۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » گفتار های حجت الاسلام ناصری
  • 03 می 2017 - 10:55
  • 572 بازدید
معرفی اصل ها و بدل ها در قرآن
معرفی اصل ها و بدل ها در قرآن

معرفی اصل ها و بدل ها در قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم کد مطلب: ۹۶/۸۵/۱۳۸ ما باید به اصل و بدل همه مسائل آگاهی پیدا کنیم؛ همان‌طور که قرآن کریم در جریان حضرت موسی علیه‌السلام اصل و بدل هر دو را نشان می‌دهد. قرآن کریم در مقابل حضرت موسي علیه‌السلام يك راهي را قرار مي‌دهد و ابزار دشمن را به نام «سحر» تعريف […]

بسم الله الرحمن الرحیم

کد مطلب: ۹۶/۸۵/۱۳۸

ما باید به اصل و بدل همه مسائل آگاهی پیدا کنیم؛ همان‌طور که قرآن کریم در جریان حضرت موسی علیه‌السلام اصل و بدل هر دو را نشان می‌دهد.

قرآن کریم در مقابل حضرت موسي علیه‌السلام يك راهي را قرار مي‌دهد و ابزار دشمن را به نام «سحر» تعريف مي‌كند. سحر، آخرين حدّ علوم غريبه است كه باطل است و با آن کارهای زیادی انجام می‌دادند. وقتي كه ساحرانِ فرعون، مارها را انداختند، حضرت موسي علیه‌السلام هم عصا را انداخت که اژدها شد و آن‌ها را بلعيد.[۱]

قرآن کریم اصل و بدل را همه‌جا مي‌آورد تا كسي خلط نكند. سحر با اعجاز حضرت موسي علیه‌السلام همراه است. پشت این اعجاز، حضرت موسی علیه‌السلام وجود دارد که صاحب شريعت است و مرتبط با خدا است. این اعجاز يك حدّي دارد؛ ولي اگر رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پشت اين كار بودند شايد كار به صورت قوي‌تر و بزرگ‌تر ارائه مي‌شد، ولي آن اجتماع، بيش از اين را نياز نداشت. اين اعجاز كماً و كيفاً براي از بين‌بردن آن بدل، کافی بود.

ما بدل اعجاز را هم نشناخته‌ايم كه اين بدل، علمي است به نام سحر و خيلي هم كار مي‌كند. اين برداشتي هم كه از سحر داريم گاهي غلط است. شما نگاه كنيد خيلي وقت‌ها اتهام سحر به رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مي‌زدند. از مصاديق و مواردي که اتهام سحر به رسول خدا مي‌زدند، معلوم است كه دايره‌اش بسیار وسيع است. مرتبه بسیار پایین سحر به قول مرحوم شیخ انصاری قدس‌سره «شعبذه» است.

امام زمان علیه‌السلام در توقیعی به احمد بن اسحاق در مورد جعفر کذّاب فرمودند: خدا شاهد است که چهل روز نمازش را ترک کرد به گمان این که شعبده نصیب او شود؛ ولی نشد.[۲]

اين‌ها علوم بدلي است كه در طول راه مي‌خواستند عليه حق استفاده كنند. قرآن اگر حق را نشان می‌دهد، از طرفي  همه موارد بدلی را نیز نشان داده است. فرعون در داستان‌هاي قرآني، آخرين الگوي بشري است كه مجهّز به باطل‌های فراوانی بوده است. او در علوم غريبه باطل، بلعم را داشت كه اسم اعظم به او عطا شده بود.[۳] بلعم کسی بود که قدرت هیچ کس غير از حضرت موسي علیه‌السلام به او نمي‌رسيد. حقانيت حضرت موسي علیه‌السلام او را از بین برد؛ و الا خودش در اين طريق، صاحب اسم اعظم شده بود.

بلعم، يك الگوی باطل است و نشان مي‌دهد كه يك عالِم، تا كجا مي‌تواند پيش برود، لطمه بخورد، جهنمي شود و حتي علمش را از دست بدهد:

وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذي آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ‏ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوين‏؛[۴]

و بخوان بر اين مردم حكايت آن كس [بَلْعَم باعور] را كه ما آيات خود را به او عطا كرديم؛ و او از آن آيات بيرون رفت، و شيطان او را تعقيب كرد تا از گمراهان عالم گرديد.

«فَانْسَلَخَ‏ مِنْها» يعني به دلیل درگیرشدن بلعم با حقّ و حضرت موسی علیه‌السلام خداوند متعال علمش را از او گرفت.

قرآن کریم از يك طرف در علوم اسراري، بلعم را نشان مي‌دهد و از يك طرف در شيطنت‌هاي سياسي، سامري را نشان مي‌دهد.[۵] سامری در کار خود، خبره است. او براي انحراف مردم مي‌آيد و به آن‌ها نمي‌گويد حضرت موسي علیه‌السلام را رها كنيد؛ بلكه گوساله‌اي از طلا درست مي‌كند و مردم را فریب می‌دهد. آن گوساله را هم با فوق‌العادگي‌هايي درست می کند؛ چون از آن صداهاي عجيب و دل‌ربا شنیده می‌شد.[۶] 

سامری براي به‌ صدا درآوردن اين گوساله از ابزار غیر عادی استفاده كرده بود. در روایتی نقل شده است: روزی که خداوند فرعون و یارانش را غرق کرد، سامری که از اصحاب حضرت موسی علیه‌السلام بود، همراه آن حضرت بود. سامری به جبرئیل نگاه کرد که بر حیوانی شبیه اسب سوار بود، و مقداری از خاک زیر قدم آن اسب را برداشت.[۷] او از این خاک در ترکیب گوساله استفاده کرده بود؛ لذا سر و صداهای عجیبی داشت.

قرآن کریم يك ساختار داستاني در مورد حضرت موسی علیه‌السلام را تعريف کرده است كه تا قيامت بماند و زيبا باشد. هر زاويه‌اي از اين داستان‌ها را نگاه كنيد براي يك نفر یا برای یک گروه، درس است.

شما همان بخش بني‌اسرائيل و بهانه‌جويي آن‌ها را از حضرت موسی علیه‌السلام نگاه كنيد؛ يك دوره از حيث روان‌شناسي و روحي، كاملاً پيروي و عدم پیروی را معنا كرده است:

قالُوا يا مُوسى‏ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً مادامُوا فيها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُون؛‏[۸]

قوم گفتند: اى موسى! ما هرگز در آنجا درنياييم، مادامى كه آن‌ها در آنجا باشند. پس تو برو به اتفاق پروردگارت با آ‌ن‌ها قتال كنيد؛ ما اينجا خواهيم نشست‏.

چرا آن‌ها این جمله را به حضرت موسی علیه‌السلام گفتند؟ از اين مدل و هر مدلي را كه هر كسي و هر پيروي مي‌تواند بهانه بياورد، قرآن آورده است؛ چرا؟ زیرا يك شاه‌كاري را درست كند كه بخش‌بخش آن براي کسی که می‌خواهد راه را روشن ببیند قانون باشد:

إِنَّ في‏ ذلِكَ لَذِكْرى‏ لِمَنْ كانَ‏ لَهُ‏ قَلْب‏؛[۹]

در اين [هلاك پيشينيان]، پند و تذكّر است برای کسی که قلب هوشيارى داشته باشد.

شما الآن يك فرعون مي‌شنويد؛ در حالی که سلطنت فرعون واقعا خيره‌كننده بوده است. فرعون كه اين همه در قرآن ذکر شده است،[۱۰] شخصيت بسيار پيچيده‌اي بود و يك آدم نادان و جاهل نبود.

در زمان فرعون رودخانه نيل، بى ‏آب شد. مردم چند مرتبه نزد فرعون آمده و گفتند: اى سلطان براى ما در آن، آب جارى كن. فرعون از آن‌ها فاصله گرفت و به جايى رفت كه آن‌ها نه او را ديده و نه صدايش را مى‏شنيدند. وقتی مطمئن شد از انظار پنهان است، صورت بر خاك گذاشت و با انگشت سبابه اشاره كرد و به درگاه الهى عرضه داشت: بار خدايا همچون عبد ذليل در درگاه ربّ جليل به سوى تو آمده ‏ام و مى‏ دانم كه احدى بر جارى كردن آب در اين رودخانه غير از تو قادر نمى ‏باشد؛ پس از تو درخواست مى‏ كنم آب را در آن جارى فرمايى. نقل شده است پس از ناليدن فرعون به درگاه خدا و تقاضا نمودنش، آب فراوانى كه قبلا مانندش را كسى نديده بود در رودخانه جارى شد.[۱۱]

اين عمق علوم قرآني است که به ابزار فرعوني اشاره می‌کند. اگر كسي بتواند قرآن را استنطاق كند، ابزاري كه فرعون را بر ضدّ حضرت موسی علیه‌السلام پيش مي‌برد، به دست می‌آورد. این ابزار هم دو نوع است؛ ابزار مادي و ابزار غير مادي که قرآن به هر دو اشاره می‌کند. اين به دلیل جامع و كامل بودن علوم قرآني است؛ منتهي قرآن كاري كرده است كه غير اهلش نتوانند از آن علوم بهره‌مند شوند.

تكرار داستان حضرت موسی علیه‌السلام به این دلیل است که این داستان، زاويا و جهات مختلف دارد. قرآن، الگوي مثبت، الگوي منفي، ابعاد و زوایای هر کدام را آورده است.

خداوند به حضرت موسی علیه‌السلام مي‌فرمايد: ای موسي! تاج نبوت بر سر تو می‌آید. حضرت موسي علیه‌السلام عرض مي‌كند: خدايا! اين تاج نبوت را بر سر هارون بگذار:

وَ يَضيقُ صَدْري وَ لا يَنْطَلِقُ لِساني‏ فَأَرْسِلْ إِلى‏ هارُونَ‏؛ [۱۲]

سينه‏ ام تنگ مى ‏شود و زبانم روان نمى‏ شود پس به هارون وحى فرست.

وَ أَخي‏ هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ‏ مِنِّي لِسانا؛[۱۳]

برادرم هارون از من گوياتر است‏.

اگر به ما بگويند: بیا تو را به بالاي قلّه موفقيّت ببریم، چه كسي می‌گوید: دیگری را ببرید. حضرت موسی علیه‌السلام با این‌که مي‌دانست اين تاج، تاج منحصري است، ولي او چقدر بزرگوار بوده است كه در آن ارتباطش با خدا مي‌گويد: این افتخار را به برادرم بده. خداوند مي‌فرمايد:

سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ؛[۱۴]

بازوان تو را به وسيله برادرت محكم مى‏كنيم‏.

آن‌ها به سمت فرعون رفتند. وقتی حضرت موسی علیه‌السلام بر فرعون وارد شد، همان عصای چوپانی‌اش دستش بود؛ اما این عصا خصوصیاتی داشت؛ عصای حضرت آدم علیه‌السلام بود که به حضرت شعیب علیه‌السلام رسید و بعد به حضرت موسی علیه‌السلام و در روایتی نقل شده است به اهل بیت علیهم‌السلام رسید.[۱۵] از طرفی عصای بسیار فوق‌العاده‌ای بوده است.[۱۶]

چه قواعدي هست كه وقتی اين عصا را رها مي‌كنند، بايد تبديل به اژدها شود؟ قاعده دارد که وقتی این عصا را رها می‌کند، نهنگ دريايي نمي‌شود. معجزات هم طبق قواعدي مدوّن است؛ منتهي قواعدي از عالم مجردات و معارف است كه قرآن برای آن‌ها حد و حدود مي‌گذارد.

قرآن کریم با اين تكرار داستان‌هاي حضرت موسي و فرعون، هيچ چيزي را فروگذار نكرده است. بخشی از معارف قرآن، خلاصه تورات و انجیل است که یکی از شاخه‌هايش جريان موسي علیه‌السلام و فرعون و بني اسرائيل است.

 ———————————————————————————————————————————————

[۱]. وَ أَلْقِ ما في‏ يَمينِكَ تَلْقَفْ ما صَنَعُوا إِنَّما صَنَعُوا كَيْدُ ساحِرٍ وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتى.‏ (سوره طه، آیه ۶۹)

[۲]. الغیبة للطوسی، ص ۲۸۹؛ دارالسلام، ص۳۹۰

[۳]. حَدَّثَنِي أَبِي عَنِ الْحَسَنِ [الْحُسَيْنِ‏] بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع‏ أَنَّهُ أُعْطِيَ‏ بَلْعَمُ‏ بْنُ‏ بَاعُورَاءَ الِاسْمَ‏ الْأَعْظَمَ‏، فَكَانَ يَدْعُو بِهِ فَيُسْتَجَابُ لَه.‏ (تفسيرالقمي، ج‏۱، ص۲۴۸)

[۴]. سوره اعراف، آیه ۱۷۵٫

[۵]. سوره طه، آیه ۸۸٫

[۶]. سوره طه، آیه ۸۸٫

[۷]. البرهان، ج‏۳، ص۷۷۲٫

[۸]. سوره مائده، آیه ۲۴٫

[۹]. سوره ق، آیه ۳۷٫

[۱۰]. نام فرعون، ۶۶ بار در قرآن ذکر شده است.

[۱۱]. علل الشرائع، ج‏۱، ص۵۸٫

[۱۲]. سوره شعراء، آیه ۱۳٫

[۱۳]. سوره قصص، آیه ۳۴٫

[۱۴]. سوره قصص، آیه ۳۵٫

[۱۵]. بصائر الدرجات، ج۱، ص ۱۸۳٫

[۱۶]. بحار الأنوار، ج‏۱۳، ص۶۰٫

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*