بسم الله الرحمن الرحیم کد مطلب:۹۶/۸۵/۱۳۳ اعجاز در قرآن انواع دارد. بخشي از اعجاز مربوط به اعجاز کلمات یا حروف در قرآن است. بخش ديگر، اعجاز در جملات و آیات است، و بعد از آن، سوره و كيفيت چينش و كيفيت ارتباط هر موجودي با اين موضوع. شخصی از امام صادق عليهالسلام پرسید: آیا لیلة […]
بسم الله الرحمن الرحیم
کد مطلب:۹۶/۸۵/۱۳۳
اعجاز در قرآن انواع دارد. بخشي از اعجاز مربوط به اعجاز کلمات یا حروف در قرآن است. بخش ديگر، اعجاز در جملات و آیات است، و بعد از آن، سوره و كيفيت چينش و كيفيت ارتباط هر موجودي با اين موضوع.
شخصی از امام صادق عليهالسلام پرسید: آیا لیلة القدر همان یک شب بود یا هر سال تکرار میشود؟ آن حضرت در جواب فرمودند:
لَوْ رُفِعَتْ لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَرُفِعَ الْقُرْآنُ؛[۱]
اگر لیلة القدر از بین میرفت، قرآن نیز از بین میرفت.
این روایت، حكايت از اين ميكند كه يك حياتي و دوامي در مورد قرآن هست که اگر کسی اين را نيابد، از علوم قرآني بهره نميبرد.
یکی از اعجازهای قرآن این است که جایگاه هر کسی در قرآن، معلوم است. هر كسي در بطن قرآن جايگاهي دارد.
اين جايگاه، نسبی است. زمانی که بشر به حدّ ثابت خود برسد، قرآن جايگاه ثابتش را به او نشان ميدهد و زمانی که هنوز به آن جایگاه ثابت نرسیده و در رفت و آمد است، جایگاه او نیز در بطن قرآن حركت ميكند. قرآن يك اندوخته الهي است، يك دماسنج است كه دائم ميتواند از رطب و يابس عالم گزارش بدهد.[۲] اما فهم این گزارش، سخت است. قلبي بيدار و حياتيافته ميخواهد كه از اين انطباق، خبر بگيرد؛ يعني از قرآن بفهمد که هر کسی چه جایگاهی دارد و انسانها بلکه همه موجودات در كجاي قرآن هستند. اين باب برای ما مسدود است؛ ولی نباید قرآن را كوچك بپنداريم. اطلاع بر اين علم (تشخیص جایگاه هر کس در قرآن) نیازمند مقدماتی است. کلید این علم کجاست؟ علمی كه آقا اميرالمؤمنين عليهالسلام فرمودند: قرآن، ميتواند ناطق باشد.[۳]
قرآن ناطق است؛ اما استنطاق او[به نطق آوردن او و بهسخن کشیدن او] كار هر كسي نيست. اگر کسی بخواهد استنطاق كند در مورد جايگاه من در قرآن كه در كجا هستم يا هر امر ديگري را خواست از قرآن استفاده کند، نیازمند به كليد است. قرآن کریم در باب امور کلی و علوم مختلف و همچنین در موارد جزئی و شخصی، در هر دو وارد شده است.
ممكن است انسان از نظر ايماني، صبح يك مسير را و عصر يك مسير ديگري را برود. انسان در هر قضيهاي ممكن است ـ چه در مسائل كوچك، چه در مسائل بزرگ ـ مسیرهای متفاوتی را طی کند. طبيعتاً جايگاه انسان در بطن قرآن متفاوت ميشود که يا بايد خود انسان دانا باشد تا بتواند جايگاه خود را از بطن قرآن پيدا كند كه حالا با صبح چه فرقي كرده است، يا شخص ديگري كه بينا است بايد قضیه را به او منتقل كند.
ممكن است سؤال شود كه هر کس از جهت ايمان، در كجای قرآن قرار دارد؟ فرض كنيد كسي بداند و جایگاه انسان را در قرآن به او بگويند كه فلان جای قرآن قرار دارد؛ اما انسان در يك موضوع ختم نميشود. انسان در ارتباط با هر یک از اطرافیان یک جایگاهی در قرآن دارد؛ مثلا در ارتباط با مادر خود یک جایگاه دارد، در ارتباط با برادر خود یک جایگاه دارد و همچنین است در ارتباط با افراد دیگر؛ يعني انسان ميماند و موضوعات متعدّد و شاخههاي گوناگون ارتباطي او که همه اينها بايد در قرآن پيدا شود.
هر انساني از حيث معنوي و ايماني در هر فصلي در يك جايگاهی قرار گرفته است که قرآن آن جایگاهها را بيان ميكند.
گاهی اعجاز، مربوط به لفظ قرآن و گاهی مربوط به معناي قرآن است. سبكي را كه مرحوم علامه طباطبایي رضواناللهتعاليعليه از تفسير آيه به آيه فرمودند، شايد بعضي ديگر از علماي سابق هم فرموده باشند[۴] و شايد از فرمايشات آقا اميرالمؤمنين علیهالسلام به این سبک، منتقل شده باشند.[۵] این سبک، نوعی انتقال است که میتوان آن را تحصیل کرد. ايشان مثالی ميزنند و ميفرمايند:[۶]
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ، صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم؛[۷]
ما را به راه راست هدايت فرما. راه آنان كه به آنها انعام فرمودى.
از انتقال لفظ به لفظ ميشود جستجو کرد و آیات مشابه را پیدا کرد، مانند:
مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقا؛[۸]
و آنان كه اطاعت خدا و رسول كنند؛ البته با كسانى كه خدا به آنها لطف فرموده؛ يعنى با پيغمبران و صدّيقان و شهيدان و نيكوكاران محشور خواهند شد، و اينان نيكو رفيقانى هستند.
در این دو آیه، «أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم» با «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ» ارتباط دارد به این صورت که آیه دوم، مصادیق آیه اول را تعیین میکند.
گاهی تفسير، تفسیر محتوا به محتوا است كه خيلي ظريف است و انسان باید نور الهي داشته باشد تا به سمت تفسير به رأي نرود. اين نوع تفسير، مصاديقش زياد است و نیازمند احاطه است. قرآن اين باب را سریعا براي كسي باز نميكند كه بتواند مصاديق را از حيث مفهوم، معنا و محتوا پيدا كند و همچنین بتواند ارتباط بین آنها را پيدا كند. همان طوري كه آیه «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ» در لفظ با آیه «صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم» در ماده «نعم» متّحد هستند و میتوان از آن آیه به این آیه رسید، همچنین ممکن است که خداوند متعال، سعه و شرح صدر به کسی عنایت کند تا معانی قرآن را به هم پیوند بزند [و معنایی را برداشت کند]. اين كار، شرح صدر و احاطه زیادی ميخواهد. بايد همزمان، آيات با نور الهي در ذهن پيوند بخورد؛ يعني شما يك معنايي را از قرآن درك كني كه يك معناي ديگر در جای دیگری از قرآن اين معنا را روشن و شفاف كند و پيوند موضوعي و محتوايي بين آيات برقرار شود.
—————————————————————————————–
[۱]. اصول الکافی، ج۴، ص ۱۵۸٫
[۲]. وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين. (سوره انعام، آیه ۵۹)
[۳]. ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ أَلَا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي وَ الْحَدِيثَ عَنِ الْمَاضِي وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُم (نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ ص۲۲۳)
[۴]. المیزان، ج ۱، ص ۱۴٫
[۵]. کتاب الله تبصرون به و تنطقون به و تسمعون به و ینطق بعضه ببعض. (نهج البلاغة (فیض)، خطبه ۱۳۳، ص ۴۱۴)
[۶]. المیزان، ج ۱، ص ۳۰٫
[۷]. سوره حمد، آیات ۶و۷٫
[۸]. سوره نساء، آیه ۶۹٫