۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » مقالات حاج شیخ جعفر ناصری
  • 08 آوریل 2015 - 16:22
  • 395 بازدید
چشمه زلال : ارتباط با گنجينه وحي (خُلُق ۱۹)
چشمه زلال : ارتباط با گنجينه وحي (خُلُق ۱۹)

چشمه زلال : ارتباط با گنجينه وحي (خُلُق ۱۹)

حجت الاسلام والمسلمین جعفر ناصری وجود مقدس حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله در مهم‌ترین سفارش خود، ما را تا قیامت به دو یادگار گرانسنگ رهنمون می‌شوند که یکی قرآن است و دیگری اهل‌بیت علیهم السلام. لذا باید این دو یادگار گرانبها را که از یک‌دیگر جدا نیستند، با هم مورد توجه و […]

حجت الاسلام والمسلمین جعفر ناصری

وجود مقدس حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله در مهم‌ترین سفارش خود، ما را تا قیامت به دو یادگار گرانسنگ رهنمون می‌شوند که یکی قرآن است و دیگری اهل‌بیت علیهم السلام. لذا باید این دو یادگار گرانبها را که از یک‌دیگر جدا نیستند، با هم مورد توجه و اهتمام قرار داد.

بین قرآن و اهل‌بیت علیهم السلام در قدم به قدم و آیه به آیه فاصله‌ای نیـست. این‌که در روایــات فـــرموده‌اند، تـأییـدات و رحمت‌های قرآنی راجع به اهل‌بیت علیهم السلام و نکوهش‌های آن، مربوط به دشمنان آن خاندان است، برای برخی، قـابل درک و وجدان است. برای مثال، با وجود آن‌که به حسب ظاهر، از یکی از دشمنان انبیا به فرعون تعبیر شده که مستحق لـعن و نـفرین است، با این وجود، فرعونی هم که زمان امیـرالمؤمنین علیه السلام می‌زیسته نیز مـورد اشاره قـرآن است و بیـانات قـرآنی به گونــه‌ای است که او را هم در بر می‌گیـرد.

در این نوشتار، به یکی از این دو ثقل عظیم، یعنی قرآن کریم –که طبق برخی روایات، ثقل اکبر نیز معرفی شده است- و اهمیت ارتباط با این معجزة بزرگ الهی می‌پردازیم. با این توضیح که برای آغاز یک ارتباط معنوی مستحکم با قرآن، توجه به سه نکته لازم است: حیات قرآن، بکر بودن قرآن و لزوم طهارت در فهم قرآن. در این نوشتار، به اجمال، به بیان این امور سه گانه خواهیم پرداخت و پس از آن، دربـارة چگونگی بـرقراری ارتباط با قرآن مطالبی ارائـه خـواهیم کرد؛ إن‌شاءالله.

حیـات قرآن

یکی از موانع ارتباط با قرآن نگرش خشک و جامد به کتاب الهی قرآن و محدود کردن آن به حروف و عباراتی است که بر کاغذ نقش بسته است؛ در حالی که قرآن کریم، زنده و جاری و مظهر خدای حیّ و قیّوم است و از این جهت، قابل قیاس با هیچ نوشته و کتابی نیست.

به هر حال باید از مادّی‌نگری و اکتفای به ظاهر فاصله گرفت و قرآن را دریایی از معارف دانست که نمی‌توان به عمقش دست یافت.۱

قرآن یک کتاب و تنها مقداری مرکب و کاغذ نیست. این آیات زنده هستند و با زمین و زمان در ارتباطند، با قلب عالم امکان حضرت بقیة الله علیه السلام در ارتباطند. یکی از ابعاد زنده بودن قرآن، زنده بودن حروف و واژه‌های قرآنی است؛ علاوه بر آن‌‌که خود حروف دارای اسرار و بطونی هستند (که در علم حروف مطرح می‌شود و از حوصلة این مجال بیرون است)، حروف قرآنی که از سوی خداوند متعال صادر شده و چینش و تنظیم آن هم الهی بوده است، عظمت و جایگاهی ویژه می‌یابند.

قرآنی که خداوند علیّ عظیم، آن را «قول ثقیل»۲ معرفی می‌کند و امیرالمؤمنین و امام الموحدین علیه السلام آن را دریایی بی‌انتها می‌داند، همة معارفش بر پایه همین حروف است و این حروف بیست و هشت‌گانه عربی هستند که بار همة این معانی بلند را بر دوش می‌کشند. با این اوصاف، عبارات قرآنی با هیچ عبارات دیگری قابل قیاس نیست.

از لا به لای روایات اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم السلام برخی اسرار قرآنی دربارة حروف به دست می‌آید.

از جمله گاهی آن بزرگواران حروف مقطعه را–که اسرار آن از مردم پوشیده است- بر حکومت‌های جور و زمان انقراض آن‌ها تطبیق می‌کرده‌اند. از مرحوم آیت الله قاضی قدس سره نیز نقل شده است که در بعضی از حروف مقطعه، همه اسرار نهفته است.

به هر حال، قرآن، دریایی بی‌پایان از علوم و معارف است که توسط همین حروف و الفاظ بیان شده و توسط خداوند حکیم علیم، چینش شده است.

بکر بودن قرآن

قرآن، کتاب بکر الهی است و این بکر بودن، از دو حیث ظاهری و باطنی قابل بررسی است.

جنبة ظاهری: از نظر ظاهری، حق این است که این کتاب عظیم و این معجزة الهی به همین صورت و ترتیب موجود به اذن خداوند متعال و توسط نبی مکرم علیهم السلام تنظیم شده است. قرآن کریم، در توصیف خود می‌فرماید:

و إنـه لکتاب عزیز لایأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیلٌ من حکیم حمید؛۳

و آن، کتابی عزتـمند است که نه از پیـش و نه از پس، باطل در آن، راه نـدارد[و] نـازل شده از جـانب[خـداوند] حکیم و ستـوده است.

از این اطلاق، می‌توان فهمید که ورود هر نوع باطلی به قرآن ممنوع و مسدود است و یکی از جنبه‌های بطلان، تحریف به نقیصه و زیاده است و حتی جا به جایی آیات توسط مردم را نیز می‌توان یکی از مصادیق ورود باطل به قرآن دانست. لذا نمی‌توان پذیرفت که قرآن کریم، این معجزة الهی و این یادگار گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله توسط دیگران و پس از رحلت آن حضرت، گردآوری و چینش و تنظیم شده باشد. قرآنی که خداوند بر رسول گرامی‌اش صلی الله علیه و آله نازل کرد، حقیقتی دارد که آن حقیقت، زنده است و همین حیات او مانع از سرایت هرگونه باطل در آن می‌شود.

شاید بتوان از این‌که خداوند، مجموع قرآن را «قول ثقیل» نامیده است، استفاده کرد که مجموع آن، چون یک قول الهی است، یک چینش و ترتیب الهی نیز داشته است.

کسی که با حقیقت قرآن آشنا نیست و از نور قرآن محروم است، حقیقت را نه در قرآن، بلکه در تاریخ و اقوال جست و جو می‌کند، غافل از آن‌که فهم ارتباط شدید الفاظ و عبارات قرآنی –مانند سایر اسرار قرآنی- طهارتی باطنی می‌طلبد که امیدواریم خداوند به برکت خود قرآن، به همة ما عنایت فرماید.

جنبة باطنی: جنبة دیگر بکر بودن قرآن، بکر بودن اسرار و معارف موجود در قرآن است که با وجود استفاده بسیاری از حق‌جویان و عالمان، در طول تاریخ انگار دست نخورده باقی مانده است. در روایات هم اشاره شده است که قرآن کریم در قیامت به صورت بکر و دست نخورده وارد محشر می‌شود و این بیانگر بی‌انتها بودن دریای معارف قرآن است.

طهارت و فهم قرآن

اسرار و معارف قرآنی از آنجا که از سنخ معارف ظاهری نیست، کسب آن هم مانند علوم ظاهری نیست؛ بلکه طهارت و تهذیب دورنی می‌طلبد.

با توجه به آیه شریف سورة واقعه که می‌فرماید:

لایمسّه إلّا المطهّرون؛

قرآن را جز اهل طهارت، لمس نمی‌کنند.

همان گونه که ظاهر قرآن را بدون طهارت نمی‌توان مس کرد، باطن و اسرار باطنی آن را هم بدون طهارت باطنی نمی‌توان حس کرد و درک نمود. لذا استفاده از معارف ناب قرآنی، برنامه‌ها و مقدماتی از تهذیب، مراقبه، خلوت و انس با این کتاب را می‌طلبد.

شاید بتوان گفت نفی ورود باطل به قرآن، هم شامل مطالب و افعال باطل است و هم افکار و اشخاص باطل، یعنی اگر یک انسان نامحرم به اسرار قرآن پی ببرد، آن هم یک مصداق از ورود باطل به قرآن است. به این منظور، خداوند متعال آیات قرآنی را به گونه‌ای چینش کرده است که نه فرد نااهل بتواند وارد شود و نه مطلب و سخن غیر الهی.

چگونگی ارتبـاط با قـرآن

سؤالی که ممکن است پیش بیاید این است که با این مقدمات، اولین قدم برای ارتباط با قرآن چیست و برای شروع ارتباط با این کتاب الهی چه باید کرد؟

در جواب می‌گوییم که پاسخ این سؤال را می‌توان از خود قرآن کریم پاسخ گرفت؛ آنجا که می‌فرماید:

فإذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم؛۴

هنگامی که قرآن قرائت کردی، از شیطان رانده شده، به خداوند پناه ببر.

معنایی که از این آیه به دست می‌آید این است که شیطان نمی‌خواهد مردم با قرآن ارتباط داشته باشند و مانع این ارتباط است؛ لذا در مرحلة اول ارتباط که قرائت آیات قرآن است، دستور داده شده است که از شر او به خدا پناه ببریم که معلوم می‌شود از همان ابتدای ارتباط با قرآن، شیطان دست به کار می‌شود و می‌خواهد مانع ایجاد کند.

البته این استعاذه هم، 003امری است مانند خود قرائت قرآن که ممکن است حقیقتش اجرا و پیاده شود و ممکن است فقط به یک لفظ اکتفا شود. منظور این‌که ممکن است انسان از استعاذه فقط به لفظ «أعوذ بالله من الشیطان الرجیم» اکتفا کند و ممکن هم هست که استعاذة عملی را در خود پیاده کند و وقتی تصمیم گرفت با کتاب خدا انس گیرد و مرتبط باشد، در همة لحظات، از اموری که مانع این ارتباطند به خدا پناه ببرد و در مراقبة کامل به سر برد. البته باید توجه داشت که همین استعاذة لفظی، یک پله انسان را به اجرای استعاذه نزدیک‌تر می‌کند. به این معنا که اگر در طول روز مراقبه را رعایت نکرده، اکنون که قرآن رو به رویش باز است، خود را برای ارتباط با خدا و کلام او، تخلیه کند. در خود فرو رود و دقت کند که چه چیزی باعث پراکندگی قلب، عدم توجه و قطـع ارتباط با قرآن است؛ اگر فکر دنیا است، شهوت و امور دیگر است، آن را بیابد. یافتن این عامل، راه استعاذه را سهل می‌کند و این استعاذة پیش از قرائت، مقدمه‌ای می‌شود برای استعاذة عملی و حقیقی.

ممکن است نکتة لطیف دیگری نیز از آیه استفاده شود و آن، این‌که نفرموده است:

«إذا أرَدت أن تقرأ القرآن فاستغذ بالله من الشیطان الرجیم» یعنی هنگامی که اراده کردی قرآن را بخوانی، به خدا پناه ببر؛ بلکه فرموده است «أذا قرأت» (هنگامی که قرائت کردی)؛ یعنی وارد قرائت بشو و در مقدمات، نمان. منظور این‌که این استعاذه تو را از قرائت باز ندارد به طوری که به واسطة همین استعاذه وارد قرائت قرآن هم نشوی. اولین قدم، قرائت است. باید به قرائت اشتغال پیدا کرد و همراه آن، به استعاذه روی آورد.

اهمـیت قرائت قرآن

چیزی که گاهی مورد غفلت و بی‌مهری قرار می‌گیرد، قرائت الفاظ شریف و نورانی قرآن است. بی‌توجهی به قرائت قرآن، گاهی به بهانة عدم آشنایی با زبان عربی انجام می‌گیرد و گاهی به بهانة توجه به معانی و ترجمه و گاهی نیز مطالعة تفسیر، جایگزین آن معرفی می‌شود.

باید گفت با تمام اهميّت آشنایی با ترجمه و نیز تفسیر قرآن، هیچ چیز نمی‌تواند جایگزین قرائت الفاظ نورانی قرآن شود که کلام خدا است. ارتباط با این کلام نورانی، حتی در حد قرائت ظاهری، نوری به دل می‌تاباند و کم کم راهی برای نفوذ معانی در دل باز می‌کند. قرائت قرآن کریم با دلی فارغ و خاطری آسوده به ویژه در دل شب، انسان را پاک و زلال می‌کند و از عالم طبیعت جدا نموده و به مجردات نزدیک می‌کند.

قرائت قرآن، تا آنجا اهمیت دارد که نقل شده است امام هشتم علیه السلام، آن حجت بالغه خدا و آن معدن علم الهی، شبی ده جزء قرآن را با تفکر می‌خواندند و معلوم است که هیچ گاه این قرائت برای آن بزرگوار، تکراری و ملال‌آور نبوده است.

دربارة اهمیت قرائت قرآن کریم سخن، بسیار است که امید است در نوشته‌های بعد به آن بپردازیم. سخن خود را با یاد یکی از دلدادگان به قرآن پایان می‌بریم. مرحوم آیت الله سید عبد الکریم کشمیری قدس سره دارای امتـیازات و ویژگی‌های متعدد معنوی و سلوکی بود؛ از جمله این امتیازات، ارتباط عمیق و انس کم نظیر ایشان با قرآن کریم بود. از این کتاب و مائده آسمانی بهره‌ها می‌برد و گاهی لطایفی از این بهره‌ها را ابراز می‌کرد. در عین حال، از قرائت قرآن غفلت نمی‌کرد. بسیاری اوقات کسانی که به محضرش می‌رسیدند، می‌دیدند مشغـول قرائت قرآن است و گاهی می‌فرمود: «هر سه روز، یک ختم قرآن می‌خوانم» و این، خیر و برکتی بود که در امور ایشان مشهود بود که علاوه بر اشتغالات متعدد روزی ده جزء قرآن تلاوت می‌کرد.

خداوندا! ما را اهل قرآن قرار ده و در دنیا و آخرت، ما را از قرآن و اهل‌بیت علیهم السلام جدا مفرما.

پی نوشت

  1. امیرالمؤمنین علیه السلام در توصیف قرآن میفرماید: «و بحراً لایدرک قعره؛ و دریایی است که به قعر آن نتوان رسید» (نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹).
  2. سوره مزمل: ۵٫
  3. سوره فصلت: ۴۱ و ۴۲٫
  4. سوره نحل: ۹۸٫

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *