کد مطلب  :  ۴/ ۸۵/ ۹۴

امور معنوى و اسرارى كه در سابق نه تنها مردم بلکه علما هم برای یکديگر کمتر نقل می‌کردند، امروزه در دسترس همه مردم است. امور معنوی در گذشته، شبيه روايات اهل بيت علیهم‌السلام در زمان تقيّه بوده است که خواص، شبانگاه و پشت درهای بسته روايتی در فضايل اميرالمؤمنين علیه‌السلام مى‌خواندند؛ ولی در این زمان از طریق رسانه، مطالب عمیقی در مورد معنویات و اسرار  نقل می‌شود؛ از این رو انسان، الآن وظيفه سنگین‌تری در مقابل مردم بر عهده دارد.

ما باید يك ساختاری در امور معنوى تشکیل بدهیم تا اینکه جوان‌های با استعداد بتوانند خود را به واسطه آن ساختار، تهذیب کنند. خيلى از اين مطالب به جوانان، نرسیده است. در زندگی بزرگان، اطلاعات مفيدى برای جوان‌ها وجود دارد.

برای نمونه، مرحوم آیة الله بهجت قدّس‌سرّه می‌فرمودند: «مرحوم سيد جمال الدین گلپايگانى قدّس‌سرّه می‌فرمودند: زمانی که از حوزه اصفهان به نجف رفتم، حالات معنوی من به كسالت و بى‌حالی تبدیل شد. خيلى تعجب كردم که در شهر نجف حالات من بايد بهتر شود؛ ولى حالات معنوی‌ام برعكس شده است. مدت‌ها متوسل بودم تا این که بعد از مدتى متوجه شدم قصابهایی كه ما از آن‌ها گوشت تهیه می‌کنیم يك چوبى دارند مانند تنه درخت كه گوشت و استخوان را بر آن چوب گذاشته و آنها را قطعه قطعه می‌کنند. اين‌ چوب همیشه بيرون از مغازه است؛ لذا سگ‌ها شب مى‌آيند و به آن تخته زبان مى‌زنند، به همین خاطر، آن گوشت و استخوان، نجس مى‌شود و حالات معنوی ما به خاطر خوردن گوشت نجس، دگرگون شده است».

حاج آقا [آیة الله ناصری حفظه‌الله‌تعالی] مى‌‌فرمودند: «قصابها گوشت‌ را طوری قطعه‌قطعه مى‌کردند كه چوب‌هاى کوچکی از آن تنه درخت در گوشت‌ها مى‌رفت؛ لذا كسانى كه اهل احتياط بودند، اين چوب‌های کوچک را بیرون مى‌آوردند و بعد گوشت را مصرف می‌کردند».