یک خود موجود داریم که باید او را اول دریابیم.
یک خود راقی داریم که در حد امکان می توان به آن رسید؛ هر کسی می تواند به یک خود بالاتری برسد؛ خودش باشد، ولی عالی تر، بالاتر، علی قدر طاقه.
ما مشکل مان این است که آن خود در حال ارتقاء را گاهی نادیده می گیریم که هیچ! خود موجود که باید با او راحت باشیم، او را هم نادیده می گیریم که هیچ!
گاهی صغیر و کبیرمان داریم نقش بازی می کنیم! لذا شخصیت ها گون گون شده است!