۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

  • 15 می 2016 - 19:43
  • 498 بازدید
آتشی در خرمن (۲) :‌ تبیین موضوع ریا در چهل حدیث امام خمینی
آتشی در خرمن (۲) :‌ تبیین موضوع ریا در چهل حدیث امام خمینی

آتشی در خرمن (۲) :‌ تبیین موضوع ریا در چهل حدیث امام خمینی

آتشی در خرمن (۲) تبیین موضوع ریا در چهل حدیث امام خمینی۱ اشاره در شماره قبل، به تعریف ریا، ذکر برخی نشانه‌های ریاکار و بیان ریاکاری در تحصیل و عبادت به عنوان مصادیقی از ریاکاری از منظر امام خمینی۱ پرداختیم. در این شماره، انواع ریا و برخی از راه حل‌های آن، خدمت شما ارائه می‌شود.۱ […]

آتشی در خرمن (۲)

تبیین موضوع ریا در چهل حدیث امام خمینی۱

اشاره

در شماره قبل، به تعریف ریا، ذکر برخی نشانه‌های ریاکار و بیان ریاکاری در تحصیل و عبادت به عنوان مصادیقی از ریاکاری از منظر امام خمینی۱ پرداختیم. در این شماره، انواع ریا و برخی از راه حل‌های آن، خدمت شما ارائه می‌شود.۱ خداوند همه ما را از انواع ریا دور بگرداند.

بررسی انواع ریا و راه حل آن‌ها

ریاکاری هم مانند همه بیماری‌ها دارای درجات و انواع متعددی است. نشناختن همه درجات و انواع یک بیماری، باعث می‌شود انسان، بیجا خود را از یک بیماری دور بپندارد؛ در حالی که به برخی از درجات و انواع دیگر آن بیماری مبتلا است و همین بی‌خبری باعث می‌شود هیچ‌گاه به دنبال درمان نرود. از این رو امام خمینی۱ برای ریاکاری انواع و درجاتی مطرح می‌کند که تأمل و دقت در همه آن‌ها لازم و ضروری است. درجات و انواعی که آن عالم فرزانه برای ریاکاری مطرح می‌نماید و بیانات و راه حل‌های آن از این قرار است:

نوع اول، ریای در عقائد

و آن داراى دو درجه است:

اول آنكه اظهار عقايد حقه و معارف الهيه كند، براى اينكه اشـتـهـار بـه ديـانـت پـيـدا كـنـد و مـنـزلت در قـلوب پـيـدا نـمـايـد؛ مـثـل ايـنـكه بگويد: من كسى را جز خدا مؤثر در وجود نمى‌دانم. يا اينكه: من به غير خدا به كسى توكل ندارم. يا بالكنايه و اشاره، خود را معتقد به عقايد حقه معرفى كند. و اين نوع دوم، رايـج‌تـر اسـت.

درجـه دوم، آنكه عقايد باطله را از خود دور كند و نفس خود را از آن تزكيه كند؛ به قصد جاه و منزلت در قلوب؛ چه به صراحت لهجه باشد، يا به اشاره و كنايه.۲

درمان ریای در عقیده

مرحوم امام خمینی برای درمان این نوع از ریا، حقیقت تلخ این نوع ریا را ظاهر کرده، هشدارهای لازم را در این زمینه ارائه می‌دهد که در ادامه با هم می‌خوانیم:

بدان كه ريا در اصول عقايد و معارف الهيه، از جميع اقسام رياها سخت‌تر و عاقبتش از همه بدتر و ظلمتش از تمام رياها بيشتر و بالاتر است. صاحب اين ريا، اگر در واقع، معتقد به آن امرى كه ارائه مى‌دهد نباشد، از جمله منافقين است كه مخلد در نار است و هلاك ابدى از براى اوست و عذابش اشدّ عذاب‌هاست. و اگر معتقد باشد و براى اينكه در قلوب مردم رتبه و منزلت پيدا كند اظهار مى‌كند، اين شخص گرچه منافق نيست؛ ولى اين ريا باعث مى‌شود كـه نـور ايـمـان از قـلب او برود و ظلمت كفر به جاى آن در قلب وارد شود؛ زيرا كه اين شخص گرچه در اول امر مشرك به شرك خفى است؛ زيرا كه معارف الهيه و عقايد حقه را كـه خـالص بـايـد از بـراى خـدا بـاشـد و صـاحـب آن، ذات مـقدس حضرت حق است، به مردم تـحـويـل داده و غـيـر را در آن شـركـت داده و شـيـطـان را در آن مـتـصـرف نـمـوده و ايـن عـمـل قـلبـى از بـراى خـدا نـبـوده است؛ لکن اين فجيعه موبقه [=مصيبت سخت هلاک‌کننده‏] و اين سـريـره مـظـلمـه [=باطن تاریک] و ايـن ملكه خبيثه [=صفت خباثت‌آلود] بالاخره كار انسان را منجر مى‌كند به اينكه خانه قلب، مـخـتـص بـه غـير خدا شود، و كم‌كم ظلمت اين رذيله اسباب مى‌شود كه انسان، بى‌ايمان از دنيا برود. و اين ايمان خيالى كه دارد، صورت بى‌معنا و جسد بى‌روح و پوست بی‌مغزى اسـت و مـورد قـبـول خـداى تـعالى نشود؛ كما اينكه اشاره به اين فرموده در حديثى كه در كـافـى شـريـف از عـلى بـن سـالم نـقل مى‌كند که امام صادق۷ فرمود: «قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: أَنَا خَيْرُ شَرِيكٍ‏ مَنْ أَشْرَكَ مَعِي غَيْرِي فِی عَمَلٍ عَمِلَهُ لَمْ أَقْبَلْهُ إِلَّا مَا كَانَ لِي خَالِصاً»؛۳ يـعـنى راوى گفت: شنيدم حضرت صادق۷ مى‌فـرمـود: خـداى تعالى گفت: «من بهترين شريك هستم. كسى كه با من، غير مرا در كارى كه كرده است شريك قرار دهد، او را قبول نكنم، مگر آنكه براى من خالص باشد».

و معلوم است اعمال قلبيه در صورت خالص نبودن، مورد توجه حق تعالى واقع نشود و او را نپذيرد و به شريك ديگر واگذار فرمايد كه آن [شریک]، شخصى است كه براى نشان دادن به او عمل مى‌شود. پس اعمال قلبيه، مختص به آن شخص مى‌شود و از حد شرك بيرون رفته، به كفر محض وارد مى‌شود؛ بلكه مى‌توان گفت اين شخص نيز از جمله منافقين است؛ همان طور كه شركش خفى است، نفاقش نيز خفى است. بيچاره گمان كرده مؤمن است؛ ولى مشرك اسـت در اول امـر، و در نـتـيـجـه مـنـافـق اسـت و عـذاب مـنـافـقـين را بايد بچشد. و واى به حال كسى كه كارش به نفاق منجر شود!۴

آن عالم مهذّب در جای دیگر این‌چنین می‌فرماید:

هـان اى شـخـص مـرائى كـه عـقـايـد حـقـه و معارف الهيه را به دست دشمن خداى تعالى كه شـيطان است، سپردى و مختصات حق تعالى را به ديگران دادى، و آن انوارى كه روشنى‌بـخـش روح و قـلب و سـرمـايـه نجات و سعادت ابدى و سرچشمه لقاء الهى و بذر جوار مـحـبـوب اسـت، مـبدل به ظلمات موحشه و شقاوت و هلاك ابدى و سرمايه بعد از ساحت قدس محبوب و دورى از لقاء حضرت حق تعالى كردى! مهيا باش از براى ظلمت‌هايى كه نور در دنـبـال نـدارند و تنگنايى كه گشايشى ندارد و امراضى كه شفاپذير نيست؛ مردنى كه حيات ندارد، آتشى كه از باطن قلب ظهور كند و ملكوت نفس و ملك بدن را بسوزاند؛ چنان سـوزانـدنـى كـه خطور در قلب من و تو نكرده است. خداى تعالى خبر مى‌دهد در كتاب خـود در آيـه شـريـفـه:

«نارُ اللهِ الْمُوقَدَةُ الَّتی‏ تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ» از وصـف آتـشـى كـه [آتـش خـدا] اسـتيلاى بر قلوب پيدا مى‌كند و قلوب را مى‌سوزاند. هيچ آتشى قلب‌سوزان نيست، جز آتش الهى.

پس اى عزيز! براى يك خيال بـاطـل، يـك مـحـبوبيت جزیى بندگان ضعيف، يك توجه قلبى مردم بيچاره، خود را مورد سـخـط و غـضـب الهـى قـرار مـده و آن محبت‌هاى الهى را مـفـروش. آن كرامت‌هاى غير متناهى، آن الطـاف و مـراحم ربوبيت را به يك محبوبيت پيش خلق كه مورد هيچ اثرى نيست و از او هيچ ثـمرى نبرى، جز ندامت و حسرت. وقتى دستت از اين عالم كوتاه شد كه عالم كسب است و زمان عملی کردن گذشت، ديگر پشيمانى نتيجه ندارد و رجوع، بی‌فايده است.۵

مرحوم امام خمینی برای درمان این نوع از ریا، مطلب علمی مهمی را گوشزد می‌کند که توجه مداوم به آن می‌تواند ریشه ریاکاری در عقیده را بخشکاند.

تفاوت ایمان و علم در نظر امام خمینی۱

بـدان ايـمـان، غـيـر از عـلم بـه خـدا و وحـدت و ساير صفات كماليه ثبوتيه و جـلاليـه و سـلبـيه، و علم به ملائكه و رسل و كتب و يوم قيامت است. چه بسا كسى داراى اين علم باشد و مؤمن نباشد. شيطان، عالم به تمام اين مراتب به قدر من و شما هست و كافر است؛ بلكه ايمان، يك عمل قلبى است كه تا آن نباشد، ايمان نيست. بايد كسى كه از روى برهان عقلى يا ضرورت اديان چيزى را علم پيدا كرد، به قلب خود نيز تسليم آن‌ها شود و عـمـل قـلبـى را كـه يـك نـحـو تـسـليـم و خـضـوعـى اسـت و يـك طـور تـقـبـل و زيـر بـار رفـتـن اسـت، انـجـام دهـد تـا مـؤمـن گـردد و كـمـال ايـمـان، اطـمـيـنـان اسـت. نـور ايـمـان كـه قـوى شـد، دنـبـالش اطـمـيـنـان در قـلب حـاصـل مـى‌شـود و تـمـام اين‌ها غـيـر از عـلم اسـت. مـمـكـن اسـت عقل شما به برهان چيزى را ادراك كند؛ ولى قلب تسليم نشده باشد و علم بی‌فايده گردد.

پـس مـعـلوم شـد كـه تـسـليـم كـه حـظ قـلب اسـت، غـيـر از عـلم اسـت كـه حـظ عـقـل اسـت. مـمكن است انسان به برهان عقلى، اثبات صانع تعالى و توحيد او و يوم معاد و ديـگـر از عقايد حقه نمايد؛ ولى اين عقايد را ايمان نگويند و او را مؤمن حساب نكنند و در جـمـله كـفـار يـا مـنـافـقـيـن يـا مـشـركـيـن بـاشـد. مـنـتـهـا امـروز چـشـم دل شـمـا بـسته است و بصيرت ملكوتى نداريد؛ اين چشم ملكى ادراك نمى‌كند. وقتى كشف سريره شد و سلطنت حقه الهيه بروز كرد و طبيعت خراب شد و حقيقت به پا گرديد، ملتفت مى‌شويد مؤمن به خدا نبوديد و اين حكم عقل، به ايمان مربوط نبود.

تا «لا إله إلاّ الله» با قلم عقل بر لوح صافى قلب نگاشته نشود، انسان مؤمن به وحدت خدا نيست. و وقتى اين كلمۀ طيبۀ الهيه در قلب وارد شد، سلطنت قلب با خود حقّ تعالى مى‌شود و ديگر انسان، كس ديگر را مؤثر در مملكت حق نمى‌داند و از كسى ديگر متوقع جاه و جلال نيست و منزلت و شهرت را پيش ديگران طالب نمى‌شود.

اگر در قلب، ريا ديديد، بدانيد قلب شما تسليم عقل نشده و ايمان در دل شما نور افكن نگرديده و ديگرى را إِله و مؤثر عالم مى‌دانيد، نه حقّ تعالى را، و شما در زمرۀ منافقين يا مشركين يا كفاريد.۶

نوع دوم ریاکاری، ریای در صفات

امام خمینی۱ نوع دوم ریاکاری را ریا در صفات و خصلت‌های نفسانی می‌شمارد و برای آن، دو مرتبه به شرح زیر بیان می‌فرماید:

يـكـى آنـكـه اظـهـار خصال حميده و ملكات فاضله نمايد و يكى تبرّى از مقابلات آن‌ها [=رذائل اخلاقی] نمايد و تزكيه نفس كند، بدان غرض كه معلوم شد.

درمانی برای ریای در صفات

در ادامه، این استاد فرزانه، برای درمان این خصیصه زشت، با بیان یک نکته اساسی در مورد حقیقت و صورت برزخی چنین رفتارهایی، هشدار می‌دهد که در ادامه، بخش‌هایی از کلمات آن بزرگوار را می‌خوانیم:

كسى كه اخلاق حسنه خود و ملكات فاضله نفس را بـه چـشـم مـردم بـكشد و ارائه به مردم بدهد، قدمش قدم نفس است و خودبين و خودخواه و خـودپـرسـت اسـت. و بـا خـودبـيـنـى، خـدا خـواهـى و خـدابينى، خيالى است خام و امرى است بـاطـل و مـحـال. مـادامـى كـه مـمـلكـت وجـود شـمـا از حـب نـفـس و حـب جـاه و جـلال و شـهـرت و ريـاسـت بـه بـنـدگـان خـدا پـر است، نمى‌توان ملكات شما را ملكات فـاضـله دانـسـت و اخـلاق شـمـا را اخـلاق الهـى شـمرد. كاركن در مملكت شما شيطان است و مـلكـوت باطن شما، صورت انسان نيست. پس از گشودن چشم برزخ ملكوتى، خود را به صـورت غـيـر انـسـان، مـثـل يـكـى از شـيـاطـيـن -مـثـلاً- مـى‌بـيـنـيـد. و حـصـول مـعـارف الهـيـه و تـوحـيـد صـحـيح از براى چنین قلبى كه منزلگاه شيطان است، محال است. تا ملكوت شما، ملكوت انسانى نباشد و قلب شما از اين اعوجاج‌ها و خودخواهی‌ها پـاك نـبـاشـد، مـنـزل حـق تـعـالى نـباشد.

در حديث قدسى است كه مى‌فرمايد: «لَايَسَعُنِي أَرْضِي وَ لَا سَمَائِي وَ لَكِنْ يَسَعُنِي قَلْبُ عَبْدِيَ الْمُؤْمِن [نه زمین من گنجایش مرا دارد و نه آسمانم؛ بلکه قلب بندة مؤمن من است که گنجایش مرا دارد]».۷ هـيـچ مـوجودى آينه جمال محبوب نيست، مگر قلب مؤمن. متصرف در قلب مؤمن، حق است نه نفس. كاركن در وجود او مـحـبـوب اسـت. قـلب مـؤمـن، خودسر نيست، هرزه‌گر نيست: «قَلْبُ الْمُؤْمِنِ بَيْنَ إِصْبَعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِ الرَّحْمَن‏ يُقَلِّبُهُ كَيفَ يَشاءُ»۸ دست حق در مملكت قلب او متصرف است، تقليب و تـقـلب قلب او با خود حق تعالى است.

اى بي‌چاره! تو كه عابد نفسى و متصرف در قلب تو شيطان و جهل است و دست تصرف حق را از قلب خود منقطع كردى، چه ايمانى دارى كه مـورد تـجـلى حـق و سـلطـنـت مـطـلق گـردى؟ پـس بـدان تـا بـديـن حـال هستى، و اين رذيله خودنمايى در تو است، تو كافر بالله هستى و در سلك منافقين محسوب مى‌شوى؛ گرچه به خيال خود مسلم و مؤمن به خدايى.۹

نوع سوم ریاکاری، ریای در افعال

حضرت امام خمینی۱ برای ریاکاری، نوع سومی هم می‌شمارد که ریای در رفتار و اعمال است. به تعبیر آن عالم فرزانه این نوع از ریا که بسیار شایع است، دو درجه به شرح زیر دارد:

مـقـام سـوم، ريـاى مـعـروف پيش فقهاء -رضوان الله عليهم- است که داراى همين دو درجه است: يـكـى آنـكـه اتيان به عمل و عبادت شرعى كند، يا اتيان به راجحات عقلى نمايد، به قصد ارائه بـه مـردم و جلب قلوب؛ چه آنكه ذات عمل را به قصد ريا كند، يا كيفيت يا شرط يا جز آن را؛ به طورى كه در كتب فقهيه متعرضند؛ ديـگـر آنكـه ترك عملى كند به همان مقصود.۱۰

ریاکاری در امور اجتماعی

از نگاه حضرت امام۱ و همه عالمان ربانی، انسان نه تنها در رفتارهای عبادی، بلکه در فعالیت‌های اجتماعی هم باید خلوص نیت داشته باشد. این بزرگوار در یکی از سخنرانی‌های خود گوشزد می‌کند که ریای در رفتار، فقط محدود به امور عبادی نیست، بلکه ممکن است در خدمات و فعالیت‌های اجتماعی هم ریاکاری وارد شود.

در اعمالى كه ما انجام می‌دهيم و شما آقايان هم يك مصداق خوبش را داريد انجام می‌دهيد و آن، تكفل صندوق‌هاى قرض‌الحسنه [است‏]، گاهى عمل، خوب عملى است. نماز، از ديگر اعمال بسيار بزرگ است؛ لكن نمازگزار بد است، نماز خوب است. نمازگزار اين را به ريا انجام می‌دهد، جهنم می‌رود، با نمازش جهنم می‌رود. صندوق قرض‌الحسنه خوب است، صندوق‌دار خيلى كارش مشكل است. جديت كنيد كه صندوق‌دار امينى باشيد و صندوق‌دارى باشيد كه براى ملت خودتان، براى مستمندان خودتان، بافايده باشيد و قصد اينكه به آن‌ها يك مثلاً چيزى هم بفروشيد نداشته باشيد. براى خدا كار كنيد و امانت را حفظ کنید.۱۱

پرهیز از ریاکاری در حکومت داری

شاهکار حضرت امام۱ آنجاست که نه تنها دیانت را وارد در سیاست می‌کند، بلکه معنویت و اخلاق را هم به صحنه سیاست می‌کشاند. در اندیشه امام خمینی۱، نه تنها سیاست و دیانت عین هم هستند، بلکه اخلاق و سیاست هم به‌هم‌تنیده و همراه هستند. در نگاه آن پیشوای الهی همه چیز، حتی سیاست و حکومت‌داری هم باید برای خدا و خالص باشد، نه برای اغراض نفسانی. مرحوم امام در یکی از سخنرانی‌های خود موضوع اخلاص و ریا را از مسائل فردی و عبادی به صحنه حکومت‌داری تعمیم می‌دهد که فرمایش آن مرحوم در این زمینه را مرور می‌کنیم:

انبيا نمی‌خواستند كه جنگى باشد و نمی‌خواستند كه دعوتى باشد به غير از اين دعوت. دعوت به گرفتن كشور و دعوت به اين‌ها، هيچ وقت در آن‌ها نبوده است. ما اگر چنانچه در اين پيروزی‌ها كه –بحمدالله به‏طور چشمگير حاصل شده است- از آن راهى كه انبيا دارند منحرف نشديم، اين سال نو بر ما مبارك است و ما پيروز هستيم. و اگر خداى نخواسته، اين‌ها اسباب يك غرورى شد، اسباب يك دلبستگى به دنيا شد، ما هم بخواهيم يك توسعه‏اى در كشورمان حاصل بشود، حكومتى بر مردم بكنيم، ما هم با ساير ابرقدرت‌ها فرقى نداريم؛ بلكه ما عقب‌تر از آن‌ها هستيم. آن‌ها به صراحت حرف‌هاى خودشان را می‌زنند كه «ما می‌خواهيم دنيا را بگيريم». اين را می‌گويند كه «همه چيزهايى كه منافع ماست باید محفوظ باشد؛ ولو به لگدمال شدن همه كشورها». ما كه اينطور نمی‌گوييم. ما كه خودمان را تابع اسلام می‌دانيم، اگر -خداى نخواسته- در قلب ما اين معنا باشد كه ما هم يك قدرت زيادترى پيدا بكنيم، ما هم براى خودمان يك شخصيت بيشترى پيدا بكنيم، يك حكومتى بكنيم، توسعه‌اى در مِلك خودمان حاصل كنيم، ما از آن‌ها حالمان بدتر است، براى اينكه مسئله ريا هم در كار می‌آيد.۱۲

تا اینجا شرح حدیث دوم از کتاب چهل حدیث امام خمینی۱، تعریف ریا، علائم ریاکار، مصادیق ریاکاری، انواع ریا و برخی از روش‌های درمان آن خدمت شما خوانندگان ارائه شد، ان‌شاءالله در شماره بعد بحث ریا را با بیان راه درمان ریای در افعال و رفتار، پی خواهیم گرفت.

ادامه دارد…

سید حبیب حسینی*

yasarmad@gmail.com*

پی‌نوشت‌ها

  1. شایان ذکر است در نقل سخنان امام خمینی۱ در برخی موارد، تصرف‌های بسیار جزیی به منظور سهولت فهم انجام شده است.
  2. شرح چهل حدیث (نرم افزار امام خمینی۱، محصول مرکز کامپیوتر علوم اسلامی نور)، ص ۳۵٫
  3. كافي، شیخ كلينى، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج ‏۲، ص ۲۹۵٫
  4. شرح چهل حدیث، ص ۳۶٫
  5. همان، ص ۳۸٫
  6. همان، ص ۳۷٫
  7. اين حديث با اندكى تغيير در این منابع، آمده است: عوالى اللئالى، ج ۴، ص ۷؛ بحارالانوار، ج ۵۵، ص ۳۹؛محجة البيضاء، ج ۵، ص ۲۷٫
  8. مرآة العقول، علامه مجلسى، تهران‏، دار الكتب الإسلامية، چاپ دوم‏، ۱۴۰۴ ق، ج‏۱۰، ص ۳۸۳٫
  9. شرح چهل حديث، ص ۴۵٫
  10. همان، ص ۳۶٫
  11. صحيفه امام، (نرم افزار امام خمینی۱، محصول مرکز کامپیوتر علوم اسلامی نور)،ج ‏۱۲، ص ۴۲۶٫
  12. همان، ج‏۲۰، ص ۱۷٫

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *