بسم الله الرحمن الرحیم کد مطلب:۹۵/۸۷/۱۰۱ در یکی از سفرهای زیارتی به مشهد مقدس، خدمت مقام معظم رهبری حفظهاللهتعالی در آن شهر رسیدیم. ایشان فرمودند: «مرحوم آیت الله كشميری قدسسره شاگرد چه کسی بودند؟» در جواب گفتم: «شاگرد بعضي از بزرگان مانند مرحوم آیت الله قاضيقدسسره بودند». ایشان پرسیدند: «نظر ایشان درباره مرحوم قاضي چه […]
بسم الله الرحمن الرحیم
کد مطلب:۹۵/۸۷/۱۰۱
در یکی از سفرهای زیارتی به مشهد مقدس، خدمت مقام معظم رهبری حفظهاللهتعالی در آن شهر رسیدیم. ایشان فرمودند: «مرحوم آیت الله كشميری قدسسره شاگرد چه کسی بودند؟» در جواب گفتم: «شاگرد بعضي از بزرگان مانند مرحوم آیت الله قاضيقدسسره بودند». ایشان پرسیدند: «نظر ایشان درباره مرحوم قاضي چه بود؟» گفتم: «مرحوم آیت الله کشمیری مكرر اين جمله را ميفرمودند: مرحوم قاضي دائم بالا بود و پایين نميآمد».
اين حالت، امتياز بسیار بالایی است و خود مرحوم آیت الله كشميري نیز واقعا همینطور بودند. یادم هست یکی از دوستان، ایشان را به جلسهاي دعوت کرد. يك طلبه فاضل شروع به صحبت کرد و در صحبتکردن بسیار قوی بود. او سفر خود به هند و بزرگانی را که در ایران دیده بود، همه را به زبان آورد، تا بتواند مرحوم آیت الله كشميري را به حرف دربياورد و ايشان را محك بزند كه ايشان چيزي دارد يا نه؟ او از کرامتهای مختلف بزرگان صحبت کرد و به قدري مسلط بر حرف زدن بود که من به جمع نگاه كردم، دیدم مثل موج همه نفوس را جمع ميكند و به این طرف و آن طرف میبرد. جمع حاضر، جذب او شده بودند و از صحبتهای او خيلي خوششان آمده بود؛ به جز آیت الله كشميري كه سر را پایين انداخته و در عالم خود بودند. معلوم بود ایشان مثل كوهي كه تكان نميخورند و مشغول به کار خود هستند. آن آقا هر چه صحبت ميكرد، موقعيت حساستر ميشد و منتظر بود که مرحوم آیت الله کشمیری او را همراهي كند و چیزی بفرماید. خلاصه هر چه در خود داشت بیرون ریخت، تا حدّی که جمع حاضر فهمیدند که او کیست، کجا بوده است، چه کسانی را دیده است و به دنبال چیست؛ ولي آیت الله کشمیری يك كلمه هم حرف نزد.
وقتي كه جلسه تمام شد، همه احساس کردند که چه جلسه خوبی بود؛ اما بعد از جلسه، ایشان به بنده فرمودند: «اي كاش این جلسه را نيامده بودم. زیاد حرف زدند».
گاهي بعضی از دوستان، قضيه خندهآوري را تعریف میکردند و همه کسانی که در جمع بودند، عكسالعمل نشان ميدادند، غير از آیت الله كشميري که معلوم بود همان حالت را دارند؛ یعنی بالا هستند و پایین نمیآیند.
ايشان خیلی مراقب بودند که با نفوس دیگر مخلوط نشوند؛ زیرا برایشان ضرر داشت. اين مرحله براي سالكين خيلي سخت است. بسیاری از افراد هستند كه زحمت ميكشند؛ ولي تمام ضرري كه ميبینند، به خاطر مخلوط شدن آنها با بعضی از مخاطبین است. اگر اینگونه افراد بتوانند مراقبه ویژهای در این زمینه داشته باشند، این گرد و غبار بر دامنشان نمينشيند تا به زحمت بیفتند.
یکی از ضعفهای نفساني این است که اگر مخاطب، حداقل شرایط را داشته باشد، بلافاصله با او مخلوط شويم. البته کسانی که آن حالت بالابودن را واقعا داشته باشند، ضرر این مخلوط شدن را خوب متوجه میشوند، نه کسانی که تظاهر به بالابودن دارند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.