۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

  • 08 آوریل 2015 - 17:03
  • 868 بازدید
محو دلدار : راه دریافت عنایات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف (خُلُق  ۱۹)
محو دلدار : راه دریافت عنایات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف (خُلُق  ۱۹)

محو دلدار : راه دریافت عنایات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف (خُلُق ۱۹)

محو دلدار : راه دریافت عنایات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف (خُلُق  ۱۹) برگرفته از سخنرانی آیت الله ناصری دامت برکاته بسم الله الرحمن الرحیم ولا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم الصلاة و السلام علی اشرف الانبیاء والمرسلین. مي‌گويند از هرچه بگذريم سخن دوست خوش‌تر است. همه روزها و ساعات، به […]

محو دلدار : راه دریافت عنایات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف (خُلُق  ۱۹)

برگرفته از سخنرانی آیت الله ناصری دامت برکاته

بسم الله الرحمن الرحیم

ولا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم الصلاة و السلام علی اشرف الانبیاء والمرسلین.

مي‌گويند از هرچه بگذريم سخن دوست خوش‌تر است. همه روزها و ساعات، به قطب عالم امكان حضرت بقيۀ‌الله علیه السلام تعلق دارد. حضرت، محور عالم وجود و واسطه بين عالم غیب و شهود است. نماينده حضرت حق در عالم وجود است؛ لذا سزاوار است هميشه انسان به ياد حضرت و تمام مجالس و محافلش، همراه ذکر «يابن‌الحسن» باشد. غيبت حضرت، تقصير ما است. اگر از طرف ما تقاضا بود، عرضه هم خواهد بود. اگر تقاضا بود كه خدايا اين ذخيره خودت را عنايت كن، حتماً عنایتی می‌شد. حضرت حق، فياض علي الاطلاق است. فياض، صيغه مبالغه است؛ یعنی دائماً مشغول افاضه فيض است. چطور مي‌شود كسي تقاضا بكند و حضرت حق عنايت نكند؟ محال است؛ لكن وقتي تقاضا نشد، عرضه هم نيست. هر شخص بعد از نماز، دو دعاي مستجاب دارد. خوب است انسان، يكي از اين دعاها را براي تعجيل فرج حضرت صرف كند. حضرت كه احتياج به من و شما ندارد. حضرت بقية ‌الله، غني بالعَرَض است و حضرت حق، غني بالذات. وقتي حضرت حق مي‌فرمايد: «عبدي اطعني حتي اجعلك مثلي؛۱ بنده من، من را اطاعت كن، تا تو را مثل خودم قرار دهم» و من و شما را به اين مقام دعوت مي‌كند، چطور عصاره عالم وجود يعني حضرت بقية‌ الله اين گونه نباشد؟

روايات اهل‌بيت علیهم السلام، مثل قرآن مي‌باشد. تالي تلو قرآن مي‌باشد. همان طور كه قرآن نور است، روايات اهل‌بيت علیهم السلام هم نور هستند.

اگر يك آيه در جلسه‌اي خوانده شود، جلسه نورانی مي‌شود. روايات اهل‌بيت هم چنين است که اگر در يك جمعي خوانده شود، يك اثر ذاتي دارد. روايات، منوَّر و منوِّر است؛ لذا يك آيه و دو سه روايتي خدمتتان ترجمه مي‌شود، تا مجلس ما ان‌شاءالله علاوه بر ذكر حضرت كه منور است، به روايات اهل‌بيت علیهم السلام هم منور باشد.

آيات متعددی درباره ظهور حضرت بقية ‌الله در قرآن است؛ آياتي كه تأويل به حضرت بقية ‌الله و اصحابشان و علائم ظهور شده است و خداوند، آمدن حضرت را بشارت داده است؛ مانند:

هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِه وَ لَوْكَرِهَ الْمُشْرِكُونْ؛۲

او كسى است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد، تا او را بر همه اديان غالب سازد، هر چند مشركان كراهت داشته باشند.

در اين آيه، خدا خبر داده است، روزي خواهد آمد که قرآن، يگانه كتاب قانون دنيوي بشود. اسلام، يگانه دين الهي در سراسر دنيا بشود. يگانه دين و يگانه پرچمي كه در سراسر دنيا به احتزاز است و يگانه كتابي كه در سراسر دنيا حكم‌فرما هست، قرآن و پرچم لااله‌الا‌الله محمد‌ٌ رسول‌الله و عليٌ ولي‌الله خواهد بود.

در كمال ‌‌الدين صدوق، در تفسير این آيه، نقل شده است كه حضرت صادق علیه السلام فرمودند:

و الله مانزل تأويلها بعد و لاينزل تأويلها حتى يخرج القائم؛۳

تأويل اين آيه، ظاهر نشده است و ظاهر نمي‌شود، تا ظهور حضرت بقيه‌الله.

وظيفه ويژه ما درباره امام زمـان علیه‌السلام

ما در برابر مقام ولايت، وظايفي داريم و برابر حضرت بقية ‌الله -روحي له الفداء- يك وظيفه اضافه‌اي علاوه بر وظايف مقام ولايت داريم. آن وظیفه چيست؟ انتظار است. باید منتظر ظهور حضرتش باشيم. بزرگان، روايات زيادي درباره انتظار، از نبي اكرم صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام نقل كرده‌اند. درباره ظهور حضرت بقية ‌الله و انتظار حضرت، بیش از نود روايت را دیده‌ام که چند مورد را به اختصار عرض مي‌كنم:

* نبي اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

انتظارُ الفرجِ عباده؛۴

انتظار مهدي موعود را كشيدن و منتظرش بودن، عبادت است.

* در روايت ديگري، نبي اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

أفضل أعمال أمتي انتظارُ الفرج؛۵

بهترين اعمال عبادي امت من، انتظار امام زمان است.

اعمال عبادي من، درجاتي دارد. بهترين اعمال عبادي من، اين است كه منتظر امام زمان علیه السلام باشم.

* در روايت ديگري است:

أَفْضَلُ الْعِبَادِهِ الصَّبْرُ وَ الصَّمْتُ وَ انْتِظَارُ الْفَرَج‏؛۶

بهترين عبادت‌ها، صبر و سكوت و انتظار فرج است.

* روايت دیگری از ‌نبي اكرم صلی الله علیه و آله است كه در جمع اصحاب خود فرمود:

اللهَُمَّ لَقِّنِي إِخْوَانِي مَرَّتَيْنِ فَقَالَ مَنْ حَوْلَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ أَ مَا نَحْنُ إِخْوَانَكَ يَا رَسُولَ اللهِ فَقَالَ لَا إِنَّكُمْ أَصْحَابِي وَ إِخْوَانِي قَوْمٌ فِي آخِرِ الزَّمَانِ آمَنُوا وَ لَمْ يَرَوْنِي لَقَدْ عَرَّفَنِيهِمُ اللهُُ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِم؛۷‏

پیامبر صلی الله علیه و آله دوبار عرض کرد: «خدايا! برادرهاي مرا به من برسان». اصحاب عرض كردند «يا رسول الله! مگر ما برادرهاي شما نيستيم؟» حضرت فرمودند: «نه، شما اصحاب من هستيد. برادرهاي من، قومي هستند كه در آخر الزمان مي‌آيند. آن‌ها در حالي كه من را نديده‌اند، به من ايمان مي‌آورند. خداوند، آن‌ها را به نام‌هایشان و نام‌های پدرانشان به من معرفی کرده است».

* روايتي است از حضرت سجاد علیه السلام که فرمودند:

مَنْ ثَبَتَ عَلَى ولَايَتِنَا فِي غَيْبَهِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اللهُ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِثْلِ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ؛۸

كسي كه در زمان غيبت ولي عصر ثابت قدم باشد، خدا به او ثواب هزار شهيد از شهداي بدر و احد را عنايت مي‌كند.

* امام محمد باقر علیه السلام  فرمودند:

وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْمُنْتَظِرَ لِهَذَا الْأَمْرِ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ؛۹

بدانید كسي كه منتظر باشد -منتظر فرج امام زمان باشد- ثواب كسي را دارد كه روزها روزه و شب‌ها مشغول عبادت باشد.

در بعضي از روايات، چنین آمده است:

إِنَّ الْمَيِّتَ وَ اللهِِ مِنْكُمْ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ لَشَهِيدٌ بِمَنْزِلَهِ الضَّارِبِ بِسَيْفِهِ فِي سَبِيلِ اللهِ؛۱۰

كسي كه منتظر امام زمان علیه السلام باشد و قبل از ظهور حضرت فوت کند، مانند کسی است که در راه خدا شمشیر بزند و شهید شود.

در روايت ديگري آمده است:

بَلْ بِمَـنْزِلَهِ مَنْ كَانَ قَـاعِداً تَحْتَ لِوَائِه؛‏۱۱

مانند كسي است كه زير پرچم حضرت بوده باشد. از اين قبيل روايات، متعدد است.

معناي انتـظار

حالا ببينيم معناي انتظار چيست و با معنايي كه براي انتظار شده، آیا ما منتظر امام زمان علیه السلام هستیم؟

برای واضح شدن معنا، مثالی می‌آوریم.

شخصي مسافرت رفته است، پدر، مادر و خانواده‌اش منتظرش هستند. اين را منتظر مي‌گويند، همچنین شخصی كه مريض است و مداوا مي‌كند، منتظر است بهتر شود. اين‌ها را مي‌گويند منتظر. او منتظر بچه‌اش است و دیگری، منتظر صحتش. معناي انتظار، يعني اين وضعي كه الآن هست را دوست ندارم و وضع بهتري را مي‌‌خواهم. حاضر نيستم به فراق بچه‌ام مبتلا بشوم. مي‌خواهم وصال باشد. مريض، حاضر نيست هميشه به اين حال مرض زندگي بكند. مي‌خواهد صحت داشته باشد.

پس معناي انتظار اين است كه از وضع فعلي راضي نيستم و وضع بهتري را منتظر هستم. اين، معناي انتظار است.

حالا ببينيم وضع من و شما، همين طور است؟ از وضع فعلي مذهبي كه داريم، وضع فعلي اجتماعي كه داريم راضي نيستیم؟ برخی احكام الهي تعطيل شده است، ظلم و فساد عالم را گرفته است، اين وضع فعلي اجتماع است. از حيث مذهب، من راضي نيستم. مي‌‌خواهم امام زمان بيايد، وضع مذهب طبق قواعد قرآن باشد. آيا به اين معنا، من منتظرم؟ من كه خودم روزي صد تا معصيت مي‌كنم، بر خلاف موازين شرع و قرآن عمل مي‌كنم، چطور اسم خودم را منتظر بگذارم؟ معناي انتظار، معناي مركبي است بين نفي و اثبات. عدم رضايت به وضع مذهبي فعلي و انتظار وضع بهتري در آينده. وقتي خودم غرق معصيت هستم و پايم را از حريم موازين اسلام و قرآن بیرون گذاشته‌ام، چطور اسم خودم را منتظر بگذارم؟ منتظر باشم بيايند مرا اعدام بكنند! حضرت كه آمدند، حساب متخلفان را مي‌رسند؛ يعني لحظه به لحظه منتظرم كه بيايند حساب من را برسند! اين معنايش است. پس يا بايد خودمان را اصلاح كنيم و درست منتظر باشيم، يا نگوييم منتظر هستيم.

يك معناي ديگر هم اين‌كه انتظار به معناي آماده‌باش است. لحظه به لحظه منتظر نصرت اسلام و قرآن و نصرت امام زمان است. اين، معناي انتظار است. حالا آیا من كه وضع زندگي‌ام، مورد پسند حضرت نیست، واقعاً در حالت آماده باش هستم؟

راه رسيدن به حالت انتظار و عنايات ویـژه امام زمان علیه السلام011

رسیدن به حالت انتظار، راهش اين است كه انسان، اول خودش را اصلاح بكند. اگر مي‌خواهيد واقعاً‌ منتظر باشيد، بايد اول ايجاد سنخيت بكنيد، تا حالت انتظار حاصل شود. انتظار، يك حالت دروني است، يك حالتي است كه عارض روح من بايد بشود. این حالت حاصل نمي‌شود، مگر موقعي كه میان من و امام زمان علیه السلام سنخيت باشد. موقعي كه سنخيت ايجاد شد، خواه ناخواه انتظار حاصل مي‌شود.

من که مي‌خواهم منتظر بشوم، راهش چيست؟ تهذيب اخلاق است. اول خودم را اصلاح بكنم. خانه دلم را از كثافات خالي بكنم. قلبم كه ظلمتکده شده است، اين حجاب‌هاي ظلماني را از میان ببرم، بعد نور ولايت تلألؤ مي‌‌كند و سنخيت میان انسان و حضرت حاصل می‌شود. همه بزرگان اخلاق -اين طور كه بنده در ذهنم هست- دستور مي‌دادند براي توسلات، اول بايد خودت را اصلاح بكني. اول مي‌گفتند توبه. بايد سوء سابقه‌ها را از میان برد. صفت‌هاي رذيله انسان از میان برود. صفت‌هاي حميده در وجودش ايجاد بشود. آن‌گاه ايجاد سنخيت مي‌شود. آن موقع، آماده‌باش مي‌شود. آن موقع  است كه ارتباط معنوي با حضرت برقرار مي‌شود و عنايات خاص، شامل حالش مي‌شود.

اگر بخواهيم در حالت آماده باش باشيم، راهش اين است: يك توبه و انابه از گذشته‌ها و يك تصميم جدي برای آينده داشته باشیم. بگوییم: خدايا! من نفهميدم، اشتباه كردم؛ لكن اگر حق‌الناس گردن انسان است، آن را بايد بدهم. حق‌الناس اگر گردن كسي باشد، بايد تصميم بگيرد بپردازد. اگر هم الآن ندارد، تصميم مي‌گيرد كه بعداً مي‌دهم. پس اول، توبه از اعمال گذشته و بعد، تصميم به ترك معصيت در آينده. خدا مي‌داند اگر كسي چنين تصميمي را بگيرد و چنين قولي را به خدا بدهد، به اين شرط كه نمازهايش را هم اول وقت بخواند، تسبيح حضرت زهرا علیها السلام را بعد از نمازها بخواند، اغلب اوقات با وضو باشد، روزي صد مرتبه هم استغفار، همان‌طوركه مرحوم مجلسي رحمه الله فرمودند، انجام بدهد، موقع خواب هم با وضو سه بار سوره قل‌هوالله بخواند، خداوند از دست نفس و شيطان نجاتش مي‌دهد. خود خدا فرمود:

وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللهََ لَمَعَ الْمُحْسِنين‏؛۱۲

و آن‌ها كه در راه ما (با خلوص نيّت) جهاد كنند، قطعاً به راه‏هاى خود، هدايتشان خواهيم كرد و خداوند با نيكوكاران است‏.

خدا كمكش مي‌كند. مطمئن باشد كمك مي‌شود. موقعي كه اين عمل‌ها را انجام داد، ان‌شاءالله براي عنايات خاصه حضرت بقية ‌الله ـ روحي له الفداء- استعداد پیدا می‌کند.

داستـان تشـرف حـاج محمد

توسلات خيلي اثر دارد. حضرت بقية ‌الله ـ روحي له الفداءـ  عنايتي به مادرشان دارند. اين را مكرر از بزرگان شنيده‌ام. مثلاً يك ختم قرآن براي حضرت نرجس خاتون بخوان. به مسجد وارد مي‌شوي، دو ركعت نماز مستحبي بخوان و ثوابش را هديه كن براي نرجس خاتون. امام زمان علیه السلام خوشحال مي‌شوند. به ياد مادر حضرت بودن، يك عنايتي است. يك محبتي است. عبادات ما كه عبادت نيست، پوك و پوچ است. از پوچ هم يك خرده آن طرف‌تر؛ لكن حضرت، يك توجه ديگري دارد. حاج محمد که از صلحا بود مي‌گفت: مكه رفتم و اعمال حج که تمام شد، يك روز گفتم يك عمره مفرده براي مادر امام زمان علیه السلام انجام بدهم و از بي‌بي درخواست کنم كه از فرزندشان بخواهد كه من، چهرة ایشان را زيارت كنم. طواف و نماز و سَعي بين صفا و مروه را انجام دادم. سَعي بين صفا و مروه كه تمام شد، طواف نساء و نمازش را خواندم و ديگر بي‌‌حال شدم. حدود يك ساعت و نيم به اذان صبح بود. ديدم پنج شش نفر پشت مقام ابراهيم نشسته و يك ظرف خرما جلویشان گذاشته‌اند. جمعيت هم همين طور كه از مقام ابراهيم فاصله مي‌گيرند، از اين‌ها هم فاصله مي‌گيرند و اين‌ها وسط نشسته و صحبت مي‌كنند. يك آقايي هم آن بالا نشسته است كه نمي‌شود چشم از او برداشت. خيلي فوق‌العاده است و براي بقيه صحبت مي‌كند. وقتی اين آقا را ديدم، زانوهايم شروع كرد به لرزيدن. خرماها بيشتر جلب توجه‌ام كرد؛ چون خيلي بي‌حال و خسته شده بودم. نشستم و تكيه دادم.

آقا فرمود: «اين حاج محمد براي مادر من يك عمره انجام داده است و خسته شده است. چند تا از اين خرماها را به او بدهيد».

 يك نفر فوراً بلند شد و بـشقاب خرما را مقابل من آورد. من هم پنج شش تا برداشتم؛ لكن به قدري خسته و بي‌حال بودم كه ديگر توجهي به اين حرف نداشتم. شروع كردم خوردن. ديدم دارند نگاه مي‌كنند و تبسم مي‌كنند.

بعد دو مرتبـه فرمود: «بـله؛ ايشان براي مادر من يك عمره‌اي انجام داد و به زحمت هم افتاد. خـدا قبـول مي‌كند؛ ان‌شـاء‌الله».

يك دفعه نگاه كردم، ديدم هيچ كس نيست. فوراً به خود آمدم. گفتم: «اصلاً آرزويم همين بود كه حضرت را ببينم و چقدر زود مستجاب شد». مي‌گفت: به واسطه آن خرمايي كه خوردم، يك حالاتي برايم ايجاد شد.

توسلات را رها نكنيد. رسيدي در مسجد، قبل از اين‌كه بنشيني، مسجد، برگردنت حق دارد. همين طوري ننشين. هر مسجدي كه رفتي، دو ركعت نماز بخوان و بنشين. اين حق مسجد است. وقتي اين دو ركعت نماز را خواندي، هديه كن به محضر حضرت زهرا علیها السلام، محضر حضرت نرجس خاتون، ام‌البنين. نمازهاي مستحبي را مي‌تواني به محضر اين بزرگوارها هديه كني و ان‌شاءالله از عناياتشان بهره‌مند مي‌شويد.

گر گدا كاهل بود، تقصير صاحب‌خانه چيست؟ ان‌شاءالله «يابن‌الحسن يابن‌الحسن» را فراموش نكنيد، اميدواريم مورد عنايات خاص حضرت قرار بگيريد.

پی‌نوشت

  1.  أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏۸، ص ۴۱۵٫

  2. سوره توبه: ۳۳؛ سوره صف: ۹٫

  3. كمال‏الدين، ج ۲، ص ۶۷۰٫

  4. أمالي طوسي، ص ۴۰۵٫

  5.  كمال‏الدين، ج ۲، ص ۶۴۴٫

  6. بحارالأنوار، ج ۶۸، ص ۹۶٫

  7. همان، ص ۱۲۴٫

  8. همان، ص ۱۲۵٫

  9. بحارالأنوار، ج ۷۲، ص ۷۳

  10.  كافي، ج ۸، ص ۱۴۶٫

  11.  بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۴۱٫

  12.  سوره عنكبوت: ۶۷٫

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *