۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

  • 09 می 2015 - 21:13
  • 670 بازدید
محو دلدار : میقات نیاز ، بررسی اهمیت و آثار نماز  (خُلُق ۴۹)
محو دلدار : میقات نیاز ، بررسی اهمیت و آثار نماز  (خُلُق ۴۹)

محو دلدار : میقات نیاز ، بررسی اهمیت و آثار نماز (خُلُق ۴۹)

محو دلدار : میقات نیاز ، بررسی اهمیت و آثار نماز  (خُلُق ۴۹) سخنرانی آیت الله ناصری حفظه الله اشاره یکی از مهم‌ترین دستورات دینی که در مورد آن بسیار سفارش شده، مسئله نماز است؛ تا آنجا که آن را ستون خیمه دینداری و اسلام دانسته‌اند. در این شماره با بهره بردن از کلمات عالم […]

محو دلدار : میقات نیاز ، بررسی اهمیت و آثار نماز  (خُلُق ۴۹)

سخنرانی آیت الله ناصری حفظه الله

اشاره

یکی از مهم‌ترین دستورات دینی که در مورد آن بسیار سفارش شده، مسئله نماز است؛ تا آنجا که آن را ستون خیمه دینداری و اسلام دانسته‌اند. در این شماره با بهره بردن از کلمات عالم ربانی، حضرت آیت الله ناصری -دامت برکاته- سعی می‌کنیم بر اهمیت، آثار و برکات این دستور نجات‌بخش، مروری انجام دهیم؛ تا بعد از این بیشتر قدر و اهمیت آن را بدانیم و از آن بهره ببریم، ا‌ن‌شاءالله.

از آنجا که خداوند، حکیم است، تمام کارهای او از روی حکمت و مصلحت است. اگر گفته است روزی پنج بار نماز بخوانید، بر خلاف خيلی واجبات دیگر كه در سال، یك یا چند بار واجب می‌شود طبق حکمت و مصلحت است؛ مثلاً زکات را گفته است سالی یک بار بپردازید، فقط هم به نُه چیز تعلق می‌گیرد. یا پرداخت خمس را یک بار در سال بر ما واجب كرده است. یا روزه، سالی یک ماه گرفته می‌شود. یا حج در كل عمر، برای اشخاصی که استطاعت داشته باشند، یک بار واجب می‌شود. در همۀ این‌ها، حکمت و مصلحت است و هر یک، آثاری دارد. من که مریضم و می‌روم دکتر، دکتر من را معاینه می‌کند و نسخه می‌نویسد؛ مثلاً مینویسد این قرص را هر شش ساعت باید بخوری. تشخیص او این طوری است؛ یعنی احتیاج بدن من را می‌بیند و طبق احتیاج بدن به من دارو می‌دهد. حضرت حق هم طبیب است. نبی اكرم۶ می‌فرمایند:

يَا عِبَادَ اللهِ أَنْتُمْ كَالْمَرْضَى وَ اللهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ كَالطَّبِيبِ فَصَلَاحُ الْمَرْضَى فِيمَا يَعْلَمُهُ الطَّبِيبُ وَ يُدَبِّرُهُ بِهِ لَا فِيمَا يَشْتَهِيهِ الْمَرِيضُ وَ يَقْتَرِحُهُ أَلَا فَسَلِّمُوا لِلهِ أَمْرَهُ تَكُونُوا مِنَ الْفَائِزِينَ؛‏۱

ای بندگان خدا! شما مانند مریض هستید و خداوند رب العالمین، مانند طبیب است و مصلحت مریض در آن چیزی است كه طبیب می‌داند و برای او تدبیر می‌كند، نه آنچه مریض دوست دارد و درخواست می‌كند؛ پس تسلیم امر خدا باشید كه حتما رستگار خواهید شد.

خداوند، برای ما تشخیص داده است كه روزی پنج بار نماز بخوانیم؛ این به نفع ما است، نه به نفع خدا. حضرت حق که فرمود این نماز را پنج وقت بخوان، معلوم می‌شود یک آثار وجودی برای خود من دارد؛ هم برای دنیای من مفید است، هم برای آخرتم. باید به این نماز بیشتر اهمیت بدهیم.

اگر بخواهیم دربارۀ همۀ امور مربوط به نماز صحبت كنیم که اصلاً نمی‌شود. فقط چهار هزار مسئله دربارۀ نماز مطرح شده است که اگر انسان بخواهد آن‌ها را بگوید، زمان زیادی می‌طلبد؛ لکن اشارتاً بعضی مطالب را عرض می‌کنم.

آثار نماز

نماز، برای ما هم منافع متعدد دنیوی دارد و هم منافع اخروی. بانو هاشمیه۲ در كتاب اربعین حدیث كه کتاب معتبری است۳ حدود چهل منفعت نماز را بیان کرده است كه تعدادی از آن را نقل می‌کنم. ببینید که خداوند چقدر مهربان است و با این دستور شرعی چه خیرهایی را به ما عنایت می‌کند.

افزایش رزق

یکی از آثار نماز، این است که رزق انسان را زیاد می‌کند. شما که مرتب نمازهای واجب را در پنج موقع از شبانه روز خواندی، رزقت اضافه می‌شود. این، اثر وضعی آن است.۴

نماز و سلامتی

اثر وضعی نماز در بدن تو، این است که صحت بدن تو را تضمین می‌کند. گاهی انسان به واسطه گناهانی كه انجام داده است، مریض می‌شود. ممکن است من اشتباهاتی کرده‌ام و حالا آن اشتباهات، پاگیرم شده و مریض شده‌ام؛ همان طور كه در قرآن می‌فرماید:

وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ؛۵

هر مصیبتى به شما رسد، به سبب اعمالى است كه انجام داده‌اید، و بسیارى را نیز عفو می‌كند.

صریح آیه شریف است كه بعضی از ابتلائات دنیوی ما به واسطۀ آثار گناهانمان است. نماز، باعث می‌شود این گناهان پاك شوند. حضرت امیر۷ می‌فرمایند:

الصَّلواتُ الخَمْسُ كفّارةٌ لِما بَيْنَهُنَّ ما اجتَنَبْتَ مِن الكَبائرِ، و هِيَ الَّتی قالَ اللهُ: «إنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ۶»؛۷

نمازهاى پنجگانه، گناهانى را كه در فاصله میان آن‌ها مرتكب شوى، تا زمانی كه از گناهان كبیره دورى كنى، مى‌پوشاند و این، معنای فرمایش خداوند است كه فرمود: «به درستی كه خوبی‌ها، بدی‌ها را از بین مى‌برد».

در نتیجه وقتی گناهان پاك شد، دیگر دچار بلاها از جمله مریضی نمی‌شویم. یا اگر به سبب گناهانمان مریض شده‌ایم، عافیت و سلامتی به ما بر می‌گردد.

البته مریضی‌ها برچند قسم است؛ یک قسم از مریضی، به سبب گناهان است و باعث پاك شدن گناهان می‌شود. خدا وقتی می‌خواهد گناهان تو را ببخشد؛ تو را مریض می‌کند، تا بگویی: «یا الله! من توبه کردم، نفهمیدم»، و او تو را ببخشد. اما یك قسم دیگر مریضی و گرفتاری‌ها، به واسطۀ این است كه خدا می‌خواهد اجر و مقام به ما بدهد. اگر صبر و تحمل کردیم، مقام و درجۀ ما بالا می‌رود. نبی مكرم اسلام۶ فرمودند:

إنَّ الرَّجُلَ لَيَكُونُ لَهُ الدَّرَجَةُ عِنْدَ اللهِ لايَبْلُغُها بِعَملِهِ، حَتّى يُبْتَلى بِبَلاءٍ فی جِسْمِهِ فيَبْلُغَها بِذلِكَ؛۸

براى آدمى نزد خداوند، درجه‌اى است كه او با عمل خود، بدان نمى‌رسد؛ مگر آنكه بدنش به بلایى گرفتار شود و بدین وسیله، به آن درجه دست یابد.

توشه قیامت

نماز، توشه مؤمن در قیامت است. این مسافرت طولانی که می‌خواهی بروی، زاد و توشه‌ای می‌خواهد و زاد و توشه تو، همین نماز است.

انیس در قبر

یکی دیگر از آثار نماز، این است که انیس و مونس تو در عالم قبر است. در روایت معتبری كه بزرگان نقل كرده‌اند، چنین آمده است كه شخصی به نام قیس به محضر نبی اکرم۶ عرض کرد: «یا رسول الله! موعظه‌ام کن». حضرت فرمودند:

ای قیس! ناچار همراهی با تو در قبر دفن می‌شود كه تو مرده‌ای و او زنده است. اگر آن همراه، كریم باشد، تو را اكرام می‌كند و اگر پست باشد، تو را رها می‌كند. تو محشور نمی‌شوی، مگر با او و سؤال نمی‌كنند، مگر از او؛ پس او را صالح قرار بده كه اگر او صالح بود، تو با او انس می‌گیری و اگر فاسد بود، نمی‌ترسی، مگر از او. آن همراه، همانا عمل تو در دنیا است. ۹‏

یعنی تجسم اعمال پیش می‌آید. فحش‌هایی که داده‌ام، چشم‌چرانی‌هایی که کرده‌ام، غیبت‌هایی که کرده‌ام، تهمت‌هایی که زده‌ام، مال مردم را که خورده‌ام، کلاه‌هایی که بر سر مردم گذاشته‌ام، همه آن‌ها، به شکل سگ هاری با ناصری دفن می‌شوند و مرتب، ناصری را دندان و چنگ می‌زنند. آقا! این عمل تو است؛ اثر عمل خودت است؛ خودت این کارها را كردی.

حضرت به قیس می‌فرمایند: این، با تو دفن می‌شود و از تو جدا نیست؛ مثل سایه‌ات با تو هست. نمازت هم همین‌طور است؛ با شما هست و اگر نیكو بود، تو را كمك می‌كند.

امام صادق۷ فرمودند:

پنج صورت زیبا با مؤمن داخل در قبر او می‌شوند. زیباترین آن‌ها، روبه‌روی مؤمن است. اگر بلایی از طرف راست به مؤمن نزدیك شود، صورت نماز، او را دفع می‌كند و اگر از طرف چپ نزدیك شود، صورت زكات، آن را دفع می‌كند. اگر بلا از بالای سر نزدیك شد، صورت حج او را عقب می‌راند و اگر از طرف پاها نزدیك شد، صورت روزه‌ها او را منع می‌كند. آن صورتی كه از همه زیباتر است، از بقیه می‌پرسد: «شما که هستید؛ خدا خیرتان دهد؟» آن گاه یكی از آن‌ها می‌گوید: «من نماز تو» و دیگری می‌گوید: «من زكات تو» و دیگری می‌گوید: «من حج تو» و دیگری می‌گوید: «من روزه تو» هستم. آن گاه آن چهار صورت می‌پرسند: «تو كه هستی كه از همۀ ما زیباتری؟» جواب می‌دهد: «من ولایت این مؤمن نسبت به آل محمد: هستم».۱۰

اصلاح‌كنندۀ انسان

اگر نماز را مواظبت بکنی، خیلی کارها از آن برمی‌آید. اگر انسان، نمازخوان شد، متشرع و متقی و خداترس می‌شود؛ مثلاً در شرع گفته است: «اگر یک لقمه حرام بخوری، چهل روز، نمازت قبول نمی‌شود».۱۱ خوب؛ من که می‌خواهم نماز بخوانم، دیگر لقمه حرام را نمی‌خورم. شرع گفته است: «اگر جای غصبی ایستادی و نماز خواندی، نماز تو قبول نیست»؛ در نتیجه من که می‌خواهم نماز بخوانم، در مکان غصبی نمی‌ایستم. و همین طور، كم‌كم آدم به خود می‌آید و خودش را می‌سازد. نمازخوان، گناه نمی‌کند. اثر وضعی نماز، این است. نماز، جلوی من را می‌گیرد. خودِ خدا فرمود:

إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر.۱۲

نماز که می‌خوانم، یک پلیس باطنی برای من پیدا می‌شود که نمی‌گذارد گناه بکنم. این، اثر نماز است. به این ترتیب، كم كم یک شخص صالح در اجتماع پرورش پیدا می‌کند.

بصیرت

اگر نماز انسان، نماز باشد، چشم بصیرت انسان باز می‌شود و پشت دیوار‌ها را هم می‌بیند. انسانی كه گناه نکرد؛ یعنی واجبات خود را آورد و محرمات را ترک کرد، مصداق همان حدیث شریف قدسی می‌شود که می‌فرماید:

عَبدِی اَطِعنِی حَتّی أَجعَلَکَ مَثَلِی؛۱۳

ای بندۀ من! اطاعت من را بکن، تا مثل من بشوی.

مرحوم امام خمینی -اعلی الله مقامه الشریف- در اسرار الصلاة این روایت را مفصلاً معنا کرده است؛ ملاحظه بفرمایید.

آثار دیگر

  • نماز، فرش قبر مؤمن می‌شود؛

  • تاجی است كه در محشر بر سر او می‌گذارند؛

  • میان انسان و آتش جهنم، سپر می‌شود؛

  • انسان را از صراط عبور می‌دهد؛

  • معراج مؤمن است؛

  • کلید بهشت است؛

  • مهریۀ حورالعین است.

از پیامبر خدا۶ دربارۀ جایگاه نماز، سؤال شد. حضرت فرمودند:

 نماز، از احكام دین است که در آن، رضایت پروردگار نهفته است و روش پیامبران است. سبب جلب محبت فرشتگان و هدایت و نور معرفت و بركت در رزق و راحتی در بدن و ناراحتی شیطان است. نماز، سلاح در برابر كافران و باعث مستجاب شدن دعاها و قبولی اعمال می‌شود. توشۀ مؤمن است از دنیا برای سفر آخرت، و شفیع مؤمن است برابر ملك مأمور قبض روح، و انیس انسان و فرش او در قبر و جواب نكیر و منكر می‌باشد. نماز مؤمن در صحرای محشر، تاج سر او و نور صورت او و لباس او و پوششی میان او و آتش جهنم است. نماز، حجت بنده برابر پروردگار متعال است. نماز، نجات دهنده بدن مؤمن از آتش جهنم و مجوز عبور او از صراط و كلید بهشت و مهریه حوریه‌های بهشتی و بهای بهشت است. با نماز است كه بنده به درجات عالی می‌رسد؛ چرا كه نماز، تسبیح و تهلیل و حمد و تكبیر و تمجید و تقدیس و گفتار و دعا است.۱۴

وضعیت نماز‌های ما

متأسفانه نمازهای ما که نماز نیست. نمی‌دانم چیست! در روایات آمده است كه ناصری را كه در قبر می‌گذارند، اول چیزی که سؤال می‌کنند، بعد از سؤال از مراتب توحید و نبوت و امامت و معاد و این‌ها، در مورد نمازاست.۱۵ «نمازت را چطور آوردی؟» آن وقت با این نمازها، ما چه جواب بدهیم؟ این نماز، نماز است؟ در روایت دارد اگر می‌خواهی خدا با تو صحبت بکند، قرآن بخوان، و می‌خواهی تو با خدا صحبت بکنی، نماز بخوان.۱۶

من که نماز می‌خوانم، دارم با خدا حرف می‌زنم، درد دل می‌كنم، راز و نیاز می‌کنم. این نماز است؟ نه رکوع آن، نه سجده آن، هیچ شبیه نماز واقعی نیست. تازه خوش هم هستم که نماز خواندم. کدام نماز؟ ناصری را می‌گویم. در آیه شریف دارد:

قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ *‌ الَّذِينَ هُمْ فِی صَلاَتِهِمْ خَاشِعُونَ؛‌۱۷

مؤمنان رستگار شدند * آن‌هایی که در نماز خود، خاضع و خاشع هستند.

یعنی چه خاشع و خاضعند؟ خضوع و خشوع را معنا کرده‌اند؛ یعنی حالا که به نماز ایستاده‌ای، توجه تو به خدا باشد؛ آن‌قدر كه متوجه نباشی طرف راست و چپ تو چه کسی ایستاده است. این معنای خشوع است. از حضرت سؤال می‌کنند: «یا‌بن رسول الله! خشوع در نماز یعنی چه؟» حضرت فرمودند: «معنای آن، این است که خودت را برابر حق ببینی و متوجه نباشی طرف راست و چپ تو چه کسی ایستاده».۱۸

آیا نمازهای ما هم همین طور است؟ اگر این طور است، حقیقتاً مؤمنید. شما که صددرصد مؤمن هستید؛ اما من باید فکری به حال خودم بکنم.

انسان که می‌ایستد نماز بخواند، یعنی مقابل حق ایستاده است و با خدا حرف می‌زند؛ یعنی خدا را در مقابل خودش می‌بیند. خدا که لحظه‌ای از کسی غافل نیست؛ همه انسان‌ها همیشه در محضر حق هستند و حرفی در آن نیست. خوب من که نماز می‌خوانم، آیا خودم را در محضر حق می‌بینم؟ اگر فکر ناصری مثلاً در مسجد و منبرش باشد یا در خانه‌اش و زندگی خود باشد، این نماز، نماز است؟

در روایت از حضرت امیر۷ هست كه می‌فرمایند:

لايَقُومَنَّ أحَدُكُم فِی الصَّلاةِ مُتَكاسِلاً و لا ناعِساً، و لايُفَكِّرَنَّ فِی نَفْسِهِ فَإنَّهُ بَيْنَ يَدَيْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جلَّ، و إنّما لِلْعَبدِ مِنْ صَلاتِهِ ما أقبَلَ عَلَيهِ مِنْها بقَلبِهِ؛۱۹

هیچ یك از شما با كسالت و خواب‌آلودگى به نماز نایستد و به خودش نیز فكر نكند؛ زیرا در پیشگاه پروردگارِ خویش ـ عزّ و جلّ ـ قرار دارد . بنده را همان مقدار از نمازش نصیب است كه با توجّهِ قلبى او همراه باشد.

آن مقدار از نماز را به خدا توجه داری، به همان اندازه از آن قبول می‌شود. اگر از اول نماز تا آخر نمازت هیچ توجهی به حق نداشتی، هیچ چیز آن قبول نیست. البته برطرف‌كننده تکلیف هست؛ اما موجب اجر و ثواب نیست.

داستان عیاض و سلطان محمود

عیاض، یک غلام زرخرید بود كه فانی در سلطان محمود شده بود؛ یعنی نوکر حلقه به گوش و فرمانبر او بود. یك بار مقابل سلطان محمود ایستاده بود و کنار او هم عده‌ای از سران مملكتی نشسته بودند. عقرب، پای عیاض را نیش می‌زند؛ اما عیاض مقابل سلطان محمود تکان نمی‌خورد. بعد از اینکه عیاض ادای وظیفه کرد، سلطان محمود دستور داد كه برو عیاض هم می‌رود و دور از چشم سلطان محمود، ابراز ناراحتی و درد می‌كند. به او می‌گویند: «چرا آنجا نگفتی؟» جواب می‌دهد: «خلاف ادبِ سلطان بود كه مقابل او، خم بشوم یا حرفی بزنم».

ما هم مقابل حق ایستاده‌ایم؛ ببین چه می‌کنی؟ خالق همۀ عالم وجود كه این همه نعمت به ما داده است، ببیند ما چطور مقابل او می‌ایستیم و نماز می‌خوانیم. تو را به خدا! این نماز است؟ ما باید این طور نماز بخوانیم؟ آن وقت تازه تمام امید ما هم به این نمازمان است. به گمان خودمان، کاری هم کرده‌ایم!

البته خداوند تمام این‌ها را -ان شاء الله- از ما می‌پذیرد و می‌گوید: «تو بیا، پشتت را به من نکن، طرف من بیا؛ من همه این‌ها را می‌بخشم به تو». خدا می‌داند. چرا انسان، با خدای به این مهربانی رفیق نشود؟! در دعاها آمده است: «یا رفیق من لا رفیق له، یا انیس من لا انیس له» ای کسانی که رفیق ندارید! بیایید من خودم رفیق شما هستم. ای کسانی که انیس و مونس ندارید که با او بنشینید و درد دل بکنید! بیایید با من درد دل کنید.

دزدترین مردم

حضرت نبی اكرم۶ فرمودند: «آیا می‌خواهید به شما از دزدترین مردم خبر بدهم؟» عرض کردند: «بله، یارسول الله! بفرمایید». فرمودند: «کسی که از نماز خود می‌دزدد». کسی که از نمازش می‌دزدد، دزدترین مردم است. از قرائتش می‌دزدد، از رکوعش می‌دزدد، از سجده‌اش می‌دزدد. این‌ها را ناقص انجام می‌دهد و این، همان دزدیدن است.۲۰

خداوند به همۀ ما توفیق عنایت کند تا قدر نمازها و فرصت‌ نجوای با او را بدانیم و بهترین بهره‌ها را از نمازهایمان ببریم؛ ان‌شاء الله.

پی‌نوشت‌ها

  1. بحارالأنوار، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفاء،‌ ۱۴۰۴ ق، ج ۴، ص۱۰۶٫

  2. منظور، بانو مجتهده امين است كه بانويی مجتهد، اهل تهذیب و سلوک اخلاقی و صاحب آثار علمی متعدد بود؛ از جمله: تفسیر مخزن العرفان، اربعین هاشمیه، رساله سیر و سلوك و …. وی متوفای سال ۱۴۰۳ ق و مدفون در تخت فولاد اصفهان می‌باشد.

۳٫ر.ک: اربعین هاشمی، بانو امین، حدیث سی و هفتم.

  1. البته به شرط اینكه گناهانی كه موجب كم شدن رزق است را انجام ندهیم و نیز زیادی رزق، به صلاح ما باشد.

  2. سوره شوری: ۳۰٫

  3. سوره هود: ۱۱۴٫

  4. دعائم الإسلام، نعمان بن محمد مغربى‏، قم‏، مؤسسة آل البیت:‏، چاپ دوم،‏ ۱۳۸۵ ق‏، ج ١، ص ١٣٥.

  5. الدعوات، قطب الدین راوندى، قم‏، مدرسه امام مهدی۷‏، چاپ اول، ۱۴۰۷ ق، ص ١٧٢.

  6. بحارالأنوار، ج ۷، ص ۲۲۹٫

  7. محاسن، احمد بن محمد بن خالد برقی، قم، دار الكتب الإسلامیة، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق ، ج۱، ص۲۸۸٫

  8. بحارالأنوار، ج ۶۳، ص۳۱۴٫

  9. سوره عنكبوت: ۴۵٫

  10. اطیب البیان، سید عبدالحسین طیب، تهران، اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ ش، ج‏۸، ص ۴۱۵٫

  11. مستدرك‏الوسائل، محدث نوری، قم، مؤسسه آل البیت:، ۱۴۰۸ ق، ج ۳، ص ۷۷٫

  12. امام صادق۷: در قبر از مرده، پنج سؤال مى‌كنند: از نماز، زكات، حجّ، روزه و ولایتش نسبت به ما خاندان. پس ولایت از گوشه قبر به آن چهار چیز مى‌گوید: هر یك از شما كم و كاستى داشتید، كامل كردن آن با من ( کافی، ج ۳، ص ۲۴۱).

  13. كنز العمّال، متقی هندی، ص ٢٥٧.

  14. سوره مؤمنون: ۱و۲٫

  15. مجمع البیان، شیخ طبرسی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش، ج ‏۷، ص ۱۵۷٫

  16. خصال، شیخ صدوق، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۳ق، ج ۲، ص ۶۱۲٫

  17. بحارالأنوار، ج ۸۱، ص ۲۵۷٫

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

جواب سئوال زیر را وارد نمایید *