باب آن ولايت کليه که دارند سائل را دارند جهتدهي ميکنند. [ اینبار باتواضع ] عرض کرد: «أ و مثلک يخيّب سائلا؟؛ آیا بزرگواری مثل شما سائل را ناامید می کند؟»
اينجا ديگر آقا اميرالمؤمنين کوتاه آمدند، فرمودند: «الحقيقة کشف سبحات الجلال» عرض کرد: «زدني بيانا» من متوجه نشدم. حضرت توضيح دادند و در فرازی فرمودند: «الحقيقة محوالموهوم»
يعني بشر تو يک ساختار توهمي، برای خود ساخته ای. حتي حقايقي را که فکر ميکني حقيقتند ساخته و پرداخته ذهنيت خودت هست. اگر از موهوم بيرون بيايي به حقيقت رسيدهاي.
اين مانعِ بزرگ است. اين قوه به گونهاي بر نفوس احاطه پيدا کرده که تمام کارها را سامان می دهد.این قوه در جاي خودش يک ضرورت است. منتها درصد مديريت و اعمال از ناحيه قوه واهمه بدون فيلترهاي تصفيه، انسان را دچار مشکل ميکند