بسم الله الرحمن الرحیم کد مطلب: ۹۶/۸۷/۱۱۷ شخصی ميگفت: «در جواني از اصفهان پیاده به طرف مشهد راه افتادم. در مسیر، کار میکردم و هزينههاي روزمره خود را به دست ميآوردم». حسّ طلب چقدر در این افراد احيا میشود. كسي كه اينگونه به زيارت آقا علي بن موسي الرضا علیهالسلام مشرف ميشود، بهرهاش زیاد است؛ […]
بسم الله الرحمن الرحیم
کد مطلب: ۹۶/۸۷/۱۱۷
شخصی ميگفت: «در جواني از اصفهان پیاده به طرف مشهد راه افتادم. در مسیر، کار میکردم و هزينههاي روزمره خود را به دست ميآوردم». حسّ طلب چقدر در این افراد احيا میشود. كسي كه اينگونه به زيارت آقا علي بن موسي الرضا علیهالسلام مشرف ميشود، بهرهاش زیاد است؛ اما کسی که با هواپيما این مسیر را طی کند، آن آمادگي و حضوری را که لازم است، پیدا نميکند. هر كاري يك اندازه و حدّي دارد. کسی که مسیر مشهد مقدس را با پای پياده میرود، بهره بیشتری میبرد. انسان هر چه در مسير ملاقات، سختيها را تحمل كند، ملاقات بهتري براي او خواهد بود. بيجهت نيست که ما به حرم امام رضا علیهالسلام ميرويم؛ اما در آن مکان مقدس، حضور نداريم، تهيأ نداريم و احساس اذن نميكنيم، نمیدانیم اذن دخول دادند یا نه؟
در مشهد مقدس بوديم؛ گروهي از شیعیان پاکستان در مسجد گوهرشاد، مشغول اذن دخول بودند. گروه عجیبی بودند؛ مثل آهنربا بودند كه خُردههاي آهن را جذب ميكند؛ یعنی مغناطيس روحاني آنها بسیار بالا بود. اينها کسانی نیستند که هر سال، موفق به زیارت امام رضا علیهالسلام شوند؛ بلکه شاید يك بار در عمر خود، موفق به زیارت شوند. هر یک از آن مردان و زنان، سالیانی منتظر این زیارت بودهاند؛ لذا مستحق ملاقات شدهاند و بهره زیادی نیز میبرند. اگر انسان يك بار در مسير ملاقات، آن هم يك چنين ملاقاتي، هزينه لازم را پرداخت كند، بهره زیادی میبرد. وقتي رفتن به زیارت، تند و تيز شد، سطح بهره پایین ميآيد.
زیارت خانه خدا نیز همینطور شده است؛ یعنی طی مسیر با هواپیما عادی شده است؛ در حالی که قدیم، این سفر را پیاده طی میکردند؛ نهايتاً با شتر یا اسب. چه سختيهايي را در این مسیر تحمل میکردند. هر روز، مقداری از مسیر را طي كنند، اسباب را از مرکبها بر زمین بگذارند، به حيواناتشان رسیدگی کنند، همه اينها بود تا این که مُحرِم شوند. گاهي سفرهاي آنها در فصل تابستان بود. در آن آفتاب گرم بايد در بيابان حركت كنند. به سبب سختیهایی که در این سفر تحمل میکردند، واقعا مستحق «لبیک» از طرف حقتعالی میشدند. باید سرمایهگذاری لازم انجام شود و پشتوانهای از طلب صادقانه فراهم شود تا انسان بهره ببرد.
ما در راههاي معمولي هم كه ميرويم، يكي از عللي كه هيچوقت مراقبه نداريم اين است كه يك مکانی – مانند زیارتگاهها – را در نظر ميگيريم و با عجله و سرعت به طرف آن مکان حرکت میکنیم؛ به خاطر همین است که نتیجهای نمیگیریم. هر کس يك همراه دارد که بايد مواظب باشد از آن همراه، جلو یا عقب نیفتد. آن همراه، حالت آرامش و ياد و مراقبهاي است كه بايد داشته باشد. اینکه انسان فقط يك مکانی را در نظر بگیرد و با عجله و سرعت به سمت آن حرکت کند، یکی از آثارش اين است که آن توجهی را که باید داشته باشد، ندارد.
در زيارت اهل بيت علیهمالسلام حتي امامزادهها نیز همینطور است. گاهي ميخواهد برود؛ اما بايد قبلش براي اين ملاقات مهيا باشد و هزينه لازم را پرداخت كند. صدقه قبل از ملاقات و زیارت، یک بابی است كه چقدر خودش برای انسان راهباز كن است. اگر ما قواعد را مراعات نكنيم، بهرهها پایين میآید و خودمان نتيجه نميبريم.
ممكن است يك نفر در مدتی از عمرش خيلي هم انس پيدا كند؛ ولي همه امر، اين نيست. بايد اين حضور و همراهي را نگه دارد تا وارد عالم برزخ شود. طبق آیه
وَ الَّذي جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُون[۱]
هم تصديقِ صدق لازم است و هم همراه بردن صدق تا آخرین لحظات. هم انس و حضور لازم است و هم نگهداری از آن و بردن آن به عالم برزخ. اگر يك سفر زیارتی با مراعات این قواعد مشرف شویم، آن وقت است که نتيجهاش را ميبينيم.
بنده خدايي يك مشكلي برايش پيش آمده بود در حدّی كه همه دوستانش برای آن مشکل متأثر بودند. مشكل او به هيچوجه هم حلّ نميشد. سالیانی بعد که يك سفر برايش پيش آمد و از قم به سمت كربلا راه افتادند، آن مشكل حلّ شد. دردي را كه هيچ چيز درمان نكند، اينگونه زیارترفتنها درمان ميكند؛ اما با شرایطش که انسان واقعا شرایطش را بشناسد و خداوند باید زمینه را فراهم کند.
يك پيرمردي نقل ميكرد كه ما در شهر نجف اشرف بوديم كه گفتند يك نفر از فلان کشور پیاده به سمت نجف حرکت کرده و مدت زیادی این مسیر را طی کرده است به خاطر اینکه در حال نمازخواندن حرکت میکرد؛ یعنی دو رکعت نماز میخواند، رکوع و سجده نیز به جا میآورد و در حین برخواستن از رکوع و سجده حرکت میکرد. بين مردم مشهور شد و به همديگر ميگفتند يك نفر دارد از فلان دروازه، وارد نجف ميشود که از كشور خودش به این روش آمده است. ابتدای شهر نجف تا حرم امیرالمؤمنین علیهالسلام را حدود ده روز در مسیر بوده است. او حدود یک یا دوسال در نجف بود و هيچ حرفي هم نميزد. كنار ضريح حضرت، با حالت سکوت و تحيّري مینشست. مردم به دیدار او میرفتند و به او التماس دعا ميگفتند و به لباسهايش دست ميكشيدند؛ چون به اين همت مردانه شناخته شده بود. آن پیرمرد نقل ميكرد كه من به دیدار او رفتم، دستش در شبکههای ضريح بود، يك انگشتر در دست او كردم؛ اما هیچ چیزی نگفت؛ چون مجذوب همان معنويتي بود كه او را در اين سفر گرفته بود.
بعضیها به زیارت قبور اوليا ميروند و گاهي بهره زیادی ميبرند؛ اما با شرایط ميروند. گاهي چهل روز بايد رفت، گاهي بيشتر بايد رفت، گاهي اعمال زیادی را بايد انجام داد تا انسان را بپذيرند؛ چه برسد نسبت به اهلبيت علیهمالسلام که اگر انسان از وطن تا مکان مقدس زیارتی در خاك بغلطد و برود، كار زیادی نكرده است و بهرهاش به خودش ميرسد.
بعضیها چشمشان براي بار اول به خانه خدا ميافتد؛ اما حركتي نميكند، چرا؟ یکی از علل آن همان است که حضرت سيد الشهداء علیهالسلام روز عاشورا درباره لشکر دشمن فرمودند: « بطونشان از حرام پر شده است».[۲] اکل حرام چنین آثاری ميگذارد و انسان را تا آنجا ميكشاند که مقابل امام علیهالسلام بایستد. این وقت است که دل، حركت نميكند، مرده ميشود و بهره و نصيب ندارد.
علي بن مهزيار اهوازي نوزده سفر پياده از اهواز به حج رفته است.[۳] ملاقات امام زمان علیهالسلام واقعا حق او بوده است و گوارايش باد. يك هفته خدمت حضرت زندگي كرد؛ ولي شما حساب كنيد با شتر يا پياده از خوزستان بروند عراق، از عراق به مدينه، از مدينه به مكه، آن هم نه يك سفر و دو سفر؛ بلکه نوزده سفر به عشق آقا بقيت الله علیهالسلام خيلي همّت ميخواهد. اما متأسفانه هر چه روزگار ميگذرد، همّت افراد تحليل ميرود.
در زمان فعلی، قواعد تشرف عوض نميشود. آقا بقيت الله علیهالسلام در يك محدودهاي با سبكي كه زندگيشان را ميكردهاند، الآن هم زندگی ميكنند؛ اما نصيبها به اين دلیل كم ميشود كه مردم، آن همّت را ندارند. اگر بنا باشد یک نفر، تشرفي داشته باشد، بايد حد و حدودش تا عالم لطائف ارتقا پيدا كند.
———————————————————————-
[۱]. و آن كه سخن راست آورد و آن را راست شُمرد و باور داشت، ايشانند پرهيزگاران (سوره زمر، آیه ۳۳)
[۲]. بحارالانوار، ج۴۵، ص۸٫
[۳]. كمال الدين و تمام النعمة، ج۲، ص: ۴۶۶