شعر – روح مجرد
شعر – روح مجرد مى شناسم من يكى از انبيا با بدن رفته است تا قرب خدا ….. آن قدر دارد لطافت پيكرش كه ندارد سايه از پا تا سرش ….. جسم او بيني بسان برگ گل كل عقل است آن عزيز و عقل كل ….. دشمنانش هم به او اميدوار جمله از احسان و […]
شعر – روح مجرد مى شناسم من يكى از انبيا با بدن رفته است تا قرب خدا ….. آن قدر دارد لطافت پيكرش كه ندارد سايه از پا تا سرش ….. جسم او بيني بسان برگ گل كل عقل است آن عزيز و عقل كل ….. دشمنانش هم به او اميدوار جمله از احسان و […]