۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » مقالات حاج شیخ جعفر ناصری
  • 03 آوریل 2014 - 8:47
  • 521 بازدید
آيا اسم ما را در ليست روحانيّت نوشته‌اند؟!  (فصلنامه راه رشد ۱۴)
آيا اسم ما را در ليست روحانيّت نوشته‌اند؟!  (فصلنامه راه رشد ۱۴)

آيا اسم ما را در ليست روحانيّت نوشته‌اند؟! (فصلنامه راه رشد ۱۴)

آيا اسم ما را در ليست روحانيّت نوشته‌اند؟! برگرفته از سخنان حجت‌الاسلام جعفر ناصري به مناسبت آغاز سال تحصيلي در مدرسه صاحب‌الزمان؟عج؟ ان‌شاءالله دوستاني که تصميم ورود به حوزه گرفتند، ورود مبارکي به حوزه داشته باشند. همان¬طور که اطلاع داريد طلبگي و مسلماني را نمي‌توان به ديد يک شغل نگاه کرد، طلبگي اتصاف به ملکات […]

آيا اسم ما را در ليست روحانيّت نوشته‌اند؟!
برگرفته از سخنان حجت‌الاسلام جعفر ناصري به مناسبت آغاز سال تحصيلي در مدرسه صاحب‌الزمان؟عج؟

ان‌شاءالله دوستاني که تصميم ورود به حوزه گرفتند، ورود مبارکي به حوزه داشته باشند. همان¬طور که اطلاع داريد طلبگي و مسلماني را نمي‌توان به ديد يک شغل نگاه کرد، طلبگي اتصاف به ملکات عاليه و دوري از رذايل اخلاقي است.
سابق هم اين‌گونه بود که در هر خانواده لااقل يکي از بچه‌ها را براي خدا و ولايت و تبليغ از دين خدا مي‌گذاشتند. شما با همين سير جايگاه خود را پيدا مي‌کنيد؛ حال ببينيد بايد چه نيّتي داشته باشيد. کمر همت را براي بهتر شدن ببنديد.
فرق حوزه علميه با دانشگاه و جاهاي ديگر اين است که در حوزه بزرگ‌ترين هدف طلبه اين است که هم از جهت علمي و هم از جهت معنوي، روحي و صفات اخلاقي، رو به بهتر شدن باشد. به‌ندرت افرادي به بالاترين مراتب علمي، عملي و اخلاقي دست پيدا مي‌کنند؛ اين‌ها کساني اند که هم از جهت علمي رشد کرده‌اند هم از جهت عملي و هم از جهت اخلاقي؛ يعني طلبگي يک نوع سير در آيات خدا و اتصاف به ملکات و يک آشنايي با بهترين‌ها که همان آشنايي باخدا، ائمه؟عهم؟ انبياء؟عهم؟ و سير انبياء؟عهم؟ است؛ مي باشد.
اگر ذره‌اي خير در بزرگ‌ترين دانشمندان دنيا باشد؛ آخرش احتياج به آن زاويه طلبگي را هم دارد، خودش هم در فلان رشته فيزيک يا شيمي و … پرفسور است ولي آن زاويه ارتباطش با دين محفوظ است و نياز دارد با يک روحاني و کسي که در علوم ديني زحمت‌کشيده ارتباط داشته باشد. طلبه چه کرده که خداوند چنين جايگاهي به او مي¬دهد؟ طلبه از اول کار، ملاحظه کرده است.
اولين کاري که در طلبگي لازم است نيّت است؛ يعني بايد براي خدا طلبه شد. در هر کاري مردم محاسبه مي-کنند که چقدر حقوق مي‌دهند و امکانات آن کار چقدر است. طلبه حقيقي اين محاسبات را ندارد، حتي رزق و روزي‌اش را هم به خدا وا‌مي‌گذارد و خدا خودش تأمين مي¬کند. امامان؟عهم؟ گاهي در روايات، به اين معنا اشاره‌کرده‌اند که اگر کسي براي خدا وارد علوم دين شد، خدا او را تأمين مي¬کند و از راه¬هاي بي¬گمان برايش مي‌رساند، قدم اول در طلبگي نيّت است بايد براي خدا باشي و خالصانه براي خدا حرکت کني. اگر توانستي اين را در وجود خودت حل کني و نگه‌داري خيلي جلو افتاده‌اي. اصلاً يک روز از طلبگي صحيح را درک کرده‌اي. در همه کارها بايد خدا را در نظر گرفت، قبل از غذا يا قبل از هر کاري که بسم‌الله مي گوئيم منظور همين است که متوجه خدا شويم و نيت درست و استاندارد شود.
تعهد طلبگي در بدو ورود به حوزه:
ورود در طلبگي در قدم اول بايد از نيت‌هاي اضافه و ناجور دور باشد، در بدو ورود، بايد خودت را به خدا بسپاري و بگوئي خدايا من نيتم براي تو بود. آمده‌ام به دين تو کمک کنم، به فرهنگ ديني مردم کمک کنم، آمده‌ام اول بين خودم و تو را آشتي بدهم، بين خودم و اهل‌بيت؟عهم؟ را آشتي بدهم، بعد هم اين مردم را با تو و با اهل‌بيت؟عهم؟ آشتي بدهم، تو هم مشکلات مرا خودت کفايت کن. اگر يک چنين ارتباط و صحبتي باخدا داشته‌اي بدان که روز مبارکي داشته‌اي و در بدو ورود به حوزه شروع خوبي بوده که روز اولش متوجه شده اي که در هر کاري نيّتي مي‌خواهد و هر نيّتي بايد خالص باشد. پس شما براي ورود به طلبگي بايد نيت کني، آن‌هم خالص يعني غرض مادي نداشته باشيد. سن شما الآن جوري نيست که اغراض مختلف در آن پرورش‌يافته باشد الآن مي‌توانيد کار را باخدا محکم ببنديد. نيت را بايد خدائي کرد، سپس بايد بداني هر کاري سختي خودش را دارد؛ ما نيامده‌ايم در طلبگي به‌عنوان يک شغل از امکانات آن براي خود استفاده کنيم؛ ما آمده‌ايم طلبه شويم که خودمان را براي دين خدا وقف کنيم. شما فکر مي¬کنيد که چرا يک‌دفعه انقلابي مي‌شود و حزب‌الله مقاومت لبنان يک کشوري مثل اسرائيل را اين‌طور مفتضح مي‌کند و چرا بايد رئيس اين گروه، يک روحاني باشد؟! چون نکاتي در اين قضيه هست که اين‌ها زودتر مي‌توانند متوجه شوند اين‌هايي که سروکارشان با قرآن و سخنان معصومين؟عهم؟ است، کساني که خالص وارد حوزه شده‌اند و گفته‌اند با فقرش هم مي‌سازيم.
حکايتي در معامله باخدا
آقازاده آسيد ابوالحسن اصفهاني (بزرگ‌ترين مرجع نجف در زمان خود) نقل مي‌کردند که يک‌وقتي دو تاجر هندي براي حساب خمس به ديدن پدرم آمدند، دو تا گوهر جلوي پدرم گذاشتند. پدرم مشکل آن‌ها را حل کرد، اين دو تاجر رفتند دو طلبه که قصد شروع تحصيل در نجف را داشتند، آمدند داخل ، پدرم قبل از اين‌که اين دو درّ را بردارد يکي را به سمت آن طلبه روانه کردند و يکي را به سمت ديگري ، آقازاده‌شان مي‌گفت من خيلي ناراحت شدم و بعداً به ايشان گفتم پدر از شما سنّي گذشته و پس از شما امور خواهر و مادر و … با من است و شما بااينکه خيلي پول دستتان مي‌آيد؛ چيزي را از امور مادي براي¬ ما نگذاشته‌ايد الآن هم اين دو درّ را داديد، مرحوم سيد ابوالحسن فرمودند: پسرم من يک‌وقتي از اصفهان براي درس طلبگي به نجف آمدم، فقط دو قِران پول داشتم، يک قِران را دادم و يک‌پوست گرفتم و يک قِران هم کوزه‌اي با ظرف و آفتابه. گاهي براي زندگي درمي‌ماندم، غذا نداشتم اما خدا مرا تأمين کرد، هرچه ارتباطم را باخدا بيشتر کردم خدا مرا تأمين مي-کرد. (کار به جائي رسيد که هر جا اسم آسيد ابوالحسن را مي‌آوردند، بزرگ‌ترين تجار تهران حاضر بودند مبالغ زيادي را فقط براي اسمش هزينه کنند) فرموده بودند پسرم من با اين فقر وارد شدم و خدا تأمين کرد شمارا هم به خدا وا‌مي‌گذارم.
فرق طلبگي با جاهاي ديگر يک ارتباط محکم باخداست. اين‌که ايشان مي‌گويد شمارا خدا مي‌سپارم؛ روي حساب مي‌گويد؛ يعني پس از فوت ايشان خدا برکات را از در و ديوار براي اين فرزند، مي‌رساند. طلبگي خيلي محاسبه‌اي نيست، بايد براي خدمت وارد طلبگي شد، شما از همين امروز بايد بدانيد که طلبه بودن يعني روزي ۸ ساعت ۹ ساعت خواب ممنوع. بايد کارهايتان را نظم و سامان بدهيد ۶ساعت ۷ ساعت بدنتان نياز دارد خيلي خوب بقيه‌اش را بايد کار بکنيد. الآن يک کارگر سر فلکه براي مبلغ معيني از صبح تا شب بايد کار کند، مسئوليت ما خيلي بيش از اين‌هاست منتهي از طريق صحيح ، قدم اول در طلبگي، نيت است و قدم دوم نظم و سامان‌دهي به کار و زمان. کمر همت را ببنديد و وقتتان را با حرف‌هاي اضافه و به جلسات لاطائل و به‌دردنخور ضايع نکنيد ، در کنار درستان يک حفظ قرآن بگذاريد هر چه قدر توانستيد ولو خيلي کم، ولي اين‌قدر باشد که ارتباط با قرآن را داشته باشيد، ان‌شاءالله ورود مبارک و سال مبارکي به حوزه خواهيد داشت و ان‌شاءالله از خدا بخواهيد که اسمتان به‌عنوان روحاني ثبت شود.
بدبختي ما در حوزه يکي همين است که ۴۰ سال در حوزه مي‌مانيم ولي هنوز اسم ما را براي روحانيت ننوشته‌اند. روحانيت يک معناي خيلي عميقي دارد.
پيوندتان را با امام زمان؟عج؟ محکم کنيد تا خود امام زمان؟عج؟ اسمتان را به‌عنوان طلبگي بنويسند، اگر اين‌گونه شد، خدمت¬هاي بزرگي به دست شما پياده خواهد شد، آن‌وقت ياد مي‌گيريد چگونه زندگي کنيد، زي طلبگي شکل و شمايل طلبگي، کسي که طلبه شد نمي¬تواند موي فلان و شکل و شمايل خاص داشته باشد چراکه با طلبگي جور در‌نمي‌آيد، زيّ و شخصيت بايد طلبگي باشد؛ يعني هرکس شما را مي‌بيند از وقار و شکل و شمايل مناسب شما بفهمد که شما يک شخصيت سنگيني هستيد که دچار عقده‌هاي دروني نيستيد که هر روزي به يک‌شکلي در بياييد. بايد طلبگي از چهره‌تان پيدا باشد، مُهر امام زمان هم ان‌شاءالله پاي‌کارتان بخورد و ورود مبارکي داشته باشيد.
خدايا نام ما را در طومار شيعيان خالص و طلاب و روحانيت حقيقي بنويس و امضاي اميرالمؤمنين ؟ع؟ و حضرت بقيه‌الله روحي له الفدا را پاي طلبگي ما قرار بده و در دنيا و آخرت پيوند ما را با امام زمان ؟ع؟ و با امام صادق؟ع؟ که همه اين حوزه‌ها به نام آن بزرگوار برپاشده و با فاطمه؟س؟ که سرّ دين خداست و با اميرالمؤمنين ؟ع؟ که قطب دين خداست؛ روزبه‌روز بيشتر کن و لحظه و آني و کمتر از آني نه در دنيا و نه در آخرت ما را از اهل‌بيت؟عهم؟ جدا نکن. دهانتان را با ذکر صلوات خوشبو کنيد.

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *